گروه بین‌المللی بحران بررسی می‌کند (قسمت آخر)

یک طرح سه ماده‌ای برای رسیدن به توافق و جلوگیری از جنگ ایران و امریکا - اسرائیل

۲۲ مرداد ۱۴۰۴ | ۱۸:۰۰ کد : ۲۰۳۴۴۹۸ اخبار اصلی پرونده هسته ای خاورمیانه
اولین قدم باید اطمینان حاصل شود که آتش‌بس فعلی، محوری برای گفت‌وگوی جدی باشد، نه مکثی بین دورهای خصومت. واشینگتن و تهران باید به سرعت تماس‌های دیپلماتیک خود را با مجموعه‌ای از اهداف مشخص از سر بگیرند. یکی از گزینه‌ها برای ایجاد فضا، قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل است که در آن ایالات متحده متعهد می‌شود از حملات اضافی خودداری کند – و به طور ضمنی، حملات اسرائیل را محدود کند – در عوض ایران برنامه غنی‌سازی خود را در طول مذاکرات از سر نگیرد و همکاری خود را با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از سر بگیرد.
یک طرح سه ماده‌ای برای رسیدن به توافق و جلوگیری از جنگ ایران و امریکا - اسرائیل

دیپلماسی ایرانی: جنگ دوازده روزه نباید مقدمه‌ای برای تبادلات بیشتر – بالقوه بزرگتر و خطرناک‌تر – باشد. اگر طرفین به اندازه کافی جسور باشند که از آن استفاده کنند، فرصتی برای ایجاد یک توافق پایدار برای تضمین صلح وجود دارد.

اولین قدم باید اطمینان حاصل شود که آتش‌بس فعلی، محوری برای گفت‌وگوی جدی باشد، نه مکثی بین دورهای خصومت. واشینگتن و تهران باید به سرعت تماس‌های دیپلماتیک خود را با مجموعه‌ای از اهداف مشخص از سر بگیرند. یکی از گزینه‌ها برای ایجاد فضا، قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل است که در آن ایالات متحده متعهد می‌شود از حملات اضافی خودداری کند – و به طور ضمنی، حملات اسرائیل را محدود کند – در عوض ایران برنامه غنی‌سازی خود را در طول مذاکرات از سر نگیرد و همکاری خود را با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از سر بگیرد.

برای تحقق این الزام، جمهوری اسلامی باید دسترسی ناظران سازمان ملل را که وظیفه بررسی مواد شکافت‌پذیر باقی‌مانده آن را بر عهده دارند، بازگرداند. روابط بین ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، که محور چنین نظارتی خواهد بود، از تیره و تار به خصمانه تبدیل شده است. حتی قبل از بمباران‌های ماه ژوئن، مقامات ایرانی به شدت از مدیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به دلیل آنچه آنها تحقیقات پادمانی جانبدارانه می‌نامیدند و به این منجر شد که شورای حکام آژانس، ایران را به عدم پایبندی به تعهداتش تحت پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) محکوم کند، انتقاد می‌کردند. با این حال، دادن اختیار تام به بازرسان، یک الزام ضروری برای توافق خواهد بود، به ویژه برای گزارش وضعیت تأسیسات هسته‌ای ایران و بررسی ذخایر اورانیوم غنی‌شده با غنای بالا. پیشرفت در این مسائل، همراه با احیای نظارت آژانس، باید به بریتانیا، فرانسه و آلمان (معروف بهE3) به اندازه کافی فرصت دهد تا فعلاً از بازگشت تحریم‌ها جلوگیری کنند. قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل می‌تواند مهلت اکتبر را تمدید کند تا این گزینه در دسترس باشد و در عین حال زمان برای دیپلماسی بیشتر فراهم شود.

به عنوان گام دوم، طرفین باید به اختلاف نظر اساسی که مذاکرات ایران و آمریکا را ماه‌ها به بن‌بست کشانده بود، یعنی درخواست آمریکا و اسرائیل مبنی بر توقف غنی‌سازی اورانیوم توسط ایران، بپردازند. به نظر نمی‌رسد که اکنون که برنامه هسته‌ای ایران تضعیف شده و قدرت نظامی متعارف آن تضعیف شده است، آمریکا شرایط خود را نرم‌تر کند. بهترین توافق موجود برای تهران احتمالاً توافقی است که در اصل حق ایران برای غنی‌سازی اورانیوم را به رسمیت بشناسد، اما در عمل این حق را به مشارکت در یک کنسرسیوم چندجانبه آینده که شامل سایر قدرت‌های منطقه‌ای نیز می‌شود، محدود کند. ایران می‌تواند با تمدید تعلیق فعالیت‌های غنی‌سازی خود که اکنون به دلیل خسارات وارده به تأسیساتش متوقف شده است، تا زمان عملیاتی شدن چنین کنسرسیومی موافقت کند. یا می‌تواند با همکاری همسایگان عرب خلیج فارس و سایر ذینفعان مایل، از جمله ایالات متحده، ساخت کنسرسیوم را آغاز کند. فعالیت‌های کنسرسیوم می‌تواند در یک مکان – مانند جزیره‌ای در خلیج فارس – متمرکز شود یا بین کشورهای شرکت‌کننده تقسیم شود. برخی پیشنهاد داده‌اند که به عنوان یک اقدام آبرومندانه، ممکن است از ایران دعوت شود تا سانتریفیوژهایی را که برای غنی‌سازی استفاده می‌شوند، تولید کند که می‌تواند در یک کشور بی‌طرف خلیج فارس، مانند عمان، انجام شود. در ازای این دو گام، ایالات متحده به ایران پیشنهاد می‌دهد که از تحریم‌های مرتبط با هسته‌ای رهایی یابد.

سومین و جدیدترین بخش چنین توافقی باید شامل تلاشی برای مدیریت دشمنی بین اسرائیل و ایران باشد. هسته اصلی آن می‌تواند یک تعهد متقابل عدم تجاوز باشد که به عنوان یک تفاهم خاموش تصویب یا در یک قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل گنجانده و با تضمین‌های واشینگتن پشتیبانی شود. از طرف اسرائیل، این تعهد، عملیات آشکار و پنهان علیه ایران را محدود می‌کند. از طرف ایران، حملات مستقیم به اسرائیل و مهمتر از آن، هرگونه حمایت نظامی یا مالی از سوی تهران برای هر بازیگر دولتی یا غیردولتی که به دنبال انجام چنین حملاتی است را ممنوع می‌کند. تصور این است که اگر تهدید ایران علیه مهمترین شریک منطقه‌ای واشینگتن به این ترتیب مهار شود، ایالات متحده می‌تواند از لغو گسترده‌تر تحریم‌ها برای ایران حمایت کند. به عنوان بخشی از هرگونه توافقی از این دست، ایالات متحده متعهد می‌شود که تا زمانی که ایران به تعهدات خود کاملاً پایبند باشد، اسرائیل را از بمباران بیشتر بازدارد.

این عناصر می‌توانند به عنوان بخشی از یک طرح جامع سه ماده‌ای تصویب شوند، اگرچه طرفین ممکن است یک رویکرد مرحله‌ای را نیز در نظر بگیرند – که در این صورت، تثبیت آتش‌بس فعلی از طریق قطعنامه شورای امنیت می‌تواند به جلوگیری از بازگشت قریب‌الوقوع تحریم‌ها با تمام خطرات تشدیدکننده‌ای که به همراه دارد، کمک کند.

مطمئناً، رسیدن به چنین توافقی یک سربالایی دشوار خواهد بود. رهبران اسرائیل، ایالات متحده و ایران هنوز در حال درس گرفتن از جنگ دوازده روزه هستند و برخی از مشاوران آنها ممکن است به این نتیجه برسند که مذاکرات بی‌فایده است. اما نگاه واقع‌بینانه به گزینه‌های دیگر این است که آن گزینه‌ها بدتر هستند.

ایران هنوز کارت‌هایی دارد، اما با دست ضعیف بازی می‌کند. این طرح سه ماده‌ای راه خروج را ارائه می‌دهد. برای جمهوری اسلامی، حرکت به سمت تعهد عدم تجاوز پس از سال‌ها تعهد به نابودی اسرائیل، به نوعی فقط اذعان به واقعیت است. اسرائیل به اصطلاح حلقه آتش – شبکه متحدان منطقه‌ای تهران – را نابود کرده و سرمایه‌گذاری در بازسازی آن احتمالاً فقط ریختن پول خوب پس از ضرر است. همچنین هیچ دلیل استراتژیکی وجود ندارد که ایران باید در نابودی اسرائیل سرمایه‌گذاری کند، نه اینکه مثلاً منابع را صرف مردم و زیرساخت‌های خود کند. در واقع، فراتر از افشای استراتژی «دفاع رو به جلو» جمهوری اسلامی در منطقه در ماه‌های اخیر، امیدهای جمهوری اسلامی برای حمایت قاطع از سوی قدرت‌های غیرغربی مانند روسیه و چین و حفظ «اقتصاد مقاومتی» به طور فزاینده‌ای غیرواقعی به نظر می‌رسد.

در مورد اسرائیل، حتی اگر مقامات آن معتقدند که می‌توانند خستگی عمومی مردم از جنگ را مدیریت کنند، باید دو بار در مورد اینکه تا چه حد می‌خواهند رابطه اسرائیل با ایالات متحده را آزمایش کنند، فکر کنند. در حالی که مقامات اسرائیلی ممکن است در مورد احتمال تشدید تنش‌های منطقه‌ای، سطح بالایی از تحمل ریسک داشته باشند و آرزو کنند که جمهوری اسلامی ایران بیشتر تضعیف یا نابود شود، کاخ سفید تقریباً مطمئناً در جای دیگری است – محتاط از کشیده شدن به یک درگیری طولانی مدت و نگران از این احتمال که ایران می‌تواند به یک کشور شکست خورده بزرگ در وسط یک منطقه بی‌ثبات با تمام خطرات ناشی از آن تبدیل شود.

با این حال، در نهایت، این سوال که آیا توافقی مانند آنچه در اینجا مطرح شد می‌تواند واقعا عملیاتی شود، عمدتاً به رئیس جمهور ترامپ بستگی دارد. با توجه به آسیب‌پذیری ایران و وابستگی اسرائیل به حمایت و پشتیبانی ایالات متحده، اگر واشینگتن با انرژی کافی به دنبال توافق باشد، می‌توان به آن دست یافت. به دلیل ظرفیت ترامپ در تغییر جاذبه سیاسی و تمایل او به زیر پا گذاشتن قراردادهای سیاست خارجی، او فضای مانور بین احزاب را دارد که در میان روسای جمهوری اخیر ایالات متحده نادر، اگر نگوییم منحصر به فرد، است. ترامپ تاکنون در دوران ریاست جمهوری خود، توانایی ایجاد گشایش‌های دیپلماتیک را از طریق بت‌شکنی خود نشان داده، اما فاقد انضباط و صبر لازم برای تبدیل این گشایش‌ها به توافق‌های پایدار بوده است. در مورد اسرائیل، وقتی به بن‌بست رسیده، از تحمیل اراده خود به نتانیاهو طفره رفته است. با این حال، این بار ترامپ انگیزه قوی برای اقدام قاطع‌تر دارد: طرح سه ماده‌ای به او امکان خروج از خطر مداوم یک درگیری بزرگ در خاورمیانه را می‌دهد که ایالات متحده نه می‌خواهد و نه به آن نیاز دارد. این طرح فرصتی برای دستیابی به توافقی پایدارتر در مورد برنامه هسته‌ای ایران و نمایش قدرت منطقه‌ای آن فراهم می‌کند که روسای جمهوری قبلی از آن اجتناب کرده‌اند و به ایجاد تصویر صلح‌آمیزی که او مشتاقانه آرزوی آن را دارد، کمک می‌کند.

منبع: گروه بین المللی بحران(کرایزیز گروب) / ترجمه: علی موسوی خلخالی

 

کلید واژه ها: ایران و امریکا مذاکرات ایران و امریکا ایران و اسرائیل ایران و امریکا و اسرائیل دونالد ترامپ ایران و ترامپ ایران و اسرائیل و امریکا بنیامین نتانیاهو


نظر شما :