از مدیریت میدان تا بازسازی موثر

شیخ نعیم قاسم چه در سر دارد؟

۱۴ آذر ۱۴۰۴ | ۱۴:۰۰ کد : ۲۰۳۶۴۹۸ اخبار اصلی خاورمیانه
محمد محمودی کیا در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: واقعیت این است که حزب‌الله به زمان برای ترمیم ساختار آسیب دیده خود و بسیج مجدد منابع نیازمند است. درست در زمانی که پل ارتباطی با محور مقاومت را از دست داده و یا حداقل این که برای یافتن الگویی از تعامل با حکام جدید سوریه برای دسترسی به منابع لجستیکی خود به زمان نیازمند است. مسئله بازسازی و بازگشت آوارگان نیز از دیگر چالش‌های حزب‌الله است که نیازمند اقدامی فوری برای رفع آن است. یافتن علل و زمینه‌های ناکامی‌های اخیر و ترمیم آنها خود نیازمند آرامش و دقت نظر است که همگی باید درون یک فضای آرام و به دور از تنش انجام شود.
شیخ نعیم قاسم چه در سر دارد؟

نویسنده: محمد محمودی کیا، عضو هیأت علمی پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی

دیپلماسی ایرانی: ترور سید هیثم الطباطبائی، فرمانده عالی‌رتبه حزب‌الله در ضاحیه جنوبی بیروت که از جمله فرماندهان جهادی برجسته و بازمانده از جنگ اخیر به شمار می‌آمد، می‌تواند بار دیگر آتش زیر خاکستر جنگ را شعله‌ور سازد و به فعال‌سازی دوباره گسل‌های تنش در خاورمیانه منجر شود؛ بحرانی که به نظر در مرحله آتی از جنوب لبنان آغاز شود و دایره تسری‌یابندگی آن، چندان دور از نظر نیست و می‌توان احتمالاتی برای آن متصور بود. این گمانه زمانی اهمیت بیشتری پیدا می‌کند که توافق صلح در غزه کماکان در دستیابی به اهداف خود سرعت بسیار کندی دارد و اقدامات ضد بشری رژیم صهیونی همچنان بر ساکنان غزه جریان دارد و خط زرد عملا بخش‌هایی از جنوب غزه همچون رفح را از شمول توافق خارج ساخته است. البته چندان دور از ذهن نیست و محتمل به نظر می‌رسد مقاومت فلسطینی حماس و جهاد اسلامی توان بازیابی عملیاتی در کوتاه‌مدت را نخواهند داشت و یا به بیان دیگر، دو عامل مقدورات و منابع در دسترس و محظورات محیطی، این تصور را دور از انتظار می‌نماید که دو جریان یادشده بتوانند به وضعیت فعال‌سازی مجدد سوق داده شوند.

عراق نیز که به تازگی از انتخابات مجلس بیرون آمده درگیرودار انتخاب نخست‌وزیر است و گزینه نهایی که محصول برهم‌کنش نیروهای سیاسی شیعی عراقی است با چالش‌های عمدتاً داخلی و بعضا بین‌المللی مواجه است که انتظار نمی‌رود در چنین شرایطی عراق به محلی برای نزاع با اسرائیل تبدیل شود. این عامل در کنار اهمیت کارآمدی دولت در عراق و ایفای نقش فعالانه و قدرتمند نخست‌وزیر به عنوان نخست‌وزیر تمام طوایف عراقی و نه طائفه شیعی، بر دور کردن فرضیه تسری‌یابندگی بحران به عراق می‌افزاید.

اما در کنار جبهه یمنی و ایرانی به نظر می‌رسد بعضی جریان‌های داخلی در فضای سیاسی کنونی سوریه نیز بنا به وجود محرک‌های داخلی و بیرونی، از جمله مسئله اشغالگری بلندی‌های جولان و نیز ارتفاعات الشرقیة همچون ارتفاعات راهبردی جبل الشیخ، راغب به بهره‌مندی از فرصت آزادسازی اراضی اشغالی در صورت وقوع یک تنش نظامی دیگر در منطقه هستند بدان شرط که اسرائیل دست برتر را از آن خود نداشته باشد.

با این همه، و مبتنی بر تحلیل وضعیت نیروها در منطقه بحران، به نظر می‌رسد این لبنان است که زمان، شدت و جغرافیای تنش بعدی با اسرائیل را ترسیم می‌کند.

طی یک سال اخیر از انتخاب شیخ نعیم قاسم به مقام دبیرکلی حزب الله لبنان و پس از معرکه اولی البأس و برقراری آتش‌بس با رژیم صهیونیستی، نوعی صبر راهبردی را از سوی حزب الله شاهد هستیم تا جایی که در برابر عقب‌نشینی تا کرانه شمالی رودخانه لیتانی و واگذاری مدیریت منطق همجوار با رژیم صهیونی به ارتش لبنان همکاری کرده و از سوی دیگر در برابر ترورهای بی‌امان رژیم صهیونی نسبت به فرماندهان و پایگاه‌های لجستیکی خود، عکس‌العملی را نشان نداده است. امری که به نظر می‌رسد از تغییر در معادلات قدرت و موازنه تهدید در عرصه میدانی ناشی باشد چه این که پیشتر و در زمان حیات دبیرکل شهید، سید حسن نصرالله، بیروت خط قرمز مقاومت بود و معادله بیروت – تل‌آویو برقرار بود در حالی که در پس تحولات جنگ اخیر نوعی معادله موتلا – بیروت برقرار شد و حملات گاه و بی‌گاه به مناطق مسکونی برای هدف قرار دادن فرماندهان را شاهد هستیم.

واقعیت این است که حزب‌الله به زمان برای ترمیم ساختار آسیب دیده خود و بسیج مجدد منابع نیازمند است. درست در زمانی که پل ارتباطی با محور مقاومت را از دست داده و یا حداقل این که برای یافتن الگویی از تعامل با حکام جدید سوریه برای دسترسی به منابع لجستیکی خود به زمان نیازمند است. مسئله بازسازی و بازگشت آوارگان نیز از دیگر چالش‌های حزب‌الله است که نیازمند اقدامی فوری برای رفع آن است. یافتن علل و زمینه‌های ناکامی‌های اخیر و ترمیم آنها خود نیازمند آرامش و دقت نظر است که همگی باید درون یک فضای آرام و به دور از تنش انجام شود؛ امری که به همکاری با نیروهای سیاسی درون جامعه متکثر لبنان نیازمند است به گونه‌ای که هرگونه برچسب اقدام خودسرانه مبتنی بر مشی طائفگی، بدون توجه به مصالح وطنی، از حزب‌الله دور شود.

مسئله دیگر به نوع نگاه و نحوه مداخله بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در قبال آینده تحولات منطقه‌ای بازمی‌گردد؛ طبیعتاً ایران به عنوان هم‌پیمانی ایدئولوژیک و حامی سنتی حزب‌الله نقشی غیرقابل انکار در تصمیمات حزب دارد هرچند این نقش هیچگاه ماهیتی آمرانه نداشته است و حزب‌الله و ساختار فرماندهی آن در تصمیم‌گیری به صورت فعالانه و مختار عمل می‌کنند. 

در طرف مقابل، نقش دولت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای همچون عربستان سعودی، فرانسه و آمریکا بر تصمیمات دولت لبنان می‌تواند بر معادلات قدرت و پیچیدگی‌های موجود بینجامد و هرگونه اقدام و تصمیم حزب الله را در شرایط جدید از خود متاثر کند.

به نظر می‌رسد دبیرکل کنونی حزب‌الله با هوشمندی و با شناخت دقیق موقعیت حساس، پیچیده و دشوار داخلی، منطقه‌ای و نیز ضرورت‌های ساختاری در تلاش است تا با مدیریت بحران مانع از خروج ابتکار عمل از دستان مقاومت شده تا در زمان و در شکل مقتضی نسبت به اجرای طرح‌های عملیاتی خود پرده بردارد.

شیخ نعیم قاسم به خوبی می‌داند تا ترمیم نقاط ضعف و جبران کاستی‌ها و یافتن راه‌حلی برای برون‌رفت از بن‌بست ایجاد شده نباید جنگی دیگر را آغاز کرد چراکه پیاده‌سازی الگوی غزه در خصوص جنوب لبنان و‌ حتی بیروت چندان دور از انتظار نیست و ماشین جنگی اسرائیل هیچ گونه خط قرمز و یا محدودیتی در برابر خود نخواهد دید.

از طرفی دیگر شیخ نعیم قاسم با مدیریت میدانی در تلاش است تا هرگونه قدام بعدی علیه سیاست‌های تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی را مبتنی بر عزم تمام طوایف و اراده دولت و ارتش پیش ببرد تا نزاع احتمالی از میدان گفتمانی وسیع‌تری در جامعه لبنان برخوردار شود. 

رهبر حزب الله لبنان به دنبال آن است تا نشان دهد سلاح مقاومت نه یک سلاح سازمانی موازی با ارتش و نه یک ابزار کنترل در اختیار یک جریان شیعی، بلکه یک سپر ملی برای دفاع از تمامیت لبنان و حاکمیت آن است؛ امری که در دوران رهبری سید شهدای امت، شهید نصرالله نیز در فضایی متفاوت‌تر از امروز دنبال می‌شد و امروز نیز تداوم همان سیاست در مختصاتی جدید از الگوهای نظم و امنیت در منطقه را شاهد هستیم. ذکر این نکته نیز ضروری است که شکاف‌های موجود سیاسی و مذهبی در جامعه لبنان به قدری عمیق است که ساخت چنین تصویری از حزب الله و پذیرفتن چنین روایتی از حزب الله به مثابه سپر ملی با چالش‌های فراوانی روبه‌روست و با صرف یک تغییر گفتمان ساده چنین شکافی در جامعه لبنان قابل جبران نیست.

در مجموع به نظر می‌رسد آنچه رهبری جدید حزب الله لبنان در سر دارد بر اصولی چون، مدیریت هوشمندانه تنش برای یافتن یک راه‌حل مورد اجماع بین تمام طوایف لبنانی بر اساس ضرورت مبارزه با تجاوزگری اسرائیل و نیز بازسازی ساحت درونی حزب الله بر اساس واقعیت‌های موجود و مأموریت‌های جدید است؛ لذا با توجه به موارد ذکر شده، شاهد طمأنیه، صبر راهبردی و عدم شتابزدگی در عرصه مدیریت تنش با هدف ایجاد آمادگی برای هرگونه ورود به جنگ بعدی – و البته بر اساس شواهد و تجربه تاریخی، گریزناپذیر – با رژیم اشغالگر هستیم.

کلید واژه ها: لبنان حزب الله لبنان شیخ نعیم قاسم حمله اسرائیل به لبنان جنگ لبنان مقاومت لبنان محمد محمودی کیا


( ۱ )

نظر شما :