تاثیرات اعمال فشار حداکثری ترامپ بر سیاست داخلی ایران (بخش دوم)

احیای اقتصاد، بزرگ ترین چالش دولت

۲۷ تیر ۱۳۹۹ | ۱۲:۰۰ کد : ۱۹۹۳۳۱۷ اخبار اصلی پرونده هسته ای
کارزار اعمال فشار حداکثری ایالات متحده و اتخاذ رویکرد تقابلی از سوی ایران خطر درگیری نظامی بین دو طرف را افزایش داده است. منافع اروپا حکم می کند که این چرخه را بشکند. اروپا برای اینکه بتواند دیپلماسی خود را به شیوه موثرتری پیش ببرد، باید به درک عمیق تری از تمایلات، اولویت ها و عملکرد بلوک های قدرت در ایران دست یابد. اروپا از طریق مسائل اقتصادی و پرونده هسته ای می تواند ایران و ایالات متحده را به تعامل و مشارکت در مذاکرات معنادار با یکدیگر ترغیب کند.
احیای اقتصاد، بزرگ ترین چالش دولت

نویسنده: الی گرانمایه

دیپلماسی ایرانی: رهبران ایران در حال حاضر با سه مساله اساسی مواجه هستند که به طور مستقیم با منافع اروپایی ارتباط دارند. اولین مساله به چگونگی نجات اقتصاد و نقشی که غرب باید در این زمینه ایفا کند، مربوط می شود. دومین مساله حول این محور می چرخد که آیا ایران به ویژه پس از ترور سردار سلیمانی، فرمانده نیروی قدس، باید با ایالات متحده وارد دیپلماسی از هر نوع آن بشود یا خیر. سومین مساله هم بر این موضوع تمرکز دارد که آیا ایران می تواند از منافع خود در منطقه از طریق ابزارهای دیپلماتیک محافظت کند، یا برای این کار به رویکرد نظامی تهاجمی نیاز است. دولت های اروپایی که امیدوارند بتوانند ایران را به مشارکت در روندی دیپلماتیک ترغیب کنند، باید به خوبی مناظرات داخلی در ایران درباره مسائل فوق را زیر نظر بگیرند.

نجات اقتصاد

امروز، مساله اصلی پیش روی رهبران ایران به چگونگی احیای اقتصاد کشور مربوط می شود. جدای از مدیریت ضعیف اقتصاد کشور، کارزار اعمال فشار حداکثری دولت دونالد ترامپ نیز به شدت به ایران آسیب رسانده است. در حالی که ایران هنوز با مشکلات ناشی از اعمال مجدد تحریم ها توسط آمریکا دست و پنجه نرم می کرد، به ناگاه مجبور شد به فشارهای ناشی از سقوط قیمت نفت نیز رسیدگی کند و با آسیب های بحران کووید ۱۹ بر چشم انداز رشد مواجه شود. انتظار می رود اقتصاد ایران امسال ۵.۳ درصد کوچک تر شود. تظاهرات های احتمالی و ناآرامی های جدید می تواند شرایط اقتصادی را به چالشی اساسی برای کل نظام جمهوری اسلامی تبدیل کند؛ به ویژه اینکه تهران احساس می کند واشنگتن با هدف فروپاشی در ایران به ناآرامی ها دامن می زند. ایران اکنون نیازمند تزریق پول به بخش های اشتغال زا نیاز دارد و این در حالی است که نه امکان تجارت آزاد را دارد و نه افزایش سرمایه.

در رابطه با اینکه ایران چه باید بکند، دو تفکر مختلف وجود دارد. نوگرایان و برخی از محافظه کاران سنتی از رویکرد صنعت گرایی مدرن حمایت می کنند که مبتنی بر چشم انداز اقتصادی است که در آن ایران تحت فشار تحریم ها نباشد و خصوسی سازی و سیاست های نولیبرال را پیش ببرد. طبق توضیحات یک کارشناس اقتصادی، این الگو بر مبنای این تفکر شکل گرفته است: ایران تنها زمانی می تواند به پتانسیل های خود به عنوان یک قدرت اقتصادی منطقه ای دست یابد که اقتصاد خود را به روی سرمایه گذاری و فناوری خارجی بگشاید. یک کارشناس دیگر هم این رویکرد را یک دیدگاه اول اقتصاد برای ایران توصیف کرده که به نوعی می توان آن را نمونه اسلامی شیوه دنگ در چین توصیف کرد. این رویکرد اولین مرتبه در دولت هاشمی رفسنجانی به اجرا گذاشته شد.

نوگرایان اعمال مجدد تحریم های ایالات متحده و کارزار اعمال فشار حداکثری را عامل سقوط اقتصادی ایران می دانند. دولت روحانی با اشاره به کاهش تجارت هشدار داد حتی کشورهای دوست نیز که وعده داده بودند تحریم های یکجانبه ایالات متحده را به چالش خواهند کشید، همچون ترکیه و چین و روسیه، از خرید نفت ایران بیم دارند. به همین دلیل هم آنها به دنبال کسب اطمینان از تسهیل تحریم ها از طریق دیپلماسی هستند. چنین امری امکان دریافت درآمد حاصل از صادرات نفت و فرآورده های پتروشیمی، دسترسی به بازارهای مالی و سرمایه گذاری بین المللی و دسترسی به میلیاردها دلار ذخایر بلوکه شده در بانک های خارجی را برای ایران فراهم خواهد آورد.

در همین حال، اصول گرایان و محافظه کاران رویکرد موسوم به چارچوب اقتصاد مقاومتی را ترجیح می دهند. این رویکرد بر کاهش آسیب پذیری اقتصاد ایران در برابر فشارهای خارجی از طریق مدیریت ارتقا یافته، افزایش تولیدات داخلی، و تکنیک های طراحی شده برای دور زدن تحریم ها تمرکز دارد. طرفداران این رویکرد این بحث را مطرح می کنند که ایران باید سطح روابط تجاری خود با همسایگان نزدیک و با روسیه و چین را افزایش دهد. چنین رویدکردی به ویژه با کاهش تعهدات سیاسی بازیگران غربی طرفداران بیشتری پیدا می کند.

طرفداران الگوی اقتصاد مقاومتی دولت روحانی را به دلیل قرار دادن همه تخم مرغ ها در سبد تسهیل تحریم های ایالات متحده با حصول برجام، ضعیف و ساده اندیش می خوانند. آنها اساسا اهمیت زیادی به تحریم های آمریکا نمی دهند؛ ترجیح می دهند به جای تسلیم شدن در برابر فشار غربی، تدابیر تحریمی را دور بزنند. از دیدگاه اصول گرایان و محافظه کاران، تجربه برجام نشان داد که دیپلماسی نمی تواند به هیچ گونه تحول بزرگ اقتصادی برای ایران بینجامد و قائل شدن امتیازات تنها به نفع غرب تمام خواهد شد. بر همین اساس، اعضای اصول گرای شورای ... در ژانویه ۲۰۲۰ به طور موفق مانع از تصویب تدابیر اف ای تی اف شدند و این در حالی بود که لوایح مربوط به آن در سال ۲۰۱۸ توسط مجلس تصویب شده بودند. همانطور که یک کارشناس نزدیک به جناح اصول گرا توضیح داده، موضع این جناح این است که ایران نباید مطابق نقشه راه اف ای تی اف، صورت حساب های خود را برای موسسات غربی به نمایش بگذارد؛ نه در زمانی که برای دور زدن تحریم های آمریکا به حفظ کانال های ارتباطی خود نیاز دارد.

برخی حامیان الگوی اقتصاد مقاومتی حتی باور دارند که آسیب تحریم ها به ایران کمتر از ادعای نوگرایان بوده است: گروهی از اصول گرایان روحانی را به غلو کردن درباره تاثیرات تحریم ها در تلاش برای از سر گیری مذاکرات با ایالات متحده محدود کرده اند و مسائل اقتصادی را سیاسی خوانده اند. برخی طرفداران الگوی اقتصاد مقاومتی این اقتصاد را بیان ارزش انقلابی، در اولویت قرار دادن افراد فقیر و ایجاد شبکه امنیتی برای آنهایی که در رژیم شاه نادیده گرفته شده بودند، می دانند. بیرون نگه داشتن سرمایه گذاری های غرب از ایران نیز با اهداف انقلابی در مواجهه با امپریالیسم همخوانی دارد. برخی از اصول گرایان تندرو حتی از چارچوب اقتصاد مقاومتی و سلطه خود بر دستگاه قضایی برای حمله به نوگرایان و متهم کردن آنها به نخبه گرایی و فساد استفاده و خودشان را ارائه کنندگان مدیریت جهادی لازم برای اداره کشور معرفی می کنند. (این مطلب ادامه دارد.)

منبع: شورای روابط خارجی اروپا / مترجم: طلا تسلیمی
 

کلید واژه ها: برجام توافق هسته ای مشکلات اقتصادی ایران کاهش قیمت نفت در بازارهای جهانی مدیریت اقتصادی


( ۶ )

نظر شما :