یازدهمین یادداشت از سلسله یادداشت‌های سرکیس نعوم

مردم اینجا تا دندان مسلح هستند، خدا رحم کند

۳۱ شهریور ۱۳۹۰ | ۱۵:۰۸ کد : ۱۶۴۵۴ اخبار اصلی
نمی‌دانیم چه اتفاقی خواهد افتاد. هیچ نشانه‌ای که به ما بگوید سوریه در قبال تظاهرات یا انقلاب‌های عربی که به آن‌جا هم رسیده، تسلیم خواهد شد وجود ندارد.
مردم اینجا تا دندان مسلح هستند، خدا رحم کند
دیپلماسی ایرانی: سرکیس نعوم، روزنامه‌نگار و متفکر مشهور لبنانی سلسله مقالاتی را در روزنامه لبنانی النهار منتشر کرد که با توجه به تحولات فعلی منطقه به ویژه انقلاب‌های عربی افقی تازه پیش‌روی بسیاری از تحلیلگران به خصوص ناظران مسائل خاورمیانه قرار می‌دهد. این یادداشت‌ها در حقیقت ماحصل سفر نعوم به ایالات متحده و دیدارش با مقام‌های مختلف امریکایی و متفکران و استراتژیست‌های آن کشور است. نعوم عمده این یادداشت‌ها را به صورت گفت‌وگو و موجز بدون ذکر نام مصاحبه‌شدگان و فقط با اشاره به پست و جایگاه آنها در 63 قسمت تهیه و منتشر کرد. تعدادی از این یادداشت‌ها که عمدتا از شماره 50 به بعد بود در نوبت‌های مختلف در دیپلماسی ایرانی منتشر شد. دیپلماسی ایرانی در مکاتبه‌ای با سرکیس نعوم متن اصلی یادداشت‌ها را تهیه کرد.

دیپلماسی ایرانی با توجه به اهمیت و جذابیت این مطالب هر پنجشنبه یک مورد را در اختیار مخاطبان قرار خواهد داد.

نعوم خود در مقدمه‌ای که برای دیپلماسی ایرانی نوشته، درباره این یادداشت‌ها می‌نویسد: «من ستون‌نویس ثابت النهار هستم. النهار را می‌شناسید، یکی از قدیمی‌ترین روزنامه‌های لبنانی و عربی است. این روزنامه را می‌توان به جرات یکی از پرتیراژترین و پرمخاطب‌ترین رسانه‌های کاغذی لبنان دانست. اگر چه با برخی افکار دوستانم در روزنامه النهار موافق نیستم ولی همگی تلاش می‌کنیم که دموکراسی را رعایت کرده و بدون تحمیل اندیشه‌هایمان به یکدیگر در کنار هم برای النهار یادداشت بنویسیم و تلاش کنیم روزنامه وزینی را تحویل خوانندگان دهیم. بی‌شک در ایجاد چنین فضایی غسان التوینی، رئیس و مدیرمسئول روزنامه النهار که لطف و محبت بسیاری به تک‌تک روزنامه‌نگاران و خبرنگاران النهار دارد، نقشی مهم ایفا کرده است. من هر سال یک یا دو بار چند هفته‌ای را در لبنان نیستم. چندین سال است که به ایالات متحده می‌روم و در این کشور و سازمان‌ها و ارگان‌های مختلف آن می‌گردم. به واشنگتن می‌روم و در اداره‌های دولتی آن سرک می‌کشم و به نیویورک که مرکز بسیاری از اندیشکده‌ها و پژوهشکده‌های امریکایی است می‌روم و ضمن این که سری هم به سازمان ملل می‌زنم و با نمایندگان کشورهای جهان در این سازمان به گپ و گفت می‌نشینم، با بسیاری از مقامات سابق، مشاوران فعلی، بسیاری از استراتژیست‌ها، متفکران و صاحب‌نظران بحث و تبادل نظر می‌کنم. دیگر رویه‌ام شده، وقتی به لبنان باز می‌گردم نتیجه این گپ و گفت‌ها را در قالب یادداشت در روزنامه النهار منتشر می‌کنم. اهمیت این یادداشت‌ها در این است که تلاش کرده‌ام تمامی مناقشه‌ها و بحث‌‌هایی که با مقامات مختلف امریکایی و غیرامریکایی درباره تحولات مختلف دنیا داشته‌ام را به رشته تحریر در آورم. به خصوص و به طور خالص مسائل مرتبط با خاورمیانه، جهان اسلام، جهان عرب و لبنان. البته امسال من سفر 10 روزه‌ای هم به سیدنی استرالیا داشتم که طی آن جایزه جهانی "جبران خلیل جبران" که یکی از مهمترین جوایز حائز اهمیت برای لبنانی‌ها است و نزدیک 30 ساله است به روزنامه‌نگاران و پژوهشگران برتر لبنانی استرالیایی، لبنانی امریکایی و عرب داده می‌شود، دریافت کردم. امید است این یادداشت‌ها مورد توجه خوانندگان محترم قرار بگیرد.»

بخش‌‌های اول، دوم، سوم، چهارم، پنجم، ششم، هفتم، هشتم، نهم و دهم این یادداشت‌ها هفته‌های گذشته منتشر شد و اکنون یازدهمین بخش از این سلسله مقالات تقدیمتان می‌شود: در ادامه صحبت‌هایم با مقام امریکایی سابق که در حال حاضر از مشاوران زبده کاخ سفید در امور جهان عرب محسوب می‌شود، به لبنان رسیدیم، گفت: «مسلح شدن افراد در لبنان چیز تازه‌ای نیست از قدیم وجود داشته است. همه تا دندان مسلح می‌شوند. شیعه و سنی و مسیحی همه سلاح دارند. خدا رحم کند. نمی‌دانیم چه اتفاقی خواهد افتاد. هیچ نشانه‌ای که به ما بگوید سوریه در قبال تظاهرات یا انقلاب‌های عربی که به آن‌جا هم رسیده، تسلیم خواهد شد وجود ندارد. نمی‌دانیم واقعا اصلا چنین انقلابی در سوریه رخ خواهد داد یا خیر. ولی ممکن است همان طور که در تونس و مصر شوکه شدیم در سوریه نیز شوکه شویم.»

وی سپس گفت: «چنین چیزی فعلا برای عربستان با توجه به حکومت فعلی آن قابل تصور نیست. آن‌جا پادشاه و فرزندانش حکومت را قبضه کرده‌اند. هیچ سازمان و ارگانی وجود ندارد. در مصر اخوان‌المسلمین به هیچ وجه راه حل محسوب نمی‌شوند. نه در مصر و نه در هیچ کدام از کشورهای عربی، باید به آنها فقط یک سری خواسته‌های اساسی ولی سبک داد. باید از مبناهای فکری آنها حذر کرد. آنها با دولت قانونی همراه هستند ولی دولت اسلامی را راه حل اصلی می‌دانند. این که چه بر سر سکولارها و اقلیت‌ها در چنین وضعیتی می‌آید، خود جای سوال است؟ تکرار می‌کنم که لبنانی‌ها باید هوشیار باشند. در آنجا از قدیم مسلح شدن امری عادی بوده است. عربستان سنی‌ها و هم‌پیمانانش را از قدیم الایام مسلح می‌کرده است. همان طور که کشورهای دیگر شیعیان و هم‌پیمانانشان را مسلح می‌کرده‌اند. خدا رحم کند.»

نظر او را درباه مصر بیشتر جویا شدم، گفت: «اخوان المسلمین به کاری که برایشان در نظر گرفته شده است باز خواهند گشت. ارتش مصر نیز مجددا از حکومت پلیسی برای مصر بهره خواهد برد تا امنیتی را که در حال از بین رفتن است و ثبات کشور را تهدید می‌کند، تامین کند. میان حکومت جدید و رئیس‌جمهوری جدید آن در مصر با اسرائیل فاصله خواهد بود. و این مساله بر روابط صلح دو طرف تاثیر مستقیم خواهد گذاشت. احتمالا یک رئیس جمهور لیبرال مثل وائل غنیم که مورد حمایت جوانان انقلابی است یا عمرو موسی به روی کار خواهد آمد. همچنین میان مصر و امریکا نیز فاصله خواهد افتاد. جوانانی که انقلاب به پا کردند دوباره به دنبال شعارهای فلسطینیان و قضایای آنها راه خواهند افتاد. مصر مثل ترکیه خواهد شد. ارتش مصر نیز مثل ارتش ترکیه خواهد بود.»

از من پرسید نظر تو چیست؟ گفتم: «با برخی از حرف‌هایی که می‌زنی موافق نیستم. اخوان المسلمین جزئی رسمی از حیات سیاسی در مصر خواهند بود. این درست است. حقشان هم است. و این هم درست است که آنها بیش از دیگران سازمان‌یافته‌تر هستند. اما آنها جزئی از نظامی هستند که در سال 1952 جمال عبدالناصر، رئیس جمهوری راحل بنا کرد و توسط انور سادات و حسنی مبارک تداوم یافت. سادات از آنها استفاده کرد تا از شر وارثان و توصیه‌های ناصری‌ها خلاص شود. مبارک نیز از آنها برای ترساندن دیگران استفاده می‌کرد تا بدین ترتیب به کمک آنها قدرت و ملت را همچنان تحت تسلط خود خود داشته باشد. اخوانی‌ها هم خیلی چیزها را پذیرفتند، آنها پذیرفتند که یک ابزار باشند. طبیعتا ملت مصر ملتی مسلمان و اکثریت متدین و مذهبی هستند. اما اخوانی‌ها اکثریت آنها را شامل نمی‌شوند. ملت با آنها همراه شد برای این که مورد قلع و قمع شدید حکومت‌های وقت واقع شدند. ولی فکر نمی‌کنم امروزه اکثریت با آنها باشند به ویژه این که آنها مشترکا انقلاب را به دست آوردند. اگر چه اولش مردد بودند و اکنون نیز برای به دست آوردن کامل آن تلاش می‌کنند.»

سپس گفتم: «فکر نمی‌کنم که فاصله‌ای در روابط امریکا و مصر به وجود آید. بیشتر فرماندهان ارتش مصر در امریکا آموزش دیده‌اند. و به اعتقاد من نمی‌توانند در مورد روابط منطقه و صلح با اسرائیل بدون مشورت با امریکا کاری کنند. اما درباره اسرائیل روابط مصری‌ها با آن سرد است. در حال حاضر هیچ گونه رابطه حسنه‌ای میان ملت مصر با آنها وجود ندارد. و حتی بسیاری می‌خواهند که روابط حکومتشان با آنها قطع شود. در این صورت چه چیزی تغییر خواهد کرد؟»

جواب داد: «به نظرت احترام می‌گذارم. به هر حال نمی‌تواند انتخابات نمایندگان در مصر بر خلاف انتخابات ریاست جمهوری که ممکن است برگزار شود، زود برگزار شود. انتخابات نمایندگان یا انتخابات قانون‌گذاری نیازمند قانون اساسی جدید و قانون انتخابات جدید و قانون احزاب جدید است. همچنین جوانان انقلاب به زمان نیاز دارند تا خود را در احزاب سازمان‌دهی کرده تا بتوانند با احزاب اصیل و ریشه‌دار و در راس آنها اخوان المسلمین رقابت کنند. از این رو به اعتقاد من باید منتظر برگزاری انتخابات ریاست جمهوری باشیم تا رئیس جمهور انتخابات نمایندگان مجلس را برگزار کند. به هر حال در مصر شمار بسیاری چهره‌های علمی و سیاسی وجود دارد. ولی نظام آموزشی موجود نتوانسته برای آنها و غیر آنها مفید باشد. از این رو لازم است که شیوه آموزشی نیز تغییر کند.»

 

( ۲ )

نظر شما :