نقدی بر نگاه بیگانه ستیزانه وزیر فرهنگ

۱۸ آبان ۱۳۸۷ | ۱۷:۳۸ کد : ۳۱۳۶ اخبار اصلی
نویسنده خبر: جواد ماه‌زاده
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که گاه با بهره گیری از تجربیات سیاسی و مطبوعاتی خود به دفاع از سیاست های اقتصادی و بین‌المللی دولت نهم می پردازد، در واپسین هفته مهرماه در لاهیجان به تبیین جایگاه جهانی ایرانی پرداخت و کشورمان را واجد تاثیرگذاری بین‌المللی در حد ابرقدرت ها دانست.
نقدی بر نگاه بیگانه ستیزانه وزیر فرهنگ
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که گاه با بهره گیری از تجربیات سیاسی و مطبوعاتی خود به دفاع از سیاست های اقتصادی و بین المللی دولت نهم می پردازد، در واپسین هفته مهرماه در لاهیجان به تبیین جایگاه جهانی ایرانی پرداخت و کشورمان را واجد تاثیرگذاری بین المللی در حد ابرقدرت ها دانست.
 
اعتماد به نفس، خود اتکایی و بیگانه ستیزی سه مولفه ای هستند که لازم و ملزوم یکدیگر نیستند و نبود یکی از آنها به معنی فقدان دیگری نیست اما قائل بودن بر "بیگانه ستیزی" یا "غیر گریزی" به طور حتم بدون داشتن اعتماد به نفس بالا و تاکید بر رسیدن به خود اتکایی و خودکفایی میسر نخواهد بود.
 
تاریخ روابط سیاسی و به ویژه تاریخچه استعمار موید این است که یکی از راه های به استضعاف کشیدن و عقب نگه داشتن جوامع پایین دست، ستاندن اعتماد به نفس از مردم آن، حفظ آنان در وضعیت وابستگی (اقتصادی، امنیتی و....) و نیز جلوگیری از پیشرفت همه جانبه آنها بوده است.
 
الگویی که دولت های قدرتمند و کشورهای صنعتی برای بهره کشی از منابع انسانی و غیر انسانی ممالک دیگر مورد استفاده قرار می دادند به گونه ای پیاده سازی می شد که با وجود مقاومت های داخلی، بتوانند مشروعیتی نیز برای خود دست و پا کنند و ضمن اعطای نعماتی چون خدمات نظامی و امنیتی، ورود کالاها و ابزار مصرفی و یا تکنولوژیکی و تضمین های اقتصادی، رسیدن به خود اتکایی و خودباوری را در جوامع تحت استعمار به تاخیر بیندازند.
 
در چنین شرایطی انقلاب های ضد دیکتاتوری – به ویژه دیکتاتورهای دست نشان – و جنبش های استقلال طلبانه با پیشروی تدریجی و وسعت دادن به دامنه حرکتی خود پایه گذار فرهنگ و ادبیاتی نوین می شوند تا همزمان با اقبال های سیاسی و لرزان نمودن پایه های استبداد و استعمار، فکر و خوی سابق جامعه را هم دگرگون ساخته و اعتماد و خودباوری را در آن تولید یا بازتولید کند.
 
موفقیت این دست جنبش ها و بر صدر نشستن انقلابیون به معنی احیای خود و زوال مستبدان و مستعمران است. همچنین تاثیرگذاری نهضت های آزادی بخش و استقلال آور با سایر سرزمین ها امری تاریخی است که نمونه های متعدد آن در فرانسه، چین، شوروی، کوبا، هند، ایران و... به کانون هایی برای صدور پیام های انقلابی رهایی بخش تبدیل شده است.
 
برخی از این نهضت ها را رهبران کاریزماتیک با نفوذ در ژرفای باورها و احساسات مردم به پیش می برند و برخی را نارضایتی ها و ناملایمتی های موجود سمت و سو می بخشد و به پیکره ای واحد تبدیل می کند.
 
به هر شکل ویژگی هایی چون اعتماد به نفس، عزت طلبی و خودباوری محصول دوره های انقلاب های سیاسی نیز هست که حتی قادرند آن کشورها را از دل بحرانی بزرگ چون جنگ هشت ساله تحمیلی مصون بدارد و در تثبیت و تحکیم پایه های نو شده جامعه تسریع ببخشد.
 
می توان گفت هر انقلاب واکنشی علیه واقعیاتی از جامعه است. انقلاب ها در وهله نخست به شرایط نابسامان و واقعیات نامطلوب فعلی "نه" می گویند و در وهله بعد به پایه گذاری واقعیاتی جدید می اندیشند که بخش تاسیسی یا ایجابی انقلاب لقب می گیرد.
 
در هر یک از این دو مرحله – بدون درنظر گرفتن فاصله زمانی بین آنها – واکنش های سلبی و ایجابی انقلابیون متوجه داخل مرزهاست؛ حال آنکه در وضعیتی آرمانی این امکان نیز وجود دارد که آوازه ایدئولوژی و یا دستاورد استقلال طلبانه و آزادی خواهانه آن کشور، راه به دیگر مرزهای جغرافیای و ذهنی پیدا کند و تکانه های برون مرزی نیز ایجاد کند.
 
محمدحسین صفارهرندی وزیر ارشاد در لاهیجان گفته است: گما باید برای رشد و پیشرفت کاملا متکی به خود و داشته های خود باشیم و چشم به کمک دیگران نداشته و مستقل باشیم. ما عزیز دردانه قدرت های جهانی نیستیم بلکه مورد بغض و کینه آنهاییم و بهای این استقلال نیز تحریم و محاصره ماست. اما در این راه نه تنها ناکام نشده ایم بلکه تبدیل به الگویی برای ملت های دیگر نیز شده ایم؛ پس همه مردم این سرزمین باید سرشان را بالا بگیرند و خدا را شاکر باشند."
 
این عبارت را می توان ناظر بر مرحله اول تحول انقلابی – اما از منظر دانای کل – دانست. یعنی فرد با روایتی که از جنبه های سلبی و نفی گرای انقلاب ارائه می دهد، به تحلیل آن نیز می پردازد و این طور نتیجه می رسد که : "همه مردم این سرزمین باید سرشان را بالا بگیرند و..."
 
همچنین از همین زاویه، یعنی ایستاده در زمان حال و در دست داشتن سررشته روایت تا آینده، گفته ای فراواقع گرا به دست می آید و گفته می شود: "امروز همه امکانات فراهم است و کافی است افراد حاضر شوند و از خواسته های کوتاه مدت خود بگذرند و به دوردست ها بنگرند. ما ملتی هستیم که می تواند تحولات جهانی را به دست خود رقم بزند."
 
گوینده این سخنان زمانی وارد مرحله دوم می شود که از نفی ها و منفی ها درمی گذرد و به تاسیس واقعیات جدید و پساانقلابی نظر می کند: "اگر کشور ایران توانسته در دنیا چنین تکان بزرگی ایجاد کند آیا وقت آن نرسیده که اندکی از این تکان را در داخل کشور انجام دهد که البته این اتفاق در کشور نیز رخ داده و وقتی می شنوم باسوادی در لاهیجان به 99.5 درصد رسیده احساس غرور می کنم."
 
وی زمانی خود را به گفتمان واقع گرای مرحله دوم نزدیک تر می کند که حرف از یک پروژه نیمه تمام و بر زمین مانده وسط می آید و می گوید: "متاسفم که اسکلت مجتمع فرهنگی هنری لاهیجان بنا شده و سال هاست رها شده است. این مجتمع اگر در مقیاس کوچک تر بود، تاکنون تمام شده بود اما به دلیل برخی بلندپروازی های بی مورد در مقیاس بزرگ اجرا شده و باید با فازبندی، ساخت آن دنبال شود."
 
وزیر ارشاد در ادامه به ظرفیت های انسانی و نعمت های خدادادی در گیلان اشاره می کند و با ابراز نارضایتی از وضع موجود، پایه گذار گفتمانی تازه می شود که می توان آن را ناقض ادبیات فراواقع گرای مرحله نخست دانست. او می گوید:" با توجه به شرایط ویژه شهرستان لاهیجان که از نعمت های خدادی گرفته تا استعدادهای بلند انسانی برخوردار است، نمی توانیم به سهمی که تاکنون نصیب ساکنان شهرستان لاهیجان شده، بسنده کنیم و اساسا همین قانع نبودن به وضع موجود و تلاش برای رسیدن به وضع مطلوب، محرک جوامع برای رشد و پیشرفت بوده است."
 
او در جایی دیگر از همین نشست ضمن ارائه تصویری مطلوب از کشور گفته بود: "طبق ارزیابی کشور آمریکا، تاثیرات و تکان هایی که کشور ایران به جهان وارد می کند سهمی معادل ابرقدرت هاست و این به دلیل بنیه فرهنگی ملت ایران است."
 
به نظر می رسد آنچه بیش از هر چیز جامعه ما با آن مواجه است، نه فضایی تهییجی و آرمانی بلکه فضایی واقع گرا و تثبیت شده است که درکی یکسان از نقاط ضعف خود و دولتمردانش دارد.
 
القای خودباوری و خود اتکایی از طریق موج بیگانه ستیزی متعلق به دوره شکل گیری انقلاب هاست و مادامی که جوامع از این مرحله گذر می کنند، نگره های نفی گرا به کنار رفته و دیدگاه های تاسیسی، تولیدی، جایگزین سازنده و نو به جای آن می نشیند. القای اعتماد به نفس به جامعه از ورای واقعیاتی که در کلام وزیر ارشاد نیز به انتقاد از کمبودها و نقصان ها منتهی می شود، به دست نمی آید.
 
جامعه پساانقلابی نیازمند خود انتقادی و خودشناسی برای دستیابی به خودکفایی است و چشم بستن بر واقعیات، ندیدن ضعف ها و برنتابیدن نقدها، خود عاملی برای نگاه داشتن جامعه در وضعیت گذشته بدون دست یافتن به تحولات تازه می شود.
جواد  ماه‌زاده

نویسنده خبر


نظر شما :