شش دهه فعالیت برای صلح: ارزیابی دشوار

۱۴ خرداد ۱۳۹۱ | ۲۰:۴۴ کد : ۱۹۰۲۱۳۰ نگاه ایرانی
یادداشتی از دکتر نسرین مصفا، استاد دانشگاه و رئیس پیشین مرکز مطالعات حقوق بشر دانشگاه تهران برای دیپلماسی ایرانی.
شش دهه فعالیت برای صلح: ارزیابی دشوار

دیپلماسی ایرانی :مجمع عمومی سازمان ملل متحد طی قطعنامه یکصد و بیست و نه در سال 2003، در پنجاهمین سالگرد تشکیل سازمان نظارت بر ترک مخاصمه فلسطین، 29 می را روز جهانی نیروهای حافظ صلح نامگذاری کرد. هر چند شروع به کار اولین نیرو در قالب فوق برای کمک و مواجهه با مصیبت های ناشی از تشکیل دولت متجاوزی به نام اسرائیل بود که در سال های بعد محور مخاطره، بر هم زننده صلح و امنیت بین المللی و ناقض حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه در تمامی ابعاد گردید، ولیکن در سال های و دهه های بعد روند تحول و تکامل را پیمود. در طول بیش از شصت سال نیروهای حفظ صلح، کارنامه ای از ناکامی ها و موفقیت ها را از خود به جای گذارده اند و امروزه به عنوان عملی ترین ساز و کار و گزینه پیش روی ملل متحد در رویارویی با بحران ها به کار گرفته می شوند.

فعالیت های این نیروها که امروزه در چارچوب عملیات صلح ملل متحد انجام می شود از مناظر مختلف مورد تحلیل است. نظریات متعدد و متفاوت درباره جایگاه حقوقی، چگونگی ایفای نقش، حیطه وظایف، برخورداری از امکانات، پشتیبانی مالی، نحوه مدیریت، مشروعیت، عواقب ناخواسته و ... وجود دارد که در انبود مکتوبات اعم از کتاب، مقاله و گزارش های درون ملل متحد و خارج از آن منعکس است.

هم اکنون بیش از 120000 نفر نیروی حافظ صلح نظامی و مدنی در 17 عملیات جاری در مناطق درگیر مخاصمه و پر خطر جهان فعالیت می کنند. عملیات صلح ملل متحد با مشارکت 116 کشور از نظر تامین پرسنل و امکانات مالی، حمایت دول میزبان و مدیریت توسط دبیرخانه سازمان دنبال می شود که به آن مشروعیتی قابل تامل و پایداری و دسترسی جهانی می بخشد.

اعلام روز از طرف مجمع عمومی سازمان نیز به دلیل اهمیت و پذیرش آن از طرف جامعه بین المللی است و هم چنین یاد و احترامی برای حدود 3000 نفر از این نیروها که در عملیات در طی سال های مختلف به دلایل گوناگون از بین رفته اند.

عملیات صلح ملل متحد راه طولانی را از جهات مختلف تاثیرگذار بر جایگاه فعلی خود پیموده است: انجام عملیات صرف نظامی سنتی با وظیفه محدود نظارت بر آتش بس در مرزهای دو دولت با رضایت آن ها تا عملیات بزرگ چند وجهی، نظامی و مدنی یا وظایف پیچیده و چالشی درون جوامع درگیر مخاصمات طولانی و قومی با استفاده از زور برای پایان آن و سپس زمینه سازی برای تحکیم صلح و عدالت اجتماعی که بیان آن ها از حوصله این مجمل خارج است.

ولیکن باید به یاد داشت که از زمان تاسیس سازمان ملل متحد، چگونگی واقعیت بخشیدن به واژه های مقدمه منشور آن: « مصون داشتن نسل های آینده از بلای جنگ» مهم ترین چالش پیش رو برای اجرای وظیفه خود بوده است. قضاوت عمومی پیرامون فعالیت سازمان نیز همواره بر اساس ایفای این رسالت می باشد. علی رغم ضرورت بررسی بررسی وسیع پیرامون آن، ولیکن در ارتباط با بحث مورد نظر باید گفت: سازمان ملل متحد به ویژه در دهه نود پس از پایان جنگ سرد و تغییر ماهیت مخاصمات مسلحانه با شکست های مکرر رو به رو شد و خشونت ها، فجایع، شنعت اعمال و کشتارهای دسته جمعی در یوگسلاوی، روآندا، سومالی و ... انفعال سازمان هیچ گاه از خاطره جهانیان و تاریخ زدوده نخواهد شد. برای همین امر هم بوده که امروز از عملی ترین گزینه ملل متحد برای حل بحران ها یعنی عملیات صلح نیز همین انتظار می رود و مشروعیت آن ها بستگی به موفقیت در حمایت از مردم در منطقه ای است که در آن به کار گرفته شده اند.

دگرگونی های اساسی در دو  دهه گذشته انتظار مردم، جوامع مدنی و حکومت ها از سازمان ملل متحد و دیگر بازیگران را حمایت از مردم آسیب پذیری می داند که عاملان مخاصمات آن ها را هدف و به طور مستمر حیات و کرامت انسانی آن ها را به عنوان ابزار جنگ مورد تهدید قرار می دهند.

در راستای عمل به همین وظیف بوده است که پس از تجارب دهه نود، یکی از نکات عمده گزارش اخضر براهیمی، نماینده دبیرکل در مورد حفظ صلح در سال 2000 توجه به اهمیت و نقش نیروها در حمایت از مردم عادی وجود دارد و در حقیقت وظیفه اصلی آنان قطع ریشه های منابع مرگبار هدفمند کشتار مردم می باشد.

در ابتدای سال 2008 ملل متحد یک مجموعه اصول و خط مشی هایی را برای عملیات صلح توسط حافظان آن تدوین کرد که حمایت از مردم غیر نظامی وظیفه اصلی آن ها تلقی گردد. البته انجام این وظیفه ساده نیست. چگونگی حمایت، ساز و کار های حمایت به ویژه در بحران های پیچیده ای که گذشته از معضلات داخلی، عوامل تاثیرگذار خارجی و بین المللی دخیل هستند. نیروها هم چنین نیازمند ابزار دفاع از خود، امکانات عرصه ای، پشتیبانی مالی و فرماندهی می باشند. نکته دیگر آن که خود به عوامل تهدید برای مردم به ویژه زنان و کودکان مبدل نگردند. با این حال در کارنامه برخی از نیروها از خشونت و تجاوز به زنان و کودکان مصادیق بسیار وجود دارد.

آخرین نمونه به کارگیری این نیروها، در آوریل سال جاری طی قطعنامه 2043 شورای امنیت در بحران سوریه است که بر مبنای بند 2 طرح شش ماده ای نماینده ویژه سازمان ملل و اتحادیه عرب، کوفی عنان بر نظارت بر خاتمه خشونت مسلحانه در تمامی اشکال شد، پیش بینی شد که متعاقب آن بخشی از 300 نفر نیروی ناظر نظامی غیر مسلح عازم ماموریت خود در سوریه شدند. حال تا چه حد این نیرو می تواند از وقوع مجدد کشتاری فجیع و غیر قابل وصف مغایر با همه موازین انسانی و اخلاقی مانند آن چه که در روز جمعه قبل در حوله اتفاق افتاد، جلوگیری نمایند، سوالی است که پاسخ آن در گرو فراهم بودن عوامل موفقیت هر عملیات صلح است.

امید است دبیر کل اسبق ملل متحد در ماموریت جدید خود برای حل بحران سوریه از تجارب خود به نحو اصلح استفاده کند. او کار‌آشنای عملیات صلح است و در حقیقت از میان بخش اداری حفظ صلح به دبیر کلی ملل متحد رسید. طبیعی است ارزیابی موفقیت ناظران ملل متحد در سوریه با امان مردان، زنان و به ویژه کودکان از آزار و نیستی همراه است./12 

نظر شما :