تحریک برای یک اقدام سیاسی علیه یک گروه اسلامی
امریکا به تروریستی اعلام کردن اخوان المسلمین فکر میکند

نویسنده: جاش هامر، سردبیر ارشد نیوزویک و مشاور ارشد پروژه «ماده سوم» و پژوهشگر بنیاد «ادموند برک»
دیپلماسی ایرانی: روز سهشنبه، سید روزنبرگ، مجری رادیو شهر نیویورک، از مارکو روبیو، وزیر امور خارجه، پرسید که آیا وزارت امور خارجه قصد دارد اخوان المسلمین و شورای روابط اسلامی – آمریکایی را به عنوان سازمانهای تروریستی معرفی کند یا خیر. روبیو پاسخ داد که «همه اینها در دست اقدام است»، اگرچه «بدیهی است که شاخههای مختلفی از اخوان المسلمین وجود دارد، بنابراین شما باید هر یک از آنها را جداگانه بررسی کنید.»
اما گذشته از مسائل لجستیکی و بوروکراسی باید گفت که وقتش رسیده است.
برای مدت طولانی، ایالات متحده با ترکیبی خطرناک از سادهلوحی و کوری عمدی با اخوان المسلمین رفتار کرده است. اخوان المسلمین یک جنبش سیاسی بیضرر تصادفی با گرایش مذهبی نیست. این جنبش، از زمان تأسیس خود در حدود یک قرن پیش، سرچشمه ایدئولوژیک اسلامگرایی سنی مدرن بوده و هست. ردپای اخوان المسلمین بر گروههای جهادی به گستردگی القاعده و حماس دیده میشود، با این حال دولتهای متوالی آمریکا – جمهوریخواه و دموکرات – نتوانستهاند شاخههای مختلف آن را به عنوان سازمانهای تروریستی معرفی کنند.
این شکست صرفاً آکادمیک نیست. بلکه پیامدهایی در دنیای واقعی دارد. با امتناع از تروریستی نامیدن اخوان المسلمین یا حداقل برچسبی که بتواند مخاطرات آن را نشان دهد، ما دست خود را در مبارزه با اسلامگرایی – چه در داخل و چه در خارج از کشور – میبندیم. ما به بازیگران خرابکار اجازه میدهیم تا از سیستم سیاسی ما سوءاستفاده کنند و افراطگرایی را تحت پوشش «فرهنگی» یا «خیریه» تأمین مالی کنند.
الآن اما باید گفت که دیگر بس است.
ماموریت اعلام شده اخوان المسلمین که در سال ۱۹۲۸ توسط حسن البنا در مصر تأسیس شد، هرگز متزلزل نشده است: ایجاد خلافت جهانی تحت حاکمیت قانون شریعت. اخوان المسلمین همیشه تلاش کرده تا خود را به عنوان یک سازمان «سیاسی» معرفی کند، اما هرچقدر که لنین سیاسی بود، اخوان المسلمین هم «سیاسی» است. باید به براندازی از طریق نفوذ – یا انقلاب از طریق مخفیکاری – که همیشه سرلوح آن بوده است، فکر کرد.
حماس را در نظر بگیرید. حماس صرفاً از اخوان المسلمین الهام نگرفته است – بلکه شاخه فلسطینی – عربی اخوان المسلمین است. این پیوند واضح است؛ همانطور که ماده دوم منشور تأسیس حماس بیان میکند، «جنبش مقاومت اسلامی یکی از بالهای اخوان المسلمین در فلسطین است.» و منشور حماس همچنین میل شدید آن به خشونت آشکار را روشن میکند: «ابتکارات، و به اصطلاح راهحلهای مسالمتآمیز و کنفرانسهای بینالمللی، در تضاد با اصول جنبش مقاومت اسلامی هستند.»
این لفاظیِ ظرافت یا میانهروی نیست. این بنیان ایدئولوژیک جهادگرایی معاصر است. با این حال، در حالی که حماس توسط وزارت امور خارجه ایالات متحده به عنوان یک «سازمان تروریستی خارجی» تعیین شده است، سایر شاخههای اخوان المسلمین همچنان از این فهرست خارج هستند.
چرا؟ چون نخبگان غربی به خودشان اجازه دادهاند که فریب استراتژی دو رویهی اخوان المسلمین را بخورند. در خارج از کشور، آنها آشکارا بذر جهاد را میپاشند، برای خلافت جهانی هورا میکشند و برای نابودی اسرائیل و تمدن غربی به طور گستردهتر موعظه میکنند. اما در راهروهای قدرت در ایالات متحده و اروپا، آنها و اربابان قطریشان کت و شلوار و کراوات میزنند، خود را «میانهرو» مینامند و از سادهلوحی رسانهها و حمایتهای قانونی بیش از حد سخاوتمندانه برای کاشتن ریشههای ایدئولوژیک مسموم خود استفاده میکنند.
از این بیشتر، CAIR یک همدستِ بدونِ کیفرخواست در بزرگترین محاکمهی تأمین مالی تروریسم در تاریخ ایالات متحده – پیوندهای بسیار مستندی با اخوان المسلمین دارد. و با این حال، مأموران CAIR همچنان آزادانه در ایالات متحده فعالیت میکنند و خود را به عنوان مدافعان حقوق مدنی جا میزنند و در عین حال روایتهای اسلامگرایانهای را ترویج میدهند که اصول اساسی برابری را که ادعا میکنند از آن حمایت میکنند، تضعیف میکند. امروز، تقریباً دو سال پس از آنکه حماسِ مرتبط با CAIR، کشتار ۷ اکتبر در اسرائیل را اجرا کرد، CAIR همچنان در نزد بسیاری از دموکراتهای منتخب جایگاه خوبی دارد.
نباید اینطور باشد. در نوامبر ۲۰۱۴، امارات متحده عربی، شورای روابط اسلامی – آمریکایی (CAIR) را به عنوان یک سازمان تروریستی معرفی کرد و به ارتباط آن با اخوان المسلمین و حماس اشاره کرد. و خود اخوان المسلمین حداقل توسط عربستان سعودی، امارات متحده عربی، مصر، بحرین و روسیه به عنوان یک سازمان تروریستی شناخته میشود. اردن نیز اوایل امسال فعالیتهای اخوان المسلمین را ممنوع اعلام کرد. رک و پوست کنده بگویم: مطلقاً هیچ دلیلی وجود ندارد که ایالات متحده رویکردی گرمتر از امارات متحده عربی نسبت به شورای روابط اسلامی – آمریکایی یا رویکردی گرمتر از عربستان سعودی نسبت به اخوان المسلمین داشته باشد.
دولت اول دونالد ترامپ با ایده تروریستی اعلام کردن اخوان المسلمین به عنوان یک سازمان تروریستی شوخی میکرد. این انگیزه درستی بود. اما این تلاش در نهایت توسط بوروکراسی داخلی و فشارهای بینالمللی – بهویژه از سوی قطر و ترکیه، که هر دو زمانی شرکای ایالات متحده بودند و همدردیهای قوی با اخوان المسلمین دارند و از آرمانهای اسلامگرایان حمایت مالی میکنند – متوقف شد. و آغوش نگرانکننده دولت دوم ترامپ با قطر ممکن است هرگونه نامگذاری را در نطفه خفه کند، حتی قبل از اینکه حتی شروع شود.
منتقدان استدلال میکنند که چنین نامگذاری، روابط با کشورهایی را که وابستگان اخوان المسلمین در سیاستهای محلی آنها مشارکت دارند، پیچیده میکند. اما از چه زمانی ایالات متحده برای ایجاد اتحاد با پسرعموهای ایدئولوژیک القاعده و داعش اهمیت قائل شده است؟
علاوه بر این، نامگذاری اخوان المسلمین به سازمانهای اجرای قانون و اطلاعات داخلی این قدرت را میدهد تا شبکهها و زیرساختهای مالی آن را تحت نظر بگیرند. این امر سیگنال واضحی ارسال میکند مبنی بر اینکه دولت ایالات متحده دیگر ادعای «اسلامگرایی غیرخشونتآمیز» را به عنوان یک مجوز هنگام نامگذاری گروههای تروریستی نمیپذیرد.
علاوه بر این، تعیین اخوان المسلمین به سازمانهای اجرای قانون و اطلاعات داخلی این قدرت را میدهد که شبکهها و زیرساختهای مالی آن را تحت نظر بگیرند. این امر سیگنال روشنی ارسال میکند مبنی بر اینکه دولت ایالات متحده دیگر ادعای «اسلامگرایی غیرخشونتآمیز» را به عنوان یک مجوز برای تعیین گروههای تروریستی نمیپذیرد.
در زمانی که تهدید افراطگرایی اسلامی همچنان جهانی و غیرمتمرکز است، ما دیگر نمیتوانیم چشم خود را بر معماران کل جنبش ببندیم. اخوان المسلمین، آنطور که حامیان «بهار عربی» یک دهه و نیم پیش به طرز مضحکی ادعا کردند، شریک غربی در «دموکراسی» نیست. این شیر مادر جهادگرایی سنی مدرن است.
سوال این نیست که آیا میتوانیم شاخههای اخوان المسلمین را به عنوان سازمانهای تروریستی تعیین کنیم یا خیر. سوال این است: تا چه مدت دیگر میتوانیم این کار را نکنیم؟
منبع: دیلی سیگنال / تحریریه دیپلماسی ایرانی/۱۱
توضیح: انتشار این مطلب به معنای تایید آن توسط دیپلماسی ایرانی نیست. از آنجا که دیلی سیگنال از سایتهای نزدیک به جمهوریخواهان نزدیک به دولت دونالد ترامپ و همفکران آن است و معمولا به آن خوراک فکری میدهد، دیپلماسی ایرانی با انتشار این مطالب خواسته است تا خوانندگان دیپلماسی ایرانی را نسبت به واقعیت موجود در ایالات متحده آگاه کند.
نظر شما :