حمله عصبی فرماندهان عالی‌مقام

۲۲ اسفند ۱۳۹۰ | ۰۳:۳۰ کد : ۱۸۹۸۹۴۵ نگاه ایرانی
یادداشتی از علی خوشرو، معاون علمی دانشنامه اسلام معاصر برای دیپلماسی ایرانی.
حمله عصبی فرماندهان عالی‌مقام
دیپلماسی ایرانی: خبر کشتار بی­رحمانه 16 تن از کودکان و زنان افغانی توسط یکی از نظامیان آمریکایی در قندهار گرچه جهان را در شوک فرو برد، ولی دور از انتظار نبود. از سر فرماندهی ناتو در منطقه نقل گردیده که ضارب در اثر حملۀ عصبی مرتکب چنین جنایتی شده است.

مادری که فرزند خردسالش در خواب طعمۀاین آتش شد، فریاد می‌زد آیا کودک دو ساله من از مبارزین طالبان بود. این مادر داغدار بهتر از فرماندهان ناتو می­فهمد که "مسأله" حملۀ عصبی یک نظامی ‌مفلوک نیست بلکه منطقه_ بویژه افغانستان_ در این دهسال قربانی آتش اسلام­ستیزی و اسلام هراسی شده است. این فرآیند اسلام­ستیزی را می­توان در فجایع چند ماه گذشته در افعانستان بخوبی مشاهده کرد.

هنوز چند هفته ای از انتشار تصاویر موهن ادرار سربازان ناتو بر جنازهای قربانیان جنگ افغانستان نمی­گذرد، گرچه مردم جهان از این تصاویر یکه خورده و شگفت­زده شدند، اما مردم افغانستان خود روزانه قربانی خشونت­هایی از این دست هستند. خشونت­هایی که چون ضبط و پخش نمی­شود همواره انکار می­گردد. هیچکس باور نمی­کند که این اولین و آخرین ادرار نظامیان بر اجساد افغانیان باشد، چه در افغانستان چه در سراسر جهان!

فاجعۀ سوزاندن قرآن در پایگاه نظامیان ناتو در بگرام، قلوب مسلمانان سراسر جهان را بر درد آورد. گفته شد که اشتباهی رخ داده و قرآن همراه با کاغذهای باطله سوزانده شده است. در اینجا پرسش اینست که چرا چندین جلد قرآن در میان کاغذهای باطله پایگاه نظامیان وجود داشته است. آیا نظامیان ناتو این قرآنها را به عنوان کتب خطرناک و خشونت آفرین از خانه­های مردم و یا از دست زندانیان افغانستان جمع­آوری کرده و آنگاه به کام آتش سپردند. چه کسی باور می‌کند که نظامیان در برابر ارزشهای دینی قربانیان خود پشیزی ارزش قایل باشند.

واقعیت این است که برای حمله به کشوری باید ابتدا آتش نفرت و کینه را چنان شعله­ور ساخت که نظامیان بدون هیچ عذاب وجدانی به جنگ­آوری و آتش افروزی دست بزنند. افسری که با سلاح خودکار در ساعت چهار بامداد کاشانۀ مردم فقیری را در روستایی دور افتاده به آتش کین می­سوزاند و کودکان و زنان خفته را به رگبار مرگبار می­بندد، شاید پیش خود محاسبه کرده است که چرا ما باید چند سال صبر کنیم تا این کودکان رشد کنند و آنگاه مقابل ما اسلحه بدست بگیرند. بهتر است جلوی خشونت را از همین سرچشمه گرفت. مگر وزیر دفاع آمریکا در زمان ریگان نگفت که باید ریشۀ ملت ایران را خشکاند. مگر هر روز اسراییلی‌ها آمریکا را به جنگی تازه در خاورمیانه فرا نمی‌خوانند. مگر رقیبان انتخاباتی در آمریکا برای اعمال فشار و حمله به ایران با هم مسابقه نمی‌دهند.

وقتی که در بالاترین سطوح تصمیم گیری در آمریکا این ذهنیت­ها وجود دارد چگونه می­توان از یک نظامی ‌مفلوک که به جای خوش­گذرانی در فلوریدا به هول و هراس در قندهار گرفتار شده، توقع داشت دچار حملۀ عصبی نشود. اگر نیک بنگریم در می‌یابیم که حملۀ عصبی این سرباز ناشی از حملۀ عصبی فرماندهان عالیمقامی ‌است که جنگ به پا می­کند و نامش را مبارزه با تروریسم و مقابله با سلاح کشتار جمعی می‌گذارند. وقتی که به جای اصرار بر خاورمیانه عاری از سلاح هسته ای، رییس جمهور آمریکا به دوستی عمیق قلبی و استراتژیک با اسراییل که_ دارای مخرب ترین سلاحهای کشتار جمعی است_ افتخار می‌کند. وقتی که فرمانده کل قوا، منطقه را به جنگ تهدید می­کند و مدام از گزینۀ نظامی ‌برای حل مسائل داخلی و بین­المللی سخن می­گوید، این اوست که دچار حملۀ عصبی شده است.

 از زندان ابوغریب تا پایگاه بگرام و از پایگاه بگرام تا قندهار و از قندهار تا ادرار تفرعن­آمیز تفنگداران بر اجساد ریش­داران، همگی یک پیام دارد و آن اسلام هراسی و اسلام ستیزی است. از دید استراتژیست­های آمریکایی مهمترین عنصر هویتی در خاورمیانه اسلام است، درکشورهای اسلامی ‌نوای خدا بزرگتر از همگان است هر شبانه­روز در فضا طنین افکن است. بنابراین دلیل کشتن کودک افغانی رانباید ساده لوحانه به حملۀ عصبی یک نظامی ‌آمریکایی تقلیل داد بلکه باید آنرا در متن سیاست­ها و راهبردهای اسلام ستیزانه غرب جستجو کرد.

این قدرت نمایی­ها و لشکرکشی­ها نمی­تواند اسلام را ریشه کن کند بلکه ناتو را بکام گردابی هولناک فرو می­کشد. تنها راه میان اسلام و غرب نه دمیدن در تنور جنگ که باز کردن فضای گفتگو است. اسلام هراسی و اسلام ستیزی فرزندی جز خشونت­های فاجعه بار، ببار نخواهد آورد. تنها راه بین اسلام و غرب گفتمان تفاهم آمیز و همکاری فارغ از خودکامگی و زورگویی و تعامل مبتنی بر عدالت و آزادی است.

 

نظر شما :