اجماع دیرینه دو حزبی در حال محو شدن است
وابستگی بیشتر اسرائیل به امریکا در عین کلافگی واشینگتن از تلآویو

نویسنده: دکتر لئو هادار (Dr. Leon Hadar) سردبیر نشریه نشنال اینترست، عضو ارشد موسسه تحقیقات سیاست خارجی (FPRI) در فیلادلفیا و پژوهشگر سابق مطالعات سیاست خارجی در موسسه کاتو و استاد دانشگاه واشینگتن دی سی و دانشگاه مریلند، کالج پارک
دیپلماسی ایرانی: این موضوع به یک کلیشه در میان مفسران سیاسی یهودستیز تبدیل شده است که ایالات متحده مرتباً سربازان خود را برای «مرگ برای اسرائیل» میفرستد. با این حال، در حالی که اسرائیل در طول سالها به کمکهای نظامی سخاوتمندانه ایالات متحده متکی بوده و به پیشرفتهترین سلاحها و فناوریها دسترسی داشته، هیچ سرباز آمریکایی از زمان تأسیس آن در سال ۱۹۴۸ مستقیماً از طرف آن نجنگیده است.
اسحاق رابین در دوران اولیه نخست وزیری خود در دهه ۱۹۷۰، اولین رهبر اسرائیلی بود که صریحاً سیاست عدم درخواست نیروهای رزمی از ایالات متحده را مطرح کرد – رویکردی که همه نخست وزیران بعدی آن را حفظ کردهاند. ایالات متحده و اسرائیل رزمایشهای نظامی مشترکی برگزار کردهاند، در زمینه دفاع موشکی همکاری نزدیکی داشتهاند، سیستمهای تسلیحاتی جدید را به طور مشترک توسعه و آزمایش کردهاند، اطلاعات حساس را به اشتراک گذاشتهاند و در مورد استراتژیهای مختلف با هم مشورت کردهاند. با این حال، اسرائیل هرگز درخواست حضور نیروهای آمریکایی در میدان نبرد، فراتر از مشاوران و واحدهای کمکی، نکرده است. در عوض، ایالات متحده کمکهای نظامی گستردهای به نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF) ارائه داده است و این کمکها با این استدلال توجیه میشود که (IDF) به عنوان یک «ناو هواپیمابر» آمریکایی غرقنشدنی درخاورمیانه عمل میکند و جایگزینی برای استقرار نظامی دائمی مانند آنچه در آلمان، کره جنوبی، ژاپن یا قطر وجود دارد.
در زمانهائی که اسرائیل مورد حمله قرار گرفته، آمریکاییها در دفاع از آن کمک کردهاند مانند حمله موشکی ایران در سال ۲۰۲۴، زمانی که خلبانان نیروی هوایی ایالات متحده به رهگیری موشکهای ایرانی که شهرها و پایگاههای نظامی اسرائیل را هدف قرار میدادند، کمک کردند. با این حال، اوایل ماه ژوئن، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی یک قدم فراتر رفت: با شکستن تابوی دیرینهای که اسحاق رابین بنا نهاده بود، او نه تنها از ایالات متحده درخواست حمایت دفاعی کرد، بلکه از خلبانان و هواپیماهای آمریکایی خواست تا مراکز هستهای ایران را بمباران کنند. همانطور که آلوف بن، سردبیرنشریه هاآرتص اسرائیل، گفت: «برای اولین بار، اسرائیل از آمریکا میخواهد که در کنار آن یا برای آن بجنگد». از نظر آلوف بن، مأموریت مورد بحث برای ارتش اسرائیل به تنهایی بسیار بزرگ بود و نشاندهنده "اوج بیسابقهای" در وابستگی اسرائیل به ایالات متحده بود. با این حال، برخی در رژیم صهیونیستی از این نگران هستند که وابستگی اسرائیل به آمریکا همزمان با تغییرات جمعیتی و سیاسی در آمریکا که به تدریج فشارهایی را برای کاهش روابط بین دو ملت ایجاد میکند، در حال افزایش است.
در بیشتر دوران وجودی رژیم صهیونیستی، زندگی عمومی آمریکا تحت سلطه نسلی بود که جنگ جهانی دوم را شاهد بودند یا اندکی پس از آن بزرگ شدند – زمانی که آسیبهای هولوکاست و جنگ اسرائیل برای بقا نقش محوری در دستور کار سیاسی و رسانهای داشت. اما این نسل در حال ترک صحنه است. نسلی جایگزین آن میشود که روابطش با جامعه یهودیان و نگرشش نسبت به اسرائیل بسیار دوپهلوتر است.
تشکیلات قدیمی حزب دموکرات که از اوایل قرن بیستم خانه سیاسی یهودیان آمریکایی بوده، از ارزشهای لیبرالی حمایت کرده که یهودیان را قادر ساخته است تا به مناصب قدرت و نفوذ در نظام سیاسی دست یابند. با این حال، همزمان، حزب دموکرات در حال تبدیل شدن به خانه فعالان سیاهپوست، اسپانیاییتبار و مسلمان است. این گروهها به تدریج به پایگاه انتخاباتی حزب تبدیل میشوند و این امر باعث میشود که این حزب کمتر به حمایت یهودیان لیبرال که تعدادشان رو به کاهش است، وابسته باشد.
این گروه و دیگر گروهها - بهویژه چپگرایان مترقی - تمایل دارند اسرائیل را به عنوان یک پایگاه غربی در جهان سوم ببینند. آنها به آن مشکوک هستند، بر اساس این دیدگاه که اسرائیل جمعیت فلسطینی بومی را سرکوب میکند و توسط بقایای تشکیلات سفیدپوستان در هر دو حزب ایالات متحده حمایت میشود.
در عین حال، حزب جمهوریخواه، در حالی که ظاهراً با اسرائیل همدل است، در حال کسب رنگ و بویی پوپولیستیتر و انزواطلبانهتر است و جمهوریخواهان تندرو طرفدار اسرائیل و روشنفکران نومحافظهکار، قدرت خود را برای دیکته کردن دستور کار سیاست خارجی حزب از دست میدهند.
مسیحیان طرفدار اسرائیل همچنان بخشی از پایگاه انتخاباتی حزب جمهوریخواه هستند. اما بحث شدید در جنبش (MAGA احیای عظمت دوباره آمریکا) بر سرعقلانیت مداخله ایالات متحده در جنگ اخیر ایران و اسرائیل، نفوذ فزاینده کسانی را در حزب جمهوریخواه – از جمله معاون رئیس جمهور جی. دی. ونس – نشان داد که از دستور کار سیاست خارجی عدم مداخله حمایت میکنند و اصرار دارند که منافع استراتژیک آمریکا و اسرائیل همیشه همسو نیستند. جنبش انزواطلبی در حزب جمهوریخواه استدلال میکند که واشینگتن باید در قبال اسرائیل بیتوجهی ملایمی را در پیش بگیرد – شاید از طریق لفاظی یا از طریق آرای سازمان ملل از آن حمایت کند، اما به طورچشمگیری کمکهای امنیتی معنادار را کاهش دهد و پول پسانداز شده را در راههایی که مستقیماً به نفع مردم آمریکا باشد، خرج کند.
خلاصه اینکه، نخبگان سیاست خارجی که به طور سنتی طرفدار رژیم صهیونیستی بودند، در دو حزب سیاسی اصلی، صحنه را ترک میکنند. این واقعیت، سیاست آمریکا در قبال اسرائیل را تحت الشعاع قرار خواهد داد، همانطور که اتکا و نیاز دولت یهود به حمایت آمریکا به اوج جدیدی رسیده است.
منبع: نشنال اینترست (National Interest)/ ترجمه: دکتر رضا نیک نام، کارشناس مسائل استراتژیک و دکتر علی رضوان پور، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بینالملل
نظر شما :