از انفجارهای پیاپی تا مشاجره های داخلی

ناامنی در عراق به سود چه کسانی است؟

۰۷ دی ۱۳۹۰ | ۱۸:۰۸ کد : ۱۸۹۶۵۷۰ گفتگو
دیپلماسی ایرانی با دکتر مسعود اسداللهی، کارشناس خاورمیانه، درباره ناامنی‌های اخیر عراق گفتگویی داشت که در زیر می خوانید
ناامنی در عراق به سود چه کسانی است؟
دیپلماسی ایرانی : عراق روزهای ناآرامی را تجربه می کند. از خروج نیروهای آمریکایی از این کشور پس از هشت سال تا انفجارهایی که بغداد را زنجیره وار می لرزاند و البته اختلاف های سیاسی میان نخست وزیر و برخی از معاونانش. اکنون اصلی ترین پرسشی که ذهن همگان را به خود مشغول کرده این است که چه کسی پشت پرده این انفجارها است؟ آیا امریکایی ها به دنبال موجه جلوه دادن حضور طولانی خود در عراق هستند یا دست گروه های سنی مخالف مالکی در کار است؟ دیپلماسی ایرانی با دکتر مسعود اسداللهی، کارشناس خاورمیانه، درباره ناامنی‌های اخیر عراق گفتگویی داشت که در زیر می خوانید:

با توجه به اینکه تنها ده روز از خروج نیروهای امریکایی از عراق می‌گذرد، شاهد عملیات انتحاری و انفجارها در بغداد بودیم. با توجه به اینکه در چند ماه گذشته عراق از آرامش نسبی برخوردار بود، آیا می‌توان این ناامنی‌ها را به خروج نیروهای امریکایی مربوط دانست؟

در خصوص وضعیت امنیتی عراق و همچنین بحران سیاسی که امروزه در جریان است، باید گفت که در طول سال‌های اخیر ما شاهد بودیم هر زمان که بحث خروج نیروهای امریکایی ازخاک عراق جدی می‌شد و مذاکرتی میان دولت عراق و امریکایی‌ها در جریان بود، معمولا انفجارهای بسیار مشکوکی به صورت ماشین‌های بمب‌گذاری شده در بغداد و برخی از شهرهای بزرگ اتفاق می‌افتاد و این داستان بارها تکرار می‌شد. همیشه این تحلیل وجود داشت و تحلیل درستی هم بود که امریکایی‌ها امنیت عراق را در ارتباط با باقی ماندن خود در این کشور جلوه‌گر می‌ساختند. بدین معنا که آنها هستند که به علت حضورشان امنیت عراق را تامین کرده و با توجه به ترکیب پیچیده سیاسی جامعه عراق نیروهای بسیار متنوع و متعددی که در این صحنه حضور دارند، امریکایی‌ها بر این باور بودند که این تعداد از گروهها و احزاب و همان ترکیب پیچیده قومیتی، مذهبی و دینی باعث می‌شود که این نیروها نتوانند با هم کنار بیایند و بازی دموکراتیک را به درستی رعایت کنند که در نهایت این امر سبب خواهد شد که سعی در حذف یکدیگر از صحنه کرده و در نهایت همین امر به معنای ناامنی است. اما دولت عراق هیچ زمانی این استدلال و بهانه‌جویی امریکایی‌ها نمی‌پذیرفت. در نتیجه شاهد بودیم که در طی یکی دوسال اخیر به ویژه در شش هفت ماه گذشته امریکایی فشار آوردند که قرارداد باقی‌ماندن نیروهای خود را در عراق تمدید کنند و در همین شش ماه اخیر هم ما شاهد انفجارهای متعددی بودیم. اما خوشبختانه دولت آقای نوری‌المالکی به خوبی مقاومت کرد. البته اجماع نظری هم به ویژه در میان شیعیان عراق وجود داشت که نیروهای امریکایی باید خاک این کشور را ترک کنند. اما میان اهل سنت درباره خروج نیروهای امریکایی تفاوت وجود داشت، بخشی از نیروها و گروه‌های اهل سنت همانند شیعیان خواهان خروج نیروها بودند، اما بخشی از احزاب عراقی به ویژه آنهایی که در فرایند سیاسی شرکت داشته و وارد انتخابات پارلمانی شده بودند و یا حتی در دولت حضور داشتند و یا مثل آقای طارق الهاشمی که معاون رییس جمهور بود، مایل بودند که امریکایی‌ها در خاک عراق باقی بمانند.کردها نیز موضع دوگانه‌ای داشتند، بدین معنا که هم مایل به ماندن امریکایی‌ها بوده و هم برای آنها خیلی تفاوتی نداشت. چراکه وضعیت خود را در کردستان عراق به گونه‌ای تثبیت کرده بودند که احساس می‌کردند خودمختاری نسبی که بدست آوردند باقی خواهد ماند. این ترکیب پیچیده به شکلی شده بود که تمامی احزاب و گروه‌های شیعه خواهان خروج امریکایی‌ها و اما بخشی از احزاب عراقی سنی مایل نبودند. اما با این حال امریکایی‌ها به رغم تمام فشارهایی که آورده بودند موفق نشدند که در عراق بمانند. این خروج پیروزی بسیار بزرگی بود و هست که متاسفانه به دلیل مسایل منطقه‌ای و حوادثی که در سوریه و یمن و کشورهای دیگر اتفاق افتاده سبب شده که خروج نیروهای امریکایی انعکاس شایسته‌ای در رسانه‌ها پیدا نکند و شاید یکی از دلایلی که رسانه‌ها تا این اندازه بر بحث سوریه متمرکز شدند همین است تا بتوانند خروج امریکایی‌ها را تحت‌الشعاع قرار داده تا داستان شکست آنها در ویتنام تکرار نشود. در چنین وضعیتی شاهد بودیم که امریکایی‌ها نیز پیش از خروج خود دایما بر این نکته تاکید داشتند که اگر ما از عراق خارج شویم دوباره ناامنی به این کشور برمی‌گردد و دولت عراق هم به این شکل استدلال می‌کرد که در چندسال اخیر نیروهای امریکایی‌ از شهرها خارج شده و در پادگان‌ها حضور داشتند و آن نیرویی که امنیت عراق را تامین کرده همان نیروهای عراقی بوده است.
بنابراین دولت عراق مطمئن بوده و هست که می‌تواند امنیت خود را تامین کرده و نیازی به نیروهای امریکایی نیست.

اگر این ناامنی‌ها ادامه پیدا کند، آیا امریکایی‌ها به عراق برمی‌گردند؟

به محض خروج این نیروها شاهد موج جدیدی از عملیات انتحاری بودیم.این مساله هم می‌تواند مرتبط به امریکا باشد که نظریه خود را اثبات کنند تا باردیگر با چهره دیگر و نه به عنوان حضور گسترده واحدهای نظامی به عراق بازگردند، بلکه در قالب نیروهای مستشارنظامی، انواع کارشناس‌ها و به روش دیگری برگردند و حضور خود را بیش از پیش تثبیت کنند. بنابراین امریکایی‌ها منفعت اول را از این ناامنی در عراق می‌برند و قصد دارند تا دولت عراق را از این نظر به زانو درآورند که دوباره دست کمک به سوی امریکا دراز کنند.

با توجه به اشاره‌ای که کردید که شاید ایجاد ناامنی سیاست امریکاست، آیا شکل‌گیری اختلاف ها میان رهبران سیاسی عراق را هم باز ناشی از این سیاست می‌دانید یا دلایل دیگری وجود دارد؟


آنچه ذکر شد این بود که ممکن است یکی از دلایل سیاست امریکایی‌ها باشد، یعنی نمی‌توان گفت که صدرصد کار امریکاست. در مقابل این دیدگاه نظر دیگری هم وجود دارد. همانطورکه می‌دانید سه هفته پیش از آنکه نیروهای امریکایی از عراق خارج شوند انفجاری در منطقه سبز که تمامی دستگاه‌های امنیتی و نظامی در آنجاست، اتفاق افتاد که در همان دوران آقای مالکی اعلام کرد که هدف این ترور شخص ایشان بوده است. در همان دوران آقای نجیفی که رییس پارلمان عراق و از اهل سنت بود اعلام کرد که هدف ترور آقای نجیفی بوده است. اما در نهایت در تحقیقات مشخص شد که هدف این بوده که آقای مالکی را ترور کنند. ظاهرا در تحقیقات بعدی دولت عراق سرنخ‌های قوی بدست آورده با توجه به اینکه این ترور در منطقه‌ای اتفاق افتاده که محل حفاظت شده‌ای بوده و افراد بدون مجوز نمی‌توانستند وارد این منطقه شوند، سرنخ‌های قوی بدست آوردند که آقای طارق الهاشمی و تعدادی از محافظان وی در این ترور دست داشتند. دولت آقای مالکی در آن زمان یعنی پیش از خروج امریکایی‌ها صلاح ندید که این پرونده را فعال کند، چراکه این نگرانی را داشته که اگر این پرونده را رسانه‌ای کند ممکن است همین اتفاق‌هایی که امروز می افتد، رخ دهد و امریکایی‌ها هم از آن استفاده کرده و در نتیجه از عراق خارج نشوند. به همین سبب اعلام خبر کشف سرنخ‌ها را به تاخیر انداختند تا روزی که امریکایی‌ها قطعا خارج شدند. همانطور که دیدید بلافاصله پس از خروج آنها دستگاه قضایی عراق اعلام کرد که سرنخ‌ها پیدا شده که در درجه اول محافظین و مسولان دفتر آقای هاشمی و پس از آن هم که خود آقای هاشمی به منطقه کردستان عراق فرار کرد. در بازجویی‌هایی که از محافظین وی شده مشخص شد که خود آقای هاشمی هم در بسیاری از انفجارهایی که درسابق انجام شده، دست داشته است.
بنابراین چنین روندی می‌تواند تاییدی بر همان تحلیل باشد که کسانی که از کنار رفتن آقای هاشمی نگران هستند، دست به این انفجارها زدند تا آقای مالکی را وادار به عقب‌نشینی کنند. البته آقای مالکی در مصاحبه مطبوعاتی که چند روز گذشته انجام داد، نشان داد که بسیار قوی و بدون هیچگونه تزلزلی در اراده‌اش، قصد مبارزه با این ناامنی‌ها را دارد. بنابراین می‌توان گفت عامل دوم کسانی هستند که در بخشی از حاکمیت بوده و دست به این ترورها می‌زنند.
عامل سومی هم وجود دارد. نیروهای به نام سلفی و یا تکفیری بودند که در طول هفت سال گذشته انفجارهایی را انجام دادند که ابو مصعب زرقاوی هم بعدا کشته شد.بنابراین احتمال دارد که آنها نیز از این ناامنی‌ها استفاده کرده و دولت عراق را به زانو درآورند.

با توجه به اختلاف‌هایی که میان هاشمی و مالکی پیش آمده، پای کشورهایی همچون ترکیه، عربستان و قطر به دنیای سیاست عراق بیشتر از گذشته بازشده است. این مساله تا چه اندازه می‌تواند بر رابطه تهران و بغداد تاثیرگذار باشد؟

دولت‌هایی که نام بردید در گذشته هم تلاش کرده بودند. اما اشکال اینجاست که دولت عربستان تا به امروز دولت عراق را به رسمیت نشناخته است و سفارت عربستان در این کشور تعطیل است و اصل نظامی که هم اکنون تشکیل شده را قبول ندارند . آنها قصد دارند که معادلات قدرت را بار دیگر به زمان صدام برگردانند. چراکه در آن دوران اقلیت سنی بر اکثریت شیعه حاکم بوده و به طور قطع چنین بازگشتی امکان پذیر نخواهد بود. اما ظاهرا عربستانی‌ها و حکام آنها متوجه این واقعیت نیستند و هم اکنون شواهد زیادی وجود دارد که گروه‌های تکفیری را حمایت مالی می‌کنند. از سوی دیگر برخی از کسانی که عملیات انتحاری در عراق انجام دادند، عربستانی هستند. بنابراین عربستان با یک تیر دونشان می‌زند، چراکه از یک سو این افراد از عربستان خارج شده و از مشکلات داخلی خودش کم می‌شود،‌چراکه اگر این افراد در داخل عربستان باشند علیه دولت فعالیت می‌کنند، از سوی دیگر هم در عراق ایجاد ناامنی می‌کنند.
ترک‌ها هم متاسفانه آنطور که انتظار می‌رفت عمل نکردند.یعنی آنها سعی می‌کنند جای امریکایی‌ها را در عراق پرکنند و سیاست‌های تندروانه‌ای که اخیرا اردوغان در پیش گرفته نشان می‌دهد که ترک‌ها فکر می‌کنند خلا ناشی از عدم حضور امریکایی‌ها در عراق را ترک‌ها باید پرکنند.همانطور که می‌دانید در جریان اتهامی که به آقای هاشمی زده شده است، صریحا اعتراف کرده‌اند که در ترکیه تعلیم دیده‌اند. این اعتراف بسیار خطرناکی است که نشان می‌دهد ترکیه رسما در ناامنی‌ها دخالت داشته است.
اما آنچه که اطمینان داریم این است که این مسایل تاثیری بر روابط تهران، بغداد نخواهد گذاشت. امروزه مردم عراق بیشتر متوجه می‌شوند که ایران تا چه اندازه خواهان روابط خوب و برادرانه است و سیاستی که ایران داشته به نفع عراق و باعث خروج امریکایی‌ها شده است. در حالیکه دولت‌های دیگر این سیاست را دنبال نمی‌کنند. ایران با کردها و بخشی از اهل سنت بهترین رابطه را دارد. بنابراین به باور من نگرانی که آنها دارند این است که امریکا با خروجش از عراق، این کشور را دودستی تقدیم به ایران کرده است و این نشان دهنده این است که روابط تهران و بغداد عمیق‌تر هم خواهد شد.

تهیه کننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی
 

نظر شما :