سودی که تلاویو از تحولات مصر می برد

حادثه سینا، سناریو یا حادثه؟

۱۸ مرداد ۱۳۹۱ | ۲۲:۰۲ کد : ۱۹۰۵۲۸۴ اخبار اصلی گفتگو خاورمیانه
محمد علی مهتدی،‌ کارشناس مسائل خاورمیانه در گفتاری برای دیپلماسی ایرانی معتقد است مظنون اصلی حادثه در صحرای سینا اسرائیل است.
حادثه سینا، سناریو یا حادثه؟

 

دیپلماسی ایرانی: آن چه در گذرگاه رفح در صحرای سینا اتفاق افتاده است تحول مهمی محسوب می شود. این که عده ای به پست بازرسی نیروهای امنیتی مصر در زمان افطار در ماه مبارک رمضان حمله کنند و شانزده نفر از آن ها را بکشند و بعد هم دو نفربر زرهی را به غارت ببرند و از طریق گذرگاه کرم ابوسالم به سمت نیروهای اسرائیلی حرکت کنند، بسیار سوال برانگیز است و بسیار اهمیت دارد. به نظر می رسد این اتفاق می تواند پیامدها و عواقب مهمی هم درباره مصر و روابط مصر و اسرائیل و مصر و فلسطینی ها داشته باشد. به این دلیل که تبلیغات زیادی صورت گرفته که این اشخاص از نوار غزه آمده اند. برخی گفته اند که این افراد از تونل ها آمده اند و به این پست بازرسی حمله کرده اند. یعنی منابعی سعی کرده اند این اقدام را به فلسطینی ها نسبت دهند و جنبش حماس در نوار غزه را متهم کنند.

اما به نظر می رسد مسئله گسترده تر از این است. یعنی حماس و سازمان های فلسطینی در نوار غزه هیچ مصلحت و سودی ندارند که به نیروهای امنیتی مصری حمله غافلگیرانه کنند و شانزده نفر را هنگام افطار بکشند. دلایل زیادی وجود دارد که این توطئه توسط صهیونیست ها برنامه ریزی شده و دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل آن را پشتیبانی می کنند. از جمله این دلایل می توان به موارد زیر اشاره کرد:

1.   مهاجمین هنگامی که نفربرها را تصرف می کنند به داخل خاک اسرائیل می برند. قاعدتا این حرکت باید به سمت یک نقطه امن صورت گیرد. یعنی مهاجمین باید به سمت جایی حرکت کنند که در آن احساس امنیت کنند. آن ها فکر می کردند که وقتی از گذرگاه کرم ابوسالم وارد اسرائیل شوند، اسرائیلی ها به آن ها پناه خواهند داد. بنابراین خود این حرکت و رفتن آن ها به سمت اسرائیل یک حرکت تهاجمی نبوده است. بلکه به نوعی پناه گرفتن بوده است. معلوم است که این ها احساس امنیت می کردند و معلوم است که این ها با اسرائیلی ها رابطه داشته اند.

2.   اسرائیل از این عملیات اطلاع داشته است. از چهار روز پیش از این عملیات اسرائیل به همه شهروندان خود هشدار می دهد که سریعا از صحرای سینا خارج شوند. وقتی اسرائیل از شهروندان خود می خواهد که از این منطقه خارج شوند، قاعدتا باید منتظر اتفاقی در این منطقه باشد. این مسئله مشخص می کند که آن ها از پیش از این حادثه خبر داشتند و اتباع خود را از این منطقه خارج کرده اند.

3.   بعد از آن که این دو نفربر وارد خاک فلسطین اشغالی می شوند، نیروهای صهیونیستی این دو نفربر را بمباران می کنند و آن ها را نابود می کنند و همه مهاجمان را هم می کشند. این اقدام بسیار سوال بر انگیز است. قاعدتا این مهاجمان به آن جا پناهنده شده بودند. بایستی بازداشت می شدند و نفربرهای زرهی نیز به مصر بازگردانده شود. تا مشخص می شد این افراد چه کسانی هستند و از کجا آمده اند. به این دلیل که میان مصر و اسرائیل بر اساس ضمائم موافقتنامه کمپ دیوید، توافقنامه امنیتی وجود دارد. این که اسرائیل نفربرهای مصری را منهدم کرده و همه افراد را نیز کشته است، در واقع به معنای از بین بردن ادله جرم است. آن ها نخواستند که مهاجمان زنده دستگیر شوند تا مصری ها بعد از بازجویی متوجه شوند که این ها چه کسانی هستند و از کجا آمده اند.

تمام نشانه ها و شواهد نشان دهنده این است که اتفاقی که رخ داده می تواند توطئه رژیم صهیونیستی باشد. حال سوال این است که این رژیم از این اقدام چه سودی می برد و چه هدفی را دنبال می کند؟ البته ممکن است اهداف زیادی برای این کار متصور باشد اما به نظر می رسد مهم ترین هدف این است که این اقدام را به فلسطینی ها نسبت دهند و رابطه بین مصر و فلسطینی های نوار غزه را خراب کنند. چون از زمانی که انقلاب در مصر رخ داده و آقای مرسی روی کار آمده طبیعتا نوار غزه تا حدی نفس کشیده است، گذرگاه رفح در ساعاتی از روز باز می شود و مردم از این زندان بزرگ که نوار غزه نام دارد بیرون می آیند و خرید های خود را از رفح یا العریش انجام می دهند. اسرائیل از این که این گذرگاه باز باشد، به شدت نگران است و می خواهد شرایطی پدید آورد که مصر عینا مانند زمان حسنی مبارک با اسرائیل در محاصره نوار غزه همکاری کند. لازمه این امر این است که به مصری ها ثابت شود که رفت و آمد در نوار غزه و صحرای سینا برای مصر یک تهدید است.

کما این که در زمان مبارک هم همین تبلیغات انجام می گرفت و روزنامه های خودفروخته مصر مرتب تبلیغ می کردند که فلسطینی های غزه خطر مهمی برای مصر هستند و امنیت و ثبات مصر را تهدید می کنند تا بسته بودن گذرگاه رفح برای افکار عمومی مصر توجیه شود. الان هم مشاهده می کنیم که بعد از این حادثه موجی از اتهامات علیه فلسطینی ها و نوار غزه ایجاد شده و دوباره همان گفتمان خطر غزه تهدید کننده ثبات مصر در روزنامه های وابسته به رژیم سابق و هم چنین در روزنامه های اسرائیلی تکرار می شود. فشار به دولت مصر برای بستن گذرگاه رفح می تواند یک هدف باشد و عملا نیز این اتفاق افتاده است. آقای مرسی دستور داده که گذرگاه رفح تا اطلاع ثانوی بسته باشد.

ضمن این که احتمالا اسرائیلی ها خواهند گفت که صحرای سینا تبدیل به مرکز تجمع تروریست ها شده است و برای مقابله با تروریسم و ایجا امنیت در صحرای سینا همکاری اسرائیل و مصر لازم است. یعنی به نوعی مصری ها را وادار کنند که همان همکاری امنیتی که در زمان حسنی مبارک بین دستگاه امنیتی مصر و اسرائیل معمول بوده را گسترش دهند و جلسات هماهنگی و همکاری تحت عنوان مبارزه با تروریسم تشکیل شوند. طبیعتا چنین چیزی با ایجاد چنین حوادثی در صحرای سینا امکان پذیر است.

البته تحول مهمی که رخ داده این است که بر اساس ضمائم توافقنامه کمپ دیوید میان مصر و اسرائیل، ارتش مصر حق حضور در صحرای سینا را ندارد و تنها نیروهای پلیس و انتظامی است که با تعداد محدود و سلاح های فردی مشخص می تواند در صحرای سینا حضور داشته باشد. با عملیاتی که صورت گرفته مشخص شده که صرفا حضور نیروی انتظامی نمی تواند امنیت را برقرار کند و بایستی ارتش وارد شود. عملا هم بر اساس آخرین خبر ها واحدهایی از ارتش مصر از کانال سوئز عبور کردند و وارد صحرای سینا شده اند. قاعدتا چنین اقدامی نیاز به هماهنگی میان مصر و اسرائیل دارد. چون اسرائیلی ها می توانند ادعا کنند که این اعزام واحدهای نظامی به صحرای سینا نقض قرارداد کمپ دیوید است. در حالی که اسلام گرایان و اخوانی ها روی کار آمده اند و بحث تجدید نظر در کمپ دیوید را مطرح کرده و از مذاکره با اسرائیل اجتناب می کنند، اسرائیل کاری می کند که آن ها اجبارا به سمت مذاکره رانده شوند.

در مجموع این تحلیل به نظر می رسد آن کسی که از این حادثه سود می برد اسرائیل است و بیشترین ضرر متوجه فلسطینی ها در نوار غزه و بعد خود دولت مصر است. لذا همان طور که اشاره شد به نظر می رسد این اتفاق یک تحول مهم است و ممکن است سرآغاز یک سلسله تحولات در صحرای سینا یا در روابط بین مصر و اسرائیل باشد./12

کلید واژه ها: مصر اسرائیل نوار غزه کمپ دیوید


نظر شما :