حوزه تمدنی که می ‏تواند منبعی برای نظریه‏ پردازی بومی باشد

ضرورت بازخوانی روایت نوروز

۰۹ فروردین ۱۴۰۳ | ۱۵:۰۰ کد : ۲۰۲۵۲۳۹ آسیا و آفریقا نگاه ایرانی
نویسنده خبر: عابد اکبری
عابد اکبری در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: هنگامی که «نظامی گنجوی» با صفت «آذربایجانی» بازنمایی می‏ شود، دولت مدرن آذربایجان هر آنچه این شخصیت تاریخی به زبان فارسی نگاشته است را سانسور می ‏کند و تنها کنش ‏های نوشتاری «آذری» او را بازتولید می‏ کند. این تقلیل‏گرایی ‏ها، با سیاسی کردن موضوع، به ناشناخته‏ ماندن «افکار و اندیشه ‏های بزرگان و شخصیت ‏های الهام بخش» این قلمرو انجامیده است. در عمل نیز، به دلیل سیاسی شدن  شخصیت‏ های تاریخی، معدود تلاش ‏ها برای معرفی آنان تنها به جنبه ‏های فرهنگی بسنده می ‏کنند و به ندرت پیامدهای نظری اندیشه ‏های بنیادین آنان مورد بررسی قرار می ‏گیرد.
ضرورت بازخوانی روایت نوروز

دیپلماسی ایرانی: فلسفه وجودی رشته روابط‏ بین ‏الملل مطالعه علل جنگ و چگونگی ایجاد صلح است. این رشته از آغاز بر بنیان رویکرد هنجاریِ «شر دانستن جنگ و خیر پنداشتن صلح» قوام گرفت و توسعه ‏ی آن در طی بیش از صدسال گذشته نیز بر همین بنیان استوار بوده است. با این حال، سلطه نویسندگان غربی در تولید ادبیات این رشته، باعث شده است که اشاعه‏ ی این دانش تنها به بازتولید اندیشه غربی در باب جنگ و صلح بیانجامد و مجالی برای طرح ایده ‏های بومی جوامع دیگر برای «جلوگیری از جنگ و تقویت صلح» فراهم نشود. البته در دهه دوم قرن بیست و یکم، رشته روابط بین ‏الملل شاهد شروع تلاش‏ هایی برای تبیین ضرورت نظریه ‏پردازی غیرغربی بوده است که اگر چه ادامه دارد اما هنوز یک روند حاشیه ‏ای است. بی‏ تردید یکی از منابع الهام بخش برای نظریه ‏پردازی بومی، گرته ‏برداری نظری از ایده ‏های اندیشمندان و بزرگان فکری هر جامعه است. همانطور که نظریه ‏های‏ غربی روابط ‏بین ‏الملل بر ساختار فکری بزرگانی همچون امانوئل کانت، توماس هابز، جان لاک و دیگران متکی است، جوامع غیرغربی نیز برای طرح دیدگاه ‏های بدیل یا مکمل در راستای «جلوگیری از جنگ و تقویت صلح» نیازمند بازگشت به اندیشه‏ی بزرگان فکری و فرهنگی جوامع خویش ‏اند.

حوزه تمدنی نوروز به مثابه یک قلمرو فکری، که به لحاظ جغرافیایی دست کم در پهنه ‏ی سرزمینی آسیای میانه، فلات ایران، قفقاز و آناتولی گسترش دارد، سرشار از شخصیت ‏هایی است که بازگشت به آنان و بازخوانی آثار و اندیشه ‏هایشان می ‏تواند منبعی برای نظریه‏ پردازی بومی باشد. البته میراث‏داران مدرن این قلمرو، در دهه‏ های اخیر مواجه ه‏ای تقلیل‏ گرایانه با شخصیت ‏های خود داشته ‏اند. از یک سو، به اقتضای شرایط امروزین جهان که تحت تاثیر «هستی‏ شناسی سرزمین‏ محور» حاکم بر جریان اصلی نظریه روابط بین ‏الملل است، تلاش کرده ‏اند شخصیت ‏های فکری تاریخی را در کسوت «شهروند مدرن» با صفت «ایرانی»، «ترک»، «افغانستانی»، «تاجیک» یا «آذربایجانی» بازنمایی کنند. از سوی دیگر، تحت تاثیر «هستی ‏شناسی دوگانه ‏انگار» جریان اصلی روابط‏ بین ‏الملل، نشر افکار برخی از «شخصیت ‏های فکری تاریخی» را محدود کرده ‏اند. چرا که «هستی شناسی دوگانه ‏انگار» با تفکیک «امر خارجی و امر داخلی»، هر آنچه منسوب به داخل باشد را خوب می ‏پندارد و به هر آنچه خارجی باشد به دیده تردید می‏ نگرد و آن را ساخته ‏ی دشمن برای تضعیف نظم داخلی می‏ پندارد. برای نمونه، هنگامی که «نظامی گنجوی» با صفت «آذربایجانی» بازنمایی می‏ شود، دولت مدرن آذربایجان هر آنچه این شخصیت تاریخی به زبان فارسی نگاشته است را سانسور می ‏کند و تنها کنش ‏های نوشتاری «آذری» او را بازتولید می‏ کند. این تقلیل‏گرایی ‏ها، با سیاسی کردن موضوع، به ناشناخته‏ ماندن «افکار و اندیشه ‏های بزرگان و شخصیت ‏های الهام بخش» این قلمرو انجامیده است. در عمل نیز، به دلیل سیاسی شدن  شخصیت‏ های تاریخی، معدود تلاش ‏ها برای معرفی آنان تنها به جنبه ‏های فرهنگی بسنده می ‏کنند و به ندرت پیامدهای نظری اندیشه ‏های بنیادین آنان مورد بررسی قرار می ‏گیرد.

به نظر می‌رسد کشورهای حوزه تمدنی نوروز امروز بیش از هر چیز اسیر روایت تاریخی خود از سنت‌ها و فرهنگ مشترک خود به خصوص نوروز هستند. این اسارت نتیجه برخی روابط سیاسی، برخی جاه طلبی‌های ملی و گاه دخالت‌های فرامنطقه‌ای است. اسارتی که در عصر منطقه گرایی جهانی آسیب های زیادی را به خصوص با از دست دادن فرصت همکاری و همگرایی به کشورهای این حوزه تمدنی وارد کرده است. 

امروز ارائه روایت‌ استراتژیک از نوروز از سوی کشورهای این حوزه تمدنی یک ضرورت است. اگر تاریخ و جغرافیای مشترک حوزه تمدنی نوروز با گفت وگوی نخبگان این کشورها به یک روایت استراتژیک تبدیل شود، می‌تواند زمینه تاثیرگذاری کلان این فرهنگ دیرین را در سطح جهانی فراهم کند. 

روایت نوروز را می‌توان به عنوان ابزاری قدرتمند برای شکل دادن به تصویر مطلوب کشورهای حوزه تمدنی نوروز در منطقه و جهان در نظر گرفت. این ضرورت به گسترش نفوذ موثر، به ساختن معنایی مشترک از گذشته، حال و آینده تمام کشورهایی که نوروز را گرامی می‌دارند، کمک خواهد کرد. کشورهای حوزه تمدنی نوروز از ظرفیت‌های بی بدیلی در عرصه نیروی انسانی، فرصت های اقتصادی و سیاسی اجتماعی برخوردارند و یکی از راه های تجمیع این ظرفیت ها و تبدیل آن به نیرویی موثر منطقه‌ای، آغاز کردن گفت وگو میان نخبگان این کشورها از بنیان های مشترک تاریخی و فرهنگی است.و البته این فرصت به صورتی نامحدود پیش روی کشورهای حوزه تمدنی نوروز قرار ندارد و نخبگان کشورهای نوروز می بایست با عزمی جزم تر از پیش زمینه های این هم اندیشی را در جهان در حال غربی شدن فراهم آورند. فرصتی که مانند بهار زودگذر است و آنگونه که نظامی می گوید

بهاری داری از وی برخورد امروز
که هر روزی نخواهد بود نوروز

عابد اکبری

نویسنده خبر

دکتر عابد اکبری، کارشناس مسائل اروپا و مدیر عامل موسسه مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: نوروز تمدن حوزه تمدنی نوروز آذربایجان جمهوری آذربایجان مراسم نوروز عابد اکبری روابط بین الملل مناسبات بین المللی


( ۱۳ )

نظر شما :

سیدمهدی ۰۹ فروردین ۱۴۰۳ | ۱۵:۱۸
به اشتراکاتمان بپردازیم و از نفاق و تفرقه افکنی پان‌ها و عناصر اسرائیلی در کشور جلوگیری کنیم.
حسین جاوید ۰۹ فروردین ۱۴۰۳ | ۱۸:۰۴
پانهای ایرانشهری در پی تملک و انحصار نوروز به قوم خویش واقربای خود و خلع ید دیگر اقوام از نوروز هستند، ولی آیا واقعا در ادعای مالکیت نوروز محق هستند؟ نوروز تنها گرامی داشتن یک کلمه ویا یک روز نیست، بلکه نوروز غلبه روشنایی بر تاریکی و‌پیروزی گرمای خورشید بر سرمای زمستان وغلبه روز های درخشان بهاری بر روزهای تاریک زمستان، گرامیداشت تحول طبیعت و بیداری وبه حرکت در آمدن رودها ورهایی از یخهای سرد زمستان، شکوفایی دشت صحرا وجنگلها بعد از خواب عمیق زمستانی، وتمام این وقایع طبیعی تنهادر مناطقی اتفاق میافتد که مردمانش با پوست واسخوان ،روح و جان این رویدادها را احساس میکنند، والا برای مردمان مناطقی که فرقی بین فصول در محلشان نیست نوروز معنی ندارد،مثلا برای مردم آفریقا یا اعراب یا مناطق جنوبی هند پاکستان یا ایران تفاوتی بین زمستان و بهار نیست لذا مفهوم نوروز را احساس نمیکنند، پس در مییابیم نوروز مختص مردمان مناطق سردسیر است،وبرای اهالی نواحی گرمسیر بی مفهوم است، بیشتر از همه در میان اقوام ترک از یاقوتستان در منتهی علیه قطب شمال تا تاتارستان و باش قوردستان در سیبری تا ترکان قاقاووز در ملداوی و ترکان کریمه در اکراین و ترکان اویغور در شمال چین تا ترکان قفقاز ...... یعنی منطقه ای به بزرگی ده برابر خاک ایران که همگی نوروز را با نام اوغوز بایرامی جشن میگیرند، بدون اینکه اطلاعی از معنی کلمه نوروز داشته باشند ویا اسمی از کشور ایران شنیده باشند. پس در مییابیم نوروز انطور که ایرانشهریان با توجیه معنی یک کلمه بسنده میکنند نیست ومعنی ومفهوم نوروز بیشتر از یک کلمه است که تنها ساکنین مناطق مخصوص سردسیر شمالی انرا در مییابند، بقیه تنها اسم نوروز را جش میگیرند.
اردبیلی ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ | ۰۷:۲۸
نظامی گنجوی همانطور که‌ از اسمش پیداست اهل آذربایجان است.تفکرات ایرانشهری ها باعث شده که دیگرآذریایجانیها رغبت کمی برای سرودن شعر به‌ زبان فارسی داشته باشند
خسرو ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ | ۲۰:۱۵
نوشته خوبی بود کاش گوش شنوا داشته باشد در مثال نظامی گنجوی و جمهوری آذربایجان ، که نظر نویسنده صحیح است در ایران هم اشعار ترکی نظامی گنجوی اصلا مطرح نمی‌شود و یا دیوان شعر ترکی شاه اسماعیل صفوی که بیشتر عرفانی و مدح حضرت علی است هم مطرح نمی‌شود یا مثلا در کتاب های درسی ادبیات ، شعر حیدربابای شهریار که جهانی است جایی ندارد و...
ناشناس ۱۱ فروردین ۱۴۰۳ | ۱۴:۱۴
به حسین جاوید . خودتی . کامپیوترهاتون رو پس دادن ؟ هنوز به سن بازنشستگی نرسیدی ؟ در هفتاد و پنج سالگی دیگه اسمش کار نیست تو عملا داری ایثار می کنی .
ناشناس ۱۱ فروردین ۱۴۰۳ | ۱۴:۱۷
به اردبیلی یا همون علی پامترکه اورژینال . جدی می گی ؟ الان باید عزا بگیریم ؟ در هر صورت خودتو بکشید هم فایده ای ندارد . ترکیه در قفقاز و آسیای میانه جایی ندارد . ملک پدری دیر یا زود به صاحبش باز خواهد گشت .
به حسین جاوید و خسرو و اردبیلی ۱۱ فروردین ۱۴۰۳ | ۱۶:۱۹
دشمنان علاوه بر ترس از ایران از اشتراکات ایران هم میترسند سند فرهنگی تاریخی و تمدنی در یونسکو به نام فارسی نوروز ثبت شده نه اسامی موغولی و ترکی و اتفاقا امسال موغولستان در خواست ورود و اشتراک در نوروز داده است اگر واقعا ترکها جشنی مهمتر از نوروز داشتن تا به حال پانترکها ایرانی و ترکیه با میکرسکوپ تمام تواریخ این مهاجرین شخم میزدند تا نظیر یا نمونه پیدا کند و بولد و تبلیغ کند در مقابل ایران عجز و ناتوانی شما قابل درک است .من به شخصه شعر شهریار حیدر بابا سلام غیر از اذریان متعصب ایرانی و اقلیتی در باکو(سکولار و لاییک اشعار فضولی و...میخواند ) و شیعیان ترکیه بقیه(مولانا و ختایی و...) نمی شناسند .اردبیلی جان اربابت اردوغان و ترکیه قبله گاه پانترکیسم فارسی میخونه شما نوچه ها چی ؟؟؟؟
داور تنها ۱۲ فروردین ۱۴۰۳ | ۱۰:۱۷
تیم فراموشخانه پانفارسیسم چطور در صد سال اخیر کتب ترکی را امحا کرده که اکنون کتاب دده قورقود را به صورت اتفاقی از یک دستفروش تهرانی یا از کتابخانه ای در واتیکان و درسدن آلمان کشف میشود، یا دیوان ترکی نظامی از خدیو مصر و یا کتابخانه ای در فنلاند پیدا میشود اما در ایران هیچ نسخه ای از این کتابها موجود نیست، معتمدی ریس موزه ملی در بعد از پیروزی انقلاب بیش از ۴۰ اثر تاریخی را که در راستای جعل تاریخ هخامنش درست کرده بودند را امحا کرد ،حالا شما اسم دکتر فرهاد حکیم زاده را در اینترنت سرچ کنید ببینید این شخص چه بر سر کتب ترکی در کتابخانهای لندن میآورده که اول از کتابخانه ها کتابهای ترکی ویا کتابهایی که در مورد تاریخ ترکان بودند را امانت مگرفت بعد در منزلش نابود یا به صورت فوق العاده ای مطالب مربوط به ترکان را با تیغ جراحی جدا و امحا میکرده، یعنی موضوعی که در سطح بین المللی نکوهش گردید و آقای فرهاد حکیم زاده به ۱۵ سال زندان و جزای نقدی جهت جبران خسارات به کتب ترکی به مبلغ ۴۵۰ هزار پوند محکوم شده، جالب اینجاست که طرف مبلغ جریمه را از یک حساب نامعلوم دریافت و پرداخت کرده و از اعمال خود هم ندامت وپشیمانی نکرده. این وضع پروش یافتگان نوروز و تمدن آریایی پانهای ایرانشهری است.
ناشناس ۱۲ فروردین ۱۴۰۳ | ۱۲:۲۵
به داور تنها یا همون علی پانترکه . کتاب و اصولا فرهنگ قابل نابود کردن نیست . اگر کتابی وجود می داشت می بایست لااقل یک نسخه اش به عنوان سند در یک کتابخانه در اروپا یا امریکا یافت می شد . اگر خط و زبانی وجود می داشت می بایست لااقل کتیبه ای یا کاشی کاری به اون زبان وجود می داشت .تو با اون مغز مریضت نمی خواهی ادعا کنی که کاشیکاریها را کنده اند و کاشی کاریهای جدید چسبانده اند که از قضا قدمت جدیدها چند صد ساله است . یک اتفاق قطعیه . اینو تو گوشت فرو کن . اینکه فکر کنید تا ابد ایران با غرب دعوا دارد و اربابهایت در روستای آنکارا بتوانند تا ابد در این سفره سورچرانی کنند ، سخت در اشتباهی . راستی از زنگه زور چه خبر ؟ تازه ایران فقط یه تشر بهتون زد . زنگه زور رفت تو گونی . جماعت پانترک فقط یک تشر ، کفایتش می کند . راستی زورتون نمی گیره مردم در آذربایجان ایران تحویلتون نمی گیرند . دلیلش رو که می دونی ؟ بالا شهری پایین شهری رو تحویل نمی گیره .
سعید هاشمی ۱۴ فروردین ۱۴۰۳ | ۱۰:۳۲
با توجه به فراخی و گستردگی سرزمین ایران فرهنگی که روزی بسیاری از سایر بلاد را در بر می گرفت، اینکه امروزه، بزرگی مشاهیر و مفاخر ایرانی همچون ابن سینا، مولانا، حکیم نظامی و ... را ترکان قبضه و به نام خود می زنند، از کاهلی و کم کاری ماست!!! مگر ما برای اینان و بزرگداشت نام این بزرگان چه کرده ایم! در بسیاری از موارد بواسطه اتصال ایشان به عرفان و تصوف و ...، حتی ملاحظات جدی داشته و داریم که موجب شده دیگران از اسم و رسم این مفاخر برای خود پوستینی نو بسازند!!!
فرزاد ۱۴ فروردین ۱۴۰۳ | ۱۸:۵۱
در جواب متوهمانی که امروز هوس مصادره ی نوروز را دارند : نوروز از یادگارهای جمشید جم پادشاه پیشدادی ایرانیست و هیچ ارتباطی به ترکان نداره.هم نام نوروز و هم رسوم اون کاملا ایرانی و فارسیه. و از اونجا که تمام خاک ایران در نیمکره ی شمالی زمین و شمال خط استوا واقع شده .از جنوبی ترین نقطه ی ایران تا شمالی‌ترین نقطه ی اون اعتدال بهاری کاملا محسوس هست.وروز اول بهار یا نوروز رو جشن میگیرن.ترکها واقعا ملت عجیبی هستن تا دیروز مانع جشن نوروز در ترکیه میشدن و اون رو جشن کردها میدونستن و امروز که فهمیدن این کار نشدنی هست صدوهشتاد درجه تغییر جهت دادن و مدعی هستند که نوروز اصلا یک جشن و رسم ترکیه.
فرزاد ۱۵ فروردین ۱۴۰۳ | ۱۹:۱۶
روایت نوروز نه نیازی به بازخوانی (بخوانید تحریف به سبک پانترکان) داره و نه قابل بازخوانی(تحریف) هست.نوروز ریشه ای هزاران ساله و به درازای تاریخ در فرهنگ ملت ایران داره.نوروز همانی هست که بوده و همانی خواهد بود که اکنون هست.جشنیست با ریشه ی ایرانی و متعلق به ملت ایران که دیگران وامدار آن هستند.بازی با کلمات و دست و پازدنهای عده ای قومگرا نمی‌تواند حقیقت تاریخی این عنصر فرهنگی ایرانی را تغییر بده.ما نه نیازی به بازخوانی داریم و نه نیازی به نظریه پردازی.
یک لر کاسی ۲۰ فروردین ۱۴۰۳ | ۲۳:۴۰
اگه با همین دست فرمان شما پانترک ها پیش بروید فردا مدعی می شوید که آلمان هم از آن ترک ها می باشد و قوم ژرمنی مهاجر هستند
دیاکو ۲۷ فروردین ۱۴۰۳ | ۰۹:۱۶
به جماعت بی سواد و دوزاری و مزدور پانترک تقویم و مبدا تاریخی ما ایرانیان خود دلیلی آشکارا و روشن بر ایرانی بودن نوروز می باشد چون آغاز و سنجش و شروع سال ما ایرانیان با اعتدال بهاری می باشد و این جشن نوروز را ما ایرانیان از ده هزار سال پیش از زمان جمشید پیشدادی در تمدن ارته و جیرفت و کهنوج تا کنون گرامی می داشتیم یعنی زمانی که نیاکان شما در کوه های آلتایی با زبان ایما و اشاره باهم ارتباط برقرار می کردند
دکتر غلامرضا غضنفرزاده از دانشگاه چوکوروا تورکیه ۲۷ فروردین ۱۴۰۳ | ۱۳:۱۴
ما تورکان زمانی که گرگ خاکستری از کوه های آلتایی بالا رفت و با صدای رسایی خود اعلام کرد تا تمام فرزندانش در سراسر جهان بدانند نوروز آمده است ما نوروز را عید خود اعلام کردم نوروز از ریشه ی فعل تورکی نغسوغ یعنی نوید آب شدن برف ها و رویدن گل و چمنزار
ساتیار ۲۸ فروردین ۱۴۰۳ | ۲۲:۳۶
جشن مهرگان سده نوروز و مهرگان تیرگان و اسفندگان و خردادگان تمام مکمل هم و‌بر مبنای تقویم خورشیدی می باشند که هر کدام مکمل وجود دیگری می باشد ،و هرکدام در اوستا و سنگ نگاره های ایرانی ثبت شده اند شما جماعت مغول تبار بی هویت از درد بی هویتی هر جشن و آیینی را به خودتان نسبت می دهید تا از درد بی هویتی خود بکاهید و مانند نیاکانتان هنوز در دزدین و ربودن اما این بار در تاریخ و هویت دیگر ملل تبحر دارید
یک لر کاسی ۲۸ فروردین ۱۴۰۳ | ۲۲:۴۳
مردم باشغیرستان و تاتارستان که تمام نام های جعلی و ساختگی هستند بازماندگان قوم سرمتی هستند مردم تاتارستان با قوم بلغار خویشاوند هستند و آریایی هستند که متاسفانه هنوز کارهای فرهنگی در این مناطق صورت نگرفته و از زمان ساسانیان یعنی هزاروچهارصد سال هست که پیوند اقوام ایرانی از هم گسسته و اقوام ایرانی در ترکان اسمیله شده مانند مردم باشغیر و تاتارستان و خوارزم و آران و آذربایجان و آناتولی یا در روس ها اسمیله شدن مانند کروات ها و صربها یا اقوام ایرانی در عرب ها آسمیله شدن مانند ایرانیان جنوب عراق،که در نبود حکومت ملی در این هزارم چهارصد سال بوده است که حامی ایرانی نژادان باشد
سلام ۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ | ۰۹:۴۰
همیشه برای من مفهوم عبارت «حوزه تمدنی» گنگ بود.