هفدهمین یادداشت از سلسله یادداشت های سرکیس نعوم

مبارزه تروریسم ایران و امریکا را به هم نزدیک می‌کند؟

۱۲ آبان ۱۳۹۰ | ۱۵:۱۴ کد : ۱۷۵۹۶ اخبار اصلی
آن‌چه من می‌دانم این است که حزب الله به اسرائیل حمله نمی‌کند مگر این که اسرائیل به آن حمله کند یا ایران مورد تعرض اسرائیل قرار بگیرد.
مبارزه تروریسم ایران و امریکا را به هم نزدیک می‌کند؟
دیپلماسی ایرانی: سرکیس نعوم، روزنامه‌نگار و متفکر مشهور لبنانی سلسله مقالاتی را در روزنامه لبنانی النهار منتشر کرد که با توجه به تحولات فعلی منطقه به ویژه انقلاب‌های عربی افقی تازه پیش‌روی بسیاری از تحلیل‌گران به‌خصوص ناظران مسائل خاورمیانه قرار می‌دهد.

این یادداشت‌ها در حقیقت ماحصل سفر نعوم به ایالات متحده و دیدارش با مقام‌های مختلف امریکایی و متفکران و استراتژیست‌های آن کشور است.

نعوم عمده این یادداشت‌ها را به صورت گفت‌وگو و موجز بدون ذکر نام مصاحبه‌شدگان و فقط با اشاره به پست و جایگاه آنها در ۶۳ قسمت تهیه و منتشر کرد. تعدادی از این یادداشت‌ها که عمدتا از شماره ۵۰ به بعد بود در نوبت‌های مختلف در دیپلماسی ایرانی منتشر شد.

دیپلماسی ایرانی در مکاتبه‌ای با سرکیس نعوم متن اصلی یادداشت‌ها را تهیه کرد. "دیپلماسی ایرانی" با توجه به اهمیت و جذابیت این مطالب هر پنج‌شنبه یک مورد را در اختیار مخاطبان قرار خواهد داد.

نعوم خود در مقدمه‌ای که برای دیپلماسی ایرانی نوشته، درباره این یادداشت‌ها می‌نویسد: «من ستون‌نویس ثابت النهار هستم. النهار را می‌شناسید، یکی از قدیمی‌ترین روزنامه‌های لبنانی و عربی است. این روزنامه را می‌توان به جرات یکی از پرتیراژترین و پرمخاطب‌ترین رسانه‌های کاغذی لبنان دانست. اگر چه با برخی افکار دوستانم در روزنامه النهار موافق نیستم ولی همگی تلاش می‌کنیم که دموکراسی را رعایت کرده و بدون تحمیل اندیشه‌هایمان به یکدیگر در کنار هم برای النهار یادداشت بنویسیم و تلاش کنیم روزنامه وزینی را تحویل خوانندگان دهیم.

بی‌شک در ایجاد چنین فضایی غسان التوینی، رئیس و مدیرمسئول روزنامه النهار که لطف و محبت بسیاری به تک‌تک روزنامه‌نگاران و خبرنگاران النهار دارد، نقشی مهم ایفا کرده است. من هر سال یک یا دو بار چند هفته‌ای را در لبنان نیستم. چندین سال است که به ایالات متحده می‌روم و در این کشور و سازمان‌ها و ارگان‌های مختلف آن می‌گردم.

به واشنگتن می‌روم و در اداره‌های دولتی آن سرک می‌کشم و به نیویورک که مرکز بسیاری از اندیشکده‌ها و پژوهشکده‌های امریکایی است می‌روم و ضمن این که سری هم به سازمان ملل می‌زنم و با نمایندگان کشورهای جهان در این سازمان به گپ و گفت می‌نشینم، با بسیاری از مقامات سابق، مشاوران فعلی، بسیاری از استراتژیست‌ها، متفکران و صاحب‌نظران بحث و تبادل نظر می‌کنم. دیگر رویه‌ام شده، وقتی به لبنان باز می‌گردم نتیجه این گپ و گفت‌ها را در قالب یادداشت در روزنامه النهار منتشر می‌کنم. اهمیت این یادداشت‌ها در این است که تلاش کرده‌ام تمامی مناقشه‌ها و بحث‌‌هایی که با مقامات مختلف امریکایی و غیرامریکایی درباره تحولات مختلف دنیا داشته‌ام را به رشته تحریر در آورم.

به‌‌خصوص و به‌طور خالص مسائل مرتبط با خاورمیانه، جهان اسلام، جهان عرب و لبنان. البته امسال من سفر ۱۰ روزه‌ای هم به سیدنی استرالیا داشتم که طی آن جایزه جهانی "جبران خلیل جبران" که یکی از مهمترین جوایز حائز اهمیت برای لبنانی‌ها است و نزدیک ۳۰ ساله است به روزنامه‌نگاران و پژوهشگران برتر لبنانی استرالیایی، لبنانی امریکایی و عرب داده می‌شود، دریافت کردم. امید است این یادداشت‌ها مورد توجه خوانندگان محترم قرار بگیرد.»

بخش‌‌های اول تا شانزدهم این یادداشت‌ها هفته‌های گذشته منتشر شد که در آرشیو دیپلماسی ایرانی همگی آنها قابل دسترسی هستند و اکنون هفدهمین بخش از این سلسله مقالات تقدیمتان می‌شود:

با مقام عالی رتبه سابق امریکایی که سال‌ها در فرایند صلح خاورمیانه فعال بوده و اکنون پژوهشگر مرکز مطالعات خاورمیانه است، صحبت کردم، گفت که پادشاه بحرین لازم بود همان ابتدا در برابر خواسته‌های 70 درصد مردمش کوتاه می‌آمد. او نماینده 30 درصد مردمش بیشتر نیست. گفت: «70 درصد مردم بحرین می‌توانند همه چیز را تغییر دهند. در حالی که 30 درصد از همین مردم که جمعیت عربستان را تشکیل می‌دهند (به نظر این پژوهشگر 30 درصد مردم عربستان شیعه هستند) نمی‌توانند دست به چنین کاری بزنند.» گفتم: «بله این درست است. اما می‌توانند بر ثبات عربستان، اگر برخی از آنها از حمایت خارجی برخوردار باشند، اثر بگذارند.» جوابم را با این سوال داد: «به نظرت امریکا باید چه سیاستی را در رویارویی با این بحران‌ها در منطقه اتخاذ کند؟» جواب دادم: «حقیقتش نمی‌دانم. من از کسانی نیستم که فکر می‌کنند مصالح کشورهای بزرگ را بیشتر از رهبرانشان می‌دانند و برای همین به امریکا پیشنهاد نمی‌کنم که برای حفظ مصالحش چه کند. اما تو درباره این که لازم است امریکا با تروریسمی که در سراسر جهان اسلامی با غالبیت سنی قاطعی منتشر شده، مبارزه کند، صحبت کردی. ایران شیعه نیز از تروریسم سنی می‌ترسد، مثل امریکا، از این رو آیا ممکن نیست تلاقی در مصالح دو طرف به وجود بیاید؟» جواب داد: «زود است درباره این موضوع الآن صحبت کنیم. زمان می‌برد. نظرت درباره لبنان چیست؟ آیا کودتای قانونی که برخی‌ها از آن سخن می‌گویند و در لبنان اخیرا حاصل شد به دلیل دادگاه بین‌المللی ترور رفیق حریری بوده است؟» جواب دادم: «دادگاه یکی از عوامل انقلاب بود.»

پرسید: «آیا مرزهای مصر – اسرائیل برای ورود سلاح به دست مبارزه‌جویان مخالف اسرائیلی باز می‌شود؟» گفتم: «معتقد نیستم که این تنها ارتش است که به تنهایی می‌تواند گذرگاه‌های اسرائیل و غزه را کنترل کند. این ارتش مورد قبول ملت مصر و جوانان انقلابی آن است و مورد محبوبیت آنهاست.»

پرسید: «درباره لبنان نظرت چیست؟ آیا حزب الله به اسرائیل حمله خواهد کرد؟» جواب دادم: «نمی‌دانم، اما آن‌چه من می‌دانم این است که حزب الله به اسرائیل حمله نمی‌کند مگر این که اسرائیل به آن حمله کند یا ایران مورد تعرض اسرائیل قرار بگیرد.» پرسید: «مطمئنی؟» گفتم: «من عضو حزب الله نیستم  از اسرار آن هم خبر ندارم. اما اخبار و اوضاع حزب الله و هم‌پیمانانش یعنی ایران و سوریه را پیگیری می‌کنم. او علیه اسرائیل وارد جنگی نمی‌شود که همه چیز را در لبنان ویران کند. با علم به این که موفقیت اسرائیل نیز در این جنگ چندان قابل اعتنا و اطمینان نخواهد بود. این جنگ فقط ویرانی در بر خواهد داشت، سوریه نیز به مصلحت خود نمی‌داند که حزب حاکم در اسرائیل را با خود درگیر کند به خصوص اگر بنا باشد حملات انتقامی بگیرد، مگر این که زمانی برسد که سوریه به مصلحت خود بداند که با اسرائیل وارد جنگ شود تا شاید مثلا از بحران داخلی‌اش خلاص شود.» پرسید: «به نظرت سوریه شامل آن‌چه در منطقه می‌گذرد، می‌شود؟» جواب دادم: «نمی‌دانم. سوریه اسد همچنان بهتر از امریکا و اسرائیل است، در نظر آنها ورود به چنین کشوری ترسناک است.» نظر داد: «ما منطقه را به رغم شناختی که از آن داریم، نمی‌فهمیم.» جواب دادم: «مشکل شما این است که شما همه گونه اطلاعاتی را درباره منطقه دارید ولی در تحلیل و تفسیر آن اصلا "زرنگ" نیستید.»

پرسید: «نظرت درباره لبنان چیست؟ عربستان الآن در لبنان از چه کسی حمایت می‌کند؟» جواب دادم: «عربستان از سعد حریری و جریان المستقبل و 14 مارس که او ریاستش را بر عهده دارد، حمایت می‌کند. این درست است که ریاض فهمید برای حفظ منافعش در لبنان باید با سوریه اسد همکاری کند. ریاض در کویت و سر حریری بارها خودش را در تنگنا قرار داد اما اخیرا فهمید که مطلوب این است حریری را راضی کند که با مواضع سوریه موافقت کند تا با بهره‌برداری از بی‌دقتی‌ها و بی‌علاقگی‌اش به جزئیات به منافع خود برسد. این را هم اخیرا فهمیدم که سوریه می‌تواند مواضع ایران را نسبت به مصالح خود و کشورهای کوچک خلیج فارس نرم کند. برای همین ایران نیز با سوریه در لبنان هماهنگ شد و سیاست‌هایش را تعدیل کرد.» نظر داد: «یعنی به نظر تو حریری مرد عربستان است؟» جواب دادم: «این جور گمان می‌کنم. عربستان اکنون به سوریه و دنیا می‌گوید که سنی‌های لبنان مورد حمایت من هستند.» نظر داد: «منطقه به جوشش افتاده و دنیا نیز به آن مشغول شده است. سوریه هر کار می‌خواهد انجام می‌دهد. کسی فعلا به لبنان اهمیت نمی‌دهد.» گفتم: «فقط سوریه است که به لبنان اهمیت می‌دهد چرا که مکانی حیاتی برای آن است. اما درباره امریکا هم باید گفت که اهتمامش فقط به وجود حزب الله که در نظرش خطری فقط برای اسرائیل محسوب می‌شود، است.»


نظر شما :