ساعت صفر تهاجم هستهای به امریکا
خانه ای از دینامیت و فروپاشی اقتدار ایالات متحده در ۱۹ دقیقه!
دیپلماسی ایرانی: سیاستگذاری عمومی مطلوب را میتوان جهانی از فرآیندهای یادگیری و آموزش دانست که نهتنها بر اداره امور عمومی یا حکومتداری در شرایط عادی تمرکز دارند، بلکه مدیریت و پاسخگویی به بحرانهای آینده را نیز در دستورکار خود قرار میدهند.
این رویکرد آموزشی و مدیریت بحران در برخی حلقههای سیاستگذاری عمومی مانند سیاست خارجی، سیاست دفاعی و نظامی از اهمیت فراوانی برخودارند، زیرا این حوزههای سیاستگذاری برای تصمیم گیری و عمل در سختترین و مهمترین شرایط که بقا و فنای بازیگر است، نیازمند دهها و صدها بار تمرین، شبیه سازی و رزمایش ستادی و عملیاتی هستند.
همه این روندهای آموزش، یادگیری، تمرین، شبیه سازی، رزمایش و...، تنها برای افزایش آمادگی ساختار و کارگزاران یک حکمرانی است که بتوانند در بدترین وضعیت نیز بقای بازیگر را تضمین و اقتدار آن را حفظ کنند. در چنین بستری است که رزمایشهای مقابله با بحران اهمیتی دو چندان در سیاستگذاری راهبردی دارند.
سیاستگذاری راهبردی در حوزه دفاعی، نظامی، امنیتی و... نیازمند رزمایشهای واقعی برای رویارویی با ساعت صفر بحران بزرگ یا همان روند فنای بازیگر هستند که در چارچوب مدیریت بحران چنین تعریف میشود: «باید به بهترین امید داشت و برای بدترین برنامه ریزی کرد.»1
چنین روندی از مدیریت بحران یکی از بنیانهای سیاست راهبردی قدرتهای بزرگ قرن ۲۱ برای بازی قدرت در جهان آنارشیک کنونی است. فیلم "خانه ای از دینامیت A House of Dynamite" تولید سال ۲۰۲۵ ایالات متحده امریکا به کارگردانی کاترین بیگلو، را میتوان به عنوان مدیریت ناکارآمد بحران راهبردی در نظام ایالات متحده امریکا قلمداد کرد که به بهترین وضعیت امید داشتند اما همه سیاستها و تاکتیکهای آنان برای دفاع از کشورشان، تنها در ۱۹ دقیقه دچار فروپاشی شد و بقای این کشور را نیز تهدید کرد.
گزیده درسهای مدیریت بحران و سیاستگذاری راهبردی ناکارآمد ایالات متحده امریکا در جهان آشفته و تکنولوژیک کنونی در فیلم خانهای از دینامیت را میتوان چنین برشمرد:
۱- ناتوانی در شناسایی دشمن: مهمترین درس این فیلم را باید ناتوانی سامانههای امنیتی و اطلاعاتی ایالات متحده امریکا در شناسایی دشمن شلیک کننده موشک بالستیک دانست.
ناتوانی در شناسایی دشمن که یک شکست بزرگ برای سامانههای ماهوارهای و اطلاعاتی بسیار پیشرفته ایالات متحده امریکاست، خود یکی از مؤلفههای فروپاشی یک ابرقدرت نظام جهانی است که نهتنها توان پیشبینی چنین تهاجمی را نداشته، بلکه زمان شلیک موشک را نیز ندیده و نمیداند!
موشکی که در نخستین دقایق شناسایی به عنوان یک تهدید غیر مرتبط با منافع امریکا برآورد شده که جایی در دریای چین جنوبی سقوط خواهد کرد، اما ناگهان موشک تغییر جهت داده و به سوی خاک ایالات متحده امریکا حرکت میکند.
۲- شیوهنامه شکلی مدیریت بحران: فیلم خانهای از دینامیت، رویکردی از مدیریت بحران راهبردی و تهدید حیاتی یک ابرقدرت را نمایش میدهد که ساختارها و کارگزاران مدیریت بحران آن بیشتر بر رعایت دستورالعملهای شکلی مدیریت بحران اصرار دارند و ماهیت بحران که همان تهاجم اتمی و کشتار شهروندان است را هرگز فهم نکردهاند.
۳- فروپاشی توان فردی کارگزاران: اتاق مدیریت بحران کاخ سفید، پایگاه پدافند هوایی آلاسکا و دیگر ساختارهای مدیریت و پاسخگویی بحران راهبردی و امنیتی امریکا از زمانی که تغییر جهت موشک بالستیک به سوی ایالات متحده را برآورد کرده و اصابت موشک به شهر شیکاگو را حتمی میدانند، دچار روندی از فروپاشی توان فردی شده و کارگزاران در انجام وظایف خود با ترس فراگیر و احتمال شکست روبرو شده و ناتوانی جسمی و روحی آنان بر همگان آشکار میشود.
۴- اتاق بحران کاخ سفید: اتاق مدیریت بحران کاخ سفید که مرکز کنترل و مدیریت تمام امور مهم و راهبردی این کشور و جهان است نیز در مقابل یک بحران واقعی شلیک موشک اتمی به خاک امریکا، دچار نابسامانی فراگیر شده و پرسنل این نهاد بالادستی امنیت، سرگردان شده و اتاق بحران کاخ سفید در بحران فرو میرود و یک کارمند ارشد که یک خانم با مشکلات فزاینده خانواده است، مدیریت امور را برعهده دارد!
۵- ناکارآمدی سامانههای پدافندی: ایالات متحده امریکا به عنوان ابرقدرت نظامی جهان با بالاترین بودجه دفاعی و نظامی جهان و توان تکنولوژیکی بیهمتا، در مقابل تنها یک موشک بالستیک اتمی، تسلیم شده و به زانو درمیآید!
همانگونه که در دیالوگ فیلم بارها اشاره میشود، کارآمدی و اثربخشی سامانه پدافندی ۵۰ میلیارد دلاری امریکا مقابل تهاجم تنها یک موشک، تنها ۵۰ درصد است. ۵۰ میلیارد دلار هزینه نظامی یک سامانه پدافندی برای احتمال ۵۰ درصد موفقیت که خود به منزله یک شکست بزرگ برای راهبرد نظامی و دفاعی امریکا قلمداد میگردد.
۶- تمرکز بر کره شمالی و حمله به روسیه: در حالی که سامانههای اطلاعاتی و کارشناسان امنیتی و اطلاعاتی بر شلیک موشک از شرق آسیا و کره شمالی تأکید دارند، سیاستگذاران ارشد دفاعی و نظامی ایالات متحده امریکا خواهان واکنش و تهاجم متقابل به روسیه هستند!
سرگردانی سیاستگذاران ارشد که به جای تهاجم متقابل به محل شلیک نامعلوم موشک در شرق آسیا، تهاجم اتمی به خاک روسیه را پیشنهاد و عملیاتی میکنند، روندی از تصمیم گیری احساسی و غیر عقلانی در شرایط بحرانی را برمیسازد که در نهایت به فاجعه جهانی و جنگ جهانی منجر میشود.
اصرار تهاجم اتمی به دشمن ناشناخته و انتخاب روسیه به عنوان گزینه اول تهاجم فراگیر موشکی و پرواز جنگندههای F 35 به سوی مرزهای روسیه، جلوهای از ناکارآمدی آموزشها و رزمایشهای دفاعی و مدیریت بحران در بزرگترین قدرت نظامی جهان است.
۷- خودکشی وزیر دفاع یا سیاستگذار ارشد دفاعی: نابسامانی ساختار و کارگزار امنیت ملی امریکا مقابل موفقیت اصابت یک موشک به خاک این کشور به گونهای است که برخی سیاستگذاران ارشد این کشور یا نیروهای عملیاتی از شکست خود، سرخورده شده و محل کار خود را ترک میکنند.
تاریکترین سکانس این فیلم و بدترین زمان برای نظام دفاعی و نظامی ایالات متحده را نباید اصابت موشک اتمی ناشناس به شهر شیکاگو دانست، زیرا سرخوردگی و خودکشی وزیر دفاع امریکا با انداختن خود از پشت بام، بدترین و سختترین رخداد ممکن برای یک وضعیت بحرانی در دولت بزرگ جهانی میباشد.
۸- سرگردانی کارشناسان و مشاوره رئیس جمهوری: خانهای از دینامیت اگر چه فیلمی سیاسی و نظامی قلمداد میشود، اما سرشار از درسهای مدیریت بحران، تصمیم گیری و... است که نشان میدهد کارشناسان، سیاستگذاران ارشد و بلکه رئیس جمهوری ایالات متحده امریکا در شرایط بحرانی، توان تصمیمگیری مطلوب ندارند و اختیار تصمیم گیری راهبردی خود را با همسر یا یک نظامی درجهدار کمتجربه به اشتراک میگذارند!
*
فیلم "خانه ای از دینامیت A House of Dynamite"، نهتنها فروپاشی نظام حکمرانی و اداره امور راهبردی ایالات متحده امریکا، بلکه فروپاشی ساختارهای مدیریت و اداره امور راهبردی دیگر بازیگران نظام جهانی را نیز نمایش میدهد که خود را در لایههای حفاظت فناوریهای نوین مانند هوش مصنوعی، موشکهای بالستیک و ...، ایمن میپندارند.
نگاه احساسی و نمایشی به ابزارها و تاکتیکهای دفاع راهبردی در جهان آشوبناک کنونی، پیامدی بسیار بدتر از وضعیت دولت ناکارآمد امریکا در فیلم خانهای از دینامیت خواهد داشت. نگاه احساسی که سیاستگذاران ایرانی جلوههای خسارتبار آنرا در تهاجم فراگیر اسرائیل به ایران در صبح جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ به خوبی دریافت کردند!
این فیلم که فروپاشی اقتدار و رهبری راهبردی یک ابرقدرت در ۱۹ دقیقه را برمیسازد، میتواند درس آموزی فراوانی برای سیاستگذاران، ساختارها و کارگزاران سیاست راهبردی ایران داشته باشد تا بار دیگر اسیر تهاجم شوکآور اسرائیل و دیگر دشمنان نشوند.
منابع:
۱- نیومن، بروس آی. انقلاب بازاریابی در سیاست. ترجمه شهاب طلایی شکری و مهدی عبدالحمید. انتشارات بازاریابی. 1397. چاپ اول، ص 170.



نظر شما :