وزارت خارجه سال 1360؛ مديريت بحران

۰۵ خرداد ۱۳۸۸ | ۱۷:۲۷ کد : ۴۷۳۵ اخبار اصلی
روزنامه اعتماد مورخ پنجم خرداد 88 مرورى دارد بر مواضع و عملکرد مهندس ميرحسين موسوى در دوران وزارت امور خارجه.
وزارت خارجه سال 1360؛ مديريت بحران

بيراه نيست اگر گفته شود انقلاب اسلامى در سال 57 «آغاز» شد و در سال 60 شکل گرفت. نگاهى اجمالى به حوادث و رويداد هاى سال 60، از ابتدا تا آخر اين سال نشان مى دهد وضعيت حکومت و تقسيم قدرت و طردها و دسته بندى ها و مقابله ها و اتفاقات و حوادث بسيار گوناگون و شکل گيرى جمهورى اسلامى، آن گونه که امروز شاهد آن هستيم، از اين سال به سرعت پى ريزى مى شود به طورى که با نگاهى به شرايط و اوضاع کشور و حکومت در ابتداى سال 60 و مقايسه آن با انتهاى همين سال، تفاوت ها و تحول هاى بسيارى در مناسبات قدرت سياسى و اجتماعى را آشکار مى سازد.

رويدادهاى بسيارى که در اواخر سال 59 و اوايل سال 60 به وقوع پيوست، زمينه را براى تغييرات گسترده در جغرافياى قدرت حقوقى و حتى حقيقى فراهم کرد به طورى که اختلافات گسترده ابوالحسن بنى صدر، که سال پيش از آن با حمايت هاى گسترده و راى قابل توجهى به رياست جمهورى رسيده بود، با مجلس شوراى اول که حزب جمهورى اسلامى و روحانيون توانسته بودند اکثريت آن را برعهده بگيرند و همچنين ضعف ها و کاستى هاى بسيار بنى صدر در اداره روند جنگ، به عنوان جانشين فرمانده کل قوا، منجر به طرح عدم کفايت و عزل وى شد. اين رويداد حوادث ديگرى را طى اين سال و سال هاى بعد در پى داشت. ريختن هواداران مسعود رجوى به خيابان ها در 30 خرداد و برخورد با آنها، فرار بنى صدر و مسعود رجوى از ايران، انفجار مقر حزب جمهورى اسلامى، بمبگذارى در دفتر رياست جمهورى، ترور هاى گسترده مردم و چهره هاى شناخته شده فعال سياسى از سوى گروه رجوى که پس از اين جريانات به منافقين موسوم شدند، از اتفاقاتى است که پس از وقايع خرداد 60 رخ داد. همه اين مسائل باعث شد طى چهار ماه سه رئيس جمهور و چهار نخست وزير به قدرت برسند و عزل و ترور و انتخابات مجدد حاکمان را تغيير دهد.

سال 60 را امام، سال رحمت، برادرى و حکومت قانون اعلام کرده بود، شايد به اين خاطر که اختلافات و کشمکش هاى درونى نيروها در اين سال برادرانه حل شده و به سمت همگرايى سوق داده شود. اما روند حوادث و ظرفيت نيروها سرنوشت ديگرى براى کشور رقم زد. برخى جريان ها در عين از دست دادن قدرت خود به سمت انزواى بيشتر رفتند و از سوى ديگر اختلافات و تفاوت ها در بين نيروهاى موسوم به خط امام نيز در عرصه سياسى نمايان شد. مطرح شدن نام مهندس ميرحسين موسوى نخست وزير دوران هژمونى خط امام و دوران جنگ تحميلى، به عنوان نامزد دهمين دوره انتخابات رياست جمهورى، بهانه مناسبى است براى پرداختن به سال هاى اوليه عمر جمهورى اسلامي.

پيش از اين ميرحسين موسوى به عنوان وزير امور خارجه براى کابينه دولت ابوالحسن بنى صدر، از سوى محمدعلى رجايى معرفى شده بود و بنى صدر نيز همچون مخالفت با وزارت احمد توکلى به عنوان وزير کار و على اکبر پرورش وزير آموزش و پرورش و اصغر ابراهيمى وزير نفت و اسماعيل داودى به عنوان رئيس سازمان مديريت، با وزارت ميرحسين موسوى در وزارت امور خارجه به شدت مخالفت کرد. اين اختلافات باعث شد امام خمينى هيات سه نفره يى شامل نماينده بنى صدر و نماينده امام و نماينده حزب جمهورى اسلامى تعيين کند تا اين اختلافات را حل کنند. با اين حال محمدعلى رجايى به تدريج کابينه خود را بنا به نظر خويش به مجلس معرفى کرد. ميرحسين موسوى به عنوان آخرين وزير از سوى نخست وزير به مجلس معرفى شد. بعد از تصويب طرح عدم کفايت رئيس جمهور در 4 تيرماه سال 60 ، با مساعدت مجلس اول تمام کابينه مورد نظر رجايى راى لازمه را براى وزارت در دولت بدون رئيس جمهور کسب کرد. به اين ترتيب طى مدت دو ماه تا برگزارى انتخابات رياست جمهورى، دولت توسط شوراى رئيس جمهورى متشکل از رجايى، هاشمى و بهشتى اداره شد. پس از پيروزى رجايى در انتخابات رياست جمهورى بار ديگر ميرحسين موسوى به عنوان وزير امور خارجه معرفى شد و تا بعد از شهادت رجايى در حادثه بمب گذارى، در دوران نخست وزيرى موقت محمدرضا مهدوى کنى نيز در همين سمت باقى ماند.

مرورى بر مواضع و عملکرد مهندس ميرحسين موسوى در دوران رياست خود بر وزارت امور خارجه در سطح بين المللى، جايگاه و ديدگاه هاى ميرحسين موسوى را پيش از نخست وزيرى و ادامه آن را در دوران نخست وزيرى وى نشان مى دهد.

مهندس موسوى در مهرماه 60 براى شرکت در سى وششمين اجلاس عمومى سازمان ملل، که رياست اين دوره را نماينده عراق، کشور مهاجم به ايران بر عهده داشت، به نيويورک رفت و در 13 مهرماه نطقى را ارائه کرد.

در اين زمان بخشى از کشور ما توسط ارتش بعث اشغال شده بود و مردم اين مناطق آواره شده بودند. هر روز تعدادى از مردم ما در دفاع از سرزمين شان به خاک و خون کشيده مى شدند. اما سازمان ملل نه تنها با متجاوز برخوردى جدى نمى کرد بلکه قدرت هاى غربى به خاطر انقلاب 57 که دايره نفوذ آنها را در ايران محدود کرده بود، در مقابل ايران بودند و از عراق حمايت مى کردند. در عين حال به خاطر محاکمه و مجازات عاملان رژيم سابق با طرح شعار حقوق بشر دولت ايران را ضدانسانى قلمداد مى کردند.

از سوى ديگر ترورها و انفجارهاى عظيمى در سراسر ايران به راه افتاده بود از جمله انفجار مقر حزب جمهورى در سرچشمه که بخش عظيمى از مديران عالى کشور را به خاک و خون کشيد. اما هيچ يک از قدرت هاى غربى از اين اعمال حتى ابراز تنفر نکردند.

مدعى حقوق بشر و حامى جنايت

مهندس موسوى، وزير امور خارجه، در اجلاس سازمان ملل ضمن برشمردن پيشينه انقلاب اسلامى و خصوصيت هاى حکومت پيش از آن گفت؛ «امروز امريکا آخرين دست و پاى مذبوحانه خود را مى زند و ايادى امريکا نيز چون ارباب خود مى انديشند که با کشتار رهبران مردم مى توانند راه را براى بازگشت دوباره خود باز کنند.»

او که در جايگاه نماينده ايران در مجمع عمومى سازمان ملل سخن مى گفت، در مورد ادعاى حقوق بشر دولت هاى غربى مى گويد؛ «مردم به مدعيان حقوق بشر که دست هاى خود را به خون انسان هاى مستضعف فرو کرده اند، به ديده تمسخر مى نگرند... هم اکنون در کشورهاى مستضعف چهره تازه بشريت در حال تولد است و اين چهره بسيار متفاوت از آن سيمايى است که امريکا تصوير مى کند.» پس از آن اعلام مى کند؛ «ما مصمم هستيم که در روش خود کوچک ترين لغزشى به شرق يا غرب نداشته باشيم. به عنوان نماينده دولت انقلابى جمهورى اسلامى به همه مستضعفان زمين نويد مى دهم که يک ميليارد مسلمان زير سلطه جهان در حال قيام اند و اسلام برکات سازنده خود را دوباره به صحنه آورده است.»

وزير امور خارجه دولت انقلابى ضمن اعلام درخواست لغو حق وتو در سازمان ملل، خواستار پذيرفتن خواسته هاى برحق جمهورى اسلامى از سوى دولت عراق شد.

چند روز پس از آن انورسادات رئيس جمهور مصر در مراسم بازديد نظامى توسط يک بمب شليک شده از يک تانک کشته شد. انورسادات تنها رهبر کشور عربى بود که با ناديده گرفتن حقوق مردم فلسطين در کمپ ديويد با رهبر اسرائيل ديدار کرده و قرارداد صلح با اين کشور را امضا کرده بود. دولت ايران همگام با دولت ليبى، الجزاير و کوبا، انورسادات را خائن اعلام کردند. ميرحسين موسوى سادات را سمبل جريان جدايى دين از سياست دانست و از دولت عربستان خواست از دولت مصر و سرنوشت رئيس جمهور آن پند بگيرد. اين در حالى است که تمامى کشورهاى منطقه منجمله عربستان و مصر و بسيارى ديگر از کشورها، با وجود حضور نيروهاى عراقى در خاک ايران، از آنها حمايت سياسى و نظامى مى کردند.

ميرحسين موسوى در راه بازگشت از امريکا، با توجه به برخورد امريکا با ملت ايران، رابطه ايران و امريکا را همچون رابطه گرگ و ميش توصيف کرده و اوج گيرى حرکت هاى اسلامى در منطقه به ويژه در مصر را اجتناب ناپذير دانست.

در حالى که سخنرانى ميرحسين موسوى در مجمع عمومى سازمان ملل متحد با سکوت و بعضاً بايکوت خبرى رسانه ها و سياستمداران دنيا مواجه شد، با اين حال سران برخى از کشورها، خطر افتادن ايران در دام شوروى و جهت گيرى هاى دولت اين کشور در اين راستا را خاطرنشان کردند. از سوى ديگر ميرحسين موسوى وزير امور خارجه دولت جمهورى اسلامى ايران ابراز کرد که تکليف امريکا و کشورهاى تابع آن روشن است و ملت هاى مسلمان مى دانند که روزى بايد تکليف خود را با آنها يکسره کنند. وى در مصاحبه با نيويورک تايمز گفت ما براى حفظ و حراست انقلاب حاضريم بيش از آنچه شهيد داده ايم، قربانى دهيم.

ترورها و کشتارهايى که در داخل از سوى هواداران مجاهدين خلق(منافقين) به وقوع مى پيوست، با برخورد شديد مسوولان قضايى روبه رو مى شد. در حالى که هجوم عراق به خاک ايران و همچنين ترورهاى داخلى با سکوت و بعضاً جانبدارى برخى کشورها مواجه مى شد، ميرحسين موسوى در مقام وزير خارجه بايد به اتهامات آنها پاسخ داده و به نحوى از حيثيت کشورش دفاع کند. او در پاسخگويى به اتهامى در مورد اعدام هاى چند 10 هزار نفرى در ايران به نيويورک تايمز گفت؛ «اصولاً اگر مى خواستيم چنين کشتارهايى انجام دهيم، انقلاب صد درصد شکست مى خورد. در ايران هر کس اعدام مى شود، بلافاصله مشخصات وى، جرائم و تمام ويژگى هايش اعلام مى شود.» وى ادامه مى دهد؛ «چنين کشتارهايى مردم را از صحنه خارج مى کند.»

موسوى همچنين در مورد آزادى و فعاليت احزاب خاطرنشان مى کند؛ «در قانون اساسى ما اگر احزاب و گروه ها به قانون احترام بگذارند، توطئه و اقدام مسلحانه انجام ندهند، در کشور ما آزاد هستند و اين آزادى به حدى است که حتى مى توانند از تلويزيون دولتى استفاده کنند.» او در مورد اشغال سفارت امريکا ابراز نظر کرد؛ «عمق اين عمل و معناى آن شايد تا سال ها به طول بينجامد تا غرب آن را احساس کند. بعد از اين مرحله دقيق تر مى توانيم هويت اسلامى و اصلى خودمان را احساس کنيم. ما ديگر خرگوش آزمايشگاهى نيستيم که زير تيغ مستشرقان و دانشمندان و تمدن غرب بنشينيم. و از اين به بعد است که ما مى توانيم چشم به چشم قدرتمندان بدوزيم و در موردشان به قضاوت بنشينيم... ما به همه ملت هاى جهان قول مى دهيم اگر ديپلمات هاى ما کارهايى را که ديپلمات هاى امريکايى در ايران انجام دادند، انجام دهند، همان اقدام را معمول دارند.»

فشارهاى بين المللى

در اين زمان از يک سو بخشى از خاک ما در اشغال دشمن متجاوز بود، از سويى در داخل کشور جنگى داخلى درگرفته و هر روز حادثه ترور و انفجارى، امنيت داخلى را مخدوش مى کرد. در روابط خارجى هم فشارهاى مختلف سياسى و اقتصادى از سوى قدرت هاى بزرگ در حال افزايش بود از جمله فشارها در مورد وضعيت زندان هاى ايران. در تاريخ 30 مهرماه سال 1360 وزير امور خارجه ايران، مهندس ميرحسين موسوى، در مقام وزارت خارجه بايد با اين فشارها مقابله کند. او در حقيقت بايد پاسخگو و مدافع همه بخش هاى نظام باشد. ضمن اينکه تنش هاى سياسى و افکار عمومى جهان را عليه ايران کاهش داده و اعتبار کشور را بالا ببرد. در پى درخواست سازمان عفو بين الملل براى بازديد از زندان هاى ايران، به جاى رد اين درخواست، شرايطى را براى اين سازمان جهت بازديد از ايران اعلام کرد. از جمله اين شروط، به رسميت شناختن اصول حقوق اسلامى در قوانين جارى ايران بود. در ادامه بيان مى دارد بر عهده اين سازمان است که ثابت کند بازيچه دست امريکا و متحدانش در سراسر دنيا نيست.

سخنگوى سازمان عفو بين الملل نيز در واکنش به شروط وزارت امور خارجه دولت ايران براى اين سازمان در آنکارا گفت؛ «اين سازمان هيچ گونه شرط از قبل تعيين شده يى را نخواهد پذيرفت.» اين در حالى است که اين سازمان بنا به ادعاى جرايد آن زمان، در قبال زندان هاى عراق و مصر سکوت اختيار کرده بود.

مهندس ميرحسين موسوى تا پس از پيروزى دبير کل حزب جمهورى اسلامى در انتخابات دور سوم رياست جمهورى و معرفى وى به عنوان نخست وزير، در همين سمت بود و پس از معرفى کابينه دولت، به عنوان نخست وزير، خود را نيز به عنوان سرپرست موقت وزارت امور خارجه معرفى کرد تا به عنوان نخست وزير و وزير امور خارجه در دولت سوم به فعاليت بپردازد.

مهدى فاتحى


نظر شما :