فلسطین قربانی تفرقه شده است

قدس از حماسه تا مرثیه

۲۲ آذر ۱۳۹۶ | ۱۲:۵۸ کد : ۱۹۷۳۶۹۹ نگاه ایرانی خاورمیانه
صادق ملکی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: برای نسلی که روح و جسماش با آرمان فلسطین پیوند خورده، این روزها، روزهای سخت و تلخی است. بی شک پس از اعلامیه بلفور، شناسایی قدس بعنوان پایتخت اسرائیل از سوی ترامپ سخت ترین ضربه به مردم فلسطین و مسلمانان جهان است.
قدس از حماسه تا مرثیه

دیپلماسی ایرانی:چه باید گفت برای آرمانی که از جایگاه حماسه به مرتبه مرثیه سرایی رسیده است. در پاسخ به چرایی اشغال فلسطین و در اعلام قدس بعنوان پایتخت رژیم صهیونیستی  فلسطینی ها و به تبع آن مسلمانان بیش از همه باید به خویش بنگرند. همه کاستی ها را به گردن دشمن انداختن فرافکنی و گریز از مسولیت ها، کوتاهی ها و.... و البته آسان ترین راه است.

 برای نسلی که روح و جسماش با آرمان فلسطین پیوند خورده، این روزها، روزهای سخت و تلخی است. بی شک پس از اعلامیه بلفور، شناسایی قدس بعنوان پایتخت اسرائیل از سوی ترامپ سخت ترین ضربه به مردم فلسطین و مسلمانان جهان است.

اقدام ترامپ در زمانی صورت گرفت که از جهان اسلام، جز نام چیزی نمانده است. نباید خویش را فریب دهیم. ما وقتی از دنیای غرب سخن می گویم از قابلیتی سخن می گویم که توانایی آن را دارد در بزنگاه ها، ظرفیت خود را در یک قالب منسجم بنمایش بگذارد. اما جهان اسلام، بیشتر ظرفیتی مجازی است که عملا توانایی به چالش کشیدن دنیای متقابل خود را ندارد. ترامپ در بهترین شرایط ممکن به وعده انتخاباتی خود در شناسایی قدس بعنوان پایتخت اسرائیل، عمل کرد. ظاهرا ترامپ دیوانه، آن قدر هم دیوانه نیست، زیرا با این اقدام از یک سو حمایت صهیونیست ها را بدست آورد و از سوی دیگر چالش های درونی و اتهامات مرتبط با روسیه در مورد خود را به حاشیه برد. امروز صلح دو طرفه به پایان رسیده و آنچه دور نما نشان می دهد صلحی یک طرفه و تحمیلی به فلسطین ها است. محکومیت ها و تظاهرات نمی توانند کار چندانی به سرانجام برسانند. داعش انرژی زیادی از جهان اسلام گرفت. بنظر می رسد یکی از اهداف ظهور این پدیده شوم، بسترسازی برای شناسایی قدس بعنوان پایتخت اسرائیل از سوی امریکا بوده است.

 زمانی آزادی فلسطین برای همه مسلمانان فارغ از شیعی و سنی یک هدف مشترک بود، اما به همان اندازه که با ظهور داعش جبهه مقاومت ازتوجه به فلسطین دور شد، فلسطین و جهان تسنن نیز از مقاومتی که که شاکله اصلی آن شیعیان بودند، دور شدند.

جهان اسلام بخود مشغول شدند. شد، آنچه نمی باید می شد. دیروز سعودی، به همراه ترکیه به ویرانی سوریه و دخالت در عراق پرداخت و امروز ریاض، به قصد نابودی مردم یمن، نسل کشی می کند. مدت هاست نگاه مذهبی و مبارزه با تشیع نقطه کانونی سیاست راهبردی سعودی ها شده است. در این فضا سخن گفتن از جهان اسلام و انتظار اقدام هماهنگ از آن در قبال تصمیم ترامپ، زمینه عملی نداشته و خیال بافی است.

اگر جهان اسلامی وجود داشته باشد که دارد، فعلا در کنار اختلافات عمیق، با یکدیگر دعوای رهبری دارند. براستی رهبر جهان اسلام کیست؟ ایران، ترکیه، سعودی، مصر با ملاحظات ارجحیت منافع ملی و با نگاه خاص هر یک در رقابت با دیگری، در پی تصدی رهبری جهان اسلام  هستند. با توجه به ضعف ها و ظرفیت های موجود و تجربیات غرب، دیگر حتی امکان تحریم های چون تحریم نفتی دهه هفتاد میلادی نیز وجود ندارد. فارغ از آن در مواضعی زیرکانه، اروپا در کنار امریکا در این اقدام قرار نگرفته است. تقریبا همه کشورهای غربی اقدام ترامپ را محکوم کرده اند که شاید میزان و تبلور آن چون کشورهای اسلامی نباشد، اما با فاصله گیری از امریکا از پرداخت هزینه های تصمیم امریکا مصون مانده و در عین حال عمل آنان فاصله چندانی با عمل کشورهای اسلامی نداشته است. البته رویه غربی ها در بلند مدت می تواند در جهت سیاست های امریکا تغییر کند اما این تغییر با تاخیر در میان بسیاری از کشورهای اسلامی نیز می تواند رخ دهد.

 نه اتحادیه عرب، نه سازمان کنفرانس اسلامی و نه غیر متعهدها هیچ یک و حتی فلسطین ها نمی تواند اقدامی عملی برای عقب نشینی ترامپ از تصمیم خود کند. بخشی عمده ای از فلسطینی ها همچنان درگیر کشاکش میان حماس و دولت خودگردان بوده و بخشی از فلسطینیها نیز در بستر زمان و مکان از جایگاه آوارگی به مهاجر، تغییر هویت داده اند. جنس بسیاری از فلسطینی ها و حتی مسلمانان از جنس گذشته نبوده و  فلسطینی ها و مسلمانان، مسلمانان و فلسطینی ها دهه های پیش نیستند. 

تغییرات رخ داده در نظام بین الملل، جهان اسلام و میان فلسطینی ها قابل تعمق بوده و باید راهنمایی برای تغییر نگاه سنتی و اتخاذ رویکرد های جدید باشد.

توجه داشته باشیم اقدامات سیاسی برای جلوگیری از یک روند باید قبل از تصمیم سازی و اعلام آن صورت بگیرد.

 از ماست که برماست. همه  توطئه ها و تخریب های روی داده را بنام امریکا نزنیم که جهان اسلام نیز کم تقصیر ندارد. بیش از دشمن، باید بخویش بنگریم. ما نیزخواسته یا نخواسته تغییر کردیم. همه مسلمانان کم و بیش وارد تور داعش شده و داعش توانست محلی برای تصفیه حساب های اهل تسنن و تشیع شود. گفته ایم و گفتند که برنده ظهور داعش تل آویو است و در نهایت با اعلام پذیرش قدس بعنوان پایتخت اسرائیل عملا تل آویو برنده پسا داعش شد. بله، بازی تمام نشده اما قدس پایتخت شده و روند تحولات وارد دور تازه ای شده است که باید به آن به عنوان مقطعی جدید از تاریخ تحولات خاورمیانه نگریست.

آزادی فلسطین از محورهای اصلی انقلاب اسلامی ایران تحت رهبری امام (ره) بود که سبب امید و تحرک در جهان اسلام شد. با جنگ تحمیلی و تاکتیک راه قدس از کربلا می گذرد، راهبرد و اولویت آزادی فلسطین اگرچه به حاشیه رفت، اما کماکان و علیرغم مشکلات در کانون سیاست خارجی ایران محور اصلی باقی ماند. ایران شیعی در حالی پشتیبان فلطسینی های سنی بود که در جنگ تحمیلی به همراه کشورهای عربی، عمده گروه های فلسطینی نیز در کنار صدام جای گرفتند اما این حرکت ها نتوانست ایران را از هدف آزادی فلسطین دور کند. در حمایت از موضوع فلسطین، بعضا حتی گفته شد ایرانیان، فلسطینی تر از فلسطینی ها هستند. البته بخشی از حمایت ایران از فلسطینی ها نیز به هدف خروج ایران شیعی، از غربت  و اتهامات تاریخی بود.

امروز آنچه نمی باید می شد، شده است. محکومت ها، تظاهرات ها، کنفرانس ها، بیانیه ها، درگیری های خیابانی در غزه و عملیات فردی و سازمانی فلسطینی ها هیچ یک سبب تغییرات اساسی نخواهد شد. این اقدامات رفتن به راه گذشته ای است که بیش از امروز جدی تر بود. قدس فارغ از اقدامات دشمن، قربانی تفرقه میان جهان اسلام شده است. راهی باید یافت. تا زمانی که جهان اسلام از فاکتورهای واقعی قدرت دور بوده و درگیر رقابت های  ژئوپولتیکی در سوریه، عراق ، یمن و... باشد، قدس از آن صهیونیست ها خواهد بود.

 رقابت میان روم شرقی و غربی و در نهایت تعضیف قسطنطنیه، سبب سقوط روم شرقی و تغییر نام آن شهر به استانبول شد. امروز مومنان مسیحی و گردشگران غربی با حسرت از کلیساها و آثار باقی مانده از امپراتوری روم شرقی در ترکیه در قالب توریست دیدن می کنند و اگر وحدت و انسجام عملی میان جهان اسلام (که دور می نماید) رخ ندهد، دور نخواهد بود که مسلمانان نیز بجای قدس، از اورشیلم دیدن کنند.

نکته آن که بسیاری دو دولت و دو پایتخت را قابل مذاکره نمی دانستند، اما شاید فردا دست یافتن به آن برایشان نقطه ایده آل شود. جنگ سرد سال هاست پایان یافته است و دیگر فلسطین و فلسطینی ها چون گذشته کانون نهضت ها و ملجا مبارزان و آزادیخواهان نیستند. شاید فلسطینی ها نیز مجبور شوند به پایان یافتن دوره مبارزه مسلحانه تن دهند و راهی دیگر برگزیند. شاید.

کلید واژه ها: انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس دونالد ترامپ


نظر شما :