نگاهی به سخنان تند و تیز بی بی در مجمع عمومی سازمان ملل

برای نتانیاهو روحانی با احمدی نژاد فرقی ندارد

۱۵ مهر ۱۳۹۲ | ۱۳:۲۲ کد : ۱۹۲۲۳۷۹ آمریکا گفتگو خاورمیانه
دکتر اسدالله اطهری، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل منطقه در گفتگو با دیپلماسی ایرانی تاکید می کند که با وجود پیوند ناگسستنی میان تل آویو و واشنگتن، اوباما به همکاری با تهران اعتقاد دارد
برای نتانیاهو روحانی با احمدی نژاد فرقی ندارد

دیپلماسی ایرانی: نتانیاهو بار دیگر دشمنی خود با ایران را به رخ کشید. بخش اعظم سخنرانی نتانیاهو به ایران و حسن روحانی اختصاص داشت. او گفت به روحانی اعتماد نکنید، چراکه اقدامات اخیر ایران، فریبکاری است. احمدی نژاد گرگی در لباس گرگ بود اما روحانی گرگی در لباس میش است. گرگی است که می تواند چشمان جامعه بین المللی را تغییر دهد. اگر ثابت شد که دیپلماسی درباره برنامه هسته ای ایران، به بن بست رسیده اسرائیل آماده است به اقدام نظامی یکجانبه علیه ایران اقدام کند. در کنار او اوباما هم که سعی دارد دل اسرائیلی ها را به دست آورد پس از دیدار با نتانیاهو اعلام کرد گزینه نظامی علیه ایران هم چنان روی میز است.
اما ایران هم در مقابل واکنش نشان داده و حتی ظریف در توییتر رسمی خود نوشت رئیس جمهور اوباما نیازمند ثبات برای ارتقای اعتماد دوجانبه است. پیش فرض رئیس جمهور اوباما که ایران به خاطر تهدیدها و تحریم های غیر قانونی مذاکره می کند، بی احترامی به یک ملت، نادرست و زورگویانه است. حسن روحانی هم تاکید کرده بود انتظار ایران، شنیدن صدای واحد از ایالات متحده است. با وجود تمامی فراز و نشیب ها و لابی گری های رژیم صهیونستی به نظر می رسد دو کشور تصمیم و اراده جدی دارند تا با یکدیگر به توافقی دست پیدا کنند و مسائل و مشکلات خاورمیانه را با همکاری هم به سرانجام رسانند. با دکتر اسدالله اطهری، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل اسرائیل با موضوع بررسی سخنرانی نتانیاهو در سازمان ملل و تاثیر آن بر تصمیم های اوباما به گفتگو نشستیم.

نتانیاهو در سازمان ملل سخنرانی کرد و اینبار گفت که احمدی نژاد گرگی در لباس گرگ بود اما روحانی گرگی در لباس میش است. ارزیابی شما از اظهارنظرهای نتانیاهو در مقایسه با سال های پیش چگونه است؟ آیا تغییری در مواضع او با توجه به قدرت رسیدن روحانی و دولت وی دیده شده است؟

نتانیاهو کتابی در دهه ۹۰ نوشته است به نام "جایی زیر آفتاب " که در آن ایران را بزرگ ترین خطر برای اسرائیل و جهان آزاد دانسته است. او پیش از آنکه نخست وزیر شود این نگاه را داشته و به نظر می رسد این اندیشه وی دچار تحولات عمیق و بنیادینی نشده است.

برخی از تحلیلگران اسرائیلی همانند برخی از تحلیلگران ایرانی هستند، به عنوان مثال به دلیل آنکه جمهوری اسلامی ایران با رژیم صهیونیستی هیچ گونه دوستی ندارد اگر نتانیاهو باشد یا ایهود باراک یا شارون به قدرت برسند، ایران می گوید این دولت ها برحق نیست و به آنها یکپارچه و به شکل نامشروع نگاه می کند و یا گفته می شود این رژیم هر چند که عوض شود خصوصیاتی دارد که نمی توان به آن اعتماد کرد. در مقابل اسرائیلی ها هم چنین نگاهی به ایران دارند که چه احمدی نژاد باشد یا روحانی یا خاتمی چنین حکومتی از اساس اشتباه است و فرقی ندارد که چه فردی در دولت این کشور در قدرت باشد. در حالیکه هر دولتی ویژگی های خود را دارد، به عنوان مثال نگاهی که اسحاق رابین به مساله فلسطین داشت با نگاه شارون و دیگران متفاوت است و یا اندیشه حزب کارگر با حزب لیکود فرق دارد، همانطور که تفکرات خاتمی و روحانی با احمدی نژاد بسیار متفاوت است.

نتانیاهو تمام سعی خود را تا کنون کرده است و از ده سال پیش هم می گفت ایرانی ها تا شش ماه آینده به بمب اتم دست پیدا می کنند و همین امر سبب شد تا کابینه رادیکالی خود را حفظ کند و به نظر می رسد روحانی و تیم وی کار را برای اسرائیلی ها بسیار دشوار کرده اند به دلیل آنکه دیپلماتیک و عقلانی برخورد می کنند و اجازه سوء استفاده به اسرائیلی ها نمی دهند.

نتانیاهو باردیگر صحبت از تشدید تحریم ها علیه ایران به عنوان بهترین عامل تاثیرگذار و همچنین تهدید به حمله نظامی کرده است. آیا با نگاهی که امروزه جامعه جهانی و به ویژه نرمش امریکا در مقابل ایران، صحبت های نتانیاهو خریداری هم دارد؟ و آیا تاثیری بر روابط ایران و امریکا خواهد گذاشت؟

همانطور که در خبرها آمده بود ظاهرا اوباما پیش از صحبت با روحانی با نتانیاهو صحبت هایی داشته و به نوعی هماهنگی وجود داشته است. بنابراین از این نگاه باید گفت که همچنان میان رژیم صهیونیستی و امریکا در خصوص ایران هماهنگی وجود دارد، اما تاکتیک های ایالات متحده با آنها متفاوت است. اوباما معتقد است با نزدیکی به ایران به اهداف خود دست پیدا خواهد کرد تا اینکه از ایران دوری کند. به عنوان مثال امریکایی ها در رابطه با کوبا و شخص فیدل کاسترو نزدیک به ۵ دهه یک مسیر را طی کردند و در حال حاضر به نظر نمی رسد آنها قصد داشته باشند همان راه را طی کنند و دائما تحریم ها را تشدید کنند.

هدف اصلی امریکا این است که برنامه هسته ای ایران نظامی نشود و ایرانی ها نیز بارها اعلام کرده اند که چنین قصدی ندارند همانند کره جنوبی و یا قراردادهایی که اخیرا ترکیه با روسیه امضاء کرده است. مدل ایران در حقیقت همانند ژاپن است که نظامی گری نیست و لزومی برای استفاده نظامی از پیشرفت های هسته ای وجود ندارد. در نتیجه توانایی هسته ای با جنگ افزارهای اتمی متفاوت است و ایرانیان مدل ژاپن را انتخاب کرده اند. اسرائیل سعی دارد به گونه ای القا کند که برنامه ایران به سمت نظامی حرکت می کند.

به عبارت روشن تر امریکا حدود ۵۰ سال کوبا را تحریم کرد و مسبب آن شد که این کشور به دامان روسیه پناه ببرد و حال چرا همین سناریو برای ایران تکرار شود و ایران به روسیه و اروپا نزدیک شود و از امریکا دور شود. این سیاست، سیاست شکست خورده ای است که ایران به کشورهای دیگری نزدیک شود چراکه میان ایران و امریکا منافع مشترکی در خاورمیانه، آسیای مرکزی و قفقاز، خلیج فارس، مدیترانه و شبه قاره وجود دارد و در نتیجه امریکا سعی می کند ایران را از دست ندهد.

جوبایدن گفته است که میان اسرائیل و امریکا پیوند اخلاقی وجود دارد و اگر اسرائیل در منطقه نبود ما باید کشوری ایجاد می کردیم که حامی منافع امریکا باشد. سوال این است که چرا امریکا تا این اندازه خود را وامدار تلاونشین ها می داند و این پیوند اخلاقی چیست؟

منظور آنها بیشتر همان ارزش های یهودی مسیحی است یا دفاع آنها از دموکراسی و مسائل اخلاقی. اما در خاورمیانه این صحبت های جوبایدن خیلی مفهومی ندارد. بدین معنا زمانی که فلسطینی ها به دست رژیم صهیونیستی کشته می شوند این ارزش های اخلاقی برای امریکایی ها مهم تلقی نمی شود و بیشتر با ارزش های یهودی در این مسیر حرکت می کنند.

اسرائیل و امریکا از سال ۱۹۸۳ قرارداد استراتژیک بستند که این مساله مهم ترین قرار داد میان آنهاست تا روابط اخلاقی و ارزشی میان آنها. بنابراین باید تاکید کرد آنچه سبب نزدیکی آنها می شود منافع و چنین قراردادی است همانطور که اوباما نیز بارها گفته است آنچه برای امریکا مهم است امنیت اسرائیل می بشاد. در نتیجه ارزش های اخلاقی پوششی برای اهداف استراتژیک و جهان شمول تلاویو و واشنگتن است.

ایران و به ویژه محمد جواد ظریف واکنش تندی نسبت به آنچه که  اوباما پس از دیدار با این مقام اسرائیلی گفته بود، نشان داد. ظریف اعلام کرده بود که اگر امریکا همچنان همان رویه گذشته را طی کند دیوار بی اعتمادی از بین نخواهد رفت و نتانیاهو هم چهره منفوری است. ارزیابی شما از نگاه دولت جدید ایران و برنامه های پیش روی آن چیست؟

من با محمد جواد ظریف در این مورد هم عقیده نیستم، به دلیل آنکه همانطور که روحانی از سوی اپوزسیون در ایران برای نوع تعاملش با امریکا تحت فشار است،اوباما نیز از سوی گروه های خاصی در امریکا تحت فشار است و باید آن را درک کرد به ویژه میان دو کشوری که در ۳۵ سال گذشته مشکلات بسیاری با یکدیگر داشتند. بنابراین نباید اینگونه فکر کرد که امریکایی ها به دنبال عقب نشینی هستند بلکه باید نهادهای قدرت و نظامیان و گروه های فشار را در این کشور مورد تجزیه و تحلیل قرار داد و سپس موضع گیری کرد. اما خروجی آن است که ایالات متحده اگر برعکس سیاست اعلامی خود عمل کند که عمل نمی کند جایگاه خود را در جامعه بین المللی از دست خواهد داد یعنی سعی می کند به آن موضوعی که طرح می شود عمل کند.

بنابراین شما بر این باور هستید که با وجود تمامی مشکلات و فشارها هم به دولت روحانی و هم اوباما اختلاف ها میان دو کشور حل خواهد شد؟

در حال حاضر چندین بحث مطرح است، عده ای می گویند دولت ایران در حال فریب دادن دولت اوباماست،عده ای دیگر اشاره می کنند که دولت ایران فریب امریکا را خورده است و یااین روند اشتباهی تاکتیکی در ایران بوده است، نرمش قهرمانانه این نبوده است، ایران بر اثر فشارتحریم ها حاضر شده به این سمت حرکت کند و ... گروه های فشار و ذی نفوذ و قدرتمند از این وضعیت به نفع خود استفاده می کنند. باید وزن این گروه ها را درک کرد و اینکه در هر دو کشور گروه های قدرتمندی وجود دارند که مانع مذاکره ایران و امریکا می شوند.

تحریریه دیپلماسی ایرانی/14

انتشار اولیه: جمعه 12 مهر 1392/ باز انتشار: دوشنبه 15 مهر 1392

کلید واژه ها: امریکا نتانیاهو دكتر اسدالله اطهري


نظر شما :