همايش عمليات روانى و رسانه و چند نکته

۲۱ مهر ۱۳۸۸ | ۱۷:۵۸ کد : ۵۹۷۷ اخبار اصلی
اگر مبنا را بر این بگذاریم که شبکه های بی‌بی‌سی، صدای امریکا و دیگر رسانه‌های غربی ...
همايش عمليات روانى و رسانه و چند نکته

دیپلماسی ایرانی: روز یکشنبه 19 مهر همایش عملیات روانی و رسانه در سالن بین‌المللی همایش‌‌های صدا و سیما با حضور محمود احمدی‌نژاد آغاز به کار کرد. سخنرانان این همایش به انتقاد شدید از عملکرد رسانه‌های غربی در سیطره بر فضای رسانه‌ای جهان پرداختند. برخی از چهره‌ها با تهیه مقالاتی انتقادی عملکرد شبکه خبری بی‌بی‌سی را به نقد کشیده و آن را عامل بسیاری از تخریب عملیات روانی جوامع به ویژه ایران دانستند. برخی نیز شبکه‌های دیگر امریکایی مانند سی‌ان‌ان را به نقد کشیدند و نقش این رسانه را در کنار دیگر رسانه‌های جهان برای آنچه سپتامبریزه کردن جهان پس از 11 سپتامبر نامیدند، تشریح کردند.

در این میان حداد عادل نماینده مجلس شورای اسلامی و رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس نیز در همین رابطه به سخنرانی پرداخت. به گزارش خبرگزاری فارس وی جنگ نرم را خطرناک تر از جنگ سخت دانست چرا که به اعتقاد او يک تحول نامحسوس و يک امر تدريجى در جنگ نرم روی می‌دهد.

وی گفت: «در گذشته رقابت ميان سلاح‌هاى خشن و سخت بود و امروز رسانه‌ها جانشين سلاح‌ها شده‌اند، رسانه ابزار تحول است و هر کشورى براى پيشرفت خود تلاش مى‌کند رسانه‌هاى بيشترى را در اختيار داشته باشد.»

نماينده مردم تهران همچنین تصريح کرد، درست است که ما در جنگ رسانه‌اى محدوديت‌هايى داريم ولى از طرف ديگر هم داراى امتيازها و آزادى‌هاى به خصوصى هستيم. ويژگى جمهورى اسلامى ايران اين است که در فطرت آدميت و انسانيت تکيه دارد و دروغ‌پردازى‌هاى رسانه‌اى که صورت مى‌گيرد با فطرت آدمى سازگار نيست. اگر اسلام و مبانى آن را سرلوحه کارمان در برنامه‌سازى قرار دهيم برنامه‌هاى ما موفق و مبتنى بر آموزه‌هاى اسلام خواهد بود.
وى با اشاره به بحث انقلاب مخملى اظهار کرد، جوانان بايد بدانند که پشت دستکش‌هاى مخملى پنجه‌هاى خشن آهنى نيز پنهان شده است. خصوصا در رسانه‌هاى امريکايى و .BBC ما در شرايطى بزرگ شده‌ايم که فرزندان و نوه‌هاى ما در آن بزرگ نشده‌اند و بايد اصل را بر اين بگذاريم که آنها بر عکس ما فکر مى‌کنند. به عنوان مثال در خصوص انگليس اولين چيزى که به فکر ما مى‌آيد، استعمارگرى اين کشور است ولى يک جوان تا نام BBC را مى‌شنود ممکن است آزادى به يادش بيايد، نسل جوان را بايد با پنجه‌هاى آهنين خون‌ريز پنهان شده آشنا کنيم. تاريخ براى ورود در مقابله با جنگ رسانه‌اى وسيله بسيار خوبى است، بايد آگاهى‌ها و توجه‌ها به يک وجدان عمومى مخصوصا در بين مسئولان رسانه‌اى بدل شود تا ثمره عملى داشته باشد.

دونکته

در این نشست چند نکته به ذهن راقم این سطور خطور کرد که اگر در آنها تعمق کنیم درمی‌یابیم که اتفاقا این همایش بیش از آن که باید مورد توجه عام مردم باشد، باید مورد توجه مسئولین کشور قرار گیرد.

اتفاقا این نکات بیش از همه می‌تواند تاییدی بر سخنان آقای حداد عادل و دیگر سخنرانان این نشست باشد.

نخست این که، اگر مبنا را بر این بگذاریم که شبکه های بی‌بی‌سی، صدای امریکا و دیگر رسانه‌های غربی هدفشان تضعیف جمهوری اسلامی ایران است و آغاز جنگی نرم علیه ما را در سر لوحه فعالیت‌های خود دارند، در مقابل ما چه سیاستی برای برخورد با این جنگ اتخاذ کرده‌ایم.

اکنون مدتی است که در تهران پارازیت و نویز علیه شبکه‌های ماهواره‌ای تجدید شده است، آیا در برخورد با شبکه‌های معاند ما اتخاذ چنین شیوه‌ای جوابگو است؟ مگر در گذشته یعنی سال‌های قبل که چنین شیوه‌ای گاه به گاه اجرا می‌شد، پاسخ مثبتی از این سیاست گرفتیم؟

سئوال دیگری که همواره مطرح می‌شود و تاکنون کسی به آن پاسخ قاطعی نداده این است که تا چه اندازه از امکانات داخلی مان استفاده کردیم تا به دنیا بفهمانیم بر خلاف آنچه غرب ترویج می‌کند، ما صلح‌طلبیم و به دنبال جنگ‌طلبی نیستیم؟

در حالی که کشورهای مختلف دنیا از فیلیپین گرفته تا کشورهای غربی از هر فرصتی از برنامه‌های خبری و نشست‌های سیاسی شبکه‌های مختلف گرفته تا برنامه‌های فرهنگی، هنری و ورزشی تلاش می‌کنند تا جاذبه‌ها، عمران و پیشرفت‌های خود را به نمایش بگذارند تا دنیا بفهمد آن کشورها چقدر متحول شده اند و نسبت به گذشته‌شان پیشرفت کرده‌اند، ما نه تنها در هیچ کدام از برنامه‌های خارجی جایی برای تبلیغ خود در نظر نگرفته‌ایم بلکه این جاذبه‌ها را در شبکه‌های ماهواره‌ای و داخلی خود نیز به نمایش نگذاشته‌ایم.

برای مثال شبکه دی‌دبلیوی آلمان هر گاه درباره هر موضوعی میزگردی برگزار می کند، تصویر پشت سر خود را به یکی از میادین یا خیابان‌های جذاب آلمان اختصاص می‌دهد که به گونه‌ای تنظیم شده که آن تصویر به طور زنده هم‌زمان با پخش برنامه میزگرد پخش می‌شود. این تمهید ناخودآگاه ذهنیت مخاطب را بر نیت شبکه دی‌دبلیو، برای این که ثابت کند متعلق به یک کشور برتر و ریشه‌دار صاحب ادعا در عرصه جهانی (حتی صرفا ادعا باشد) است، متمرکز می‌کند.

این در حالی است که جاذبه‌های اجتماعی شهرهای مختلف ایران از تهران گرفته تا شهرهای دیگر به اندازه‌ای زیاد و در خور توجه است که کمتر کشوری نظایر آن را دارد.‌

نکته دیگر این که آقای حداد عادل به آن اشاره کرده اند؛ اینکه اولین چیزی که در مورد انگليس به فکر ما مى‌آيد، استعمارگرى اين کشور است ولى يک جوان تا نام BBC را مى‌شنود ممکن است آزادى به يادش بيايد، نسل جوان را بايد با پنجه‌هاى آهنين خون‌ريز پنهان شده آشنا کنيم.

این حرف آقای حداد عادل را می‌پذیریم اما دو پرسش به وجود می‌آید. نخست این که ایشان می‌گویند دوران برخوردهای سخت به پایان رسیده و اکنون دوران جنگ‌های نرم است. این گزاره منطقی و صحیحی است. اما پرسش این است که برای مبارزه با شبکه‌ای مانند بی‌بی‌سی باید مبارزه سخت کرد یا مبارزه نرم؟ اگر قرار است مبارزه نرم کنیم چون که دنیا به سمت مبارزه نرم روی آورده، پس چرا شبکه‌ای پر جاذبه مطابق با قوانین و اصول جمهوری اسلامی و منطبق با مشاعر اسلامی راه‌اندازی نمی‌کنیم تا برنامه‌های جهت‌دار این شبکه را خنثی کند؟ چرا شبکه‌هایی که راه‌اندازی می‌کنیم هیچ گاه طرفدار قابل اعتنایی پیدا نمی‌کند و آن قدر سطحی و بی تاثیر می‌شوند که عموما جذابیت ندارد؟ بسیاری از شبکه‌های ما با وجود امکانات فراوان همچنان به لحاظ دکور، گرافیک، فن بیان گویندگان و مجریان، عملیات روانی، لباس مجریان و بسیاری مسائل ساده دیگر ضعف دارند. چرا به رغم امکانات مجازی که داریم و آقای حداد عادل نیز بر آن تاکید می‌کند این قدر در این زمینه‌ها اهمال می‌کنیم تا آنجا که کشورهای کوچک یا عقب‌تر از ما نظیر امارات و عربستان سعودی و قطر گوی سبقت را از ما به راحتی می‌ربایند؟

پرسش دوم؛ این که ایشان می‌گویند، انگلیس ما را به یاد استعمار پیر می‌اندازد هم به نظر حرف کاملا صحیحی است. اما اگر بنا باشد این گونه فکر کنیم، بسیاری از خارجی‌ها نیز خواهند گفت، ایران ما را به یاد کشورگشایی‌های نادرشاه افشار، خونریزی و غارت‌های شاه محمود غزنوی که هند را صرفا برای دریافت غنائم غارت می‌کرد، تیمور لنگ، رضا شاه پهلوی که به گمانش برای نجات ایران باید دست به دامان کشوری خارجی شد و در بزنگاه سیاست با دیپلماسی غلطش به آلمان نازی روی آورد و کشور را به اشغال خارجی‌ها در آورد، می‌اندازد. همین دیدگاه بود که باعث شد جان مک‌کین، نماینده جمهوریخواهان در انتخابات ریاست جمهوری امریکا در مصاحبه‌اش بگوید، ایران ثابت کرده هر وقت قدرتمند شده باعث زحمت برای کشورهای همسایه‌اش شده است! یا دونالد رامسفلد وزیر دفاع سابق امریکا که با خشونت تمام می گفت ایران زیادی بزرگ است.

مشکل اصلی ما این است که هر وقت به سراغ رقابت با رسانه‌های غربی رفته‌ایم، چیزی در چنته نداشته ایم. یا در برخوردهایمان با تبلیغات خارجی‌ها آن قدر دست پاچه و نسنجیده عمل کرده‌ایم که در عین این که حق به جانب ماست، قافیه را به طرف مقابل باخته‌ایم؛ و یا در بسیاری از مواقع در حالی که باید رویه تهاجمی نرم رسانه‌ای اتخاذ کنیم رویه تدافعی اتخاذ کرده‌ایم که نتیجه کار را بر خلاف میل خود رقم زده‌ایم. به برخی مسائل جزئی که دشمن می‌داند عامل تحریک ما است و می‌تواند از آن علیه ما استفاده کند، به اندازه‌ای بها داده‌ایم که ناخودآگاه دشمن را به خواسته‌اش رسانده‌ایم.

خلاصه کلام ما در بحث رسانه و تبلیغات آن قدر ضعف داریم و در سطح بین‌المللی به اندازه‌ای سستی از خود نشان داده ایم که باید به سرعت درصدد جبران آن بر آییم و الا روز به روز کار بر ما سخت‌تر می‌شود.  


نظر شما :