استثناگرایی امریکا "شهر درخشان روی تپه"

دونالد ترامپ، رئیس جمهوری متفاوت از همه روسای جمهور امریکا

۰۸ مهر ۱۳۹۷ | ۱۴:۰۲ کد : ۱۹۷۹۲۶۳ آمریکا نگاه ایرانی
ام البنی پولاب در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: دیدگاه ناسیونالیستی ترامپ در دو وجه اصلی سخنرانی یعنی حاکمیت ملی با دفاع از منافع ملی کشورش و عدم تسلیم حاکمیت امریکا به بوروکراسی جهانی غیر منتخب، غیر پاسخگو و در بخش سیاست خارجی با انتخاب سیاستهایی مبنی بر اولویت دادن به استقلال و همکاری بر کنترل و استیلای جهانی کاملا مشهود بود.
دونالد ترامپ، رئیس جمهوری متفاوت از همه روسای جمهور امریکا

نویسنده: ام البنی پولاب، کارشناس ارشد مسائل بین الملل

دیپلماسی ایرانی: هفتاد و سومین مجمع عمومی سازمان ملل متحد در 26 سپتامبر 2018 در نیویورک برگزار شد و دونالد ترامپ، چهل و پنجمین رئیس جمهوری امریکا با سخنرانی طولانی تر از حد پیش بینی و با تمرکز بر میهن پرستی به جای ایدئولوژی جهانی سازی، استثناگرایی امریکا را زیر سوال برد.

دیدگاه ناسیونالیستی ترامپ در دو وجه اصلی سخنرانی یعنی حاکمیت ملی با دفاع از منافع ملی کشورش و عدم تسلیم حاکمیت امریکا به بوروکراسی جهانی غیر منتخب، غیر پاسخگو و در بخش سیاست خارجی با انتخاب سیاستهایی مبنی بر اولویت دادن به استقلال و همکاری بر کنترل و استیلای جهانی کاملا مشهود بود.

ترامپ با برشمردن دستاوردهای به دست آمده در کمتر از دو سال از دوران ریاست جمهوریش در مقایسه با کل تاریخ کشورش اقتصاد در حال رونق امریکا را با افزایش ده تریلیون دلاری، افزایش چهار میلیونی فرصتهای شغلی همراه با کاهش درخواست مزایای بیکاری به کمترین میزان، کاهش و اصلاح مالیات ها، افزایش اعتبار نظامی هفتصد میلیون دلاری به رخ کشید که شاید از نظر سران کشورهای دیگر تعریف و تمجیدی بود که خنده بر لبانشان آورد، اما می توانست گزارشی برای رضایتمندی شهروندان امریکایی و کسب آرای دوباره برای دور دوم ریاست جمهوریش باشد. 

ایده های غیرمتعارف و بعضا مغایر با اصول دیپلماسی ترامپ مانند بی اعتنایی به مبانی جهانی شدن، مهاجرت و تعهدات بین المللی نیز بهت برانگیز بود. تاکید بر استقلال و همکاری بدون دخالت در سیاست های دیگر کشورها نیز ناباورانه بنظر رسید. چنانچه منتقدان ترامپ در جملات وی ناسیونالیسم نژادپرستانه و وسوسه انزوا طلبانه ای را سراغ گرفتند که حس بازگشت به دوران قبل از جنگ جهانی دوم را تداعی می کرد و یک جانبه گرایی وی را منجر به تضعیف رهبری ایالات متحده در صحنه جهانی دانسته اند. اگر چه با توجه به شعار "اول امریکا" ی ترامپ پاسخ این خواهد بود که وی همیشه امریکا را در اولویت نخست قرار می دهد و از رهبران کشورهای دیگر نیز می خواهد که  همین گونه باشند. 

هنری کیسینجر، دیپلمات و مشاور اسبق امنیت ملی امریکا که پیروزی ترامپ را در انتخابات ریاست جمهوری رخ دادن یک انقلاب داخلی دانسته بود، در پاسخ به این سوال که آیا ایده استثناگرایی آمریکایی در حال برچیده شدن است؟ گفته بود که استثناگرایی آمریکایی همچنان وجود دارد اما در آن مفهوم "یک شهر درخشانِ روی تپه"- استعاره از منحصر بودن آمریکا در تمام جهان- در حال تضعیف است.

در حالی که نگرش سنتی مبنی بر این بوده است که امریکا باید جامعه بین الملل را کنترل کرده و به قولی نقش پلیس جهانی را ایفا کند، به نظر می رسد که در این جریان استثناگرایی آمریکا دونالد ترامپ استثنا است. زیرا او معتقد است که کشورش بیش از اندازه به جهان و مسائل آن بها داده تا حدی که از منافع ملی خود نیز گذشته است. 

پس از پایان جنگ جهانی دوم همواره رؤسای جمهور آمریکا بر این باور بوده اند که ایالات متحده آمریکا مأموریت ویژه ای برای صلح جهانی از طریق گسترش آزادی و دموکراسی دارد. در تضاد با سیاست خارجی جورج دبلیو بوش که بر مبنای یک جانبه گرایی و حصول امنیت و منفعت با استفاده از شیوه های سخت افزاری و با توجه به حملات یازده سپتامبر شکل گرفته بود و ایده جنگ های پیشگیرانه برای نابودی دشمنان قبل از حمله به ایالات متحده را دنبال می کرد، سیاست خارجی باراک اوباما تاکید بر چندجانبه گرایی داشته و درصدد تقویت قدرت و مشروعیت بخشیدن به نهادهای بین الملل بود. اوباما از ملت امریکا به عنوان یک شریک برابر نه یک ملت استثنایی یاد می کرد و با سه اصل دیپلماسی، توازن و توسعه از استراتژی قدرت نرم حمایت می کرد. او امنیت جهان را در گرو همکاری و مشارکت دانسته و در پی جلوگیری از تصمیمات بیرحمانه و حفظ حقوق بشر بود.

ترامپ اما هدف را بر ارتقای رفاه ملت امریکا از طریق بازسازی اقتصادی قرار داده و بیشتر بر منافع ملی کشور در راستای ابرقدرتی امریکا در جهان متمرکز شده است. از این رو چالشهای جهانی عنوان شده از سوی ترامپ در سخنرانی وی در مجمع عمومی سازمان ملل با موضع گیری ها و راهکارهای خاص و کاملا متفاوت با اسلافش همراه بوده است: 

در اروپا تحسین لهستان برای حمل انرژی از طریق خط لوله به اروپا و انتقاد از آلمان برای اتکای بیش از حد به روسیه 

در امریکای لاتین نکوهش مهاجرت غیر قابل کنترل و قاچاق انسان، پیشنهاد برچیده شدن سوسیالیسم در ونزوئلا و همه جا و جایگزین کردن دموکراسی به جای آن با اعلام تحریم های جدید علیه ونزوئلا

در خاورمیانه نوید تغییرات تاریخی در منطقه و تصمیم گیری ها برای آینده به دست مردم منطقه، اظهار رضایتمندی از انتقال سفارت امریکا به اورشلیم (بیت القدس) و صلح بین اسراییل و فلسطین، انتقاد از اوپک برای فروش نفت با قیمتهای گران و فاجعه بار، حمایت از مبارزه با تروریسم و افراط گرایی و جلوگیری از نفوذ تروریسم به دیگر کشورهای منطقه به کمک ارتش امریکا، اعلام تحریم های جدید علیه ایران برای مداخلات منطقه ای و همچنین تحسین عربستان، امارات و قطر برای وعده کمک به مردم سوریه و یمن، تبریک به مردم اردن و دیگر کشورهایی که مهاجران سوری را پذیرفته اند و آرزوی صلح برای خاورمیانه

در شرق دور اظهار رضایت از تعامل ایالات متحده با کره شمالی و ابراز سپاس از رهبران کره جنوبی، چین و ژاپن برای همکاری جهت برداشته شدن چشم انداز جنگ و تلاش ها برای غیرهسته ای شدن شبه جزیره کره

در نهادهای بین المللی انتقاد از شورای حقوق بشر برای تبدیل شدن به مایه شرمساری برای سازمان ملل، از  دادگاه بین المللی جنایی برای عدم مشروعیت به دلیل پایمال کردن عدالت، اعلام عدم شرکت امریکا در مجمع جدید مهاجرت به دلیل عدم پاسخگویی این نهاد با این توجیه که هر فرد باید در کشور خودش در امنیت باشد تا نیازی به مهاجرت نباشد. محدود کردن مشارکت در توافقنامه های جهانی با یادآوری خروج واشنگتن از معاهده هسته ای ایران و تغییرات اقلیمی پاریس، عنوان کردن رد ایدئولوژی جهانی شدن و انتخاب دکترین وطن دوستی در سراسر جهان
اعلام نیاز برای تغییر در سازمان تجارت جهانی دفاع از تجارت منصفانه و متقابل با اتهام سوء استفاده از امریکا توسط دیگر کشورهای عضو، تجدید نظر در تمام توافق های بد، اعلام توافق تازه امریکا با مکزیک، حصول توافقنامه امریکا و کره جنوبی و ایجاد تغییر در پذیرش کشورها در نظام تجاری دنیا به منظور رد کشورهایی که اصول سازمان را رعایت نکرده اند. به طور مثال ورود چین به سازمان تجارت جهانی و صادرات کالا با استفاده از صنایع تحت کنترل دولت که نتیجه آن از دست رفتن سه میلیون شغل کارخانه ای در امریکا و شصت هزار کارخانه، سیزده تریلیون دلار کسری موازنه تجاری بوده است. اعلام بستن تعرفه بر کالاهای چینی برای پیشگیری از بیکاری و تاراج ثروت امریکا 

در تک تک این مواضع آشکارا چرخش اساسی از رویه استراتژی امریکایی نمود پیدا می کرد و دونالد ترامپ بر خلاف اسلافش سیاست های بلندپروازانه اش را برای برتری جویی جهانی در قالب دکترین میهن پرستی ارائه کرده بود. از آنجایی که استراتژی ها در همه ادوار ریاست جمهوری های امریکا یکسان بوده و همگی اصول پایه‌ای مشترکی داشته اند و تفاوت ها تنها در دکترین هر رئیس جمهور بوده، این سوال باقی خواهد ماند که آیا ترامپ فرصت خواهد داشت تا با انسجام میان سیاست خارجی و حاکمیت داخلی امریکا بتواند با تغییر نگاه نخبگان سیاسی در استثنایی بودن امریکا نگرانی ها در مورد ثبات جهانی و ظهور روابط جدید را برطرف کند؟ 

کلید واژه ها: ایالات متحده امریکا دونالد ترامپ


( ۷ )

نظر شما :

علیرضا حکیمی نژاد ۰۸ مهر ۱۳۹۷ | ۱۷:۴۶
عالی بود.