آیا قرار است آنکارا آزاد باشد؟
نگاهی به پیامدهای تاسیس کنسولگری ترکیه در اصفهان
دیپلماسی ایرانی: تاسیس کنسول گری های متعدد توسط کشورهای همسایه در خاک یکدیگر امری متداول است که به گسترش همکاریهای اقتصادی و تجاری، افزایش تبادلات فرهنگی و آموزشی و هنری، کاسته شدن از دغدغه های امنیتی و مرزی و ارتقای همبستگی سیاسی کمک میکند.
ایران و ترکیه به عنوان دو کشور همسایه در حال حاضر هر یک سه کنسولگری در خاک طرف مقابل دارند. بر اساس آنچه هاکان فیدان، وزیر أمور خارجه ترکیه پس از دیدار با وزیر أمور خارجه ایران اعلام کرد، قرار است کنسول گری جدید جمهوری اسلامی ایران در شهر وان ترکیه افتتاح شود. طبیعی است که ترکیه نیز به طور متقابل یک کنسولگری در یکی از شهرهای ایران تاسیس کند.
با توجه به سفرهای جهانگردی تعداد زیادی ایرانی به شهر مرزی وان ترکیه در طول سال و برنامه ریزی های انجام شده برای اتصال راه آهن ایران به ترکیه و امتداد آن تا شهر وان و سپس اتصال این راه آهن به خطوط ریلی سراسری کشور ترکیه، این انتخاب ایران کاملا منطقی و قابل توجیه بوده و با حسن نیت کامل و بدون هیچ غرض ورزی انجام شده است.
اما در مقابل اخباری منتشر شده که ترکیه قصد دارد در مقابل کنسول گری خود را در شهر اصفهان در مرکز ایران که قلب تمدن بالنده ایرانی را تشکیل می دهد و نزدیک به مرز ترکیه هم نیست، تاسیس کند. اصفهان از نظر جمعیت، اهمیت، سطح شکوفایی و نقش بی بدیلش در شکل دادن به هویت و تمدن ایرانی به هیچ وجه با شهر مرزی و کوچک وان ترکیه قابل مقایسه نیست. سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که چرا تناسب میان ظرفیت ها و ویژگی های این دو شهر رعایت نشده و چرا در اینجا کفه ترازو به نفع ترکیه سنگین تر است؟
چرا ایران ترجیح نداده فعلا وان را کنار بگذارد و اگر ترکیه به هر دلیل اصرار بر تاسیس کنسول گری در اصفهان دارد، کنسول گری خود را حداقل در شهر قونیه تاسیس کند. اگر چه قونیه هم شهر بزرگی نیست. ولی به واسطه وجود مقبره مولانا هویتی ایرانی و پارسی دارد و محل حضور و تاثیرگذاری معنوی و فرهنگی ایرانیان است. این حضور می توانست با روایت سازی فرهنگی ایران از هویت ایرانی و پارسی مولانا همراه شود و در شرایطی که اردوغان نه تنها مولانا، بلکه نوروز و پورسینا و تبریز را با هویت سازی جعلی از آن خود می داند، به بازنشر حقایق در مورد این فخر ایران فرهنگی کمک کند.
ایده تاسیس کنسول گری ترکیه در اصفهان از سال ۱۴۰۳ به طور علنی در رسانه ها مطرح شده و مباحثی همچون استفاده از ظرفیت های اقتصادی و گردشگری استان اصفهان در این زمینه مطرح شده است. اما از سوی دیگر سابقه عملکرد ترکیه در کشورهای همجوار و حتی نگاه این کشور به نقش و عملکردی که یک کنسولگری باید بر عهده داشته باشد باعث می شود نگرانی های جدی در مورد تبعات این اقدام به ذهن متبادر شود. به خصوص که ایران معمولا در زمینه استفاده از فرصت متقابل ناشی از ایجاد کنسول گری بر مبنای برنامه ریزی دقیق و با چالاکی بالا عمل نمی کند.
پس از تاسیس کنسول گری ترکیه در مشهد در تابستان سال ۱۳۹۳ نیز همین مباحث خوشبینانه مطرح شد. اما پس از گذشت ۱۱ سال نه شاهد حضور گستردهتر جهانگردان ترکیه در مشهد و دیگر نقاط خراسان به خاطر افتتاح این کنسول گری هستیم و نه تحرک اقتصادی چشمگیر و خارق العاده ای در منطقه مذکور از سوی ترکیه رخ داده است. در عوض، تحرکات ویژه فرهنگی و امنیتی کنسول گری ترکیه در مشهد، مانند علاقه آن به ارتباط گیری با ترکان خراسان و برخی اقدامات هویت ساز و مرجعیت ساز به نفع ترکیه، کمک به هدایت و مدیریت فعالیت های ترکیه در افغانستان و پیشبرد ایده ایجاد ترکستانی در دل افغانستان با هدف تضعیف هویت ایرانی این خطه جداشده از کشور در دوره قاجار، هویت سازی ترکی برای حاجی بکتاش ولی، عارف بزرگ ایرانی از تبار امام موسی کاظم (ع) که در نیشابور دفن شده و در عین حال ناتوانی ایران در جهت استفاده از این ظرفیت برای افزایش تعامل با علویون ترکیه از جمله نکات عبرت آموزی است که باید مورد توجه ما باشد.
آیا قرار است بعد از افتتاح کنسول گری ترکیه در اصفهان مدتی شعار گسترش حضور جهانگردان ترکیه و سرمایه گذاری اقتصادی این کشور سر داده شود و سپس مانند آنچه در مشهد رخ داد، همه چیز به فراموشی سپرده شود و ترکیه برنامه های خود را به طور یکطرفه در این شهر و برخی نقاط حساس در استان های همجوار به پیش ببرد؟
ترکیه هفته قبل آرامگاه سلطان محمود غزنوی، پادشاه ایرانی در شهر غزنی افغانستان را با صرف هزینه ۹۰ هزار دلاری بازسازی و برای وی هویت ترکیه ای جعل کرد و پرچم کشور ترکیه را نیز بر در ورودی این آرامگاه نصب کرد. آیا قرار است ترکیه آزاد گذاشته شود تا به سراغ مزار سلطان ملکشاه ایرانی و خواجه نظام الملک در قلب اصفهان برود و روند هویت سازی جعلی خود را در این شهر نیز ادامه دهد؟ آیا این کشور از فرصت نفوذ فرهنگی عملیاتی در اصفهان که فعلا به صورت مجازی و از راه دور از طریق شبکه ت ر ت فارسی پیگیری می کند، خواهد گذشت؟
در سال های اخیر مکرر شاهد بوده ایم که افرادی در پوشش جهانگرد و استاد زبان شناسی و غیره از ترکیه به ایران آمده اند و با راهاندازی صفحاتی در برخی شبکه های اجتماعی، از شناسایی طوایف و گروه های ترک در نقاط مختلف ایران خبر داده اند. این افراد برای فعالیت خود هیچ حد و مرزی قائل نبوده و دامنه شناسایی گروه های ترک در ایران توسط آنها طبق محتوای صفحات اینستاگرام آنها از قم و استان مرکزی شروع می شد و به استان فارس و دیگر نقاط در مرکز و جنوب ایران نیز کشیده می شد. طبق محتوای منتشر شده در این صفحات، اتباع ترکیه مرتب به این گروه از ایرانیان القا می کنند که شما ترک هستید و پیوند شما بیش از آنکه با بقیه اقوام و گروه های ایرانی باشد، با ترک های آن سوی مرزهاست. سپس شاهد فعال شدن قارچ گونه صفحات هویت خواه ترک از این مناطق در شبکه های اجتماعی بودیم که از اینکه مرکزنشینان فارس می خواهند هویت مستقل آنها را سرکوب کنند، گله داشتند.
اگر این هویت سازی، تمدن سازی و تاریخ سازی جعلی برای بخش هایی از ایرانیان با هدف تضعیف حس همدلی و همبستگی ملی در کشور و ایجاد تعلق خاطر بیشتر در میان گروه های مختلف ایرانیان نسبت به اتباع دیگر کشورها را در کنار کارویژه ای که ترکیه با هدایت غرب برای خود به منظور ایجاد جهان ترک تعریف کرده، قرار دهیم پرده ها کنار میرود و تصویر کامل تری به دست می آید. جهان ترک مدنظر ترکیه که به ایجاد ناتوی ترکی منجر خواهد شد مقابله با ایران و چین و روسیه را هدف قرار داده است و این کار جز از طریق تضعیف حس تعلق خاطر جمعی مردم این سه کشور به خاکشان میسر نخواهد شد. برای تضعیف ثبات، امنیت و وحدت ملی این کشورها، ساکنان آنها باید حس ملت بودن را از دست بدهند و وجود اقوام متنوع در این سه کشور و تلاش ترکیه برای تاثیرگذاری بر آنها با هدف تضعیف همین همدلی صورت می گیرد. این امر در کوتاه مدت رخ نداده و به سال ها سرمایه گذاری و صرف وقت و برنامه ریزی راهبردی نیازمند است.
طی همین مدت تلاش هایی برای ایجاد تحریکات قومی بین برخی اقوام ایرانی به بهانه اختلاف بر سر ثبت لباس محلی در شهر شیراز را شاهد بوده ایم. دامنه پراکندگی جغرافیایی تعدادی از این گروه ها در ایران بسیار متنوع بوده و نقاط مختلف استان اصفهان و استان های همجوار را نیز در برمی گیرد. برخی از آنها در شهرهایی اکثریت دارند که در مجاورت شاهراه های ارتباطی کشور، مراکز حساس انرژی یا رودخانه های مهم کشور قرار دارند. علاوه بر این شکل گیری گروه های قوم گرا و ضدایرانی حامی این جریان ها مانند حزب به اصطلاح قایی را شاهد هستیم که فعالیت های آنها مورد توجه ویژه رسانه های پانترک و تجزیه طلب مستقر در باکو و آنکارا بوده و از خارج از کشور هدایت شده و سرکردگان آنها نیز در کشورهای بیگانه سکونت دارند. این افراد ایده تجزیه کشور را در قالب عناوین فریبنده ای مانند ضرورت پذیرش حق تعیین سرنوشت برای ملل! ساکن در ایران ترویج می کنند و در سایه کم توجهی رسانه ها و دستگاه های فرهنگی کشور به این حرکت های خزنده ممکن است در آینده موفقیت هایی هر چند ناچیز در کشور کسب کنند.
با توجه به مجموعه این تحولات و نیز روند کلی درگیری ایران با آمریکا و رژیم صهیونیستی و استفاده آنها از هر ابزاری برای نفوذ در ایران پس از ضربه سخت ناشی از شکست جنگ ۱۲ روزه، نگاه عمیق، همهجانبه و دقیق به پیامدهای افتتاح کنسولگری ترکیه در اصفهان ضروری است. شاید در یک نگاه ساده این رویداد وزن و اهمیت زیادی نداشته باشد، اما بررسی رویکرد ترکیه در قبال ایران در عراق، سوریه، لبنان، فلسطین، قفقاز، آسیای مرکزی و نیز تعاملات این کشور با آمریکا، انگلیس و اسرائیل و تبعات آن برای کشورمان موجب خواهد شد تا قبل از تصمیم گیری نهایی در این زمینه با دقت بیشتری عمل کرده و ظرائف بیشتری را در نظر بگیریم.



نظر شما :