صف‌بندی‌های جدیدی که ایجاد شده است

انگلیس، لهستان، مجارستان، فرانسه و آلمان نمایندگان اروپای جدید بعد از جنگ اوکراین

۱۶ فروردین ۱۴۰۱ | ۱۶:۰۰ کد : ۲۰۱۰۹۶۳ اخبار اصلی اروپا
نمایش سطحی وحدت و همبستگی در سراسر اروپا و حوزه آتلانتیک هر چه باشد باز هم نمی توان اختلافات شدید در داخل اتحادیه اروپا و سران ائتلاف نظامی ناتو را نادیده انگاشت. 
انگلیس، لهستان، مجارستان، فرانسه و آلمان نمایندگان اروپای جدید بعد از جنگ اوکراین

نوشته: سومانترا مایترا

دیپلماسی ایرانی: سه دسته گرایش همسویی مختلف در اروپا قابل مشاهده است، جایی که علاقه به هنجارها و ارزش‌ها اهمیت تازه‌ای دارد. من می خواهم در اینجا توقف کرده و صادق باشم. یک بار برای همیشه، "باید خودت تصمیم بگیری که با چه کسی هستی" . این جمله را ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهوری اوکراین، در سخنرانی خود در نشست سران اتحادیه اروپا بیان کرد. ایشان همچنین آلمان را به دلیل ناتوانی در درک آنچه در اوکراین می گذرد، مورد انتقاد قرار داد و به ویژه مجارستان را به دلیل بی طرفی اش نکوهش کرد. زلنسکی با اشاره به کفش‌های یادبود هولوکاست در حاشیه رودخانه دانوب، ویکتور اوربان رئیس جمهوری مجارستان را مورد حمله قرار داد و آشکارا از سکوت و بی‌طرفی مجارستان خشمگین شد و گفت: "به آن کفش‌ها نگاه کنید، خواهید دید که چگونه کشتار جمعی می‌تواند دوباره در دنیای امروز اتفاق بیفتد و این کاری است که روسیه امروز انجام می دهد".

نمایش سطحی وحدت و همبستگی در سراسر اروپا و حوزه آتلانتیک هر چه باشد باز هم نمی توان اختلافات شدید در داخل اتحادیه اروپا و سران ائتلاف نظامی ناتو را نادیده انگاشت. 

اثبات فرضیه های مربوط به زمان جنگ همیشه مشکل بوده، اما تا کنون، با خطر تعمیم و کلیت بخشی آن ( با تمرکز بر موضوع اوکراین ) سه دسته گرایش متمایز در میان کشورهای ناتو و اتحادیه اروپا قابل مشاهده است. انگیزه های آنها برای تحلیل مهم است، به جای یک ایده ساده انگارانه مبنی بر وجود یک وحدت گسترده "غربی". 

این سه مجموعه را می توان به ترتیب قدرت های حامی وضع موجود، متعادل کننده ها و پروتستان ها نام برد. فرانسه، آلمان و مجارستان نمونه های بارز قدرت های وضع موجود هستند. انگیزه اصلی قدرت های حامی وضع موجود جلوگیری از گسترش جنگ و همچنین دستیابی به حل و فصل اختلافات و احیای تجارت بین اعضای اتحادیه اروپا و در ابعادی وسیعتر توسعه تجارت در بعد جهانی است. 

انگیزه اصلی پروتستان ها عقب راندن روسیه است و انگیزه اصلی متعادل کننده ها این است که مطمئن شوند تهاجم روسیه به باتلاقی برای روس ها تبدیل می شود، بدون اینکه به یک درگیری گسترده تر منجر شود.

علی رغم اینکه مجارستان، فرانسه و آلمان اغلب در دو طرف مخالف موضوعات خاص در مورد جهت گیری آینده اتحادیه اروپا قرار دارند، در مورد روسیه، همسویی آنها قابل مشاهده است. دولت مجارستان به شدت از تصمیم ناتو برای عدم ایجاد منطقه ممنوعه پروازی  بر فراز اوکراین حمایت کرده است. مقامات مجارستان همچنین اعلام کرده اند آنها حضور ماموران حافظ صلح در اوکراین و یا پرواز هواپیماهای حامل تسلیحات از فراز سرزمین‌های این کشور با هدف ورود به اوکراین را وتو خواهند کرد. وزیر امور خارجه مجارستان، پیتر سییارتو بارها تصریح کرده که برقراری و حفظ منطقه ممنوعه پروازی به معنای جنگ است، همان طور که اعزام نیرو به اوکراین در قالب نیروهای حافظ صلح نیز خطر جنگ را به همراه خواهد داشت. 

منفعت مجارستان روشن است: مجارستان می‌خواهد از این جنگ دور بماند، ما به موضع مشترک ناتو پایبند می‌مانیم و پیشنهادهایی را که ممکن است خطر جنگ هوایی یا جنگ گسترده روی زمین را افزایش دهد، قویا رد می‌کنیم با این استدلال که جنگ باید محدود به اوکراین باشد و فراتر از این کشور گسترش نیابد. دولت مجارستان به دو برابر کردن بودجه تسهیلات صلح اروپا کمک می‌کند. عرضه تسلیحات از سوی کشورهای عضو اتحادیه اروپا مسدود نمی‌شود، اما مجارستان به اوکراین سلاح نمی‌فرستد و سلاح‌های مرگبار نیز نباید از این کشور عبور کنند.

اتفاقاً مجارستان با آلمان و فرانسه همسویی پیدا کرده است. امانوئل ماکرون، رئیس‌جمهوری فرانسه قاطعانه هر گونه مداخله ناتو یا ایجاد منطقه ممنوعه پروازی را رد کرده است. وی در توئیتی نوشت که اگرچه فرانسه محتاطانه از ارسال سلاح‌های دفاعی و مرگبار حمایت می‌کند، اما از ناتو می‌خواهد که از تبدیل شدن به یک متخاصم در جنگ اجتناب کند. 

اولاف شولز، صدراعظم آلمان اخیراً از تحریم انرژی روسیه (که توسط اوکراینی ها به عنوان پول خون خوانده می شود) خودداری کرد و گفت که این امر منجر به رکود اقتصادی اروپا خواهد شد. 

جالب اینجاست که این نیز نشان دهنده تفاوت فزاینده بین مجارستان و لهستان است، دو دولت محافظه کار اسماً جناح راست (که توسط لیبرال های غربی تحقیر می شوند) که خود را در طرف مقابل مسئله روسیه می بینند. لهستان و مجارستان در حال حرکت به سمت تقسیم در شورای اروپا هستند، با فشار لهستان برای تحریم واردات گاز، نفت و زغال سنگ روسیه از یک طرف و از طرف دیگر مجارستان که تحریم واردات انرژی (در کنار آلمان) را رد کرده و به دنبال اجتناب از هرگونه دخالت ناتو در اوکراین است. این گروه از دولت‌ها، متشکل از لهستان، کشورهای بالتیک و فنلاند، همان‌هایی هستند که می‌توان آنها را گروه پروتستانها نامید. آنها در خواسته های خود در مورد ایجاد تعادل با روسیه به نوعی حداکثرگرا هستند. آنها در خط مقدم این درخواستند که ائتلاف ناتو نیازی به مرز ندارد و ناتو باید در خارج از حوزه خود مشارکت داشته باشد. لهستان اخیراً می‌خواست ایالات متحده را برای تحویل جنگنده‌های میگ به اوکراین تحت فشار بگذارد، اما این درخواست توسط سنای آمریکا رد شد. سیاستمداران آمریکائی از این تلاش لهستانی ها شگفت زده شدند.
 
از آنجایی که کشورهایی چون بلژیک، آلمان، اتریش، مجارستان و هلند تاکنون از خرید سوخت‌های فسیلی از روسیه صرفه‌ جویی کرده‌اند، فنلاند و کشورهای بالتیک بارها گفته‌اند که خرید انرژی از روسیه عملاً به ادامه جنگ‌ کمک مالی می‌کند. شاید هیچ کس به جز نخست وزیر استونی بیش از همه در مورد ایجاد تعادل در روسیه تا حد یک درگیری فعال صحبت نکرده باشد.  

در نهایت، کشورهائی هستند که نقش بالانس های سرگردان را بازی می کنند و به نظر می رسد مانند متعادل کننده ها، در هر دو طرف بازی می کنند. بریتانیا و ایالات متحده به شدت طرفدار افزایش هزینه های تهاجم نظامی روسیه هستند. بریتانیا در خط مقدم تامین تسلیحات برای اوکراین است و در عین حال ایجاد منطقه ممنوعه پروازی و دخالت ناتو را در اوکراین رد کرده، موضع ایالات متحده هم اعمال شدیدترین تحریم ها علیه روسیه است. 

چند نکته را باید در نظر گرفت؛ تا پایان جنگ سرد، اعلام بی طرفی یک حق حاکمیتی بود. دولت‌ها آن‌طور که می‌خواستند در قبال درگیری‌ها بی‌طرف می ماندند و جنگ‌های جهانی به دلیل تجاوز یک دولت امپراتوری به همسایه بی‌طرف آغاز می شد. حتی در طول جنگ سرد، گروهی از کشورهای غیرمتعهد، در حالی که با آرمان شوروی همدردی می کردند، اغلب آرزوی بی طرفی و اتخاذ سیاست هر دو طرف گرایی both-sidism را داشتند که در برخی مواقع تأثیرات خنده دار داشت. 

این موضوع در دوران پس از جنگ سرد با ظهور رویکرد تک قطبی گرائی ایالات متحده و ایمان به گرایش به لیبرالیسم بر اساس شواهد تاریخی تغییر کرد. در این زمینه، جنگ اوکراین اولین جنگ در جهان چندقطبی شده است، جایی که یک قدرت بزرگ به همسایه بسیار ضعیف ‌تر خود حمله کرد نه برای ترویج ارزش‌ها، بلکه به عنوان یک کارزار تنبیهی که بر حوزه‌های نفوذ این قدرت بزرگ به صورت خزنده وار طی سال های نه چندان دورنفوذ کرده بود. از این رو محاسبات متفاوت به پاسخ‌های متفاوت منجر می‌شود، اروپا به آرامی به حالت عادی باز می‌گردد، جایی که جغرافیا و منافع بر ایدئولوژی و ارزش‌ها برتری می‌یابد. 

می توان گفت وقوع این جنگ یک فاجعه تاکتیکی برای روسیه بوده است. با این حال، این که آیا این جنگ یک شکست استراتژیک برای روسیه است، هنوز یک سوال باز است. در نظر بگیرید که نبرد یوتلند یک شکست تاکتیکی بریتانیا تلقی می‌شد، زیرا ناوگان بریتانیایی تنبل، راضی و ریسک ‌گریز، کشتی‌های بیشتری نسبت به آلمان امپراتوری غرق کرده بود. اما این یک پیروزی استراتژیک بود، زیرا آلمان در طول جنگ هرگز دوباره به دریا نرفت. همه چیز به اهداف جنگ بستگی دارد. با توجه به اینکه روسیه در نهایت در موقعیت سازش‌کننده‌ای قرار می‌گیرد که به دلیل حماقت خود زخمی شده است، اما همچنین یک حضور خصمانه طولانی‌مدت در حاشیه شرقی اروپا، جالب خواهد بود که شاهد تجدید نظر در سیاست خارجی جدیدتر بین اتحادهای ایدئولوژیک قبلی باشیم.

منبع: نشنال اینترست / ترجمه: علی رضوان پور، مدرس دانشگاه و تحلیلگر مسائل اروپا

کلید واژه ها: روسیه اوکراین روسیه و اوکراین جنگ اوکراین فرانسه و روسیه فرانسه آلمان آلمان و روسیه فرانسه و اوکراین آلمان و اوکراین مجارستان لهستان حمله روسیه به اوکراین


( ۸ )

نظر شما :

ناشناس ۱۶ فروردین ۱۴۰۱ | ۱۷:۰۰
اروپای شرقی و غربی ، آب و روغن ، اگر توانستید قاطیشان کنید . شرق اروپا در بهترین حالت برزخ و در بدترین حالت تسلط روسها را باید پذیرا باشد .