پایان اتکای صرف اروپا بر خون و پول امریکا
پیام رزمایش دریایی اقتدار سپاه به گوش غرب رسید
نویسنده: ایلان برمن، معاون ارشد رئیس شورای سیاست خارجی آمریکا و متخصص امنیت منطقهای در خاورمیانه، آسیای مرکزی و فدراسیون روسیه است. او برای آژانس اطلاعات مرکزی ایالات متحده و همچنین وزارتخانههای امور خارجه و دفاع ایالات متحده مشاوره داده و در زمینه سیاست خارجی و مسائل امنیت ملی به طیف وسیعی از آژانسهای دولتی و دفاتر کنگره کمک کرده است. سیانان او را یکی از «متخصصان برجسته آمریکا در امور خاورمیانه و ایران» نامیده است. برمن همچنین عضو هیئت علمی وابسته در وزارت دفاع و مطالعات استراتژیک دانشگاه ایالتی میسوری و همچنین استادیار موسسه سیاست جهانی است. از برمن تا کنون شش کتاب نیز منتشر شده است.
دیپلماسی ایرانی: خیلی طول کشید، اما اروپا بالاخره در مورد هزینههای نظامی جدی میشود. تابستان امسال، در آخرین اجلاس ناتو در لاهه، کشورهای عضو توافق کردند که هزینههای دفاعی را به میزان قابل توجهی افزایش دهند و ظرف یک دهه به ۵ درصد از تولید ناخالص داخلی برسانند.
این تصمیم مدتها به تعویق افتاده بود. برای دههها، دولتهای متوالی در واشینگتن از این قاره خواسته بودند که برای دفاع مشترک اقدامات بیشتری انجام دهد. اما جنگ تجاوزکارانه روسیه علیه اوکراین، همراه با تاکتیکهای سختگیرانه دولت دونالد ترامپ، تغییر معناداری در وضعیت قبلی را باعث شد، وضعیتی که در آن اعضای ناتو با خیال راحت به خون و ثروت ایالات متحده برای تأمین امنیت خود تکیه میکردند.
بسیاری از اعضای ناتو اکنون متعهد به دستیابی به هدف ۵ درصدی در چند سال آینده هستند، در حالی که برخی حتی بیشتر از این میزان هزینه میکنند. به عنوان مثال، لهستان، حتی قبل از آخرین اجلاس ناتو، ۵ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را صرف امور دفاعی میکرد و اکنون قصد دارد این رقم را حتی بالاتر ببرد. در همین حال، کشور بالتیک لیتوانی، اعلام کرده است که قصد دارد هزینههای دفاعی خود را در سال آینده به تقریباً ۵٫۴ درصد از تولید ناخالص داخلی افزایش دهد.
اینها گامهای قطعاً مثبتی هستند. اما آمادگی نظامی صرفاً به پول مربوط نمیشود. بلکه به تحرک نیز بستگی دارد. به عبارت دیگر، حتی اگر تجهیزات جنگی اروپایی در مقادیر بیشتری نسبت به قبل تولید شوند، اگر نتوانند به خطوط مقدم منتقل شوند، برای اوکراینیها – یا هر کس دیگری – فایده چندانی نخواهند داشت.
در اینجا، اروپا در حال حاضر از کمبودهای واقعی و جدی رنج میبرد. اینکه چقدر مهم است، در سفر اخیرم به لیتوانی برایم کاملاً روشن شد، زمانی که مقامات ناتو به من گفتند که در بدترین حالت، ۴۵ روز طول میکشد تا اتحادیه اروپا، مقادیر قابل توجهی از تجهیزات نظامی را از غرب قاره، جایی که بخش عمدهای از نیروهای اتحادیه اروپا مستقر هستند، به جناح شرقی خود مستقر کند.
به همین دلیل است که برنامهریزان دفاعی اروپا اکنون با دقت بر مفهوم "شنگن نظامی" متمرکز شدهاند. البته این اشاره کمی مبهم است. این اشاره از توافقنامه موجود منطقه شنگن – منطقهای متشکل از ۲۹ کشور اروپایی که از شر کنترل مرزهای داخلی خلاص شدهاند و سفر بدون گذرنامه در داخل آنها را ممکن ساخته است – گرفته شده است.
از زمان اجرایی شدن آن در سال ۱۹۹۵، توافقنامه شنگن موفقیت چشمگیری داشته است. این توافقنامه در حال حاضر ۲۹ کشور (همه کشورهای عضو اتحادیه اروپا به جز ایرلند و قبرس، به علاوه ایسلند، لیختناشتاین، نروژ و سوئیس) را در بر میگیرد و به عنوان "ستون فقرات" تجارت و سفر برای ۴۵۰ میلیون نفر ساکن اروپا عمل میکند.
اما وقتی صحبت از حمل و نقل نظامی میشود، چنین سیستمی وجود ندارد – حداقل هنوز وجود ندارد. و از آنجا که وجود ندارد، اروپا در حال حاضر برای تحویل سریع منابع حیاتی زمان جنگ به خطوط مقدم، هر کجا که باشند، به شدت تلاش خواهد کرد.
قانونگذاران اروپایی قصد دارند این وضعیت را تغییر دهند. تلاش فعلی برای شنگن نظامی از سوی کمیسیون اروپا، جدول زمانی بسیار کوتاهتری را برای تحرک نظامی پیشبینی میکند – سه روز در زمان صلح و شش ساعت در مواقع اضطراری. این تلاش شامل مواردی مانند صدور مجوز سریع برای استقرار نظامی فرامرزی و هماهنگسازی مجوزهای دولتی است که در حال حاضر مانع حرکت سریع میشوند. همچنین ایجاد یک «انبار همبستگی تحرک نظامی» را پیشبینی میکند که از طریق آن اعضا میتوانند از داراییهای حمل و نقل موجود، مانند قطارها و کشتیها، برای انتقال سریع تجهیزات لازم به جبهه استفاده کنند.
هزینههای این پروژه بالا است و حدود ۸۱ میلیارد دلار یا بیشتر تخمین زده میشود. اما این هزینهها برای انجام کارهایی مانند ارتقاء زیرساختهای حیاتی (جادهها، پلها و غیره) ضروری هستند تا «تجهیزات» سنگین میدان نبرد بتوانند به سرعت در سراسر قاره حرکت کنند.
با این حال، متغیر کلیدی، زمان است. اجرای این پروژه قطعاً کند خواهد بود، زیرا ارتقاء زیرساختها سالها طول میکشد و انتظار میرود کاغذبازیهای اداری سنگین این قاره موانع بیشتری ایجاد کند. بنابراین، طرح جدید تحرک نظامی اروپا حداقل تا سال ۲۰۲۷ به بهرهبرداری نخواهد رسید – و ممکن است فراتر از آن نیز ادامه یابد.
نمیتوان اجازه داد چنین اتفاقی بیفتد. توانایی افزایش تجهیزات به جبهه، معیار کلیدی جدیت این قاره در مقابله با تجاوز فعلی روسیه علیه اوکراین و همچنین موارد بعدی تجاوز روسیه در صورت بروز آنهاست. علاوه بر این، بدون شک همه اینها در مسکو زیر نظر است، جایی که مقامات روسی در حال نتیجهگیریهای خود هستند در مورد اینکه آیا اروپا در نهایت قادر خواهد بود واقعاً نیروهایی را برای ایجاد یک چالش جدی مستقیم در برابر جاهطلبیهای نئوامپریالیستی خود بسیج کند یا خیر.
در حال حاضر، هنوز نمیتواند. تغییر این وضعیت و انجام این کار در اسرع وقت، یک وظیفه اساسی اروپایی است. بازدارندگی مسکو به آن بستگی دارد.
رسانههای دولتی ایران فیلمهایی از پرتابها را منتشر کردند، اما تأیید مستقل همچنان محدود است. با این حال، تصاویر ماهوارهای و دادههای ردیابی دریایی منطقهای، افزایش فعالیت در دریای عمان را در ۲۴ ساعت گذشته، مطابق با مانورهای نظامی در مقیاس بزرگ، تأیید میکنند.
این اولین باری نیست که ایران چنین قابلیتهایی را نشان میدهد، اما مقیاس، دقت و منشأ پرتابهای داخلی، تکامل قابل توجهی را هم در پیام و هم در روش نشان میدهد. با توجه به اینکه فرماندهی دریایی ایران برای ایفای نقش بیشتر در اعمال قدرت فراتر از خلیج فارس ژست گرفته است، اقدامات اخیر سپاه پاسداران احتمالاً افزایش هوشیاری در میان نیروهای سنتکام ایالات متحده و فرماندهیهای دریایی متحد در بحرین و کریدور اقیانوس هند را باعث خواهد شد.
در نهایت، نمایش ۵ دسامبر ۲۰۲۵ هم به عنوان یک نقطه عطف فنی و هم یک هشدار ژئوپلیتیکی عمل میکند. همزمان با ادامه سرمایهگذاری ایران در تولید موشکهای بومی و سیستمهای تهاجمی یکپارچه، توانایی آن برای شکلدهی به فضای امنیتی منطقهای از طریق نمایشهای تنظیمشده قدرت، نه تنها افزایش خواهد یافت بلکه یک پیام روشن برای دیگر قدرتها دارد. پیام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی واضح است: دریا دیگر یک حائل امن برای دشمنان نیست و دامنه اقدامات تلافیجویانه دیگر به مرزهای ایران محدود نمیشود.
منبع: امریکن فارن پالسی کانسیل / ترجمه: سید علی موسوی خلخالی


نظر شما :