بحران هويت؛ بحث مسکوت نشست ليسبون

۰۴ آذر ۱۳۸۹ | ۰۰:۱۴ کد : ۱۱۵۹۱ نگاه ایرانی
گفتارى از محمد ابراهيم طاهريان، سفير سابق ايران در افغانستان براى ديپلماسى ايراني.
بحران هويت؛ بحث مسکوت نشست ليسبون

يکى از مباحث مهم مطرح شده در نشست اخير سران ناتو در ليسبون، بحث خروج نظاميان ناتو از افغانستان بود. سران ناتو توافق کردند که نيروهاى خود را تا سال 2014 از افغانستان خارج کنند. ديپلماسى ايرانى به اين بهانه موثر بودن عمليات ناتو را در افغانستان با گفتارى از محمد ابراهيم طاهريان، سفير سابق ايران در افغانستان بررسى کرده است.

گفتارى از محمد ابراهيم طاهريان، سفير سابق ايران در افغانستان براى ديپلماسى ايرانى:

واقعيتى که امروزه با آن روبه‌رو هستيم، اين است که ناتو شصت سالگى خود را پشت سر گذاشته است. چهل سال از اين شصت سال را دوران جنگ سرد و پيمان ورشو و رقابت‌هاى ميان شرق و غرب تشکيل مى‌دهد. بعد از پيمان ورشو، فروپاشى شوروى و پايان جنگ سرد، اصولا ناتو دچار بحران هويت شد و اين بحران هويت کار را به جايى رساند که ناتو علاقمند به ايجاد نوعى همگرايى و توسعه خود بود. به همين دليل در دهه نود، ناتو در بالکان وارد عمل شد و با يک ناکارآمدى کامل روبه‌رو شد، که شايد تبلور اين تحول و ناکارآمدى مجموعه اتحاديه اروپا و همکارى‌هاى نظامى‌ آن با ناتو، چيزى بود که در بالکان و مشخصا در سربرنيتسا اتفاق افتاد.

از همان زمان به بعد بحث گسترش ناتو به شرق مطرح شد و به نظر مى‌رسد که بعد از تحولات افغانستان با توجه به اين که واقع قضيه اين است که محور تحولات افغانستان، جبهه متحد شمال و مجموعه دولت ربانى بودند. يعنى در حقيقت به لحاظ زمينى و آن چه در عرض افغانستان و در جغرافياى اين کشور اتفاق افتاد تحولى بود که توسط جبهه متحد شمال که فرماندهى آن را احمد شاه مسعود به عهده داشت و بعد از ترور او توسط جريان افراط و القاعده و فرماندهى قسيم فهيم که بعد‌ها معاون اول دولت انتقالى شد، رهبرى مى‌شد.

اما تصور کشورهاى فرامنطقه‌اى و ناتو و اتحاديه اروپا اين بود که اين تحول را آن‌ها به وجود آورده‌اند، و از آن جا که ناتو نياز به کسب پرستيژ داشت با اين انگيزه به افغانستان آمد. به نظر مى‌رسد که بعد از گذشت ده سال از حضور ناتو و کشورهاى فرامنطقه‌اى در افغانستان، جمع جبرى کارنامه کشورهاى فرامنطقه‌اى و ناتو در افغانستان صفر يا زير صفر است به دليل اين که بعد از گذشت ده سال مى‌بينيم که هيچ‌کدام از اهدافى که ناتو تعريف کرده بود و فکر مى‌کرد که با تحقق آن اهداف پرستيژ کسب مى‌کند، محقق نشد از جمله مبارزه با تروريسم، دستگيرى افرادى که فهرست کرده بودند. الان بعد از ده سال خود کارشناسان غربى معتقدند که 50 تا 80 درصد جغرافياى افغانستان در حوزه کنترل جريان افراط است.

پس ناتو دچار يک ناکارآمدى ديگر هم شد و اين ناکارآمدى ممکن است که منجر به اين شود حفظ ناتو با شکل و شمايل فعلى ممکن نباشد. على‌رغم اين که در نشست ليسبون مطرح مى‌شود که يکى از معضلات عمده پيش روى ناتو بحران مالى است، من فکر مى‌کنم که ناتو تا حد زيادى دچار بحران هويت است تا بحران مالي. يعنى بحث مالى و ناکارآمدى اين سازمان در افغانستان بحث ثانويه سازمان و تشکيلات ناتو است و بحث اصلى بحران هويت اين سازمان است. اين بحران يک بار در دهه نود در غرب اروپا و در جغرافيايى که نسبتا نزديک بود و جغرافياى بومى‌ ناتو بود اتفاق افتاد و مشخص شد که اين سازمان کارايى ندارد.

وقتى در جغرافياى نزديک و بومى‌ناتو چنين ناکارآمدى مشاهده شده، طبيعى است که در جغرافياى افغانستان که هم به لحاظ سياسى و هم به لحاظ طبيعى جغرافياى پيچيده‌اى دارد، واضح است که اين سازمان ناکارآمد خواهد بود. به نظر من چيزى که کمتر در نشست ليسبون به آن اشاره شد يا حداقل پوشش خبرى مناسبى دريافت نکرد، اين است که در نشست ليسبون به بحران هويت ناتو توجهى نکردند يا نخواستند که راجع به آن به طور علنى صحبت کنند. آن چه بيشتر در اجلاس ناتو مطرح شده است بحث بحران مالى است و بحث افغانستان است اما به نظر مى‌رسد که مشکلاتى که به لحاظ عملى ناتو با آن روبه‌رو است در دو مورد کارنامه موفقى نداشته است. يکى بالکان است که به لحاظ جغرافيايى نزديک و در دسترس بود، با آن آشنا بودند، بخشى از معضلاتى که در بالکان به وجود آمد حداقل يک طرفش کاتوليک‌ها و ارتدوکس‌ها بودند که زياد براى مجموعه ناتو ناشناخته نيست. ولى طبيعى است که در افغانستان اين پيچيدگى‌ها بيشتر بود لذا به نظر مى‌رسد که نشست ليسبون در حقيقت حتى اگر توجهى هم نکرده باشد سراغ آدرس غلطى رفته است که بحران مالى ناتو را مورد بررسى قرار دهد. از نظر بسيارى از کارشناسان بحران ناکارآمدى و بحران هويت براى ناتو بحران جدى‌تر و اساسى‌ترى است. فرآيند اين بروز و ظهور را مى‌توان در افغانستان مشاهده کرد.

حضور کرزى در نشست ليسبون

رئيس دولت افغانستان به عنوان مهمان در نشست سران ناتو در ليسبون شرکت کرده است و آن چه که از اين نشست دو روزه در اخبار منعکس شده است اين است که تقريبا همه عناصر مطرح در ناتو چه وزراى دفاع و بعضى از سخن گويان روى اين مسئله تاکيد کرده‌اند که واگذارى امنيت به تدريج از سال آينده شروع خواهد شد. واژه خروج از افغانستان واژه‌اى است که بيشتر جنبه تبليغاتى دارد و واقعى به نظر نمى‌رسد.

ارزيابى سخنان رئيس دولت افغانستان را بيشتر بايد در رفتار مورد سنجش قرار داد. اگر دولت افغانستان و رئيس دولت افغانستان از نحوه کارکرد و تاکتيک‌هاى ناتو چه عمليات شبانه، عمليات شهرى يا عمليات هواپيماهاى بدون سرنشين نارضايتى دارد، سازوکار اين اعتراض شناخته شده است. اعتراضات ديپلماتيک، فرستادن يادداشت يا شيوه‌هايى که در عالم سياست مشخص است و در دنيا استفاده مى‌شود.

مجموع اظهاراتى که به رئيس دولت افغانستان منسوب است، صحبت‌هايى است که در مصاحبه‌ها و رسانه‌ها مطرح شده است. لذا به نظر مى‌رسد که تا وقتى که در اين سطح به اين صحبت‌ها توجه شود، قاعدتا کاربرد توجيه افکار عمومى‌ در افغانستان را دارد. اين که چقدر بر روى افکار عمومى‌ در افغانستان تاثير مى‌گذارد مشخص نيست اما بيشتر جنبه تبليغاتى و لفاظى دارد تا جنبه اجرايي. چون اگر بنا بود که به طور جدى مخالفت شود سازو کار ديگرى براى آن تعريف شده است.


نظر شما :