واکاوی دلایل آغاز جنگ اوکراین و چشم انداز پایان یافتن آن
جنگی به خاطر سوء محاسبه و کیش شخصیت پوتین یا ...؟
حسین فاطمی، روزنامه نگار
دیپلماسی ایرانی: یک سال از آغاز جنگ اوکراین گذشت. در این مدت کارشناسان، تحلیلگران، ناظران و رسانهها از ابعاد و زوایای مختلف به بررسی چرایی، عوامل و بسترهای آغاز و تداوم آن پرداختهاند. از همین رو و به مناسبت اولین سالگرد این جنگ، در یک بازخوانی با روحالله مدبر، تحلیلگر مسائل روسیه گفتوگو کردهایم.
اگرچه در طول یک سالی که از جنگ اوکراین میگذرد رسانهها از ابعاد مختلف چرایی و چگونگی آغاز آن را بررسی کردهاند، اما پس از گذشت یک سال به نظر میرسد تحلیل گران، دو موضوع «سیاست گسترش ناتو به شرق» و «اشتباه محاسباتی پوتین به دلیل کیش شخصیت او» را باعث آغاز این جنگ دانستهاند. به باور شما کدام یک از این دو گزینه ماشه جنگ اوکراین را چکاند؟
اجازه دهید که در این باره چند نکته مهم را گوشزد کنم تا به جواب سؤال شما برسیم. اولاً پارامتری به نام «اشتباه محاسباتی پوتین به دلیل کیش شخصیت او» به عنوان عامل آغاز جنگ موضوعیت ندارد. همانگونه که پوتین در سخنرانی سالانه در مجمع عالی فدراسیون روسیه که سهشنبه گذشته برگزار شد، مطرح کرد روسیه شروع کننده جنگ نبود.
پس چرا جنگ شروع شد؟
به دلیل کودتای سال ۲۰۱۴ در اوکراین و ساقط کردن دولت قانونی ویکتور یانوکوویچ که پس از آن، دولتهای غربی در این کشور روی کار آمدند. این مسیری برای آغاز کشتار روس تباران اوکراینی و از جمله روس تباران در اودسا در سال ۲۰۱۴ بود که جمعی از فعالان کارگری را در داخل یک ساختمان زنده زنده سوزاندند. در کنار آن شاهد حملات روزانه به منطقه دونباس هم بودیم. مضافاً پروژه از بین بردن زبان روسی، از بین بردن آثار تاریخی روسیه در اوکراین و حتی ممنوعیت استفاده از نامها و نمادهای روسی شروع شد. افزون بر آن گسترش ناتو در کنار مرزهای روسیه و ایجاد پایگاههای متعدد برای سلاحهای میکروبی و شیمیایی کلید زده شد. اینها علاوه بر آن است که روی کار آمدن زلنسکی هم شدت تنش میان اوکراین با روسیه را به اوج رساند.
در دولت زلنسکی مفاد توافق مینسک به هیچ وجه رعایت نشد. چون زلنسکی بشدت تحت تأثیر مقامات امریکایی بود. با اینحال روسیه قبل از آغاز عملیات ویژه نظامی خود در خاک اوکراین بخصوص یک سال پیش از آن، جلسات متعددی را برگزار کرد تا از این درگیریها جلوگیری شود. پوتین پیشنهادهایی هم در این زمینه مطرح کرد، اما هیچ کدام از این تلاشها و هشدارها مورد توجه کی یف قرار نگرفت. با وجود این در سه ماه منتهی به عملیات ویژه نظامی روسیه در اوکراین شاهد بودیم که سطح تحرکات و عملیاتهای نظامی اوکراین در کنار مرزهای روسیه بشدت افزایش پیدا کرد که بر خلاف توافق مینسک بود. در این رابطه روسیه باز هم خویشتنداری از خود نشان داد و سطح تحرکات دیپلماتیک را افزایش داد. حتی آلمان، چین و جمهوری اسلامی ایران به روسیه دعوت شدند تا بتوان به یک راهحل دیپلماتیک رسید، اما با تداوم سیاستهای غرب روسیه مجبور شد از قدرت نظامی برای تقابل استفاده کند. پس اینکه عنوان میشود این جنگ به خاطر نوع منش و یا کیش شخصیت و سوء محاسبه پوتین، آغاز شده است، از اساس غلط است.
در این میان برخی این جنگ را یک جنگ مذهبی و دینی هم قلمداد میکنند. ارزیابی شما در این خصوص چیست؟
کاملاً درست است. واقعاً این جنگ یک جنگ دینی است. چون در این مدت کلیسای ارتودکس بشدت محدود شد، آن هم در شرایطی که شرق اروپا بشدت پیرو کلیسای ارتودکس است. بسیاری از کلیساهای ارتدوکس در اوکراین بسته شد، کشیشان دستگیر شدند و به اندیشههای ارتودکس حمله میشد. این در حالی است که در روسیه مسأله سنت، هویت، مذهب، خانواده و نظایر آن فوقالعاده مهم است، خصوصاً در اصلاحات قانون اساسی روسیه. اما از زمان روی کار آمدن زلنسکی در سال ۲۰۱۹ و حتی قبلتر از آن کمپینی به عنوان «نه به مسکوییها» راهاندازی شد. این یک جریان فرهنگی و تبلیغاتی ضدروسیه بود که مردم روسیه را به دلیل همین تأکید روی مذهب، هویت، خانواده و دین مسخره میکرد. در زمان ریاست جمهوری زلنسکی این جریان بشدت تقویت شد؛ این نکتهای بود که خود پوتین هم به آن اشاره کرد و صراحتاً عنوان داشت که غرب یک جنگ تمام عیار دینی و مذهبی را علیه روسیه به راه انداختند. پس اینکه میگویند این جنگ یک جنگ آخرالزمانی است واقعیت دارد. چون یک طرف آن کلیسای ارتدوکس و مسلمانان چچنی قرار دارد و در مقابل یک جریانی شکل گرفته است که تمام مسائل مربوط به دین، خانواده، خدا، مذهب و هویت را زیر سؤال میبرد. به همین دلیل من معتقدم سخنرانی سالانه پوتین در سهشنبه گذشته شروع نظم نوین جهانی است. چرا که یک بخش از این مسأله به هویت، تاریخ و دین بازمیگردد. البته همه این مسائل به جنگ دینی هم بازنمیگردد، بلکه از نظر تاریخی هم اوکراین بخشی از خاک روسیه بوده است. مضافاً یک بخش دیگر هم به سیاستهای جنگ طلبانه غرب و همچنین سیاست گسترش ناتو به شرق در کنار مرزهای روسیه بازمیگردد. پس این جنگ از ابعاد مختلف قابل بررسی است و نمیتوان پوتین را به دلیل عملیات ویژه نظامی روسیه در خاک اوکراین مورد سرزنش قرار داد. چرا که غرب در دولت زلنسکی به شکل تمام عیاری در همه ابعاد و سطوح تقابل و جنگ با روسیه را آغاز کردند و در این میان پوتین با وجود تمام تلاشهای دیپلماتیک و هشدارها مجبور شد برای تقابل با این جریان از قوه قهریه استفاده کند.
به جنگ آخرالزمانی اشاره کردید. علاوه بر بُعد دینی برخی معتقدند احتمال استفاده از سلاح هستهای هم میتواند این جنگ را جنگ آخرالزمانی کند. هر چند در این یک سال از این سلاحها استفاده نشد، اما در صورت تداوم وضعیت فعلی آیا احتمال استفاده از سلاح هستهای جدی خواهد شد؟
ابتدا باید یادآور شد که در این یک سال روسیه در برابر تمام دنیای غرب میجنگد. اکنون مستشاران نظامی امریکایی، انگلیسی، فرانسوی و مستشاران ناتو در اوکراین حضور دارند. ۵۰۰ ماهواره ناتو لحظه به لحظه تحرکات نظامی روسیه را به اوکراین گزارش میدهد. انواع تسلیحات و مزدوران خارجی در اوکراین حضور دارند. یک جنگ رسانهای و تبلیغاتی تمام عیار را هم علیه روسیه به راه انداختند. این یک واقعیت است. اما در این میان با آنکه روسیه قدرت نظامی آنها را زیر سؤال برده است، غرب سعی دارد سطح تنش را در اوکراین تا جایی بالا ببرد که روسیه تحریک به استفاده از سلاح هستهای شود، اما روسیه به صراحت عنوان داشته است تا زمانی که غرب از سلاح هستهای استفاده نکند روسیه هیچ گاه دست به سلاح هستهای نمیزند. این در حالی است که روسیه طی یک سال اخیر بعد از انجام عملیات ویژه نظامی در خاک اوکراین با تحریمهای گسترده و بیسابقه اقتصادی، تجاری، سیاسی، دیپلماتیک، نظامی، امنیتی، تسلیحاتی و حتی ورزشی روبهرو بوده است، اما ما شاهد هستیم که اکنون تورم در روسیه ۴ درصد است و ارزش پول ملی آن بالاست. این نشان میدهد، پوتین توانسته در برابر این موج بیسابقه فشارهای دنیای غرب ایستادگی کند، ولی امریکا نمیخواهد این بحران در اوکراین تمام شود.
اقدام اخیر مسکو در تعلیق پیمان استارت نو بیش از گذشته احتمال وقوع جنگ اتمی را پررنگ کرده است. این تصمیم رئیس جمهور روسیه را چگونه ارزیابی میکنید؟
اقدام پوتین در تعلیق پیمان استارت نو کاملاً هوشمندانه بود و مؤیدی بر همان گزارهای است که من قبلتر به آن اشاره کردم. یعنی سخنرانی سالانه پوتین آغازی بر نظم نوین جهانی است. زمانی که پیمان استارت نو در دوره مدودف و اوباما منعقد شد، امریکاییها به تعهدات خود به صورت زیرزمینی عمل نکردند و به موازاتش دیگر اعضای ناتو مانند انگلیس و فرانسه را در حوزه اتمی و هستهای تقویت کردند. پس هوشمندی پوتین اینجاست که با تعلیق این پیمان سعی دارد که علاوه بر امریکا دیگر کشورهای دارای قدرت نظامی هستهای را هم وارد این پیمان کند. اتفاقاً در فصل اول و بندهای مقدماتی سند استراتژیک امنیت ملی روسیه آمده است که در صورت تهدید روسیه و یا متحدین روسیه، مسکو از سلاح هستهای استفاده خواهد کرد. بنابراین طبق گزارشها اقدام امریکا برای انجام آزمایشات هستهای در کنار مرزهای روسیه نوعی تحریک آفرینی برای کرملین محسوب میشود تا دنیا را وارد جنگ هستهای کند و من امیدوارم که تنش به این نقطه نرسد و دنیا وارد جنگ هستهای نشود.
اما بعد از یک سال از آغاز این جنگ و محاسبه تمام سودها و هزینههای آن اگر پوتین به قبل از ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ بازمیگشت باز هم این جنگ را آغاز میکرد و دست به ماشه میشد؟
اولاً پوتین دست به ماشه نشد، بلکه مجبور به دفاع از روسیه در برابر تجاوزات اوکراین و غرب شد. من شما را ارجاع میدهم به سخنان هوشمندانه مقام معظم رهبری در دیدار با پوتین که عنوان داشتند اگر رئیس جمهور روسیه ابتکارعمل در مسأله اوکراین را به دست نمیگرفت غرب و ناتو به بهانه کریمه، جنگ تمام عیاری را علیه روسیه شروع میکرد و مسکو غافلگیر میشد. این تعبیر صددرصد هوشمندانه و درست است. پس پوتین باید ابتکار عمل را به دست میگرفت. در همین رابطه آنگلا مرکل، صدر اعظم سابق آلمان حدود یک ماه و نیم پیش یک اعتراف بسیار مهم داشت. وی عنوان کرد که ما توافق مینسک را به صورت ظاهری پذیرفتیم تا اوکراین را قوی کنیم که در نهایت حمله به روسیه کلید زده شود. لذا اقدام پوتین در انجام عملیات ویژه نظامی کاملاً درست و یک اقدام پیشگیرانه بوده است.
بسیاری معتقدند روسیه زمانی که جنگ اوکراین را آغاز میکرد این تصور را داشت که ظرف دو هفته و یا نهایتاً یک ماه میتواند آن را به نفع خود تمام کند و تصور نمیشد این جنگ یک سال طول بکشد و کماکان هم ادامه پیدا کند. لذا مسکو در این مدت سعی کرد از ابزارهای دیپلماتیک برای پایان آن استفاده کند، ولی به نظر میرسد که زلنسکی تحت تأثیر لندن و واشنگتن تمایلی به این امر ندارد. آیا تمایلی به پایان جنگ در طرفین میبینید؟
همانگونه که قبلاً گفتم روسیه و شخص پوتین قبل از آغاز عملیات ویژه نظامی در اوکراین تلاشهای متعدد و راه حلهای بسیاری را برای جلوگیری از این مسأله به کار برد که مورد توجه اوکراین قرار نگرفت. بعد از آغاز عملیات ویژه نظامی و طی یک سال اخیر هم پوتین سعی کرده است از ابزارهای دیپلماتیک برای پایان دادن به آن استفاده کند. در این رابطه ۴ دوره مذاکرات هم انجام شد که تقریباً به صلح رسید، اما امریکاییها اجازه ندادند. چون متأسفانه زلنسکی شخصیت مستقل سیاسی و دیپلماتیک ندارد. این فرد در اوکراین به قدرت رسید تنها با این مأموریت که سیاستهای غرب را در برابر روسیه و در کنار مرزهای روسیه پیش ببرد. البته فرانسه، ایتالیا و تا حدی آلمان (که آلمان در دوره شولتس هم تغییر موضع داشته است)، سعی کردند با مذاکره و دیپلماسی این جنگ را پایان دهند، اما امریکا اجازه نمیدهد. این واقعیت نشان میدهد که اروپا هماکنون استقلال لازم را برای پایان دادن به این جنگ ندارد. امریکا این تصور را دارد که با تداوم جنگ اوکراین میتواند روسیه را تضعیف و محدود کند. اما روسیه تصمیم خود را گرفته است و سعی دارد نظم نوین جهانی را بر اساس اهداف، منافع و امنیت خود ترسیم کند. لذا من این توصیه را هم به همپیمانان روسیه دارم که نباید تحت تأثیر تبلیغات رسانههای غربیها قرار بگیرند و با مسکو فاصلهای ایجاد کنند. در این رابطه به طور مشخص به جمهوری اسلامی ایران اشاره میکنم و تأکید دارم که هرگونه تضعیف موضع روسیه قطعاً به ضرر جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. در این رابطه شک نکنید. چون اگر اتفاقی برای روسیه در جنگ اوکراین روی بدهد یقین داشته باشید امریکا و ناتو با اسلحه در کنار مرزهای ایران قرار خواهند گرفت.
در پایان ارزیابی شما از ادامه این جنگ و پیشبینیتان برای پایان آن چیست؟
امیدوارم غربیها هر چه زودتر از این ارزیابی غلط خود بازگردند و به تعهدات توافق مینسک پایبند باشند و در کنارش طرح شش مادهای روسیه را هم برای صلح پایدار بپذیرند. البته متأسفانه در این میان ضعف سازمان ملل هم بشدت مشهود است. سازمان ملل هیچگاه به کشتار روسیه و یا استفاده از سلاحهای شیمیایی توسط اوکراین اشاره نمیکند؛ چرا؟ چون این سازمان بشدت سیاسی عمل میکند و تحت تأثیر غرب قرار دارد. اما نکته اینجا است که روسیه هیچ تمایلی برای تداوم جنگ ندارد و همواره سعی کرده این جنگ را هر چه زودتر به پایان برساند. اما توهمات کاخ سفید این اجازه را نمیدهد. البته من امیدی هم به مدیران اروپایی از نظر استقلال سیاسی و دیپلماتیک برای پایان دادن به این جنگ ندارم. اما در عین حال اعتقاد دارم اگر در ماه فروردین ۱۴۰۲ تحول جدی در حوزه میدانی صورت بگیرد و نیروهای اوکراینی، امریکایی وناتو ضربه نظامی دیگری را متحمل شوند، امکان دارد که پای میز مذاکره حاضر شوند. قبلاً اشاره کردم ایالات متحده تصور میکند که با تقویت نیروی نظامی اوکراین و ارسال تسلیحات میتواند با تداوم و فرسایشی کردن این جنگ به تضعیف و محدود کردن مسکو دامن بزند. لذا باید دید که صحنه تحولات میدانی طی روزها، هفتهها و ماههای آتی به چه سمت و سویی پیش خواهد رفت چون تحولات میدانی است که تعیین کننده تحولات سیاسی خواهد بود.
نظر شما :