سند امنیت ملی جدید امریکا را چگونه می‌توان تفسیر کرد

از فشار به اروپا تا تکیه بر کشورهای عربی خاورمیانه

۲۵ آذر ۱۴۰۴ | ۱۸:۰۰ کد : ۲۰۳۶۷۴۸ اخبار اصلی آمریکا
این استراتژی جدید، که بر اساس دکترین «رئالیسم تمدنی» و «حاکمیت سخت» بنا شده است، نقش آمریکا در جهان را به طور کامل از نو ترسیم می‌کند. اگرچه استراتژی جدید به مسائل خارجی می‌پردازد، اما تمرکز اصلی آن بر بقای ایالات متحده به عنوان یک «جمهوری مستقل» است که بر دولت-ملت به عنوان تنها واحد سیاسی مشروع تأکید می‌کند و تعهدات فراملی را رد می‌کند.
از فشار به اروپا تا تکیه بر کشورهای عربی خاورمیانه

نویسنده: چارلز ای. ری (Charles A. Ray)، سفیر سابق امریکا در کامبوج و زیمبابوه

دیپلماسی ایرانی: اولین استراتژی رسمی امنیت ملی (NSS) دولت دوم دونالد ترامپ، که تاریخ آن نوامبر ۲۰۲۵ است و در اوایل دسامبر ۲۰۲۵ به طور عمومی منتشر شد، سندی است که برخی از آن متنفر و برخی دیگر آن را دوست خواهند داشت. اما بسیاری در حالی که سعی می‌کنند تعیین کنند که این استراتژی برای امنیت جهانی در سه سال آینده و شاید پس از آن چه معنایی دارد، با سردرگمی سر خود را خواهند خاراند. این استراتژی جدید، مبتنی بر دکترین «رئالیسم تمدنی» و «حاکمیت سخت»، نقش آمریکا در جهان را کاملاً از نو تصویر می‌کند و ایده رهبری جهانی از طریق شبکه‌های اتحاد، ادغام تجاری و ترویج ارزش‌های دموکراتیک را رد می‌کند. این استراتژی تصویری از ایالات متحده به عنوان کشوری «تحت محاصره» ترسیم می‌کند، نه فقط از سوی دشمنان خارجی مانند چین، بلکه از سوی «براندازی داخلی» و بحران هویت فرهنگی، که اجماع پس از جنگ سرد را که بیش از ۷۰ سال سیاست خارجی آمریکا را شکل داده بود، کاملاً از بین می‌برد.

این استراتژی جدید، که بر اساس دکترین «رئالیسم تمدنی» و «حاکمیت سخت» بنا شده است، نقش آمریکا در جهان را به طور کامل از نو ترسیم می‌کند. اگرچه استراتژی جدید به مسائل خارجی می‌پردازد، اما تمرکز اصلی آن بر بقای ایالات متحده به عنوان یک «جمهوری مستقل» است که بر دولت-ملت به عنوان تنها واحد سیاسی مشروع تأکید می‌کند و تعهدات فراملی را رد می‌کند. تمرکز اصلی خارجی بر چیزی است که این استراتژی آن را «نتیجه ترامپ از دکترین مونرو» می‌نامد، احیای دکترین مونرو ۱۸۲۳ با تمرکز ویژه ضد چینی و ضد روسی، و با هدف بازگرداندن هژمونی مطلق آمریکا در نیمکره غربی.

در مورد اروپا، NSS  با لفاظی‌های جنبش‌های ملی‌گرا و بومی‌گرای اروپایی، نسبت به «چشم‌انداز شدید محو تمدنی» در اروپا، به دلیل مهاجرت گسترده، خفقان نظارتی اعمال شده توسط اتحادیه اروپا و سرکوب سخنرانی‌ها و اعتراضات راست افراطی توسط اروپا، هشدار می‌دهد. استفاده از اصطلاح «محو تمدنی» منعکس‌کننده نظریه «جایگزینی بزرگ» است که اغلب توسط عناصر بومی‌گرا در اروپا و ایالات متحده استفاده می‌شود. همچنین در این سند هشدار داده شده است که اگر سایر متحدان ناتو ۵ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را صرف امور دفاعی نکنند، حمایت ایالات متحده از ناتو کاهش خواهد یافت. این رقم بیش از دو برابر هدف ۲ درصدی قبلی است که بسیاری از کشورها برای دستیابی به آن تلاش کرده‌اند و ۱٫۵ درصد بیشتر از درصد تولید ناخالص داخلی ایالات متحده برای هزینه‌های دفاعی در زمان صلح است. 

همچنین خواستار توقف گسترش ناتو شده که با خواسته‌های روسیه همسوست. بعید است که هیچ یک از این پیشنهادها مورد پسند متحدان اروپایی ما قرار گیرد، به ویژه این بیانیه که کشورهایی مانند آلمان یا بلژیک در صورت عدم دستیابی به آستانه بودجه، حمایت ماده ۵ را از دست خواهند داد. این سند از رهبران اروپایی که از اوکراین در جنگ علیه تجاوز روسیه حمایت می‌کنند، انتقاد و اعلام می‌کند که «پایان سریع جنگ» یک منفعت حیاتی ایالات متحده است و به طور ضمنی به توافقی مبتنی بر واگذاری سرزمین‌های اشغالی اوکراین به روسیه در ازای پایان خصومت‌ها اشاره دارد.

منطقه هند و اقیانوس آرام در استراتژی امنیت ملی به عنوان عرصه اصلی قدرت آینده آمریکا و جمهوری خلق چین به عنوان رقیب اصلی آن شناخته می‌شود. با این حال، این رقابت به عنوان رقابت اقتصادی و نه ایدئولوژیک تعریف می‌شود و ملی‌گرایی اقتصادی را به عنوان مؤلفه اصلی امنیت ملی در نظر می‌گیرد و جهانی‌گرایی و تجارت آزاد را رد می‌کند. این استراتژی، سیاست‌های تعرفه‌ای معرفی شده توسط دستورات اجرایی قبلی را با تعرفه پایه جهانی ۱۰ درصد برای همه واردات و تعرفه‌های تنبیهی بالاتر که کشورهایی با مازاد تجاری زیاد با ایالات متحده را هدف قرار می‌دهد، تدوین می‌کند.

خاورمیانه و آفریقا، به ویژه آفریقا، در استراتژی امنیت ملی، با اتخاذ سیاست واقع‌گرایی معامله‌گرایانه که به دوران ملت‌سازی و مشروطیت حقوق بشر پایان می‌دهد، به طور خلاصه نادیده گرفته می‌شوند. بر اساس استراتژی جدید، ایالات متحده مناطق، رهبران و ملت‌های آنها را "همانطور که هستند" خواهد پذیرفت. این نشان دهنده پذیرش شرکای اقتدارگرا مانند عربستان سعودی، مصر و امارات متحده عربی است که ثبات و امنیت انرژی را بر اصلاحات سیاسی اولویت می‌دهند.

NSS آفریقا را به عنوان «میدان نبرد برای رقابت منابع با چین» می‌بیند و بر مواد معدنی حیاتی ضروری برای انتقال انرژی و پایگاه صنایع دفاعی تمرکز دارد. در حالی که این بدان معناست که ابتکارات خاص ایالات متحده در آفریقا مورد توجه قرار خواهد گرفت، کل قاره و مسائلی که مانع توسعه اجتماعی، سیاسی و اقتصادی می‌شوند، نادیده گرفته خواهند شد. کریدور لوبیتو، یک پروژه راه‌آهن برای انتقال مواد معدنی از جمهوری دموکراتیک کنگو (DRC) و زامبیا به سواحل اقیانوس اطلس، با دور زدن مسیرهای ساخته شده توسط چین، مورد حمایت قرار خواهد گرفت. تلاش‌ها برای حل مناقشات، مانند درگیری DRC-رواندا و جنگ داخلی در سودان، برای دستیابی به ثبات مورد نیاز برای استخراج منابع انجام خواهد شد. و قانون رشد و فرصت آفریقا (AGOA) برای تمرکز بر توافق‌نامه‌های تجاری متقابل تغییر کاربری خواهد داد.

با وجود موارد ذکر شده، بررسی NSS این تصور را ایجاد می‌کند که آفریقا به عنوان یک دارایی در زنجیره تأمین در نظر گرفته می‌شود، بدون توجه به توسعه اجتماعی و اقتصادی این قاره، حتی اگر تا سال ۲۰۵۰، ۲۵ درصد از جمعیت جهان را تشکیل دهد. تأکید معامله‌گرایانه بر منافع تجاری، جزئیات کمی در مورد چگونگی دستیابی به اهداف NSS ارائه می‌دهد. در یک سند ۳۳ صفحه‌ای، آفریقا در انتهای سند به یک نیم صفحه تقلیل یافته است.

درگیری جاری در سودان نمونه‌ای از لفاظی‌های طولانی اما بدون جزئیات است. دونالد ترامپ، رئیس جمهوری، در رسانه‌های اجتماعی نوشته که سودان "به خشن‌ترین مکان روی زمین تبدیل شده" و اظهار داشته است که او و محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، در مورد استفاده از نفوذ عربستان برای توقف جنگ صحبت کرده‌اند. با توجه به اینکه هر دو طرف درگیری توسط شرکای ایالات متحده حمایت می‌شوند، به هیچ وجه مشخص نیست که ایالات متحده چگونه نقشی در پایان دادن به آن ایفا خواهد کرد. ایالات متحده باید به کشورهایی مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی فشار بیاورد، که به نظر می‌رسد با سیاست پذیرش ملت‌ها و رهبران "همانطور که هستند" در تضاد است.

ایالات متحده در ژوئن ۲۰۲۵ «توافق صلحی» بین جمهوری دموکراتیک کنگو و رواندا برقرار کرد که در ۴ دسامبر در مراسم رسمی امضای آن در واشینگتن دی سی «نهایی» شد. اما جنگ در شرق جمهوری دموکراتیک کنگو، جایی که مواد معدنی توافق‌نامه مواد معدنی ایالات متحده و جمهوری دموکراتیک کنگو قرار دارد، ادامه دارد.

ستاد امنیت ملی در مورد جزئیات اجرایی برای پایان دادن به هر دوی این درگیری‌ها سکوت کرده است.

NSS  در مورد دو مورد از مهمترین تحولات در روابط ایالات متحده و آفریقا در طول سال ۲۰۲۵ چیزی نمی‌گوید: افزایش تنش‌ها با دو اقتصاد بزرگ این قاره، آفریقای جنوبی و نیجریه. در حالی که این دو درگیری – یکی در آفریقای جنوبی مربوط به ادعاهای بی‌اساس آزار و اذیت اقلیت سفیدپوست آفریکانر و اقدامات آفریقای جنوبی علیه اسرائیل؛ و دیگری در نیجریه، ادعاهای بی‌اساس‌تر آزار و اذیت مسیحیان – هیچ ارتباطی با رقابت آمریکا با چین برای نفوذ در آفریقا ندارند، اما این پتانسیل را دارند که با نزدیک‌تر کردن این دو کشور به چین، بر این رقابت تأثیر بگذارند. این امر همچنین می‌تواند بر سایر کشورهای این قاره تأثیر بگذارد – به‌ویژه کشورهایی که به دلیل نداشتن منابع مورد علاقه ایالات متحده با سیاست «معاملات تجاری» آن، نادیده گرفته می‌شوند.

در آغاز دولت ترامپ، یک مقاله تحقیقاتی توسط اندیشکده «روایت‌های آفریقایی» مستقر در قاهره، پیش‌بینی کرد که دولت دوم ترامپ احتمالاً رویکردی سختگیرانه در روابط ایالات متحده و آفریقا اتخاذ خواهد کرد و پیشرفت‌های حاصل از دولت‌های قبلی را از بین خواهد برد. اقدامات دولت از همان ابتدا، از جمله خروج از توافق‌نامه‌های بین‌المللی آب و هوا، اعمال تعرفه‌های تنبیهی و سیاست‌های سختگیرانه‌تر مهاجرتی و پایان دادن به کمک‌های توسعه‌ای، نگرانی‌های این اندیشکده در مورد رویکرد دولت را تأیید کرده است و NSS نیز از این دیدگاه حمایت کرده است. اگرچه NSS قانون نیست و کنگره هنوز هم می‌تواند برخی از این مواضع سیاسی را با استفاده از قدرت بودجه – در صورت تمایل – اصلاح کند، اما برخی از آسیب‌ها از قبل وارد شده است. آفریقا همیشه در تفکر استراتژیک آمریکا کمترین اولویت را داشته است و این NSS تنها با شدت بیشتری این موضوع را تثبیت می‌کند. رویکرد معامله‌گرایانه آن، برخورد با آفریقا به عنوان یک پایگاه منابع، و تمایل آن به اعزام نیروی نظامی برای محافظت از منافع تجاری اما نه تأمین منابع برای توسعه انسانی، احتمالاً تعداد زیادی از کشورهای آفریقایی را از خود بیگانه خواهد کرد. نزدیکی به مستبدان قاره، خطر تشدید تنش‌ها، جلوگیری از پیشرفت به سوی حکومتداری نماینده‌تر و سوق دادن بیشتر قاره به آغوش چین را به همراه دارد که در درازمدت تنها امنیت ملی ایالات متحده را به خطر می‌اندازد.

تمرکز بر استفاده از نیروی نظامی برای مقابله با مشکل افراط‌گرایی در آفریقا، بدون پرداختن به مسائل اساسی که باعث شکل‌گیری گروه‌های افراطی می‌شوند، ادامه یک سیاست شکست‌خورده از سوی دولت‌های قبلی و اتلاف منابع است.

تنها نتیجه مثبت NSS، و حتی این هم قطعی نیست، این است که می‌تواند ملت‌های آفریقا را به تسریع اقدامات برای حل مشکلات داخلی این قاره و توسعه خودکفایی بیشتر ترغیب کند. این یک پیروزی برای آفریقا خواهد بود، اما ایالات متحده خطر منزوی کردن بخش بزرگی از این قاره را به جان می‌خرد و می‌تواند خود را در موقعیتی ببیند که از بیرون نظاره‌گر اعمال نفوذ بر یک آفریقای متحدتر است.

منبع: فارن پالسی ریسرچ اینستیتیوت / تحریریه دیپلماسی ایرانی/۱۱

کلید واژه ها: استراتژی امریکا سند ملی استراتژی امریکا دونالد ترامپ ایالات متحده آفریقا سند امنیت ملی جدید امریکا امریکا امریکا و آفریقا امریکا و خاورمیانه امریکا و کشورهای عربی امریکا و اروپا


نظر شما :