رسانه و تاثیرات آن بر سیاست داخلی و خارجی

۲۷ تیر ۱۳۸۹ | ۱۷:۱۵ کد : ۸۰۸۳ باشگاه خوانندگان
نگاه صادق ملکی به رسانه و تاثیرات آن بر سیاست های کشور.
رسانه و تاثیرات آن بر سیاست داخلی و خارجی

اگراهمیت تاثیرگذاری جنگ نرم افزاری رسانه‌ها وخصوصا رسانه‌های تصویری بیشتر از تاثیرات جنگ سخت افزاری نباشد، کمتر از آن نیست. به نظر می‌رسد در کشور با وجود آگاهی و فریاد دلسوزان نسبت به این موضوع، همچنان در اتخاذ تمهیدات ضروری نسبت به آن اهمال می‌گردد.

حضور امریکا در عراق و افغانستان در حالی که تهدید بالقوه برای کشور محسوب می‌شود، غفلت از رسانه‌هایی که دیگر نه تنها افکار عمومی ‌را تحت تاثیر بلکه آنها را هدایت می‌کنند، بی اعتنایی به سرزمین، مردم و فرهنگی است که قرن‌ها خود داعیه فرهنگی داشته و دارد.

ما امروز علی‌رغم تمامی ‌قابلیت‌ها از ابزار لازم در این عرصه و خصوصا ابزار حقوقی مرتبط به این موضوع محروم هستیم. بی شک در جهان ارتباطات جایگاه رسانه‌ها و به ویژه رسانه‌های دیداری از اهمیت استراتژیک برخوردار است.

زمانی که در ایران دیش‌های ماهواره‌ای به سمت کانال‌های تلویزیونی لس آنجلسی بود اهمیتی به آن ندادیم. باز زمانی که بخش‌های مهمی ‌از دیش‌ها به سوی ماهواره‌های ترک تنظیم شد آن را جدی نگرفتیم. این در حالی بود که از نگاهی خطر دومی ‌به خاطر برخی از ملاحظات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی شاید از اولی بسیار بیشتر بود.

تهران زمانی خطررا به طور جدی احساس کرد که با نقد قدرت، سیاست‌های داخلی و خارجی خویش به طور گسترده و خصوصا پس از وقایع یک سال گذشته مواجه شد. تاسیس و راه‌اندازی کانال‌های تلویزیونی بی بی سی، صدای امریکا و استقبال بخش قابل توجهی از مخاطبان ایرانی از این کانال‌ها نشان می‌دهد برنامه‌های آنان دقیقاً با توجه و شناخت دقیق از روانشناسی رفتار اجتماعی– سیاسی ایرانیان تهیه شده و می‌شود.

این تحول مهم نشان می‌دهد که غرب در کنار حضور فیزیکی در مرزهای ایران به درون بخش مهمی‌ از خانه‌های ایرانیان نفوذ کرده و در صحنه سیاسی – اجتماعی آنان نیز حضور محسوس و تاثیرگذاریافته است. روند فعلی، آغاز این راه است و در ادامه این مسیر پس از این شاهد گشایش کانال‌های تلویزیونی مختلف اروپائی و از جمله در آینده نزدیک کانال تلویزیونی فارسی ترکیه خواهیم بود.

اهمیت راهبردی رسانه‌ها سبب الویت دادن به پیگیری بخش مهمی‌ از ملاحظات سیاست خارجی کشورها از کانال رسانه‌ها گردیده واهمیت آنها را مضاعف کرده است. راه برخورد با این پدیده و یا به زبان بهتر مواجهه با آن از طریق سخت افزاری نبوده و نخواهد بود. تصویب قوانین نیز چون بستر اجتماعی برای اجرا ندارد به اصل مشروعیت قوانینی که جنبه اجرائی نمی‌یابند، نیز صدمه وارد می‌کند.

تنها و تنها راه حل این پدیده، برنامه‌ریزی منطقی و عاقلانه درمواجهه با آن است. برخورد و یا مواجهه با پدیده‌های فرهنگی در حوزه سربازان مرزی ونیروهای امنیتی نیست .این موضوع اگر چه در بخشی امنیتی است، لیکن ابزار برخورد با آن امنیتی نیست .ما میدان را خالی کردیم و رقیب آن را اشغال کرده است. متاع ما در بازار رقابت، فروش نداشته است.

کم اهمیت جلوه دادن آن و یا بی اعتنایی به آن نیز نه تنها از تاثیرات ملموس این واقعیت تلخ نخواهد کاست، بلکه در بخشی سبب پیشروی حریف شده و دست اندرکاران در موضوع را بیشتر در معرض اتهام عدم توجه به منافع ملی قرار خواهد داد.

به نظر می‌رسد فارغ از بحث‌های سیاسی در کشور پیرامون این موضوع، ایجاد تحول در قوانین برای تاسیس تلویزیون‌های خصوصی به ضرورت اجتناب ناپذیر تبدیل شده است. غفلت از آن نه تنها فرصت‌های خارج از مرز را از ما گرفته و به رقیبان واگذار می‌کند، بلکه سبب می‌شود متاع آنان در خانه ما فروش پررونق داشته باشد.

اگر ایران نتواند این توانمندی را در خویش ایجاد کند، بیم آن می‌رود که نه تنها در فضای منطقه‌ای- بین‌المللی بلکه در داخل نیز در بخش مهمی از ‌میدان را بیشتر به حریفان واگذار کنیم . تجربه بشریت عمدتاً تجربه مشترک است و الگوبرداری و بهره‌گیری از آن چون بسیاری از پدیده‌ها می‌تواند فارغ از جذب مخاطبان ایرانی، امید به جذب بیشترمخاطبان حوزه وسیع فرهنگ ایران را نیززنده کند.

نکته آخر آن که این پدیده و موضوع در استان‌های مرزی که از نطر زبانی به کشورهای همسایه نزدیکترند ابعاد فاجعه آمیزتری داشته و دارد که خود باید عامل اقدام و بروز حساسیت بیشتر وسریعتر گردد.


( ۴ )

نظر شما :