فرقه‌گرایی وهابی عامل ناامنی در منطقه است

آینده عربستان در هاله‌ای از ابهام

۱۰ اسفند ۱۳۹۴ | ۲۳:۳۰ کد : ۱۹۵۶۸۱۲ اخبار اصلی خاورمیانه
دمیدن در آتش فرقه‌گرایی و صدور ایدئولوژی ضدشیعی به منزله فراهم کردن بنیان‌های ایدئولوژیکی برای خیزش گروه‌هایی مانند داعش است. سخنان اخیر عادل الجبیر نیز اولویت‌های عربستان را در منطقه به خوبی نشان می‌دهد.
آینده عربستان  در هاله‌ای از ابهام

نویسنده: توبی متیسن 

دیپلماسی ایرانی: عربستان سعودی کشوری است که بیش از هر بازیگر دیگری تلاش کرده تا تحولات بهار عربی را سرنگون کند. عربستان نیروهای خود را برای سرکوب معترضین در مارس 2011 به بحرین فرستاد، به دیکتاتور مخلوع تونس بن علی پناهندگی داد و به کودتای مصر در 2013 نیز کمک کرد. عربستان به طور کلی از رژیم های پادشاهی در منطقه حمایت می کند. تنها کشوری که عربستان از تحولات دموکراتیک در آن حمایت کرد، سوریه بود. آن هم نه بخاطر مردم سوریه، بلکه به خاطر مخالفت با دولت اسد و حامی اصلی آن یعنی ایران بود. بسیاری از کمک های مالی و نظامی عربستان و کشورهای خلیج فارس که به سوی سوریه روانه شده در نهایت در دست نیروهای افراطی نظیر داعش قرار گرفته است.

از زمان پیروزی انقلاب ایران، دولت عربستان رویکردی ضد شیعی را در پیش گرفته است. دکترین وهابیسم در قرن هجدهم و با هدف پالودن رویه های اسلامی بوجود آمد. این فرقه ابزاری برای تضعیف ایران بود. بدین ترتیب آل سعود وجوه بسیاری را برای حمایت از موسسات اسلامی این گرایش و شخصیت های تاثیر گذار آن تخصیص داد و تا حدودی نیز توانست در متحد کردن جهان علیه ایران - بویژه در دوران جنگ ایران و عراق- موفق باشد. با شروع بهار عربی در 2011 عربستان به الگوی قدیمی حمایت از متحدان قدیمی و گسترش فرقه گرایی روی آورد. در سال های اولیه آغاز تحولات جهان عرب ملک عبدالله و اطرافیان آن در مورد چگونگی مواجهه با چالش های منطقه ای و داخلی تصمیم گیری می کردند.

اما طی یک سال اخیر و از زمان به قدرت رسیدن ملک سلمان، سیاست های عربستان روندی غیر قابل پیش بینی را طی می کند. در وهله اول، هیچ کس تصور نمی کرد که محمد بن سلمان ( پسر سی ساله پادشاه و قائم مقام ولیعهد) بتواند به رده های بالای قدرت دست پیدا کند. در این دوران عربستان از استراتژی دیرین دیپلماسی دلارهای نفتی دست کشیده و جنگی گسترده را در یمن علیه نیروهای حوثی و متحد پیشین خود، علی عبدالله صالح به راه انداخته است. هدف عربستان از این جنگ نشان دادن جایگاه عربستان به عنوان رهبر جهان اسلام بود، در حالی که صنعا همچنان در کنترل نیروهای حوثی و عبدالله صالح است و تنها وضعیت برای مردم وخیم شده و حملات به مرزهای عربستان افزایش یافته است. برخی از تحولات از جمله افزایش قیمت نفت در آغاز تحولات بهار عربی و ایجاد آشوب در کشورهای مهمی نظیر مصر، عراق و سوریه این انگاره را در میان رهبران آل سعود بویژه رهبران جدید آن تقویت کرد که عربستان می تواند آینده منطقه را شکل دهد. عربستان مذاکره آمریکا با ایران و توافق با این کشور را به مثابه خیانت علیه خود تلقی کرده و از این رو همه فعالیت های منطقه ای خود را در چارچوب کنترل ایران هدایت کرده است. از همین دریچه می توان تمایل عربستان به مداخله در یمن را توضیح داد.

دمیدن در آتش فرقه گرایی و صدور ایدئولوژی ضدشیعی به منزله فراهم کردن بنیان های ایدئولوژیکی برای خیزش گروه هایی مانند داعش است. سخنان اخیر عادل الجبیر نیز اولویت های عربستان را در منطقه به خوبی نشان می دهد. وی حزب الله را مهم ترین گروه تروریستی در منطقه خوانده و تاکید کرده است که در صورت عدم برکناری اسد با رویه های سیاسی، عربستان راسا برای خلع آن وارد میدان خواهد شد.

دولت عربستان با آغاز بمباران یمن در بهار 2015، بمباران مواضع داعش را پایان داد. هم اکنون نیز که سخن از فرستادن نیروی زمینی به سوریه را به میان آورده، هدفش مبارزه همزمان با نیروهای حزب الله، ارتش سوریه و داعش است. عربستان به خوبی می داند که به تنهایی از عهده چنین جنگی بر نخواهد آمد. از این رو همه تلاش خود را می کند که آمریکا و کشورهای اروپایی را در این جنگ درگیر کند.

عربستان و کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس خواهان برکناری اسد از قدرت در سوریه هستند، زیرا می خواهند نقش فعال خود را در جنگ داخلی سوریه حفظ کنند، اما کنترل این جنگ هم اکنون در توان آنها نیست.

با گسترش جنگ در سوریه، قدرت گرفتن چهره های جوان و جاه طلب در عربستان و رشد فزاینده فرقه گرایی در منطقه، آینده عربستان و منطقه بیش از همیشه در هاله ای از ابهام قرار گرفته است.

منبع: اندیشکده هوور / ترجمه: تحریریه دیپلماسی ایرانی/25

کلید واژه ها: عربستان سعودی جنگ یمن سوریه وهابیت


نظر شما :