چرا آنکارا به حضور در فراتر از مرزهایش فکر می کند؟

سیاستگذاری های هوشمند و کاربردی ترکیه و حوزه نفوذ عربی

۱۷ بهمن ۱۳۹۹ | ۱۴:۰۰ کد : ۱۹۹۹۶۴۴ خاورمیانه انتخاب سردبیر
نویسنده خبر: مصطفی مطهری
مصطفی مطهری در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: آنچه ترکیه را به انجام فعالیت های چالشی – ترغیبی در عرصه منطقه ای واداشته است عبارتند از نیاز به خروج از لاک درون سرزمینی به فرا سرزمینی در عرصه خارجی با شاخص های محیطی نزدیک و دور برای تأمین منافع، تعاریف هوشمندانهِ استفاده از دوگانه متغیر حضور فیزیکی – عینی و متافیزیکی – ذهنی و موفقیت روز افزون این راهبرد عملیاتی، پیوند شرایط داخلی به عرصه خارجی و بروزرسانی و متناسب سازی آن با واقعیات سیاست خارجی ترکیه، فرصت حضور در فعالیت های منطقه ای بنا بر شرایط موجود داخلی و خارجی، و بالاخره اینکه پیوست عملی و نظری جهت نفوذ گستری در عرصه خارجی با پشتوانه تمام عیار داخلی.
سیاستگذاری های هوشمند و کاربردی ترکیه و حوزه نفوذ عربی

دیپلماسی ایرانی: ترکیه نیز به مانند ایران یکی از کشورهای منطقه خاورمیانه است که از حیث زبانی و نژادی با دیگر کشورهای منطقه ای متفاوت بوده و ماهیتی متمایز از مبانی همگرایانه بر مبنای گزاره های مذکور دارد. از این رو حضور ترکیه در منطقه عربی و در میدان هایی که در قالب حوزه نفوذ عربی تعریف می شود یکی از نکاتی است که کمتر بدان پرداخته شده است.

واقعیت امر این است که حضور ترکیه در میدان عربی و در منطقه ای که به عنوان مناطق نفوذ و حوزه امنیتی کشورهای عربی مانند سعودی و در مورد جدید یعنی امارات تعریف می شود موجب شکل گیری نوعی رهیافت های مبتنی بر تهدید با کارکردهای تهاجمی از سوی طرفین شده است. نکته قابل توجه در این باره این است که ترکیه افزایش دامنه فعالیت و حضور در مناطقی که در این یادداشت از آنها به عنوان منطقه عربی یاد می شود تنها به عرصه زمینی محدود نیست بلکه در عرصه دریایی نیز در این سال ها تلاش کرده است تا مدعیان عربی در عرصه فعالیت های منطقه ای را به چالش بکشد. 

به علاوه اینکه اگرچه ترکیه از وجود بحران و شرایط بحران به عنوان یک فرصت جهت پیشبرد اهداف و اجرای راهبردهای نفوذ استفاده می کند اما با این حال این موضوع را باید مد نظر قرار داد که ترکیه صرفاً از بحران به عنوان تنها متغیر موجود در این باره استفاده نمی کند. چرا که مضاف بر وجود بحران واقعی و عینی، تصویرسازی های مصنوعی از چالش و تهدیدات در این باره از جمله مواردی می باشد که از سوی آنکارا در مسیر حصول به اهداف توسعه طلبانه منطقه ای در سرزمین های عربی سیاستگذاری شده است. 

بیان این موضوع درباره برنامه ها و طرح های ترکیه ذیل اهداف سیاستگذاری شده در عرصه خارجی، می تواند جالب باشد؛ از این منظر که راهبرد حضور و فعالیت در مناطق مورد نظر از حیث جغرافیایی، پیوستاریِ منحصر و خاص دارند. در واقع پیوست جغرافیایی نه به معنای عام و عمومی آن که در قالب نقشه جغرافیایی رویت می شود بلکه به آن معنا که حضور در مناطق سرزمینیِ مورد نظر در پیوستگی و فشردگی آن با مناطق دریایی است که ترکیه در آنجا نیز به دنبال خلق فرصت برای ارتقاء جایگاه خود و نقش آفرینی های ویژه است. گواه این ادعا همبسته بودن فعالیت های ترکیه در مناطقی است که در آنجا حضور فیزیکی دارد و تلاش دارد تا در حوزه دریایی(مدیترانه و خلیج عدن و سواحل سومالی) نیز پیوندهایی را در این باره برقرار کند.

اما وجه دیگر ماجرای نفوذ ترکیه در منطقه عربی با توجه به تمایزات ذکر شده در ابتدای این یادداشت، به عنوان یکی از واحدهای جغرافیایی متمایز(به همراه ایران و رژیم صهیونیستی) با واحدهای عربی در خاورمیانه، استفاده از رویکردهای ایدئولوژیک به عنوان یک گزاره کلان با کارکردهای فرا ملی – فرانژادی – فرا زبانی است. در واقع ترکیه از متغیر ایدئولوژی و شاخص های مبتنی بر آن به عنوان یک الگوی سیاسی برای توسعه نفوذ خود در مناطق عربی استفاده می کند. بطوریکه تولید و بازتولید مبانی بنیادین از موضوع باورهای ایدئولوژیک به عنوان یک کلان روایت از سوی آنکارا، راهبرد شکل گرفته از سیاست نفوذ در شق دیگر را عملیاتی می سازد.   

آنچه بدیهی است این است که سیاستگذاری های ترکیه برای نفوذ در مناطق عربی با رویکرد دوگانه حضور فیزیکی و حضور ایدئولوژیک بیش از آنکه بر مبنای متافیزیک جهان ترکی و مؤلفه های مبنی بر پر کردن خلاء ژئوپلیتیک، قابل تعریف و رصد کردن باشد بیشتر براساس بسط ژئوپلیتیک و گسترش دامنه و گستره هژمونیک قابل تعریف است. به طوری که در ذیل سطوح هوشمندانه رفتار و عملکرد آنکارا در مسیر توسعه طلبانه نفوذ ارضی – ذهنی پیش از آنکه رجوع به مبادی ناستالوژیک ترکی و یا نظریات مرتبط در این باره اساس عمل و اولویت اقدام باشد چگونگی و میزان کنش، نوع کنش، مکان و میدان کنش برای ارتقاء جایگاه منطقه ای ترکیه در ذیل رهیافت های بین المللی مد نظر است. به عبارت بهتر اینکه ترکیه با در نظر داشتن شاخص های قدرت گستری منطقه ای، بازیگری و بازی کردن را در قالب کنش های بین المللی و قواعد مترتب بر آن را دنبال می کند؛ گواه این ادعا نیز گستره کنش و فعالیت آنها از خاورمیانه تا شمال آفریقا، قفقاز و آسیای میانه است. 

اگرچه از حیث رویکرد تاریخی این مناطق با نظریات نوعثمانی گری اردوغان برای احیای قدرت عثمانی ها در قامت جمهوری ترکیه تبیین و تحلیل می شود، اما واقعیت ماجرا چیزی فراتر از یک رجعت تاریخی است. چرا که اولویت های مبنایی ترکیه علیرغم نشانگان تاریخی، بر مبنای دولت محوری و متغیرهای عینی – ذهنی کسب منافع و تأمین و صیانت از آن سامان پیدا کرده است. از این رو در این مسیر گزاره های تاریخی نیز به مانند دیگر گزاره های موجود نقش حمایتی و تسهیل گرا و انسجام بخش و تسریعی را دارا هستند.   

بنابراین با توجه به نکات بیان شده باید خاطر نشان کرد که آنچه ترکیه را به انجام فعالیت های چالشی – ترغیبی در عرصه منطقه ای واداشته است عبارتند از نیاز به خروج از لاک درون سرزمینی به فرا سرزمینی در عرصه خارجی با شاخص های محیطی نزدیک و دور برای تأمین منافع، تعاریف هوشمندانهِ استفاده از دوگانه متغیر حضور فیزیکی – عینی و متافیزیکی – ذهنی و موفقیت روز افزون این راهبرد عملیاتی، پیوند شرایط داخلی به عرصه خارجی و بروزرسانی و متناسب سازی آن با واقعیات سیاست خارجی ترکیه، فرصت حضور در فعالیت های منطقه ای بنا بر شرایط موجود داخلی و خارجی، و بالاخره اینکه پیوست عملی و نظری جهت نفوذ گستری در عرصه خارجی با پشتوانه تمام عیار داخلی.

مصطفی مطهری

نویسنده خبر

دکترای علوم سیاسی و کارشناس مسائل شبه جزیره عربستان

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: ترکیه رجب طیب اردوغان ترکیه و اعراب خاورمیانه


( ۱۳ )

نظر شما :

خسرو ۱۷ بهمن ۱۳۹۹ | ۱۴:۲۸
ساختار پیوسته ای از تولیدات انبوه صنعتی و فرهنگی و تبدیلی و... در ترکیه شکل گرفته است و هر دولتی که در ترکیه حاکم شود در پی بازاریابی برای کالاهای ساخته شده مجبور به بیرون آمدن از لاک صد ساله اش خواهد شد و عملکردسی سال گذشته دولتهاو چهار برابر شدن سرانه درامد ملی ، اثبات چنین ضرورتی است ، در ضمن بیشتر کشورهای خاورمیانه و افریقا تا صد سال پیش با ترکیه در یک کشور بوده اند (عثمانی یا سلجوقی یا... ) و این باعث نفوذ راحتتر ترکیه در کشورهای فوق و جاری شدن سرمایه ها از قطر یا عراق و مصرولیبی و تونس و کویت و...به ترکیه میشود
ایرانی ۱۷ بهمن ۱۳۹۹ | ۱۷:۲۸
خلاف سیاست گذارن ما سیاست گذاری ترکیه قابل تحسین و جهت دار می باشد.اگر از بیرون به سیاست ترکیه نگاه کنیم متوجه می شویم دارای یک سیاست یک پارچه ،معقولانه وبا بازدهی بالا هست
امیر ۱۷ بهمن ۱۳۹۹ | ۱۷:۳۰
مهمترین راههای نفوذ ترکیه به در حوزه عربی اقتصاد و فرهنگ است ،هرچند فلسطین و اخوان المسلمین هم بی تاثیر نیست
موحد ابطحی ۱۷ بهمن ۱۳۹۹ | ۱۹:۴۹
تشکر. نویسنده نکات مهمی را به درستی برجسته کرده است که البته ایران در بازگری با آنها عقب مانده است.
ناشناس ۱۸ بهمن ۱۳۹۹ | ۰۰:۰۷
مواضع اولیه ی بایدن، آمریکا را بیشتر ضعیف خواهد کرد. رسالت مهم و اصلی آمریکا در قرن گذشته و حتی از زمان تاسیسش حفاظت از یهودیان و اسرائیل بوده است و امروز یهودیان و اسرائیل بیش از هر زمان دیگری احساس ناامنی میکنند. چون یهودیان عمده ی اقتصاد امریکا را میگردانند، در طولانی مدت آسیب زیادی به آمریکا خواهد رسید. به زودی یهودیان به این واقعیت میرسند که آمریکا دیگر قادر نیست امنیت آنهارا در خاورمیانه تامین کند درنتیجه به دنبال یک پشتیبان جدید خواهند گشت. گذشته از این موضوع، بایدن برای توافق با ایران مسیر بسیار بسیار سختی دارد و آمریکا و ایران تفاوتهای ایدئولوژیک و بنیادین و شروط متعدد دارند. عربها بسیار نگران هستند و باهم متحد شدند و ممکن است به جناح روسیه و چین بپیوندند. ترکیه یک عضو مهم و قدرتمند ناتو است که بیش از ده درصد بودجه ی ناتو را تامین میکند و اهمیت استراتژیک و ژئوپولیتیک بسیار بالایی دارد. خروج ترکیه از ناتو ممکن است باعث فروپاشی ناتو شود. پیوستن عربها و ترکیه به جناح روسیه و چین میتواند یک فاجعه برای آمریکا باشد.
ایرانی ۱۸ بهمن ۱۳۹۹ | ۱۰:۳۱
پانترکها باز ریختن.
علی ۱۹ بهمن ۱۳۹۹ | ۰۱:۵۷
پانپارس ها درحال سوزش!
حسینعلی ۱۹ بهمن ۱۳۹۹ | ۰۴:۳۹
من واقعا از قضاوت بعضی کامنت نویسان در تعجبم، مثل اینکه بغیر خودشان از هیچ ،کشوری خوششان نمیاید،،،،موقعی که بعضیها از همکاری با ترکیه یا ج.اذربایجان طرفداری میکنند،این اقایان فورا الرژی میگیرند،وبا انگهای رنگارنگ،طرف را متهم میکنند، انموقع اگر واقعا نمیخواهید ،با کشوری رابطه مسالمت امیز داشته باشید،لازم نیست که بر علیه اش شانتاژ وافترا های جورا جور بنویسید، یکدفعه قطع رابطه کنید،یا بایکوت خبری کنید،،،ولی با اعصاب مردم بازی نکنید،،اینکارها نهایتا باعث ایجاد دودستگی،واختلاف فکری خواهد شد،چون چه شما بخواهید وچه نخواهید،ترکان این مملکت یک گرایش وسمپاتی ذاتی به ترکهای خارج از کشور دارند،واین هم امریست طبیعی،وبا زور نمیشود کسی را دشمن کشوری کرد...چطور که فارس زبانها هم گرایش ملموسی به دری زبانهای افغان وتاجیک دارند،وکسی هم به انها پان فارس یا بیگانه پرست نمیگوید،،،،، لذا تا پایه های مساوات،وعدالت،بصورت یکنواخت اجرا و رعایت نشود،همیشه احتمال سقوط باید کرد،ولی اگر پایه ها مساوی،باشند تعادل برقرار خواهد شد، با انکار وتحقیر ۵۰ در صد مردم یک کشور هر گز انتظار پیشرفت وترقی وپایداری نداشته باشید..
در جواب حسینعلی ۱۹ بهمن ۱۳۹۹ | ۲۲:۳۱
این گرایش قومیتی با ترکها یعنی تجزیه و آلات دست ترکیه و باکو برای اجرای نقشه هایشان است واقعا ؟؟؟؟؟؟ از عدالت و مساوات حرف میزنید در حالیکه چشم دیدن غیر آذری ندارید ،