اگر پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت برود بهتر از آن است که در شورای حکام بماند

تلاش تروئیکای اروپایی برای قرار دادن ایران در برابر عمل انجام شده

۰۶ تیر ۱۳۹۹ | ۱۷:۵۷ کد : ۱۹۹۲۶۵۱ پرونده هسته ای انتخاب سردبیر
نویسنده خبر: عبدالرحمن فتح الهی
احد رضایان قیه باشی در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی ضمن تاکید بر این نکته که اگر پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت برود بهتر از آن است که در شورای حکام بماند، در تحلیل سیاست اورپایی ها در برابر ایران بر این باور است که اکنون ایالات متحده آمریکا، کشورهای اروپایی، آژانس بین المللی انرژی اتمی و شورای حکام نیز به این باور رسیده اند که دیگر دولت و وزارت امور خارجه کنشگر نیستند و اتفاقاً خود تصویب قطعنامه جمعه گذشته شورای حکام مویدی بر همین واقعیت است. چون این قطعنامه شکست مذاکره با وزارت امور خارجه و محمدجواد ظریف را تداعی می کند. یعنی اروپا دیگر تمایلی ندارد که بخواهد از طریق مذاکره با وزارت امور خارجه منافع خود را پیش ببرد. اکنون دیگر فضا به سمت عدم مذاکره و امتیاز گیری به واسطه فشار، ذیل تصویب قطعنامه در حال پیشروی است. از این رو اروپا سعی می کند با یک سری قطعنامه و اقدامات عملی با ایران برخورد کند و دیگر تلاشی برای مذاکره با شخصی مانند ظریف را در دستور کار قرار نمی‌دهد. پس در مجموع باید گفت دیگر دیپلماسی در حال رنگ باختن است و به موازاتش قدرت گیری نظام برای تعیین تکلیف پرونده های سیاست خارجی در حال پررنگ شدن.
تلاش تروئیکای اروپایی برای قرار دادن ایران در برابر عمل انجام شده

دیپلماسی ایرانی - بعد از اقدام جمعه گذشته شورای حکام در تصویب قطعنامه توبیخی تروئیکای اروپایی علیه برنامه های صلح آمیز هسته‌ای ایران و نیز طرح کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی مبنی بر الزام دولت برای توقف همکاری‌های خود در چارچوب پروتکل الحاقی به نظر می‌رسد که بیش از پیش بستر برای تقابل تهران با شورای حکام و آژانس در حال شکل گیری است.  از این رو دیپلماسی ایرانی برای بررسی بیشتر وضعیت آتی ایران و آژانس، گفت و گویی را با احد رضایان قیه باشی، پژوهشگر پسادکترای آینده پژوهی دانشگاه تهران و کارشناس مسائل بین‌المل پی گرفته است که در ادامه می‌خوانید:

به نظر می رسد بعد از تصویب قطعنامه شورای حکام در جمعه گذشته ایران در یک وضعیت پارادوکسیکال قرار دارد. چرا که از یک سو اگرچه این قطعنامه از نظر حقوقی جنبه الزام آوری برای ایران به منظور همکاری با آژانش بین المللی انرژی اتمی و در اختیار قرار دادن اماکن هسته ایو نظامیش خود به منظور بازرسی این آژانس ایجاد نمی کند، اما در صورت عدم همکاری می‌تواند بستر را برای تصویب قطعنامه هایی با لحن تندتر در شورای حکام و حتی احتمال ارجاع پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل را فراهم کند. این در حالی است در طرف دیگر ذیل این واقعیت که تمام ادعاها و اتهامات واهی آژانس بین المللی انرژی اتمی در خصوص دو مکان هسته ای (تورقوز آباد و آباده) و دیگر مسائل بر اساس اسناد و مدارک حاصل از فعالیت های جاسوسی اسرائیل مطرح شده است که در حقیقت نمی‌تواند مبنایی برای ادعاها و اتهامات و به تبع آن همکاری ایران با آژانس و پذیرش خواسته های قطعنامه شورای حکام باشد چراکه اگر تهران این ادعاها را بر مبنای اسناد جاسوسی قبول کند می تواند یک رویه و بدعتی شکل گیرد که هر کشور دیگری بنا به ادعای جاسوسی می تواند اتهاماتی را علیه ایران مطرح کند و در این صورت حد یقفی برای خواسته ها، اتهامات و نیز درخواست برای بازرسی بیشتر از اماکن هسته ای و نظامی ایران وجود نخواهد داشت. با این تفاسیر از نگاه شما ایران باید در این وضعیت پارادوکیسکال چه واکنشی از خود نشان دهد، اگر چه که پیرو طرح سه شنبه هفته جاری کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی مبنی بر الزام دولت برای کاهش تعهدات داوطلبانه پروتکل الحاقی به نظر می رسد که تهران در مسیر تقابل با قطعنامه جمعه عدم تمکین از خواسته های اعضای شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قرار دارد؟

در راستای پاسخ به سوال شما باید عنوان کرد که قطعنامه جمعه گذشته شورای حکام یک قطعنامه توبیخی و در مقام تذکر به جمهوری اسلامی ایران است. لذا این قطعنامه بنا دارد که ایران را ملزم به همکاری های بیشتر با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی کند. چون عدم اجازه دسترسی به بازرسان آژانس این شائبه را ایجاد کرده است که تهران فعالیت‌های هسته‌ای با رنگ و بوی نظامی را در برخی از اماکن و مراکز خود در دستور کار دارد. اگرچه مبنای تمام این اتهامات و ادعاهای واهی بر اساس تحریکات و فشارهای ایالات متحده آمریکا و اسرائیل صورت گرفته است، اما در نهایت موجب تصویب این قطعنامه شد. این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران بر این باور است که باید در برابر اقدام دونالد ترامپ برای خروج از برجام، اعمال سیاست فشار حداکثری و تحریم‌های ظالمانه و نیز انفعال اروپایی‌ها در عمل به تعهداتشان باید یک اهرم فشار را در اختیار داشته باشند و آن هم کاهش تعهدات برجامی و به تبع آن کاهش اجازه دسترسی و بازرسی به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی است تا تروئیکای اروپایی را وادار به انجام تعهدات برجامی خود کند که حداقل کانال مالی اینستکس که توسط آلمان، فرانسه و انگلستان وعده داده شده بود و در ادامه چندین کشور اروپایی و غیر اروپایی نیز درصدد عضویت در این کانال مالی بودند را عملیاتی کند. این وضعیتی است که شرایط کنونی را به وجود آورده است. اما واقعیت این است که جمهوری اسلامی ایران درک درستی از توان و پتانسیل خود در مناسبات بین الملل ندارد.

زمانی محمد مصدق، نخست وزیر قانونی کشور با توجه به شناخت و پتانسیل کشور در یک محکمه بین المللی علیه انگلستان اقامه دعوا کرد و به نتیجه رسید. اما اکنون این شناخت در کشور وجود ندارد. شاید ما در داخل ادله های محکمی در خصوص عدم پایبندی به تعهدات برجامی و لزوم نشان دادن واکنشی قاطع نسبت به فشار حداکثری و انفعال اروپایی‌ها داریم، اما این ادله ها در فضای بین‌المللی و مناسبات جهانی قابل دفاع است؟ آیا این استدلال های ایران قابل پذیرش است؟ چون زمانی که قطعنامه جمعه گذشته اروپا در شورای حکام با ۲۵ رای موافق در برابر تنها دو رای مخالف و ۷ رای ممتنع به تصویب رسیده است نشان از این دارد که ادله های ایران برای شورای حکام قابل پذیرش نیست. با وجود آنکه قطعنامه روز جمعه گذشته قطعنامه چندان تند و صریحی نیست، اما قطعا می تواند مقدمه ای باشد برای برخوردهای بعدی با ایران باشد؛ برخوردهایی که می‌تواند تندتر، قاطع تر و شدیدتر باشد. لذا بهترین سناریو برای ایران در شرایط کنونی آن است که به درک درستی از واقعیت برسد و بتواند استدلال هایی که از نظر منطق بین المللی قابل پذیرش است را جامعه جهانی ارائه کند. با این اوصاف به نظر من برنامه برای کاهش تعهدات داوطلبانه پروتکل الحاقی و خروج از ان پی تی فقط وضعیت را پیچیده تر و بغرنج تر می کند. 

اما از نگاه شما تروئیکای اروپایی به عنوان اعضای حاضر در برجام با چه هدف یا اهدافی جمعه گذشته قطعنامه پیشنهادی خود را در شورای حکام به تصویب رساندند؟ 

به نظر من آلمان، فرانسه و انگلستان به عنوان اعضای حاضر در برجام سعی می‌کنند با تصویب قطعنامه روز جمعه گذشته ایران را در یک وضعیت و عمل انجام شده قرار دهند. چون با توجه به وضعیت مجلس یازدهم و ریل‌گذاری برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ احتمال دارد یک رئیس جمهور اصولگرای رادیکال و حتی چهره نظامی روی کار بیاید و پرونده را پیچیده‌تر کند. خصوصاً که بعد از ترور سردار سلیمانی عملاً جریان اصلاح‌طلب، جریان مستقل و معتدل و جریان اصولگرای میانه رو نیز به واسطه برخی پرونده سازی ها و مواضع به حاشیه کشیده شدند. در این راستا ساختار و بافتار نمایندگان مجلس یازدهم نشان از حذف و به حاشیه کشیده شدن این جریان ها دارد. پس اروپا سعی دارد از هم اکنون وضعیت را به نقطه‌ای برساند که ایران با هر دولت و با هر نگاه سیاسی را در برابر یک عمل انجام شده قرار داهد و آن را ملزم به انجام تعهدات بیشتر در قبال بازرسی‌های آژانس بکند. در این راستا بر اساس گفته ها و مواضع قالیباف، رئیس مجلس، حداقل پارلمان کنونی در ایران اجازه مذاکره مستقیم با ایالات متحده آمریکا را به دولت نمی دهد. پس این شرایط اروپا به سمت برنامه ریزی در این سناریو پیش برده است.

به برنامه تروئیکای اروپایی برای قرار دادن دولت آتی ایران در برابر انجام عمل انجام شده در شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اشاره کردید. به طور مشخص این عمل انجام شده چیست؟

از نگاه من اروپایی‌ها در وهله اول به هیچ عنوان سعی نمی کنند پرونده فعالیت های صلح آمیز هسته‌ای ایران را از شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع دهند. چون اساساً شورای حکام آژانس شورای فنی است و در سطح بین‌المللی نیز یک تصویر و بازنمای فنی از این شورا وجود دارد. بنابراین اروپا از این منظر و فرصت برای فشار بیشتر به تهران و تخریب چهره ایران در سطح جهانی استفاده می کنند. چرا که به واسطه تصویب قطعنامه های توبیخی در خصوص پرونده فعالیت های هسته ای ایران و نیز نشان دادن چهره‌ای مخرب و غیر سازنده از ایران در عدم همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و شورای حکام سبب خواهد شد که افکار عمومی در برابر تهران قرار بگیرد. در این راستا قطعنامه جمعه گذشته با ۲۵ رای موافق می تواند این بستر را شکل دهد. 

پیرو نکات مهم شما سوالی که ذهن را درگیر می کند این است که قطعاً وضعیت پرونده ایران در شورای امنیت برای تامین منافع و اهداف اروپایی ها، آمریکا و اسرائیل به شکل راحت تری می‌تواند در دستور کار قرار گیرد. به هر حال استفاده از اهرم مکانیسم ماشه برای آلمان، فرانسه و انگلستان وجود دارد، ضمن اینکه جنبه الزام آوری قطعنامه های شورای امنیت می تواند وضعیت را برای فشار بیشتر به ایران فراهم آورد، چرا که قطعنامه‌های شورای حکام از منظر حقوقی جنبه الزام آور و تمکینی برای ایران ندارد؟

دلیل آن واضح است. چون با وجود آن که قطعنامه های شورای امنیت جنبه الزام آور و تمکینی دارد، ولی معادله قدرت و سیاست و دیپلماسی در شورای امنیت به مراتب پیچیده تر از شورای حکام است. بله اروپا، اسرائیل و آمریکا می‌توانند در شورای امنیت وضعیت را برای ایران پیچیده تر و سخت تر کنند، اما در آنجا ایران می‌تواند به راحتی با استفاده از وتوی چین و روسیه شرایط را به نفع خود بازگرداند. ضمن اینکه اگر چه وتوی چین و روسیه در برابر مکانیسم ماشه عملا کارکردی ندارد، ولی استفاده از اهرم مکانیسم ماشه از جانب اروپایی ها سبب خواهد شد که دغدغه امنیتی پرونده هسته‌ای دوباره برای آلمان، فرانسه، بریتانیا و اتحادیه اروپا مجددا احیا شود. بنابراین اروپا سعی می کند پرونده را در شورای حکام برای افزایش فشار به ایران نگه دارد. چرا که با توجه به قطعنامه های تصوییی احتمالی آتی بعد از قطعنامه جمعه گذشته که راه بعد از هشت سال در این رابطه را باز کرد باعث خواهد شد که اروپا با توسل به ارائه گزارش های بیشتر، اتهامات فزاینده و موج سواری های سیاسی که توسط اسرائیل و آمریکا در دستور کار خواهد بود، سناریوی تخریب چهره ایران را پیش ببرند. بنابراین چه دونالد ترامپ و چه جو بایدن رئیس جمهور آتی ایالات متحده آمریکا شوند، اروپا در هر دو حالت سعی می کنند برای افزایش فشار به ایران این سناریوی خود را پیش ببرد و در آن سو چه یک اصلاح طلب، چه یک چهره مستقل و معتدل و چه یک اصولگرا به عنوان رئیس جمهور دوره سیزدهم امور کشور را در دست بگیرد، اروپایی ها دست برتر را خواهند داشت. چون در آن صورت ایران را مجبور می کنند که در برابر عمل انجام شده قرار گیرد.

لذا اگر در مجموع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت برود بهتر از آن است که در شورای حکام بماند. چون اروپا در طول مدت زمانی که از خروج آمریکا از برجام می‌گذرد به شیوه‌های مختلف سعی کردند ایران را مقصر شرایط کنونی نشان دهند و از خود یک چهره کاملاً مثبت، سازنده و فعال برای حفظ توافق هسته‌ای نشان دهند. لذا تمام این تلاش های اروپایی ها فقط برای آن است که از یک سو جمهوری اسلامی ایران و از سوی دیگر سیاست های مخرب دونالد ترامپ، نه ایالات متحده را مقصر وضعیت کنونی و احتمالا مرگ برجام نشان دهند. کما اینکه در قطعنامه تصویبی جمعه گذشته در شورای حکام به وضوح ایران را یک بازیگر مخرب و غیر قابل اعتماد در پرونده فعالیت‌های هسته‌ای به افکار عمومی جهان معرفی کرد. بنابراین اروپا سعی می‌کند پرونده را در شورای حکام آژانس نگه دارد و چند قطعنامه توبیخی دیگر را علیه ایران صادر کند تا به این وسیله افکار عمومی در مواجهه و مقابله کامل با جمهوری اسلامی ایران و در حمایت کامل از اروپایی ها قرار گیرد. چون اروپایی ها می دانند که مجلس انقلابی یازدهم در ایران چه رویکرد و نگاهی را در پرونده هسته‌ای و برجام پیش خواهد برد. از این رو تهران به شدت قابل پیش بینی شده است و این قابل پیش‌بینی بودن ایران موجب شده که اروپا دست برتر را در حوزه دیپلماسی داشته باشد. چون این احتمال وجود دارد که دیگر خبری از نرمش قهرمانانه از سوی جمهوری اسلامی ایران با توجه به تلاش های داخلی برای روی کار آوردن جریان های اصولگرای رادیکال که با مجلس یازدهم و در آینده قوه مجریه نباشد به فکر ترسیم یک سناریویی هستند که بیشترین دامنه تحرک به اروپایی ها داده شود و در مقابل ایران در یک فضای به شدت محدود سیاسی و دیپلماتیک قرار گیرد که اجازه و توان نشان دادن کوچکترین واکنش را نداشته باشد. چیزی شبیه به وضعیت کره شمالی.

تناقضی که در میان تحلیل شما با گفته های پیشینتان در مصاحبه با دیپلماسی ایرانی وجود داشت به عدم درک جمهوری اسلامی از واقعیات حاضر در مناسبات جهانی پیرامون پرونده هسته ای باز می گردد. در این راستا شما بارها در گفت و گوهای انجام شده تاکید داشتید که توان بالای محمدجواد ظریف در پیشبرد دیپلماسی عمومی ذیل سفرهایی که به مقر سازمان ملل متحد در آمریکا و مصاحبه های گوناگونی که با شبکه های تلویزیونی و روزنامه های این کشور انجام داده است سبب شده که دولت ایالات متحده در یک وضعیت بسیار سخت برای توجیه سیاست فشار حداکثری، تردید در میزان موفقیت این سیاست تحریمی و خرج از برجام قرار گیرد. این تناقض از نگاه شما چگونه قابل درک است؟ چگونه چند ماه پیش وزارت امور خارجه یک درک و بینش درست از وضعیت و فضای بین‌الملل داشت، اما اکنون این درک وجود ندارد؟ آیا محمد جواد ظریف که در سفر به آمریکا و مصاحبه با روزنامه ها و شبکه های تلویزیونی آمریکایی دست به تبیین درست سیاست های ایران زده است با ظریفی که اکنون به تهدید خروج از ان پی تی و برخی مواضع توییتری دست می زند متفاوت شده و وی دیگر درکی از وضعیت جهانی ندارد؟

به سوال مهمی اشاره داشتید. چنان که من پیشتر گفتم بعد از ترور سردار سلیمانی عملاً جریان اصلاح‌طلب، جریان مستقل و معتدل و جریان اصولگرای میانه رو به حاشیه کشیده شدند. با توجه به تلاش های داخلی برای روی کار آوردن جریان های اصولگرای رادیکال، احتمال یک دست شدن قدرت بسیار جدی است. در چنین شرایطی محمد جواد ظریف نیز نمی تواند بدون توجه به این تغییر و تحولات عرصه سیاست داخلی دست به اتخاذ مواضع بزند. در راستای مصاحبه های پیشین با دیپلماسی ایرانی من محمدجواد ظریف، وزارت امور خارجه و در کل دولت را تا اندازه‌ای، تاکید می‌کنم تا اندازه ای کنشگر می‌دانستم، اما با توجه به تحولاتی که در این ماه ها شکل گرفته است که به آن اشاره کردم دیگر نمی توانم از کنشگری محمدجواد ظریف سخن بگویم و در خصوص قدرت بالای دیپلماسی عمومی وزارت امور خارجه حرف بزنم. چون  جواد ظریف با توجه به درکی که از شرایط داخلی دارد تمایل چندانی برای اصطکاک سیاسی با جریان‌های عمدتا فرادولتی در ماه‌های پایانی تصدی گریش خود در وزارت امور خارجه ندارد تا در آینده چالش‌هایی را برای خود به وجود آورد. اکنون ایالات متحده آمریکا، کشورهای اروپایی، آژانس بین المللی انرژی اتمی و شورای حکام نیز به این باور رسیده اند که دیگر دولت و وزارت امور خارجه کنشگر نیستند و اتفاقاً خود تصویب قطعنامه جمعه گذشته شورای حکام مویدی بر همین واقعیت است. چون این قطعنامه شکست مذاکره با وزارت امور خارجه و محمدجواد ظریف را تداعی می کند. یعنی اروپا دیگر تمایلی ندارد که بخواهد از طریق مذاکره با وزارت امور خارجه منافع خود را پیش ببرد. اکنون دیگر فضا به سمت عدم مذاکره و امتیاز گیری به واسطه فشار، ذیل تصویب قطعنامه در حال پیشروی است. از این رو اروپا سعی می کند با یک سری قطعنامه و اقدامات عملی با ایران برخورد کند و دیگر تلاشی برای مذاکره با شخصی مانند ظریف را در دستور کار قرار نمی‌دهد. پس در مجموع باید گفت دیگر دیپلماسی در حال رنگ باختن است و به موازاتش قدرت گیری نظام برای تعیین تکلیف پرونده های سیاست خارجی در حال پررنگ شدن.

نکته و یا بهتر بگوییم پارادوکس دیگری که می توانند سناریولوژی مدنظر شما را تحت الشعاع قرار دهد و آن را با اما و اگر روبه‌رو کند به انتخاب های پیش روی تهران باز می گردد. اگر شما معتقدید که با توجه به تغییر و تحول های سیاسی و تلاش برای یک دست کردن قدرت احتمال دارد در ۱۴۰۰ یک گزینه اصول‌گرا و حتی نظامی، رئیس جمهور ایران شود و اروپا سعی دارد در سایه این واقعیت از هم اکنون تلاش برای قرار دادن ایران در برابر عمل انجام شده به منظور افزایش فشار بر تهران را در دستور کار قرار دهد، آیا این امکان وجود ندارد که همین جریان‌های اصولگرایی که اکنون در مجلس قرار دارند شرایط را به سمت پیش ببرند که مسئله خروج از ان‌پی‌تی مطرح شود و در این صورت وضعیت پیش از آنکه به انتخابات ریاست جمهوری ایران کشیده شود به بن‌بست برسد. خصوصا طرح سه شنبه اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس یازدهم مبنی بر الزام دولت برای توقف فعالیت و همکاری ها های داوطلبانه پروتکل الحاقی به نظر می‌رسد اگر در آینده ذیل تحلیل شما قطعنامه‌های توبیخی دیگری از سوی شورای حکام تصویب شود احتمال خروج از ان پی تی، کاهش بازرسی ها و دیگر مسائل می‌تواند در دستور کار ایران قرار گیرد؟

بله من این احتمال شما را رد نمی‌کنم. اما در علم آینده پژوهی به این سناریو مد نظر شما سناریوی «شگفتی‌ساز» می گویند که احتمال وقوع آن بسیار کم است. کما این که فعلاً جریان اصولگرا حتی اصولگرایان رادیکال نیز به این جمع بندی نرسیده اند که از ان پی تی خارج شوند. در این صورت دیگر سناریوی های «محتمل» در خصوص آن صدق نمی کند. در صورتی که سناریوهایی که من تا به اکنون به آن اشاره کردم سناریوهای محتمل و نزدیک به واقعیت است. چون سناریوی شگفتی سازی که شما به آن اشاره کردید ایران را به سمت کره شمالی شدن پیش می برد. خصوصا که اکنون فضای افکار عمومی جهانی مهیای پذیرش ایران به عنوان کره شمالی دوم است. یعنی کشوری که تمام معاهدات و نظم و قوانین بین المللی را زیر پا گذاشته است و با فعالیت‌های تهدید آمیز خود مخاطره جهانی برای امنیت و صلح بین الملل خواهد داشت. اتفاقا به همین واسطه است که در داخل تصمیمی برای خروج از ان‌پی‌تی مطرح نیست. اگرچه برخی رادیکال ها به صورت منفرد تلاش هایی برای زمینه سازی در خصوص خروج از ان پی تی را داشته اند، اما حاکمیت فعلا بنایی برای پیگیری این سناریوی شگفتی‌ساز ندارد. چون به تبعات سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی، معیشتی و به خصوص امنیتی آن واقف است. باید بپذیریم که الان مهمترین کلان روند جهانی «افکار عمومی» است و مهمترین نقش در سمت سودهی به این کلان روند یعنی افکار عمومی بر عهده رسانه‌ها است. اگر شما به توییتر، اینستاگرام و دیگر شبکه‌های اجتماعی مراجعه کنید تا اندازه می‌فهمید که نگاه به پرونده هسته‌ای ایران چگونه است و بینش و تلقی در خصوص رفتار تهران وجود دارد. به هر حال این رسانه‌ها در دست کشورهای غربی است. آنها به راحتی می توانند افکار عمومی را در جهت منافع خود مدیریت کنند. اگر ایران به سمت سناریوی شگفتی‌ساز برود عملاً خود را در برابر افکار عمومی قرار داده است و افکار عمومی این توان را دارد که کشورهای جهان را به سمت ایزوله کردن ایران پیش ببرد. آن هم در شرایطی که به باور بسیاری از کارشناسان و اقتصاددانان اکنون تورم بالای ۴۰ درصد کشور سبب شده است که آستانه تحمل مردم به اوج برسد و هر لحظه امکان دارد ما با یک خیزش و اعتراض گسترده در جامعه به واسطه مشکلات، گرانی، تورم، رکود، قیمت بالای اجناس، کالاها، اجاره مسکن، طلا، دلار، سکه، خوردو و دیگر مسائل روبه رو شویم. بنابراین اقتضائات و فضای شکننده اجتماعی و معیشتی داخلی نیز اجازه پیگیری این سناریو شگفتی‌ساز را به ایران نمی دهد.

از این رو است که من باز تاکید می‌کنم که بهترین سناریو برای ایران آن است که پرونده فعالیت های صلح آمیز هسته ای در شورای حکام از وضعیت کنونی خارج شود. شاید برخی به این نگاه من ایراد و انتقاد داشته باشند، اما به هر حال من بر این باورم که پرونده فعالیت‌های هسته‌ای ایران اگر از شورای حکام آژانس به شورای امنیت برود برای ما خیلی بهتر است. چون همین اتهام پراکنی ها، موج سواری های سیاسی و رسانه‌ای و تصویب قطعنامه ها در شورای حکام و آژانس علاوه بر آن که چهره ایران را در افکار عمومی تخریب می کند و تهران را به عنوان یک بازیگر مخرب برای صلح و امنیت جهانی نشان می دهد. از آن سو می تواند شوک های قیمتی به اقتصاد و معیشت کشور وارد کند. کما اینکه بعد از تصویب قطعنامه شورای حکام در جمعه گذشته ما شاهد افزایش دلار در بازار ارز بودیم. پس شاید در ظاهر این که پرونده به شورای به شورای امنیت رفته است به نظر خطرناک باشد و به خودی خود می تواند بازار و اقتصاد را ملتهب کند، اما اثری گزارش‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و قطعنامه‌های شورای حکام دارد یک اثر مداوم و مخرب است که کماکان ادامه خواهد داشت. چون همزمان با گزارش های آژانس و تصویب قطعنامه های شورای حکام تمام اتاق‌های فکر کشورهای جهان شروع به تولید گزارش های راهبردی و تحلیل های استراتژیک مبنی بر تخریب چهره ایران می کنند و گزارش های راهبردی سندی برای دانشگاه ها و پژوهشکده های امنیتی می‌شود. بنابراین صدایی که از آژانس بین المللی انرژی اتمی و شورای حکام به بیرون می‌رود سریعا به گزاره‌های علمی و بدون بحث و جدل بدل می شود و این بسیار خطرناک است.

عبدالرحمن فتح الهی

نویسنده خبر

روزنامه نگار و کارشناس ارشد روزنامه نگاری سیاسی و عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی.

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: احد رضایان قیه باشی برجام شورای حکام آژانس ایران ایران و تروئیکای اروپایی


( ۶ )

نظر شما :

امیر ۰۶ تیر ۱۳۹۹ | ۱۸:۴۴
«اما این ادله ها در فضای بین‌المللی و مناسبات جهانی قابل دفاع است؟ آیا این استدلال های ایران قابل پذیرش است؟» فضای سانسور رسانه ای در داخل کشور باعث شده بسیاری از سیاستمداران ما که بخاطر ایزوله بودن کشور و نداشتن تجربه تعامل با دنیای خارج از واقعیات بدور مانده و حتی نتوانند با خواندن رسانه های داخلی از آنچه در دنیا میگذرد اطلاعات دقیق و درستی داشته باشند! مسئولین درجه اول کشور ما در این فضا عادت کرده اند که مسخره ترین استدلال هایشان بی پاسخ بماند و این حس خود برحق بودن کاذب در آنها ایجاد کرده که باعث شده دائم در تصمیمات کلان اشتباه های بزرگ و غیر قابل جبرانی بکنند که وضعیت مملکت رو هر روز وخیم تر میکند! ایجاد فضای باز رسانه ای و پاسخگو کردن مسئولین هم برای مردم خوب است و هم برای خود مسئولین!
امیر ۰۶ تیر ۱۳۹۹ | ۱۹:۰۶
متاسفانه دو جریان سیاسی اصلاح طلب و اصولگرا در کشور از دو شخصیت ظریف و سلیمانی دو سوپرمن ساختند که با کمال احترام برای هر دوی این بزرگواران کار اشتباهی بود! ما در شیعه چهارده معصوم داریم و نه بیشتر! دوران تصدی جناب ظریف در سازمان ملل پر است از شکست های سیاسی بسیار سنگین برای ایران. حتی بعد از گرفتن پست وزارت خارجه و در دوران اوج شهرت که همان مذاکرات برجام بود دهن به دهن شدن علنی جناب ظریف با سناتور آمریکایی و مسخره کردن سناتور آمریکایی در مورد توانایی رییس جمهور بعدی آمریکا برای خروج از برجام و الزام به تایید رسیدن برجام توسط کنگره آمریکا و تبدیل شدن برجام به یک پیمان جزو اشتباهات فاحش و بسیار آماتوری ایشان میباشد. بدتر اینکه تا قبل از خروج آمریکا از برجام، این داستان دهن به دهن شدن با سناتور آمریکایی به یکی از داستان های مورد علاقه جناب ظریف تبدیل شده بود که در اکثر محافل و مجالس آنرا با افتخار برای به خنده انداختن حضار تعریف میکردند! اما در کمال تعجب می بینیم کسانی که خود را کارشناس و استاد روابط بین الملل مینامند سوار بر موج باد کردن شخصیت ظریف شدند و هر اشتباهی را هم توجیه کردند! اینگونه رفتار ها و بت سازیها به مسئولین ما کمکی نمیکند بلکه جلوی رشد آنها را هم میگیرد! تنها با پاسخگو کردن مسئولین میتوانیم به رشد آنها و بالطبع رشد مملکت کمک کنیم!
رحیمی ۰۶ تیر ۱۳۹۹ | ۲۰:۰۳
من نیروی وزارت خارجه هستم. واقعا قدرت کنشگری را از ما گرفته اند. نه به این خاطر که طرح و ایده هامون به نتیجه نرسیده است فقط بخاطر بازی قدرت. فقط بخاطر اینکه یک تفکر کنار برود و تفکر دیگری جایگزین شود. واقعا سخته.
فدوی ۰۶ تیر ۱۳۹۹ | ۲۰:۱۴
مادامی که دو یا چند صدا از داخل ایران به جهان مخابره شود ، آش همین آش و کاسه همین کاسه است ... چهل سال است که دو جریان ایران را دو پاره کرده اند ... دشمن غرب و دوست غرب ... حالا با هر اسم ، عنوان و ... البته از این مورد در گذشته نیز ضربه خوردیم مانند کودتای بیست و هشت مرداد و ... دعوای سنتی ها و روشنفکرها همیشه بوده هست و خواهد بود و از این نمد غربیها کلاه ها برای خود ساختند و می سازند ... الان اگر ده بر یک از غرب عقبیم باید بدانیم که از این ده گل ، نه تای آن ، گل بخودی بوده که جناح های سیاسی باز مانده از قدرت در ایران برای ضد حال زدن به حریف ، به دروازه خودمان زده اند ... و آن یک گلی که ما زده ایم صرفا ناشی از صبر و نجابت مردم ایران است و نه چیز دیگر ...
ناشناس ۰۷ تیر ۱۳۹۹ | ۰۲:۵۹
اینکه در توئیتر چه گفته می شود هیچ تاثیری در سیاست تحریمی آمریکا و عدم معامله سایرین با ایران نگذاشته. بخش عمده افکار عمومی واقعی (افراد واقعی و نه بات ها) و نخبگان با تحریم های آمریکا و خروج از برجام مخالف بودند. چه اتفاقی افتاد؟ هیچ. در شرایطی که حتی بازرگانی دارو و غذا به مشکل برخورده، اصرار بر ماندن در ان پی تی درست نیست. ایران در خارج ار ان پی تی می تواند در برابر حذف بعضی از تحریم ها یکسری تعهدات مشخص بدهد. اصرار بر ماندن در معاهده ای که دائما محل ایجاد بحران است به نفع منافع ملی نیست.
محمد ۰۷ تیر ۱۳۹۹ | ۰۳:۲۷
آخر کار برجام گل و گلابی و برد-برد تبدیل شد به ابزار اعمال قدرت غرب! البته ظاهرا جناب محلل خبر ندارن که رای کشورهای شورای حکام ربطی به تصویر ایران نداره بلکه مربوط به قدرت غرب هست و ما هم تا قدرتمندانه برخورد نکنیم و هنوز سیاست قجری را ادامه دهیم به همان نتیجه قاجار و پهلوی میرسیم و هر روز بخشی از کشور یا منافع ما به مسلخ مذاکرات برجامی و سایر عهدنامه های تاریخی می رود.
امير علي داوودي ۰۷ تیر ۱۳۹۹ | ۱۰:۲۷
لطفا در یک مصاحبه به ما بگویید که اگر ایران از معاهدات بین المللی اتمی خارج شود ممکن است چه پیامدهایی متوجه ما شود؟ آیا ممکن است ارز و مسکن و .... نجومی افزایش یابد؟
رحمان ۰۷ تیر ۱۳۹۹ | ۱۸:۴۳
اصولگراها تشنه قدرت و تشنه جنگ و برخورد هستند تا مملکت را به جنگ نکشانند دست بردار نیستند آیا برجام واقعا شکست خورد؟ برجام پس از تلاش های شبانه روزی برادران ارزشی برای به بن بست رساندن آن به این روز افتاد باید به این عزیزان تبریک گفت. بعد گفتند ظریف بلد نبود. و سرمان کلاه رفت . بله حق با شماست ظریف بلد نبود با شما ها چگونه برخورد کند.