قحط الرجال در سرزمين فراعنه

۰۲ اسفند ۱۳۸۸ | ۰۳:۴۳ کد : ۱۱۴۰۴ نگاه ایرانی
یادداشتی از کریم جعفری، روزنامه‌نگار و تحليل‌گر برای دیپلماسی ایرانی.
قحط الرجال در سرزمين فراعنه
  قرار است سال آينده ميلادى دومين انتخابات رياست جمهورى در تاريخ مصر برگزار شود. اين انتخابات از آنجايى اهميت دارد که بايد حسنى مبارک هشتاد ساله ترک منصب رياست کند و ديگرى فرمان هدايت سرزمين نويسندگان عرب را به دست گيرد. ديگر نکته جالب در اين مورد اطمينان بيشتر مردم مصر در مورد نتيجه اين انتخابات است: «انتخابات برگزار خواهد شد‏ اما کسى جز جمال فرزند بلندپرواز حسنى‏، شخص ديگرى رييس جمهور نخواهد شد.» همين اطمينان از نتيجه باعث شده تا مصرى‌ها به خصوص قشر نويسنده‏، فرهنگى و روزنامه‌نگار آن در انديشه « حذف خاندان مبارک» از قدرت رفته و مقدمات اين کار را در خارج از کشور و نه در نامزدهاى احتمالى در کشور خود ببينند.

از سال 2009 که مبارک گفت ديگر در قدرت نخواهد ماند‏، تلاش‌ها براى يافتن فردى که بتواند استبداد خفه‌کننده و حکومت سرکوب را در مصر به چالش کشيده و به دوران سلطه عده‌اى اندک بر سرنوشت مردم پايان دهند‏، شروع شد. تجربه انتخابات پيشين نشان داد که مبارک به هر طريق ممکن نخواهد گذاشت قدرت از چنگش خارج شده و سيطره خود را بر سرزمين فراعنه حفظ خواهد کرد. مبارک پيش از اين هم تجربه بلندى در حذف افرادى داشت که احتمال جانشينى وى را داشتند.

 پيش از انتخابات پيشين و بر اساس قانون اساسى مصر، انتخابات تنها يک نامزد داشت و اين هم چيزى نبود جز راى مردم به تاييد يک ديکتاتور. با اين وجود در دهه نود قرن گذشته مبارک دست به حذف عمرو موسى از ساختار سياسى مصر زد و وى را روانه اتحاديه عرب کرد تا عمر سياسى خود را در اين اين سازمان گذرانده و هوس رياست به سرش نزند و اين در مورد افراد بسيارى در اين کشور صدق مى‌کند که يکى از آنها عمر سليمان رييس سازمان اطلاعات است که فعلا مزدورى مبارک را مى‌کند.

با اين ترتيب مى‌توان گفت براى انتخابات رياست جمهورى در دوره آينده مردم مصر توان انتخاب چندانى ندارند. سيستم سرکوب و حذف رقباى بالقوه سياسى در اين کشور به گونه‌اى عمل کرده که امروز در مصر قحط الرجال شده و عملا کسى را جرات وارد شدن به عرصه رقابت با خاندان مبارک نيست. تجربه‌اى که ايمن النور رهبر حزب الوفد در دور گذشته به دست آورد نمونه عينى اين مساله است. سيل اتهامات متوجه النور شد و دادگاه مصر نيز در حکمى دستورى و از پيش تعيين شده او را به زندان محکوم کرد.

همين تجربه تلخ از ديکتاتورى سه دهه‌اى مبارک بر مصر است که سياستمداران مخالف و در يک کلمه اپوزيسيون داخلى و خارجى اين کشور را بر آن داشته تا در برابر ماشين تبليغى و سرکوب رژيم فردى را معرفى کنند که قدرت مرکزى توان مقابله با وى را نداشته و از آن وجاهت بين‌المللى نيز برخوردار باشد که در صورت هرگونه اتفاق‏، بتواند از راى مردم دفاع کند. هر چند نام بردن از نامزدهاى انتخاباتى مصر و بررسى تک‌تک آنها مجالى ديگر را مى‌طلبد‏، با اين وجود اپوزيسيون مصر به خوبى به سراغ فردى رفته که مى‌تواند رقيب جدى‌اى براى حزب حاکم در انتخابات آينده باشد.

محمد البرداعى رئيس سابق آژانس بين‌المللى انرژى هسته‌اى فرد مورد نظر مصرى‌ها است. در حالى که مصر در طول سال‌هاى گذشته متفکران، نويسندگان و سياستمداران قابلى داشته‏، اما جو سرکوب و وحشت به گونه‌اى بوده که در آن افراد بى‌سواد و طفيلى و دست‌چندم وابسته به ساختار قدرت حاکم مجال بروز و ظهور پيدا کرده‌اند که دامنه فساد آنها زبانزد همه و ويژگى مشترک همه آنها نيز اطاعت‌پذيرى بى‌چون و چرا و استبداد شخصى آنهاست.

ورود البرداعى تاييدى است بر استدال‌هاى مطرح شده در بالا. البرداعى در سازمانى بين‌المللى حضور داشته و شخصيتى جهانى است که همه او را مى‌شناسند و رژيم مصر به سادگى نمى‌تواند براى وى مانند هزاران سياستمدار ديگر پاپوش درست کرده و او را روانه زندان کند و در ساختار فسادآلود خود وارد نمايد. ديگر آنکه البرادعى هيچ وابستگى به نهاد قدرت در مصر ندارد و معرفى وى به عنوان رياست آژانس نيز به رايزنى‌هاى دولت مبارک ربطى نداشته – چنانکه مبارک موفق نشد وزير فرهنگ خود را به عنوان رييس يونسکو معرفى کند – و قائم به خود است؛ شايد مهمترين ويژگى‌اى که مصرى‌ها را به البرداعى اميدوار کرده عدم استبداد وى است.

البرداعى ساليان دراز در کشورهاى اروپايى زندگى کرده و تجربه شيرينى از آزادى و دموکراسى را در اين کشورها درک کرده و از اين روى مى‌تواند بهترين مدافع براى آزادى‌هاى مدنى و شخصى براى مردم مصر باشد که زير سايه ترس سازمان اطلاعات مخوف اين کشور روزگار مى‌گذرانند.

هر چند البرداعى مى‌تواند با اين ويژگى‌ها شانش خوبى ميان قشر روشنفکر و تحصيل‌کرده و اپوزيسيون شناخته شده داشته باشد‎‏، اما بايد مدنظر داشت که البرداعى براى دستيابى به کاخ رياست جمهورى مصر نياز به حمايت توده‌هاى مردم مصر دارد. توده‌هايى که به شدت مخالف سياست‌هاى فعلى دولت در عرصه سياست خارجى هستند و به شدت از عملکرد دولت مبارک در برابر رژيم اسرائيل و برخورد با مردم غزه ناراحت هستند. ناگفته پيداست که البرداعى چه سياستى در مقابل رژيم صهيونيستى داشته و دارد و پيش از اين نيز بارها به سرزمين‌هاى اشغالى مسافرت کرده و به نوعى اين رژيم را به رسميت مى‌شناسد و ممکن است سطح روابط را در ابعاد ديگرى نيز تعريف کند که مردم مصر انتظارش را نداشته باشند.

از اين روى مى‌توان گفت براى البرداعى که روز جمعه در ميان تدابير شديد امنيتى وارد قاهره شد‏، انتخابات آينده اين کشور تجربه‌اى متفاوت باشد. هر چند خود وى براى مشارکت در اين انتخابات شروطى را تعيين کرده است‎، اما انتظار نمى‌رود حکومت نظامى مصر بتواند خود را متقاعد کند که با البرادعى کنار بيايد. در کنار اين موضوع بايد ديد که آيا اخوان المسليمن مصر به عنوان مردمى‌ترين و قوى‌ترين سازمان اجتماعى در اين کشور حاضر خواهند شد از وى حمايت کنند و از البرداعى به عنوان فرصتى براى سوختن حريف حاکم بهره‌بردارى کنند يا نه؟

آنچه در طول هفته‌ها و ماه‌هاى آينده در سرزمين نيل روى خواهد داد در آينده خاورميانه نيز تاثيرى به سزا خواهد داشت. انتخابات آينده مصر و فردى که قدرت را در اين کشور به دست خواهد گرفت تعيين کننده معدلات جديد در اين منطقه خواهد بود. دليل اين امر علاوه بر اهميت مصر در توازن منطقه‌اى، به قدرت بى‌اندازه رييس جمهور در اين کشور بازمى‌گردد که در حال حاضر از يک ديکتاتور قرن هجدهمى نيز بيشتر قدرت دارد.

( ۵ )

نظر شما :