هوگو چاوز؛ دیکتاتور یا اصلاح‌طلب؟

۱۶ اسفند ۱۳۹۱ | ۰۶:۰۸ کد : ۱۹۱۳۶۳۷ سرخط اخبار

بی بی سی : هوگو چاوز، رئیس جمهوری ونزوئلا، بعد از مبارزه ای طولانی با سرطان درگذشت. این رهبر چپ گرا یکی از سرسخت ترین منتقدان آمریکا بود و برای پایان دادن به آنچه سلطه آمریکا بر آمریکای لاتین می دانست، تلاش و رایزنی کرد.او بیش از یک دهه در قدرت بود و طی این مدت برای کنترل بیشتر بر منابع طبیعی کشورش مبارزه کرد، و از درآمدهای نفتی عظیم کشور برای تأمین هزینه برنامه های اجتماعی گسترده اش استفاده کرد. اما شاید شیوه و لحن شعاری او بیش از هر چیز در ماندنش در یادها موثر باشد.رئیس جمهوری جنجالی، که دوران حکومتش با سیاست های سوسیالیستی و بیزاری اش از آمریکا شناخته می شود.هوگو چاوز رهبری سرسخت و کاریزماتیک بود، و چه در داخل و چه در خارج از کشور موافقان و مخالفان زیادی داشت.او از دید بسیاری از حامیانش رئیس جمهوری اصلاح طلب بود که نسخه خاصش از سوسیالیسم، امید را به فقیرترین ونزوئلایی ها برگرداند.هوگو چاوز رهبری سرسخت و کاریزماتیک بود. انتقادات صریح او از آمریکا دوستان زیادی در میان رهبران سیاسی آمریکای لاتین برایش دست و پا کرد، و او از منابع نفتی عظیم ونزوئلا برای جلب طرفدار در خارج از کشور استفاده کرد. اما از دید رقبای سیاسی اش او بدترین نوع رهبر خودکامه بود، و قصد حکومتی تک حزبی را داشت، و هر کس با او مخالفت می کرد را با بی رحمی سرکوب می کرد..هوگو رافائل چاوز فریاس در ۲۸ ژوئیه ۱۹۵۴ در ایالت باریناس ونزوئلا به دنیا آمد. والدین او هر دو معلم مدرسه بودند. آنها شش فرزند دیگر هم داشتند و نسبتا فقیر بودند.هوگو چاوز به دبیرستان دانیل اولیری در شهر باریناس رفت و بعد از آن به آکادمی علوم نظامی ونزوئلا در کاراکاس (پایتخت کشور) وارد شد. چاوز بعدها ادعا کرد که در این آکادمی رسالت حقیقی خود را یافته است. او در کنار تحصیل، بیس بال هم بازی می کرد و سرگذشت سیمون بولیوار، رهبر انقلابی قرن نوزدهم آمریکای جنوبی، و ارنستو چه گوارا، انقلابی مارکسیست را مطالعه کرد.

او در سال ۱۹۷۵ با نمرات ممتاز فارغ التحصیل شد. او از همان موقع عقایدی سیاسی پیدا کرده بود و بعدها در زمان ریاست جمهوری اش آنها را پیاده کرد. از جمله این عقاید این بود که اگر مشخص شود که دولت غیرنظامی در اجرای وظایف خود ناکام مانده، ارتش باید برای حفاظت از فقیرترین افراد جامعه وارد عمل شود.

کودتا

او به یکی از واحدهای مبارزه با شورشیان فرستاده شد تا در سرکوب گروه های مارکسیستی که به دنبال سرنگونی رئیس جمهوری وقت، کارلوس آندرس پرز بودند، شرکت کند. اما در عمل جنب و جوش زیادی در کار نبود، و او بیشتر وقتش را به خواندن نوشته های چپ گرایانه می گذراند. او در سال ۱۹۸۱ به کار تدریس در آکادمی نظامی گمارده شد. چاوز که خود در این موسسه تحصیل کرده بود، حالا می توانست نسل های بعدی افسران ارتش را با عقاید سیاسی اش ارشاد کند. افسران مافوق او از میزان نفوذش نگران شدند، و او را به ایالت آپوره فرستادند. تصور آنها این بود که چاوز در این ایالت دورافتاده نخواهد توانست مشکل چندانی ایجاد کند.
چاوز در آنجا خود را با برقراری تماس با قبایل محلی سرگرم می کرد. بعدها که او به قدرت رسید، این تماس ها بر سیاست های او در قبال ساکنان بومی این مناطق موثر بود. به دنبال افزایش نارضایتی ها از اقدامات ریاضت اقتصادی و اعتراضات گسترده، چاوز در فوریه ۱۹۹۲ تلاش کرد دولت کارلوس آندرس پرز را سرنگون کند. شورش اعضای جنبش انقلابی بولیواری باعث مرگ ۱۸ نفر و مجروح شدن ۶۰ نفر دیگر شد، و سرهنگ چاوز بالاخره خود را تسلیم کرد.

انقلاب

نه ماه بعد همدستان چاوز دوباره سعی کردند قدرت را بدست بگیرند. در آن زمان او در یک زندان نظامی محبوس بود. دومین تلاش برای کودتا در نوامبر ۱۹۹۲ سرکوب شد، اما پیش از سرکوبی کامل، شورشیان موفق شدند یک ایستگاه تلویزیونی را تصرف کنند و یک نوار ویدیویی را پخش کنند که در آن چاوز سقوط دولت را اعلام می کرد. او بعد از گذراندن دو سال حبس آزاد شد و حزبش بنام جنبش جمهوری پنجم را از نو به راه انداخت. حالا او دیگر سیاست مدار شده بود. چاوز نیم نگاهی هم به افکار عمومی دیگر کشورها داشت، و به همین خاطر سعی می کرد به برخی رهبران سیاسی آمریکای لاتین نزدیک شود. نهایتا فیدل کاسترو، رهبر انقلابی کوبا، حامی جدی و دوست او شد.

چاوز به سرنگونی دولت با تکیه بر نیروی نظامی اکیدا اعتقاد داشت، اما بعد متقاعد به تغییر عقیده شد و در عوض در سال ۱۹۹۸ در انتخابات ریاست جمهوری نامزد شد. در ونزوئلا برخلاف بیشتر کشورهای همسایه، از سال ۱۹۵۸ دولت ها با انتخابات دموکراتیک بر سر کار می آمدند. اما دو حزب عمده که طی این سال ها قدرت را میان خود دست بدست می کردند، متهم بودند که اداره سیستمی فاسد را در اختیار دارند و ثروت نفتی عظیم کشور را هدر می دهند.
 

هوگو چاوز قول داد سیاست های اجتماعی "انقلابی" پیاده کند، و مکررا به "طبقه حاکم غارتگر" حمله کرد، و آنها را نوکران فاسد سرمایه داران خارجی خواند. چاوز هیچ فرصتی را برای سخنرانی از دست نمی داد. او یک بار مدیران نفتی را افرادی توصیف کرد که "در خانه های ییلاقی لوکس زندگی می کنند و در این خانه ها مجالس عیش و عشرت برپا کرده، و ویسکی می خورند".

ستاره رسانه ای

او خیلی زود حامیان زیادی پیدا کرد. حامیان او تنها فقیرترین افراد جامعه ونزوئلا نبودند. بسیاری از آنها افراد طبقه متوسطی بودند که سطح زندگیشان به خاطر سوء مدیریت اقتصادی افت کرده بود. حمایت این رأی دهندگان طبقه متوسط باعث شد چاوز با کسب ۵۶ درصد آرا به قدرت برسد. با وجود شعارهای انقلابی دوران تبلیغات انتخاباتی، چاوز در اولین دولتش مسیر نسبتا معتدلی را در پیش گرفت، و بعضی مقام های سیاسی را به شماری از چهره های محافظه کار داد. او اقتصاد را عمدتا بر مبنای دستورالعمل های صندوق بین المللی پول اداره کرد و تلاش کرد شرکت های چند ملیتی را به سرمایه گذاری در کشورش تشویق کند.

او همچنین یک برنامه اصلاحات اجتماعی را آغاز کرد، و به سرمایه گذاری در زیرساخت های در حال ویرانی کشور و ایجاد سیستم خدمات درمانی رایگان و پرداخت یارانه غذایی به فقرا روی آورد. چاوز برای اینکه ارتباطش را با مردم قطع نکند، هر هفته در رادیو و تلویزیون حاضر می شد. او در این برنامه ها سیاست هایش را شرح می داد و شهروندان را تشویق می کرد که به او تلفن کنند و سوالاتشان را مستقیما از او بپرسند. او در سال ۱۹۹۹ پیشنهاد برپایی یک مجلس جدید برای تهیه قانون اساسی را داد. این پیشنهاد در یک همه پرسی با استقبال فوق العاده ای روبرو شد. نفس برگزاری همه پرسی در ونزوئلا بی سابقه بود.

در انتخاباتی که پس از آن برای تعیین اعضای این نهاد انجام شد، حامیان چاوز ۹۵ درصد کرسی ها را در اختیار گرفتند و کار تهیه قانون اساسی جدید را آغاز کردند. قانون اساسی جدید به تأیید اکثریت قاطع مردم ونزوئلا رسید. یکی از بندهای قانون اساسی جدید زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری بعدی را سال ۲۰۰۰ تعیین می کرد. چاوز در این انتخابات با کسب ۵۹ درصد آرا، به راحتی پیروز شد.

کودتا
 

حامیان چاوز تنها فقیرترین افراد جامعه ونزوئلا نبودند. اما او خیلی زود در داخل و خارج ونزوئلا با مخالفت روبرو شد. بعد از حملات ۱۱ سپتامبر و حمله آمریکا به افغانستان، چاوز آمریکا را متهم کرد که می خواهد "با ترور به جنگ ترور برود". روابط دو کشور بعد از این تیره شد. مخالفان داخلی عمدتا گروه های طبقه متوسطی بودند که چاوز قدرت سیاسی شان را از بین برده بود. این گروه ها چاوز را به سوق دادن کشور بسوی یک نظام تک حزبی متهم می کردند. در بهار سال ۲۰۰۲ اعتصابات سراسری کشور را فراگرفت و چاوز بعد از اینکه سعی کرد کنترل صنعت نفت کشور را در دست بگیرد، در روز ۱۲ آوریل از سمتش برکنار شد.

اما طرفداران او، که عمدتا از طبقه تهیدست ونزوئلا بودند، به خیابان ها ریختند و تنها دو روز بعد چاوز به کاخ ریاست جمهوری بازگشت. او در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۶ با کسب ۶۳ درصد آرا پیروز شد و بعد از این پیروزی اعلام کرد که سیاست های انقلابی اش را گسترش خواهد داد. او طرحی ارائه کرد که به او اجازه می داد تا پایان عمر رئیس جمهوری باقی بماند. این طرح در یک همه پرسی با نظر مثبت ۵۴ درصد رأی دهندگان به تصویب رسید.

او با رهبران چپ گرای جدید دیگر کشورهای آمریکای لاتین، از جمله دانیل اورتگا که در سال ۲۰۰۷ در نیکاراگوئه به قدرت رسید، پیوندهای اقتصادی و سیاسی نزدیکی برقرار کرد. اما روابط با آمریکا همچنان پرتنش بود. چاوز بعد از پیروزی باراک اوباما در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در نوامبر سال ۲۰۰۸، به او تبریک گفت، ولی در سال ۲۰۱۱ اقدامات نظامی کشورهای غربی در لیبی را شدیدا محکوم کرد.

وسواس ذهنی
چاوز مصمم بود به نابرابری ها در جامعه ونزوئلا پایان دهد. او در مصاحبه با بی بی سی گفت: "من با اوباما دشمنی ندارم، اما نادیده گرفتن وجود امپریالیسم در واشنگتن سخت است. آنهایی که این مسأله را نمی بینند، نمی خواهند آن را ببینند، مثل شترمرغ!"

در داخل کشور، اصلاحات اقتصادی که چاوز بسیار به آن می بالید، از نفس افتاد. رکود اقتصادی، حمایت مردم از سوسیالیسم "بولیواری" را در معرض آزمونی سخت قرار داد. نرخ تورم به ۳۰ درصد رسید و بخشی از پس اندازهای طبقه متوسط را از بین برد.

هوگو چاوز کارش را به عنوان یک رئیس جمهوری اصلاح طلب شروع کرد. او مصمم بود به نابرابری ها در جامعه ونزوئلا پایان دهد، و غذا و خدمات درمانی در اختیار آنها قرار دهد، و از همه مهمتر، کاری کند که صدای آنها در عرصه سیاست شنیده شود. اما او نتوانست راهکاری درازمدت برای مشکلات اقتصادی ونزوئلا پیاده کند، و در دوره حکومت او فساد دولتی ادامه داشت، و جرایم خشونت بار در سطح خیابان ها افزایش یافت.

وسواس و دل مشغولی او به آمریکا در حد پارانویا بود. البته او همچنان مقادیر زیادی نفت به آمریکا فروخت، آنهم در حالی که به گفته خودش از این کشور بیزار بود. در نهایت، هوگو چاوز در جستجوی قدرت فردی، مثل الگویش سیمون بولیوار، از اصلاح طلبی پیشرو به دیکتاتوری خودکامه تبدیل شد. اما برخلاف بولیوار، چاوز آنقدر زنده نماند تا شاهد کنارگذاشته شدنش توسط مردم ونزوئلا باشد.

کلید واژه ها: چاوز ونزوئلا آمریکا قدرت سیاسی اقتصادی ریاست انقلابی ریاست جمهوری چاوز در طبقه جامعه داد. جامعه ونزوئلا او از فقیرترین آمریکای لاتین می کرد کرد و داشت انتخابات ریاست جمهوری قانون اساسی رهبر چاوز


( ۱ )

نظر شما :