چالشها و راهکارهای پیشرو
آینده روابط ایران و اروپا در سایه فعالسازی مکانیسم ماشه

دیپلماسی ایرانی: فعالسازی «مکانیسم ماشه» (Snapback Mechanism) توسط کشورهای اروپایی عضو برجام (آلمان، فرانسه و بریتانیا)، که در حقیقت بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل متحد علیه ایران است، نقطه عطفی بحرانی در روابط پرتنش تهران و بروکسل محسوب میشود. این اقدام که در پی خروج یکجانبه آمریکا از برجام و عدم توفیق اروپا در فراهمآوردن منافع اقتصادی وعده داده شده برای ایران رخ داد، نه تنها آخرین میخ بر تابوت توافق هستهای بود، بلکه آینده روابط ایران و اروپا را در مسیری پیچیده و پرابهام قرار داده است. تحلیل این آینده مستلزم بررسی ابعاد مختلف این بحران، سناریوهای محتمل و راهکارهای ممکن برای خروج از این بنبست است.
پس لرزههای یک شکست استراتژیک
فعالسازی مکانیسم ماشه را باید بیشتر از یک اقدام تنبیهی، نشاندهنده شکست استراتژی «استقامت در برابر استقامت» اروپا دانست. اروپاییها که زمانی خود را حامی برجام و متعادل کننده سیاستهای خصمانه واشینگتن میدانستند، در نهایت تحت فشار فزاینده ترامپ و سپس ناامیدی از مواضع ایران در خصوص گسترش برنامه موشکی و نقش آن در منطقه، به سمت رویکردی سختگیرانهتر حرکت کردند. از سوی دیگر، ایران نیز این اقدام را خیانت به تعهدات برجامی و اثبات عدم اتکاپذیری اروپا به عنوان یک شریک تجاری و سیاسی قلمداد کرد.
این بیاعتمادی عمیق، بنیان هرگونه گفتوگوی آینده را با چالشی جدی مواجه کرده است. اروپا دیگر نه به عنوان یک میانجی بیطرف، بلکه در چشم تهران به بازیگری تبدیل شده که در نهایت در زیر چتر امنیتی واشینگتن عمل میکند. در مقابل، اروپا نیز ایران را کشوری میبیند که به تعهدات هستهای خود پایبند نمانده است و در منطقه به رفتارهای بیثبات کننده ادامه میدهد.
سناریوهای محتمل برای آینده روابط
در کوتاهمدت و حتی میانمدت، فضای حاکم بر روابط ایران و اروپا عمدتاً خصمانه و مبتنی بر تنش خواهد بود. با این حال، میتوان چند سناریوی محتمل را ترسیم کرد:
۱. تشدید تقابل و انزوا (سناریوی بدبینانه): در این سناریو، تحریمهای بازگردانده شده به طور کامل اجرا شده و روابط اقتصادی ایران و اروپا به حداقل ممکن کاهش مییابد. دیپلماسی در سطحی بسیار پایین و عمدتاً برای انتقال پیامهای هشدارآمیز ادامه پیدا میکند. ایران با سرعت بیشتری برنامه هستهای خود را پیش میبرد و همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را محدودتر میکند. این سناریو، منطقه و جهان را در آستانه یک بحران امنیتی جدید قرار میدهد و احتمال درگیریهای نیابتی افزایش مییابد.
۲. رکود و انتظار (سناریوی محتملتر): این سناریو شبیه به وضعیت کنونی اما با ثبات بیشتر است. تحریمها به قوت خود باقی میمانند، اما مذاکرات پشت پرده و غیرمستقیم برای جلوگیری از تشدید بحران ادامه پیدا میکند. طرفین در حالت «انتظار استراتژیک» به سر میبرند؛ اروپا منتظر نتیجه نهایی انتخابات در آمریکا و تغییر احتمالی در سیاستهای این کشور است و ایران منتظر است تا هزینههای اقتصادی تحریمها را بسنجد و ببیند آیا فشار بیشتر اروپا میتواند آن را به عقبنشینی وادارد. در این سناریو، روابط در حالت انجماد باقی میماند بدون آنکه لازم باشد به سمت جنگ پیش برود.
۳. بازگشت به میز مذاکره از مجرای جدید (سناریوی خوشبینانه): این سناریو اگرچه در حال حاضر کم احتمال به نظر میرسد، اما غیرممکن نیست. در این حالت، طرفین پس از مدتی تقابل، به این درک میرسند که بنبست موجود به نفع هیچیک نیست. یک بحران امنیتی (مانند درگیری در خلیج فارس) یا تغییر دولت در یکی از طرفین (به ویژه در آمریکا) میتواند محرک این سناریو باشد. مذاکرات جدید احتمالاً محدود به موضوع هستهای نخواهد بود و مسائلی مانند برنامه موشکی ایران و نقش منطقهای آن را نیز در بر میگیرد. اروپا در این سناریو ممکن است نقش میانجی گری خود را این بار بین تهران و واشینگتن، با چارچوبی وسیعتر، از سر گیرد.
راهکارهای ممکن برای عبور از بحران برای جلوگیری از وقوع سناریوی فاجعه بار اول و حرکت به سمت سناریوی سوم، اقدامات عملی از سوی هر دو طرف ضروری است:
از سوی اروپا:
۱. تفکیک سیاست از آمریکا: اروپا باید برای بازیابی اعتبار خود، نشان دهد که میتواند یک سیاست مستقل و مبتنی بر منافع خود در قبال ایران تدوین کند، حتی اگر این سیاست در برخی جهات با واشینگتن در تضاد باشد.
۲. ارائه مشوقهای ملموس: اگر مذاکرات جدیدی آغاز شود، اروپا باید بتواند بستهای اقتصادی و سیاسی قانعکننده (مانند تضمین خرید نفت، سرمایهگذاری در زیرساختها و همکاریهای فناورانه) ارائه دهد که ایران را به ماندن در توافق ترغیب کند.
۳. دیپلماسی گام به گام: پیشنهاد یک «توافق موقت» یا مذاکره بر سر یک چارچوب کوچکتر (مانند توقف فعالیتهای هستهای خاص در ازای کاهش محدود تحریمها) میتواند فضای اعتماد از دست رفته را بازسازی کند.
از سوی ایران:
· شفافیت هستهای: همکاری کامل و شفاف با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، حتی در شرایطی که برجام عملاً از بین رفته، میتواند هزینه دیپلماتیک فعالسازی مکانیسم ماشه برای اروپا را افزایش دهد و فضایی برای مانور ایجاد کند.
دیپلماسی فعال منطقهای: کاهش تنشها با همسایگان عربی و نشان دادن انعطاف در مورد مسائل منطقهای میتواند یکی از اصلیترین بهانههای اروپا برای سختگیری را از بین ببرد.
· تنوع بخشیدن به شرکای بینالمللی: اگرچه ایران به دنبال شرکای جدید در شرق (چین و روسیه) است، اما باید هوشیار باشد که وابستگی بیش از حد به این کشورها نیز میتواند اهرم فشار آن را در برابر غرب کاهش دهد. حفظ کانالهای ارتباطی با اروپا، حتی در سطح پایین، برای حفظ گزینهها ضروری است.
نتیجهگیری
فعالسازی مکانیسم ماشه، صفحه شطرنج روابط ایران و اروپا را به کلی تغییر داده است. این رابطه اکنون در تاریکترین و پیچیدهترین مرحله خود در دهههای اخیر قرار دارد. آینده این رابطه نه تنها به اقدامات و عکسالعملهای تهران و بروکسل، بلکه به تحولات گستردهتری مانند نتیجه انتخابات آینده در آمریکا، تحولات امنیتی در خاورمیانه و همچنین تحولات داخلی در ایران وابسته است. با این حال، یک واقعیت غیرقابل انکار است: اروپا و ایران به عنوان همسایگان ژئوپلیتیکی، ناگزیر از همزیستی در یک جهان پرآشوب هستند. اگر خردمندی و منفعتطلبی عاقلانه بر احساسات و کینهتوزی غلبه کند، شاید بتوان از میان خاکسترهای برجام و مکانیسم ماشه، چارچوب جدید و بادوامی برای تعامل ساخت که منافع حداقلی هر دو طرف را تأمین کند. در غیر این صورت، دورهای طولانی از بیثباتی و تقابل در انتظار دو طرف خواهد بود.
نظر شما :