تشدید رقابت در قطب شمال
امریکا برای جبران عقبافتادگی در برابر روسیه و چین دست به دامن فلاند شد
نویسنده: دکتر اما سالیسبوری، پژوهشگر ارشد غیرمقیم در برنامه امنیت ملی موسسه تحقیقات سیاست خارجی، پژوهشگر وابسته در مرکز مطالعات استراتژیک نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا و سردبیر مجله War on the Rocks
دیپلماسی ایرانی: ایالات متحده با خطر فزایندهای برای امنیت ملی خود در شمال مواجه است. قطب شمال به سرعت در حال تبدیل شدن به صحنه جدیدی برای رقابت ژئوپلیتیکی است و آمریکا آمادگی لازم را ندارد. در حالی که روسیه ناوگانی متشکل از بیش از ۴۰ یخشکن قطبی را فرماندهی میکند و چین چهار یخشکن را اداره میکند و پنجمین یخشکن نیز در راه است، ایالات متحده تنها میتواند سه یخشکن داشته باشد. تنها یکی از این یخشکنها، ستاره قطبی، یک یخشکن سنگین واقعی است، اما این کشتی قدیمی است که عمدتاً با تدبیر و قطعات یدکی فرسوده سرپا نگه داشته شده است.
این عدم تعادل نه تنها از نظر تعداد، بلکه از نظر برد استراتژیک نیز قابل توجه است. مقایسه مستقیم با روسیه کاملاً منصفانه نیست: روسیه دارای خط ساحلی گسترده در قطب شمال است که بنادر متعدد و مسیرهای کشتیرانی در تمام طول سال برای حفظ آن وجود دارد. اما موقعیت چین داستان دیگری است. اگرچه چین یک کشور قطبی نیست، اما همچنان توانسته است در ایجاد قابلیت یخشکنی از واشینگتن پیشی بگیرد – نشانه روشنی از جاهطلبی آن برای گسترش نفوذ خود در قطب شمال.
این اختلاف، چراغ هشدار چشمکزن برای امنیت ملی ایالات متحده است. یخهای دریای قطب شمال در حال نازک شدن هستند، خطوط کشتیرانی آن در حال باز شدن هستند و کشورهایی که آمادهی دریانوردی در این آبها هستند، آیندهی منطقه را از تجارت و انرژی گرفته تا دفاع، شکل خواهند داد. در حال حاضر، ایالات متحده با ناوگانی بسیار کوچک و بسیار قدیمی که نمیتواند با آنها همگام شود، از حاشیه نظارهگر است. اما توافق اخیر امضا شده با فنلاند برای ساخت ناوگان جدیدی از یخشکنها، ممکن است دقیقاً همان چیزی باشد که برای نجات توانایی قطبی آمریکا مورد نیاز است.
ناوگان فعلی
گارد ساحلی ایالات متحده کل ناوگان یخشکن قطبی این کشور را اداره میکند، سهگانهای که میتوان مودبانه آنها را قابل احترام نامید. ستاره قطبی، که در سال ۱۹۷۶ به بهرهبرداری رسید، تنها یخشکن سنگین است که هنوز در حال خدمت است و عمدتاً در قطب جنوب قرار دارد. هیلی، یک یخشکن متوسط که در سال ۱۹۹۹ به آب انداخته شد، بیشتر وظایف تحقیقاتی و گشتزنی قطب شمال را بر عهده دارد. استوریس، یک کشتی تدارکاتی سابق فراساحلی که به تازگی خریداری شده است، به سرعت برای عملیات قطبی تجهیز میشود. هر سه، به روش خود، ضروری هستند. هر سه نیز بیش از حد بار دارند.
برای ادامهی فعالیت کشتی «ستاره قطبی»، مهندسان بهطور معمول قطعاتی را از کشتی خواهرش، «دریای قطبی»، که مدتها از کار افتاده بود، جمعآوری میکنند. کشتی «هیلی»، پس از آتشسوزی بزرگ در سال ۲۰۲۰ و نقص مکانیکی در سال ۲۰۲۴، نیاز به تعمیرات اساسی داشته که بودجهی نگهداری گارد ساحلی را به حداکثر رسانده است. حتی با وضعیت بودجهی «بدون نقص»، به این معنی که هر دلار مورد نیاز برای نگهداری تأمین میشود، این سرویس برای حفظ قابلیت دریانوردی کشتیهای یخشکن خود تلاش میکند.
کشتی «استوریس» تا حدودی این مشکل را حل کرده است، اما با هزینه. این کشتی که در ابتدا برای کار تدارکات دریایی طراحی شده بود، برای ادامهی ماموریت در قطب شمال نیاز به اصلاحات اساسی دارد: تقویت بدنه، ارتقاء پیشرانه و سیستمهای جدید کلاس یخ. این تعمیرات اساسی بهصورت مرحلهای و فشرده بین اعزامهای گشتزنی انجام خواهد شد – یک مصالحهی لجستیکی که روی کاغذ باعث صرفهجویی در زمان میشود اما هزینهها را افزایش میدهد و آموزش خدمه را پیچیده میکند. نتیجه، یک کشتی قابل استفاده اما ناقص خواهد بود، یک طراحی تکساخته بدون کارایی یک کلاس واقعی.
در پشت صحنه، برنامهریزان گارد ساحلی تخمین میزنند که برای برآورده کردن مناسب نیازهای ماموریت خود در قطب شمال و قطب جنوب، به هشت تا نه یخشکن – ترکیبی از سنگین و متوسط – نیاز دارند. یخشکنهای سنگین میتوانند در تمام طول سال یخهای ضخیم را بشکنند و در آبهای عمیق فعالیت کنند. یخشکنهای متوسط، ارزانتر و چابکتر، برای گشتهای ساحلی و جستوجو و نجات ایدهآل هستند.
مشکل این بود که هیچکدام از این دستهها طبق برنامه از راه نمیرسیدند. برنامه یخشکن امنیتی قطبی (PSC) که قرار بود سه یخشکن سنگین جدید تحویل دهد، متوقف شده است. اولین کشتی که در سال ۲۰۱۹ با هدف تحویل اولیه ۲۰۲۴ اعلام شد، هنوز در حال طراحی است. هزینهها از ۱٫۹ میلیارد دلار به بیش از ۵ میلیارد دلار افزایش یافته است و هیچ تاریخ تکمیل معتبری وجود ندارد. برنامه یخشکن متوسط، که با نام یخشکن امنیتی قطب شمال (ASC) شناخته میشود، تا همین اواخر فقط به عنوان یک نام در یک سند برنامهریزی وجود داشت.
و بنابراین، آمریکا به فنلاند روی آورد.
توافق
رئیس جمهور دونالد ترامپ اکنون یک توافق تاریخی با نخست وزیر فنلاند، الکساندر استاب، برای ساخت حداکثر ۱۱ کشتی یخشکن جدید با همکاری صنعت کشتیسازی فنلاند امضا کرده است.
این یک تصمیم عملگرایانه است که البته طنز تلخی هم دارد: مردی که شعار «آمریکا را دوباره بزرگ کنیم» را سر داده بود، یکی از حیاتیترین پروژههای دریایی این کشور را به اروپا واگذار میکند. اما ترامپ و مشاورانش آشکارا از این موضوع قدردانی میکنند که سرعت، نه نمادگرایی، در اولویت است. ترامپ در مراسم امضای این توافق گفت: «ما بهترین کشتیهای یخشکن جهان را میخریم. و فنلاند به خاطر ساخت آنها شناخته شده است.»
او اشتباه نمیکند. تمام خط ساحلی فنلاند در زمستان یخ میزند و بقای آن مدتهاست که به توانایی آن در حفظ قابلیت کشتیرانی در دریاها بستگی دارد. از زمان راهاندازی اولین کشتی یخشکن دیزلی – الکتریکی خود در دهه ۱۹۳۰، این کشور هنر ساخت کشتیهایی را که میتوانند در یخهای ضخیم زنده بمانند و مانور دهند، به کمال رسانده است. کارخانههای کشتیسازی این کشور – که کوچک، بسیار تخصصی و با تأمینکنندگان داخلی یکپارچه شدهاند – برخی از پیشرفتهترین یخشکنهای جهان را تولید کردهاند. در طول جنگ سرد، فنلاند بسیاری از این کشتیها را به اتحاد جماهیر شوروی فروخت، اما کشتیسازان فنلاندی اکنون به غرب روی آوردهاند.
طبق توافق جدید، چهار کشتی یخشکن Arctic Security Cutters در کارخانههای فنلاندی ساخته خواهند شد و از تخصص و فناوری محلی بهره خواهند برد. سپس این طرحها و تجربیات به کارخانههای کشتیسازی ایالات متحده منتقل میشوند، جایی که تا هفت کشتی دیگر تحت یک "برنامه زمانی تسریعشده" ساخته خواهند شد. کارخانه کشتیسازی Bollinger مستقر در لوئیزیانا – که در حال حاضر یکی از کشتیسازان اصلی گارد ساحلی است – بر تولید داخلی با همکاری Seaspan Shipyards در کانادا و دو شرکت فنلاندی، Rauma Marine Constructions و Aker Arctic Technology نظارت خواهد کرد. این طرح بلندپروازانه است: سه کشتی اول به طور همزمان ساخته میشوند و بین فنلاند و آمریکا تقسیم میشوند و انتظار میرود ظرف سه سال پس از اعطای قرارداد تحویل داده شوند.
هر کشتی یخشکن امنیتی قطب شمال تقریباً ۳۶۰ فوت طول خواهد داشت و قادر است با سرعت سه گره دریایی به طور مداوم از سه فوت یخ عبور کند، ۱۲هزار مایل دریایی را طی کند و بیش از ۶۰ روز بدون نیاز به تدارکات مجدد فعالیت کند. این کشتیها که به عرشه پرواز و آشیانه برای هلیکوپترها مجهز هستند، سکوهای چند مأموریتی خواهند بود که برای دفاع، تحقیق، اجرای قانون و عملیات نجات طراحی شدهاند. آنها همچنین با ناوگان جدید گارد ساحلی کانادا قابل همکاری خواهند بود و چیزی را تشکیل میدهند که میتواند به بزرگترین و منسجمترین قابلیت یخشکنی در جهان تبدیل شود. هزینه: حدود ۶٫۱ میلیارد دلار برای کل برنامه.
برای گارد ساحلی، این چیزی بیش از یک پروژه تدارکاتی است – این یک بازنشانی نسلی است. اولین موج کشتیهای ساخت فنلاند، حضور بسیار مورد نیاز در قطب شمال را فراهم میکند، در حالی که انتقال فناوری و دانش فنی، ظرفیت تولید آمریکا را برای کشتیهای آینده افزایش میدهد. تحت چارچوب پیمان ICE – یک همکاری سه جانبه بین ایالات متحده، کانادا و فنلاند – این پروژه الگویی برای همکاری صنعتی متحدان است. این امر نه تنها توانایی آمریکا برای عملیات در قطب شمال را تقویت میکند، بلکه شبکهای از شرکای غربی با اهداف استراتژیک مشترک را نیز به هم پیوند میدهد.
مسابقه برای قطب شمال
در پس این دیپلماسی، یک واقعیت تلخ نهفته است: قطب شمال به سرعت در حال تغییر است. با عقبنشینی یخها، مسیرهای جدید کشتیرانی، فاصله بین اروپا و آسیا را هزاران مایل کوتاهتر میکنند. ذخایر نفت، گاز و مواد معدنی دستنخورده، نویدبخش پتانسیل اقتصادی عظیمی هستند. و حضور نظامی، از تأسیسات راداری گرفته تا گشتهای زیردریایی، در حال افزایش است. روسیه پایگاههای شمالی خود را تقویت کرده است. چین خود را "کشوری نزدیک به قطب شمال" مینامد و کشتیهای تحقیقاتی را برای نقشهبرداری از کف دریا میفرستد. تنها یک ماه پیش، دو فروند از این کشتیها در منطقهای از بستر دریا که ایالات متحده ادعای مالکیت آن را در نزدیکی آلاسکا دارد، گشتزنی کردند و گارد ساحلی را بر آن داشت تا کشتی هیلی را برای مشاهده به حرکت درآورد.
این تحریکات احتمالاً چند برابر میشوند و حضور آمریکا در قطب شمال دیگر کافی نیست. همکاری با فنلاند ممکن است یک راه حل موقت باشد، اما همچنین یک بیانیه است: اینکه ایالات متحده قصد دارد نه به عنوان یک تماشاگر، بلکه به عنوان یک بازیگر به قطب شمال بازگردد. اینکه آیا این طرح میتواند کشتیها را به موقع و در چارچوب بودجه تحویل دهد، همچنان یک سوال بیپاسخ است. اما یک چیز واضح است – یخها در حال آب شدن هستند و زمان به سرعت در حال گذر است.
منبع: فارن پالسی ریسرچ اینستیتیوت / ترجمه: سید علی موسوی خلخالی


نظر شما :