بازگشت به دیپلماسی (بخش سیزدهم)

اروپا و آمریکا بدون اجماع نمی توانند در سیاست ایران موفق شوند

۰۳ اسفند ۱۳۹۹ | ۰۷:۰۰ کد : ۲۰۰۰۱۳۵ اخبار اصلی اروپا آمریکا پرونده هسته ای
برجام نتیجه تلاش و همراهی همه طرف های پای میز مذاکره بود و در این میان، تمایل اتحادیه اروپا به اقدام برای کشاندن همه بازیگران مربوطه پای میز مذاکره و نگه داشتن آنها در آنجا اهمیت زیادی داشت. به علاوه، اصرار اروپا بر یک راه حل چندجانبه اهمیت سازش مبتنی بر مذاکره را بالا برد. سرانجام، مذاکره کنندگان به «چند بخش کردن» مساله تصمیم گرفتند و بر منافع مشترک در رابطه با برنامه هسته ای ایران و نادیده گرفتن اختلافات بر سر سایر موضوعات غیر قابل سازش، متمرکز شدند. با این حال، این رویکرد باعث نارضایتی شماری از کشورهای خاورمیانه شد چون نگران بودند که به رسمیت شناخته شدن برنامه هسته ای و مزیت مالی برجام به ترغیب ایران در گسترش فعالیت های منطقه ای بیانجامد.
اروپا و آمریکا بدون اجماع نمی توانند در سیاست ایران موفق شوند

نویسنده: کورنلیوس آدیبار

دیپلماسی ایرانی: توافق در دو سوی اقیانوس اطلس بر سر نحوه برخورد با ایران در حدود 41 سال گذشته بیشتر یک استثنا بوده تا روند کلی: سیاست گذاران در پایتخت های اروپایی در عمده موارد در مورد نحوه برخورد با جمهوری اسلامی با همتایان خود در آمریکا توافق نظر نداشته اند.

برجام ترکیبی از سازش های برتر است

ترکیب دیپلماسی و تحریم ها سرانجام زمینه مشترکی را فراهم آورد تا ای سه و اعضای غیر اروپایی شورای امنیت سازمان ملل متحد یعنی چین، روسیه و ایالات متحده برای تشکیل ای3+3 به یکدیگر بپیوندند. توافق وین برای محدود کردن فعالیت های هسته ای ایران در ازای تسهیل فشار اقتصادی در نتیجه این همراهی و ایجاد یک رژیم تحریمی تدریجی تقویت شده سازمان ملل مجزا از تحریم های مستقل اتحادیه اروپا و ایالات متحده و ادامه مداوم گفت و گوهای پنهانی آمریکا و ایران تا زمان حصول برجام در ژوئیه 2015، پدید آمد.

برجام نتیجه تلاش و همراهی همه طرف های پای میز مذاکره بود و در این میان، تمایل اتحادیه اروپا به اقدام برای کشاندن همه بازیگران مربوطه پای میز مذاکره و نگه داشتن آنها در آنجا اهمیت زیادی داشت. به علاوه، اصرار اروپا بر یک راه حل چندجانبه اهمیت سازش مبتنی بر مذاکره را بالا برد. سرانجام، مذاکره کنندگان به «چند بخش کردن» مساله تصمیم گرفتند و بر منافع مشترک در رابطه با برنامه هسته ای ایران و نادیده گرفتن اختلافات بر سر سایر موضوعات غیر قابل سازش، متمرکز شدند. با این حال، این رویکرد باعث نارضایتی شماری از کشورهای خاورمیانه شد چون نگران بودند که به رسمیت شناخته شدن برنامه هسته ای و مزیت مالی برجام به ترغیب ایران در گسترش فعالیت های منطقه ای بیانجامد.

به رغم اجماع نسبتا جهانی درباره ارزش مثبت برجام، یا شاید دقیقا به همین دلیل، دولت دونالد ترامپ در سال 2017 به دنبال رویکرد «اول آمریکا» بلافاصله علیه توافق اقدام کرد و در ماه مه 2018 با نادیده گرفتن مذاکرات مداوم با ای3 برخی دخالت های لحظه آخری رهبران اروپایی، خروج ایالات متحده از توافق را اعلام کرد. کاخ سفید ترامپ تا ماه نوامبر همان سال تحت سیاست «اعمال فشار حداکثری» همه تحریم های ایالات متحده را که در پی برجام متوقف شده بودند، بازگرداند و تحریم های بیشتری از جمله علیه وزیر خارجه ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، همکاری بین المللی برجام در برنامه هسته ای و صنایع خاص مانند معدن، محصولات فلزی، منسوجات و تولید اعمال کرد. نتیجه، اختلال در اقتصاد ایران بود.

اول آمریکا به دیگران صدمه زد و نتیجه ای نداشت

تحریم های فزاینده ایالات متحده علیه ایران نه تنها بی دفاع بودن اقتصادی اروپا را آشکار کرد، بلکه دامنه و شدت آنها را حتی بدون حمایت گسترده بین المللی نشان داد. اروپایی ها پس از اعلام قصد خود برای حمایت از جنبه های تجاری توافق هسته ای در ماه مه 2018 و ایجاد اینستکس در ژانویه 2019 نتوانستند کار زیادی از پیش ببرند. حتی چین که منتقد صریح سیاست های ایالات متحده بود، سعی کرد در جنگ تجاری با آمریکا زیاد پیش نرود و حدود تحریم ها را در نظر بگیرد. ایران دریافت نمی تواند روی حمایت فعال اروپا حساب کند و در ماه مه 2019 شروع به عقب نشینی تدریجی از تعهدات خود کرد تا قدرت های اروپایی در ژانویه 2020 سازوکار حل اختلاف برجام را فعال کردند.

با توجه به بن بست ایجاد شده، طرفداران برجام با امید به یک تغییر سیاسی در آمریکا منتظر نتیجه انتخابات ریاست جمهوری این کشور ماندند. اما پیش از بررسی مسائلی که می تواند در دوران بایدن متفاوت باشد، بهتر است عوامل تاثیرگذار بر موفقیت ها و شکست های گذشته در این رابطه مثلثی بررسی شوند.

اول، از آنجا که اتحادیه اروپا خود یک بازیگر بین المللی است، موقعیت منسجم آن یک شرط لازم در هر اقدام سیاست خارجی به شمار می رود و از این رو، هماهنگی در اتحادیه و ای3 پس از برگزیت اهمیت دارد. لازم به ذکر است که ایالات متحده با ایفای نقش به عنوان ضامن امنیتی در برابر روسیه، بر بسیاری از کشورهای کوچک تر عضو اتحادیه اروپا اهرم فشار دارد و حتی ممکن است پس از برگزیت، بر بریتانیا نیز نفوذ بیشتری داشته باشد که این مساله به معنای دشوار شدن اجماع در ای3 در سیاست گذاری ایران است.

دوم، پرونده هسته ای تنها پس از همگرایی منافع دو سوی اقیانوس اطلس و مقدم شمردن مساله هسته ای بر باقی مسائل تحقق یافت و تلاش های قبلی اروپا برای وادار کردن ایران به سازش بدون حمایت ایالات متحده ناموفق بود. به طور مشابه، کارزار اعمال فشار حداکثری ایالات متحده به دلیل نبود حمایت اروپایی از آن، تاثیرگذار واقع نشد.

سوم، اروپا به تنهایی اهرم فشار قابل توجهی در برابر ایران ندارد. وعده های آن برای محافظت از شرکت های اروپایی در برابر تاثیرات تحریم های ایالات متحده و ایجاد کانال پرداخت جداگانه در حفظ تجارت به طور قابل توجهی ناکام ماندند. حتی بسیاری در ایران معتقدند که اروپا صرفا در برابر نقش «پلیس بد» آمریکا، نقش «پلیس خوب» را بازی می کند و توانایی تصدیق مشکلات ناشی از موضع گیری مستقل را ندارد.

پنج سال پس از انعقاد توافق وین گذشته و بدیهی است که نفوذ اروپا بر ایالات متحده و ایران کمتر شده است. ایالات متحده از مخالفت های اروپا با مواضع آن خشمگین، و ایران از نبود اراده سیاسی و نفوذ اقتصادی حقیقی آن بسیار ناامید شده است. (این مطلب ادامه دارد.)

منبع: نهاد مطالعات سیاسی فردریش ابرت / تحریریه دیپلماسی ایرانی 34
 

کلید واژه ها: توافق هسته ای ایران برجام روابط اروپا و آمریکا روابط اروپا و ایران تحریم های آمریکا علیه ایران


( ۲ )

نظر شما :