لزوم ایجاد توازن در قدرت منطقه ای

چرا ایران باید به بمب دست یابد؟

۰۴ تیر ۱۳۹۱ | ۱۸:۴۴ کد : ۱۹۰۳۰۸۶ ترجمه برگزیده
اسرائیل در دهه 1960 و در زمانی که با بسیاری از همسایگانش در جنگ بود به سلاح هسته ای دست یافت. تهدید هسته ای اسرائیل بیشتر علیه اعراب است تا برنامه هسته ای ایران. اما اگر هسته ای شدن اسرائیل چرخه هسته ای را در منطقه به راه نیانداخته، دلیلی ندارد که هسته ای شدن ایران این چرخه را ایجاد کند.
چرا ایران باید به بمب دست یابد؟

دیپلماسی ایرانی: بحث بهترین پاسخ اسرائیل و ایالات متحده به فعالیت های هسته ای ایران در چند ماه اخیر بسیار داغ بوده است. آنچه کاملا نمایان است اعمال تحریم های سخت آمریکا علیه جمهوری اسلامی است و اتحادیه اروپا نیز در ماه ژانویه تصمیم گرفت از نخستین روز جولای تحریم های نفتی را علیه ایران اعمال کند. هرچند ایالات متحده ، اتحادیه اروپا و ایران به تازگی به میز مذاکره باز گشته اند اما هنوز حس ادامه بحران قابل لمس است.

این در حالی است که سیاستگذاران و تحلیلگران آمریکایی، اسرائیلی و اروپایی هشدار می دهند ایران مجهز به سلاح هسته ای بدترین نتیجه ممکن از بن بست جاری است. اما در واقع این بهترین نتیجه ممکن است: دستاوردی که می تواند به احتمال بسیار زیاد ثبات را به خاورمیانه بازگرداند.

توازن قدرت

بحران بر سر برنامه هسته ای ایران می تواند به سه طریق مختلف حل شود. نخست دیپلماسی ترکیب شده با تحریم ها که می تواند ایران را به پرهیز از دنبال کردن برنامه های هسته ای تسلیحاتی ترغیب کند. اما این نتیجه غیر محتمل است: سوابق تاریخی نشان می دهد به ندرت می توان کشوری که برای دستیابی به سلاح هسته ای مصمم باشد را از طی این مسیر بازداشت. مجازات یک کشور با تحریم های اقتصادی در برنامه هسته ای آن کشور دشواری های زیادی ایجاد نمی کند. در این مورد می توان کره شمالی را مورد توجه قرار داد که با وجود قطعنامه های شورای امنیت و تحریم ها در ساخت سلاح هسته ای موفق شد. در صورتی که تهران تشخیص دهد امنیت اش به تولید سلاح هسته ای بستگی دارد، تحریم ها نمی توانند نظر مقامات ایران را تغییر دهند. در واقع اعمال تحریم های بیشتر به ایران حس آسیب پذیری بیشتری داده و دلیل مضاعفی پدید می آورد تا به دنبال ایجاد بازدارندگی باشد.

نتیجه احتمالی دوم متوقف شدن آزمایش تسلیحات هسته ای در شرایطی است که ایران به توانایی ساخت و آزمایش سریع تسلیحات دست پیدا کند. ایران نخستین کشوری نخواهد بود که بدون ساخت یک بمب واقعی به برنامه هسته ای پیشرفته دست می یابد. ژاپن از جمله کشور هایی است که ساختار انرژی هسته ای صلح آمیز هسته ای خود را حفظ کرده و کارشناسان می گویند این کشور قادر است به سرعت سلاح هسته ای تولید کند.

چنین توانایی می تواند نیاز های سیاسی داخلی رهبران ایران را تامین کند. به این ترتیب که تضمین می دهد تمامی مزیت های در اختیار داشتن بمب هسته ای مانند امنیت بیشتر بدون پیامد هایی مانند تحریم های بین المللی ، ایجاد شود. اما مشکل اینجاست که چنین توانایی ممکن است آنگونه که انتظار می رود، کار نکند.

ایالات متحده و دوستان اروپایی اش به واقع نسبت به تسلیحاتی شدن ایران نگرانی دارند و امکان دارد با سناریویی موافقت کنند که در آن ایران برنامه تولید سلاح را کنار می گذارد . این در حالی است که اسرائیل به روشنی اعلام کرده است که توانایی تهران در غنی سازی به تنهایی یک تهدید غیر قابل پذیرش است. به این ترتیب امکان دارد که تعهدی از جانب ایران به منظور عدم دسترسی به سلاح هسته ای قدرت های غربی را خشنود کند اما اسرائیلی ها را همچنان ناراضی نگاه می دارد. به همین دلیل اسرائیل همچنان به تهدید استفاده از گزینه نظامی علیه ایران ادامه می دهد تا نشان دهد دستیابی جمهوری اسلامی به توانایی تولید سلاح هسته ای یک بازدارندگی تمام عیار نیست و صرفنظر از برنامه های تولید سلاح می تواند امنیتی را که تهران مورد نظر دارد، تامین کند.

سومین نتیجه محتمل از بن بست جاری این است که ایران روند کنونی را دنبال کند و رسما با آزمایش یک سلاح هسته ای وارد کلوپ هسته ای جهان شود. مقامات آمریکایی و اسرائیلی چنین نتیجه ای را غیر قابل پذیرش دانسته و چشم انداز ایران هسته ای را بسیار هولناک توصیف می کنند. البته این زبانی است که قدرت های جهانی در مواجه با هر کشور دیگری که به دنبال سلاح هسته ای باشد، به کار می گیرند. اما هر زمانی که کشوری توسعه تسلیحات هسته ای را آغاز کرده است، دیگر اعضای کلوپ هسته ای رفتار خود را تغییر داده و با این مساله کنار آمده اند. در واقع با کاهش عدم توازن ها در قدرت نظامی، کشور های هسته ای، به تدریج ثبات منطقه ای و بین المللی بیشتری فراهم می کنند.

این در حالی است که انحصار هسته ای اسرائیل در منطقه که در 4 دهه گذشته دام خود را ثابت کرده است، در خاورمیانه بی ثباتی ایجاد کرده و این در شرایطی است که در هیچ منطقه دیگری از جهان یک کشور هسته ای بازرسی نشده وجود ندارد. این تسلیحات هسته ای اسرائیل و نه تمایل تهران به هسته ای شدن است که بستر ساز بسیاری از بحران های منطقه ای است. به همین دلیل در قدرت منطقه ای باید توازن ایجاد شود. البته مشخص است که چرا اسرائیل می خواهد تنها قدرت هسته ای منطقه باشد و چرا می خواهد از گزینه نظامی برای حفظ این وجه استفاده کند. در سال 1981، اسرائیل به تاسیسات هسته ای عراق حمله کرد و در سال 2007 نیز اقدام مشابهی را در مورد سوریه انجام داد و اکنون به دنبال حمله به تاسیسات هسته ای ایران است. اسرائیل توانایی خود در مقابله با هسته ای شدن کشور های همسایه را به اثبات رسانده و به همین دلیل است که انگیزه دشمنان اسرائیل برای دستیابی به توانایی هسته ای افزایش یافته است. می توان گفت تنش های کنونی به معنای کاستن ار بحران هسته ای ایران نیست اما از سوی دیگر می تواند چشم انداز خاتمه بحران هسته ای در خاورمیانه را به تصویر بکشد که تنها از طریق بازگشت توازن قدرت نظامی به وقوع می پیوندد.

نگرانی های بی اساس

یکی از دلایل مبالغه در خطر هسته ای شدن ایران نگرانی های بی اساس و سوء تفاهم های بنیادین است. برخی معتقدند منطق بازدارندگی هسته ای در مورد ایران کارایی ندارد و در صورتی که ایران هسته ای شود از اینکه نخستین مقصد حملاتش اسرائیل باشد، اکراهی ندارد. هرچند تضمین قطعی اهداف ایران امکان پذیر نیست اما می توان گفت که تمایل ایران برای هسته ای شدن بیشتر به لیل تامین امنیت است و نه توانایی های دفاعی یا ویران کننده. برای مال با وجود تکرار تهدید بسته شدن تنگه هرمز، این اقدام از سوی ایران انجام نشد و این در حالی است که تحریم های نفتی اتحادیه اروپا علیه ایران تصویب شده و تا کمتر از 10 روز دیگر به اجرا درمی آید.

یک نگرانی دیگر نیز این است که ایران در صورت هسته ای شدن، تسلیحات را در اختیار گروه هایی نظیر حزب الله قرار می دهد. اما تاریخ نشان می دهد هر زمانی که کشوری به بمب هسته ی دست یافته خود را آسیب پذیر تر احساس کرده چرا که از آن پس هدف قدرتهای بزرگ قرار داشته است. این هوشیاری، کشور های هسته ای را از اقدامات خشن و سهمگین باز می دارد. چین مائویستی در زمانی که در سال 1964 به سلاح هسته ای دست یافت بسیار کمتر از قبل آماده به جنگ بود و هند و پاکستان نیز پس از هسته ای شدن، محتاط تر شدند. از سوی دیگر تجهیزات نظارتی آمریکا نیز یک مانع دیگر در راه انتقال تسلیحات هسته ای به شمار می رود. چرا که در صورت انتقال تسلیحات منبع آن کشف می شود. در صورتی که ایران هسته ای شود، کنترل کامل این تسلیحات برای جمهوری اسلامی اهمیت زیادی خواهد داشت و با توجه به خطر و هزینه سنگین نهفته در روند تولید سلاح هسته ای، انتقال آن به گروه هایی نظیر حزب الله منطقی به نظر نمی رسد.

علاوه بر این برخی تحلیلگران نگرانند که در صورت دستیابی ایران به سلاح هسته ای، چرخه هسته ای در منطقه ایجاد شود. اما از عصر هسته ای شدن حدود 70 سال می گذرد و از سال 1970 روند هسته ای شدن کشور ها کند تر شده است. دست یافتن ایران به سلاح هسته ای آن را به دومین کشور در خاورمیانه تبدیل می کند که پس از سال 1945 به این قدرت دست یافته است. اسرائیل در دهه 1960 و در زمانی که با بسیاری از همسایگانش در جنگ بود به سلاح هسته ای دست یافت. تهدید هسته ای اسرائیل بیشتر علیه اعراب است تا برنامه هسته ای ایران. اما اگر هسته ای شدن اسرائیل چرخه هسته ای را در منطقه به راه نیانداخته، دلیلی ندارد که هسته ای شدن ایران این چرخه را ایجاد کند.

تضمین آرامش

هند و پاکستان دو رقیب دیرین منطقه ای در سال 1991 توافقنامه ای را امضا کردند که به موجب آن هیچگاه تاسیسات هسته ای یکدیگر را هدف قرار ندهند. این توافق در مورد ایران و اسرائیل نیز می تواند وجود داشته باشد و به این ترتیب منطقه به سوی ثبات بیشتر هدایت شود. به همین دلیل آمریکا و متحدانش نباید هزینه های سنگینی را برای بازداشتن ایران از دستیابی به سلاح هسته ای متحمل شوند. دیپلماسی بین ایران و قدرت های بزرگ باید ادامه پیدا کند چرا که خطوط ارتباطی را زنده نگه داشته و به کشور های غربی کمک می کند با ایران هسته ای زندگی کنند. اما تحریم های کنونی می توانند لغو شوند، چرا که مردم عادی ایران را تحت تاثیر پیامد های خود قرار داده اند. اسرائیل و آمریکا باید از تاریخ هسته ای شدن کشور ها درس بگیرند.

منبع: فارن افیرز

تهیه کننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی / 10

 

 

 



( ۲ )

نظر شما :