باید فکری جدی برای برزخ خود کنیم

لزوم بازگشت نفوذ ایران به مرزهای ایرانشهر ساسانی

۱۸ آذر ۱۴۰۲ | ۱۴:۰۰ کد : ۲۰۲۳۴۹۵ اخبار داخلی انتخاب سردبیر
محمدرضا لشینی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: ما متعلق به این برزخ نیستیم، نزدیک سه قرن پیش از اسب افتاده ایم اما هرگز از اصل نیفتاده ایم‌. گربه نبوده ایم و گربه نخواهیم ماند، این ققنوس همواره از خاکستر خویش برخاسته است، همچون حکیم فردوسی بزرگ که در اوج سیاهی همچون نور بر پیکر این خاک اهورایی تابید و سخن به پارسی زنده کرد. ما برای قدرت و تعادل بیشتر باید در جهان، ابتدا به ساکن در جغرافیای تاریخی ایران بوم، ایران فرهنگی، ایرانشهر، ایران بزرگ، سرزمین نوروز و یا اسامی دیگری که به این پهنه ی جغرافیایی تاریخی اتلاق می شود و در اسناد مختلف همچون کتیبه ی کرتیر یا نقل حمدالله مستوفی آمده است، هر چه بیشتر همگرایی ایجاد کنیم.
لزوم بازگشت نفوذ ایران به مرزهای ایرانشهر ساسانی

نویسنده: محمدرضا لشینی، کارشناس ارشد روابط بین الملل

دیپلماسی ایرانی: فلات ایران از رشته کوه سلیمان در انتهای شرقی تا برخورد و  پیچش و در هم آمیختن البرز شمال و زاگرس غرب، در شمال غربی و قفقاز، ناحیه ای بسیار خاص است که با نام ایران بزرگ، ایرانشهر یا ایران فرهنگی شناخته می شود.
در پس این کوه ها جنگل های حاصلخیز اند و سپس مناطق کوهستانی و سرد، به طرف مرکز که می آییم به سوزان ترین آفتاب در دل بیابان های وسیع می رسیم. این آب و هوای متنوع، جنگل های حاصلخیز، کوه های سر به فلک کشیده و بیابان های وسیع به زندگی این مردم شکل خاصی داده است. 

این کوه ها و بیابان ها همواره سدی محکم در مقابل مهاجمان بوده اند. سپاه خلیفه ی عثمانی بارها در این بیابان های وسیع به دام افتاده است. کوهستان های مرتفع بارها تار و مار شدن مهاجمان روم، اعراب و یونانیان را شاهد بوده اند. ایران هیچ‌گاه بدون جنگ تسلیم نشده، جالب اینجاست که مهاجمین به ایران در طول تاریخ محو شده اند، اما ایران زمین همیشه بوده و خواهد بود.

نکته ی مهمی که ابتدا به ساکن باید به آن اشاره کرد این است که برخی واژگان در سپهر سیاسی ایران به اشتباه ترجمه شده اند. به عنوان مثال واژه ی «مردم» یا «people» و واژه ی ملت یا «nation». یکی از بزرگترین اشتباهات رایج در بین ایرانیان هم معنی دانستن این دو واژه است. ملت مفهومی فراتر دارد که شامل مردم یک منطقه و جغرافیای آنها (کشور)، فرهنگ و جهان بینی و تمدنشان، خط و زبانشان، دولت مستقر، ارتباط شهروندان با یکدیگر و با دولت به طور متقابل و در روابط بین‌الملل آنان است. اما متأسفانه در ادبیات محاوره ای و بعضاً آکادمیک تعریف ملت را محدود به مردم می کنند. به عنوان مثال فرانسه یک واحد سیاسی و جغرافیایی دارد، زبان و ادبیات ملی دارد، مردمانش با یکدیگر ارتباط مستمر دارند، سیاست خارجی مستقل دارد و تاریخی دارد که با تمامی فراز و نشیب هایش به آن می بالد و افتخار می کند. پس می توان آن را یک ملت دانست. همچنین این توانایی را دارد که مردم غیر فرانسوی تبار را در خودش آسیمیله کند. فرانسه در نهایت پس از ملت شدن تبدیل به یک امپراتوری نیز شد.

امپراتوری فرهنگی زبانی ایران و جغرافیای نوروز هیچ تضادی با دولت – ملت بودن ندارد. به عنوان مثال ژاپن، بریتانیا، آلمان، اسپانیا، ایتالیا و سوئد در عین دولت ملت بودن، امپراتوری نیز بوده اند.

نقشه های ایران در دوره های تاریخی مختلف متشکل از دو بخش ایران و انیران هستند، که انیران بخش های خارج از محدوده ی ایران فرهنگی اما تحت سلطه ی ایران در بخش هایی از تاریخ شامل بوده است.

فلات ایران به طور طبیعی همواره همچون یک سنگر مثلثی، سرحدات ایران زمین را مشخص می کرده است. به طوری که حتی وقتی مغولان بر ما پیروز شدند و سپس تقسیم متصرفاتشان میان وارثان چنگیز، این ناحیه را به یک وارث دادند.

ایران امروز بخش اعظم فلات ایران را در بر گرفته است، اما این جغرافیای خاص علاوه بر ویژگی های خاص یک سری مصائب و مشکلاتی را نیز داراست. اولین و به عبارتی مهمترین مشکل ما بحران کم آبی است. البته لازم به ذکر است که این مسئله که این مشکل در کنار تنوع جغرافیایی ایران موجب شده است که به عنوان مثال اصفهان بدون زاگرس و بالعکس زاگرس صعب العبور بدون اصفهان توان زیستن نداشته باشند و در واقع ادامه ی حیاتشان وابسته به یکدیگر باشد. این ویژگی در قاره سبز دقیقا برعکس است و به تکه تکه شدن امپراتوری روم کمک کرد. به زبان ساده در عین نزدیکی زبانی و تباری، اغلب کشورهای اروپایی واحد سیاسی مستقل تشکیل دادند.

اگر به نقشه ی افغانستان کمی دقیقتر نگاه کنید، به این نکته پی می برید که این کشور به تنهایی توانایی تشکیل یک کشور را ندارد. بسیار بسیار صعب العبور است، راه آهن ندارد و به عنوان بخش شرقی فلات ایران، مجموع این عوامل موجب می شوند که نه چین، نه روسیه و نه هیچ کشور دیگری جز ایران نمی توانند به توسعه ی این کشور کمک کنند. به جز ایران از جای دیگری امکان کشیدن راه آهن به افغانستان عملا به سادگی ممکن نیست، لذا عملا تجارت بین شرق و غرب و احیای جاده ی ابریشم وابسته به همگرایی ایران و افغانستان است. در افغانستان پشتون های جنوب و تاجیک های شمال هرگز به درک متقابل و همزیستی به عنوان یک ملت واحد نرسیده اند و نیز زندگی پشتون ها هنوز به دلیل عدم توسعه ی این کشور به صورت اکثرا قبیله ای و گریز از مرکز است.

مشابه همین مشکلات را می توان در ارمنستان نیز مشاهده کرد به اضافه ی این که ارمنستان عملا توسط باکو و ترکیه محاصره شده، روسیه و اروپا عملا هیچ کمکی به ارمنستان نمی کنند و برایشان آینده ی ارمنستان به نوعی بی اهمیت است. اما تنها کشوری که منافعش و تاریخش به ارمنستان گره خورده و به نوعی هر دو به هم نیاز دارند ایران است.

به طور کلی مناطقی که از ایرانشهر یا ایران بزرگ جدا شده اند نه تنها خودشان نتوانسته اند به طور مستقل توسعه پیدا کنند بلکه از طرفی بر عدم توسعه ی ایران نیز تأثیر گذاشته اند.

احیای ایران فرهنگی و اتحاد مجدد مردمان ایرانی تبار هرگز جاه طلبی نیست بلکه در آینده ی ما به تدریج یک نیاز و اجبار است. سرچشمه بسیاری از رودخانه های پر آب ما همچون هیرمند که روزگاری موجب رونق کشاورزی سیستان بود، اکنون در خارج از مرزهای سیاسی ایران قرار دارند و این باعث شده است که در گرفتن حق آبه دچار مشکل شویم. ما بدون آب، حمل و نقل پیشرفته، عمق استراتژیک و تا زمانی که حاصلخیزترین بخش هایمان (قفقاز) را در اختیار نداریم، در یک برزخ بین المللی و ژیوپولتیک خواهیم ماند. این برزخ به معنای آن که نه کشوری کوچک و کاملا وابسته خواهیم بود و نه در میان ابرقدرت ها جایی خواهیم داشت.

به زبان ساده تر برزخ جغرافیای سیاسی ایران گربه ای شکل امروزی را این گونه می توان تشریح کرد که، ما نه آنقدر کوچک از نظر وسعت سرزمین هستیم که همچون سنگاپور، امارات متحده عربی، کویت، مالزی و آفریقای جنوبی، لذا هر زمانی که به حدی از توسعه می رسیم طبیعتا سعی در به چالش کشیدن ابرقدرت ها و نظم جهانی خواهیم داشت. از طرفی دیگر نه آنچنان دارای وسعت بزرگ هستیم همچون چین، هند، ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا و به طور کلی پیروزان جنگ دوم بین المللی که بقیه را به راحتی به چالش بکشیم، بحران سازی کنیم تا با حل آن به امتیازی بزرگتر برسیم و نقشی در میان ابرقدرت ها داشته باشیم تا در نهایت بقیه ی کشور ها تلاش کنند بر وفق مراد ما عمل کنند. 

در شرایط فعلی متاسفانه ما همچون مصر، ترکیه و عربستان در این برزخ گرفتار شده ایم که نه مستعمره شویم و نه به طور کامل خودیار و بازیگر اصلی و درجه یک جهانی، نه توانسته ایم کمونیست و شرقی محض شویم و نه توانسته ایم غربی شویم و ذوب در نظام سرمایه داری و سرمایه گذاری و حمایت مطلق غرب. در هر دو جنگ جهانی در عین بی طرفی اشغال شدیم، بریتانیا هر چه تلاش کرد نتوانست قرارداد ۱۹۱۹ را فارغ از بد و خوب بودنش در نهایت به ما تحمیل و اجرایی کند، هنوز در غم زمین های از دست رفته مان هستیم، نتوانستیم سهام ۵۱ درصدی دولت بریتانیا بر شرکت نفت ایران و انگلیس را تحمل کنیم و در نهایت دو قرن است به دنبال تجدد هستیم بدون اینکه بدانیم دقیقا کجا هستیم و چه می خواهیم. در این کشورها تغییرات سیاسی و سیاست گذاری نیز سریع تر اتفاق می‌افتند. به گمانم اکنون بهتر بتوان اردوغان اصالتا گرجی را درک کرد که چرا به دنبال احیای امپراتوری مغولان، تیموریان و عثمانی است، مخصوصا بعد از آن کودتای نافرجام.

اما در نهایت ما با برزخیان دیگر فرق داریم، ما متعلق به این برزخ نیستیم، نزدیک سه قرن پیش از اسب افتاده ایم اما هرگز از اصل نیفتاده ایم‌. گربه نبوده ایم و گربه نخواهیم ماند، این ققنوس همواره از خاکستر خویش برخاسته است، همچون حکیم فردوسی بزرگ که در اوج سیاهی همچون نور بر پیکر این خاک اهورایی تابید و سخن به پارسی زنده کرد.

برای نتیجه گیری نهایی باید بار دیگر خاطرنشان کرد که ما برای قدرت و تعادل بیشتر باید در جهان، ابتدا به ساکن در جغرافیای تاریخی ایران بوم، ایران فرهنگی، ایرانشهر، ایران بزرگ، سرزمین نوروز و یا اسامی دیگری که به این پهنه ی جغرافیایی تاریخی اتلاق می شود و در اسناد مختلف همچون کتیبه ی کرتیر یا نقل حمدالله مستوفی آمده است، هر چه بیشتر همگرایی ایجاد کنیم.

کلید واژه ها: ایران پهنه ایران ایرانشهر ایرانشهری محمدرضا لشینی قدرت ایران قدرت ایران در منطقه


( ۳۶ )

نظر شما :

ایرانی ۱۸ آذر ۱۴۰۲ | ۱۴:۲۰
زنده باد ایران. ننگ بر پانترکیسم و ماده گرگ پرستی.
خسرو ۱۸ آذر ۱۴۰۲ | ۱۴:۲۹
فارغ از نوع انشا و کلمات بکار برده شده ، که شبهه نژادپرستی و تهدید کشورهای همسایه را تلقین می‌کند اگر هدف نوشته این است که ایران با همسایگانش می‌تواند پیشرفت کند ، صحیح است --- ولی نوع تعامل و همکاری چگونه باشد ؟
سید هادی طباطبایی ۱۸ آذر ۱۴۰۲ | ۱۵:۲۵
خیال‌پردازی و توهم که زایده راسیسم وشوونیزم است نهایت راهی جز نابودی نداشته وندارد، نویسنده به یاد ،محمود،چنگیز، ،تیمور،نادر،....افتاده ولی غافل از اینکه مادران عصر حاضر با شیر خشک و سرلاک محال است چنین مرادانی اسطوره به بار آورند!
میلاد ۱۸ آذر ۱۴۰۲ | ۱۶:۵۴
چه خواب زیبایی. بیدار بشی متوجه می شی فعلا بخواب پسر جان
بهمن ۱۸ آذر ۱۴۰۲ | ۱۷:۰۷
افاذه فرمودید که منافع ارمنستان با ایران گره خورده است همین یه جمله نشون میده که هنوز تو باد نظریات غیرعقلایی سید جواد طباطبایی خوابیده آید برادر من ایران مساوی با قوم فارس نیست که منافعش با منافع ارمنستان هم پوشانی داشته باشد
مهدی ۱۸ آذر ۱۴۰۲ | ۱۷:۲۷
خیال پردازی های جالبی است . در ابتدایی ترین مسائل درمانده هستید ، اما به فکر احیای یک امپراطوری نیز هستید ... آرزوهای این نویسنده در حد نقد نویسی هم نیست . و بیشتر خنده دار است . ( البته اگر سایت محترم مطاب بنده را سانسور نکند .)
ایرانی ۱۸ آذر ۱۴۰۲ | ۲۱:۴۱
متاسفانه واقعیت میدانی اینطور نیست و این جناب خارج گود واقعیت است
خداپرست ۱۸ آذر ۱۴۰۲ | ۲۱:۵۶
میفرمایید : - فلات ایران به طور طبیعی همواره همچون یک سنگر مثلثی، سرحدات ایران زمین را مشخص می کرده است. ( شما آیا معنی فلات را می دانید و واقعا" تاریخ مرزها را مطالعه کرید که چنین حرفی را می زنید؟) -سپاه خلیفه ی عثمانی بارها در این بیابان های وسیع به دام افتاده است. (ایشان یا معنی بیابان را نمی دانند یا نمی دانند عثمانی در کدام سمت ایران واقع شده بود.از آن گذشته تا آنجا که همه مورخین گفته اند: بزرگترین جنگ عثمانی با ما در زمان شاه اسماعیل صفوی بوده که ما شکست خوردیم) - کوهستان های مرتفع بارها تار و مار شدن مهاجمان روم، اعراب و یونانیان را شاهد بوده اند.( اینجا نویسنده دقیقا" به کدام جنگها اشاره دارد؟ ما که از عربها و یونانیها شکست خوردیم!) - تا زمانی که حاصلخیزترین بخش هایمان (قفقاز) را در اختیار نداریم، در یک برزخ بین المللی و ژیوپولتیک خواهیم ماند.( میفرمایید حمله کنیم تا این خاک حاصلخیز را تصاحب کنیم؟ ایران فرهنگی که برایمان خاک حاصلخیر نمیاره. پس چاره در تصرف فیزیکی این نقاط است!) این جملات هم در نوع خود شاهکارهایی هستند که شما به تنهایی کشف کرده اید: - به جز ایران از جای دیگری امکان کشیدن راه آهن به افغانستان عملا به سادگی ممکن نیست، لذا عملا تجارت بین شرق و غرب و احیای جاده ی ابریشم وابسته به همگرایی ایران و افغانستان است! - تنها کشوری که منافعش و تاریخش به ارمنستان گره خورده و به نوعی هر دو به هم نیاز دارند ایران است! برای سایت دیپلماسی ایرانی تاسف آوره که هر مطلبی را منتشر می کند. شاید بخاطر کمبود مطلب هست و اینکه خیلی از نویسندگان توانمند به دلیل سطح پایین مطالب حاضر نیستند برای این سایت مطلب بفرستند.
محمد صادق ۱۸ آذر ۱۴۰۲ | ۲۲:۰۵
دامنه نفوذچین در دوران امپراتوریش با آن مرزهای آبی خاکیش بیشتر بود یا در عصر حاضر بامرزهای تکنولژیش؟
اردبیلی ۱۸ آذر ۱۴۰۲ | ۲۲:۵۵
بیچاره
محمد ۱۹ آذر ۱۴۰۲ | ۰۶:۴۷
و دقیقا بازی پانتورک ها هم از اینجا شروع می شود که به دروغ ایران را معادل قوم فارس در نظر گرفته و به این بهانه به ایرانیت ما می تازند. در حالی که افتخار ایران از دهها قرن پیش این بوده است که اقوام مختلف ایرانی زیر یک پرچم با یکدیگر زندگی می کنند و این دوگانه ترک و فارس یا عرب و فارس یک دروغ بزرگ است . ایران یعنی فلات ایران، ایران یعنی نوروز یعنی شاهنامه یعنی مولانا و حافظ و سعدی .
آتیلا ۱۹ آذر ۱۴۰۲ | ۰۸:۵۳
این گونه خیالات و آرزوها در قرن ۲۱ آنهم آرزوی بازگشت به دوران مرزهای حکومت ساسانی خیلی خنده دار و مضحک می باشد کاری به درست و غلط بودن روایت تاریخیت ندارم ولی دلخوش کردن خود با این چیزها جز اتلاف وقت کسی هم در دنیا کوچکترین بهایی نخواهد داد مهم این هست که در حال حاضر در کجا قرار داری نکته دیگر تناقضی هست در گفته های خود داری از یک طرف در سوار اسل بودن را در دوران ساسانی می دانی و از طرف دیگر می گویی که ۳ قرن هست که از اسب افتاده ایم دقیقا مشخص نکردی منظورت از ۳ قرن اشاره به کدام دوره تاریخی می باشد در طعنه ای دیگر اردوغان را با اصالت گرجی نامیدی که در پی احیای امپراتور مغول تیمور و عثمانی می باشد مرزها هویت نمی سازند هویت یک مفهوم و حقیقت ذاتی است شاید یک زمانی اجداد اردوغان در درون مرزهای فعلی گرجستان هم زیسته باشند این دلیل بر این نیست که فلانی گرجی است اکنون هم در گرجستان جمعیت قابل توجهی ترک و آذربایجانی زندگی می کنند همانطور مصطفی کمال می تواند در سالونیک متولد شده باشد که اکنون در درون خاک یونان هست پس این دلیل نمی شود که ایشان یونانی هستند این به خاطر این هست که ترک‌ها به مدت ۴ قرن یونان و بالکان حاکم بودند و حکومت کردند و اکنون هم ترکیه غربی یونان جمعیت ترک و مسلمان وجود مجله طنز ملا نصرالدین به زبان ترکی در ۱۱۷ سال پیش ابتدا در تفلیس گرجستان شروع به چاپ این نشریه تاثیر به سزایی در انقلاب مشروطیت و جریان روشنفکری در ایران داشت. اکنون هم نه اردوغان و نه هر کسی دیگر نه می تواند و نه می خواهد که امپراتوری مغول تیمور و عثمانی را بر پا کند و نه این کار عملی هست چون قلمروی این امپراتوریها که داشتند روی هم رفته بیش نیمی از دنیای فعلی است کاری که این کشورها می کنند بر پایی اتحادیه ای همچون اتحادیه عرب و اروپای کنونی است و اگر ایران بخواهد می تواند سهم بسزایی در آن داشته باشد ‌ و یا اینکه مشابه آن اتحادیه ای با تاجیکستان و افغانسنان تاسیس نماید
میر داوود صدر موسوی ۱۹ آذر ۱۴۰۲ | ۰۹:۲۶
جناب لشینی اینقدر تند نرو خدای نکرده به جای ایرانشهر وارد تورانشهر نشوید. آنچه در خیال و توهم برای جوانان رخ میدهد شبیه در خواب پنبه دانه خوردن شتر است. ایران در طول تاریخ بعد از اسلام همیشه در دست اعراب و تورکان بوده ، قبل از آن هم با حدس و گمان تعریفهایی شده که دور از واقعیت است. ایرانشهری که مورد ادعایتان است، در اصل وجود خارجی ندارد، ( به اتکای ارمنستان،و ثلث افغانستان امیدی روشن برایتان نمی‌بینم.) بهتر است به اندک سهم خود ( از کویر تا کویر) قانع شوید تا دچار خوابهای پریشان نشوید.
ساسان ۱۹ آذر ۱۴۰۲ | ۱۰:۲۰
با تفکرات شما ایرانشهری ها هیچگونه همگرایی با محیط پیرامونی ایران اتفاق نخواهد افتاد.
کوروش ۱۹ آذر ۱۴۰۲ | ۱۲:۳۲
پانترکها چه آتشی گرفته اند :))) همه از لانه های ماده گرگ شان بیرون آمده اند. چرا پانترکیسم و توران بزرگ و عثمانی گری که بر پایه توهمات نژادی و حیوانی هستند و از تروریسم داعشی و القاعده هم برای اهدافش استفاده مبکنند خوب هستند ولی ایرانشهری که بر مبنای واقعیت تاریخی و فرهنگی است بد می‌شود!؟ واقعا وقتی که یک پانترک راجع به نژادپرستی حرف میزد مرغ پخته هم خنده اش می‌گیرد. چه کسی جز ترکها انقدر در منطقه نسل کشی و پاکسازی قومی کزده است!؟
ناشناس ۱۹ آذر ۱۴۰۲ | ۱۲:۴۷
نمی شود به این مقاله خورده گرفت چون از ایران فرهنگی و تاریخی اجتماعی صحبت میکند که تمام کشورهای اطراف ایران شواهدش موجود است (سنگ نوشته الواح گلی مساجد و کاخها و باغها و.....)و رسومات تاریخی و قومیتی و نژادی و فکری یکسانی دارند اما اگر تفاوت ان با پانترکیسم و تورانی که اتفاقا اردوغان علنا خواستار برگشت به مرزهای تاریخ و گذشته است که تمام انها در قلمرو ایران است و علت ترس تاریخدانها و سیاسیون و ....ترکیه بی راه نیست و بیشترین قومیتی که ضرر میکند همان مهاجران دشت قبچاق هستند و بیشترین دشمنی با تاریخ و تمدن و فرهنگ ایران در قالب سکولار مذهبی و....پانترکیسم است همان ایده و حکومتی که تمام اقوام غیر ترک باید اسیمولاسیون کشتار و تبعید شود و حکومت تمام ترک بوجود اید.
کوروش ۱۹ آذر ۱۴۰۲ | ۱۶:۱۹
پانترکها چه آتشی گرفته اند :))) همه از لانه های ماده گرگ شان بیرون آمده اند. چرا پانترکیسم و توران بزرگ و عثمانی گری که بر پایه توهمات نژادی و حیوانی هستند و از تروریسم داعشی و القاعده هم برای اهدافش استفاده مبکنند خوب هستند ولی ایرانشهری که بر مبنای واقعیت تاریخی و فرهنگی است بد می‌شود!؟ واقعا وقتی که یک پانترک راجع به نژادپرستی حرف میزد مرغ پخته هم خنده اش می‌گیرد. چه کسی جز ترکها انقدر در منطقه نسل کشی و پاکسازی قومی کرده است!؟
علی اصغر صفرپور ۱۹ آذر ۱۴۰۲ | ۲۱:۱۴
نه فقط ما بلکه کلید نجات کشور های دیگه جدا شده هم همینه ، ما باید دوباره یک ید واحد بشیم. همچنین از کامنت ها میشه فشار خوردن چپ گرا ها و جهان وطن ها و تجزیه طلب ها رو دید...... پس مسیرت درسته
محمد علادی ۱۹ آذر ۱۴۰۲ | ۲۲:۱۸
من آذربایجانی میگم،یاشاسین ایران و ایرانی
محمد ۱۹ آذر ۱۴۰۲ | ۲۲:۲۶
میر داوود صدر موسوی دوست عزیز در پاسخ به شما بگم که،امثال شما پان ها،آرزوی تجزیه ایران رو به گور خواهید برد شخصا من آذربایجانی،چنان عشقی به ایران دارم که روزش برسه با افتخار وصف نشدنی شما پان های احمق و کثافت رو از بین خواهم برد زنده باد ایران و ایرانی
مهرزاد ۱۹ آذر ۱۴۰۲ | ۲۲:۲۹
یادداشتی بسیار علمی و منطقی، عالی بود، به امید خواندن مطالب بیشتر از این محقق جوان و آینده‌دار، درود بر غیرت و شجاعت تو و این دانش مثال زدنی ات. هر چه بگم کم گفتم. آفرین بر تو. سپاس از وبسایت وزین دیپلماسی ایرانی بابت انتشار این یادداشت عالی.
ناشناس ۱۹ آذر ۱۴۰۲ | ۲۳:۵۰
اقتصاد درست شود و بشدت تبلیغات مشترکات فرهنگی و تاریخی و زبانی و قومیتی شود ایرانشهری دور از ذهن نیست ،باید کشورهای روزگار ایرانی تاریخ واقعی خود و ایران بدون تحریف تقطیع و انکار بداند تا قبل از آنکه اسیر استحاله و فرهنگ پانترکیسم جنایت پیشه شوند ،نفوذ و قدرت ایران بسیار وسیعتر متنوع تر و تاثیر گذارتر از ترکیه است
علی ۲۰ آذر ۱۴۰۲ | ۰۲:۱۱
موقعی که دسته دسته ایرانی ها دارند در آب های مدیتراته غرق و یا در جنگل های اروپا در حال مهاجرت یخ می زنند صحبت از آرمانشهر و همگرایی با همسایه ها بخاطر شاهنامه و حافظ و...تا حد زیادی خنده داره.من را یاد آن مذاکره کننده هسته ای عزیز می اندازد که موقع مذاکره شعر حافظ و سعدی برای نمایندگان غرب می خواند و الان حال مملکت اینجوری شده.فکر نکنم نوروز و حافظ و ....حتی زبان مشترک باعث همگرایی بشه که این عدم همگرایی حتی زبانی را بین ایرانیان و افغانی ها و تاجیک ها همه شاهد و به عینه مشاهده می کنند.
فرزاد ۲۰ آذر ۱۴۰۲ | ۱۲:۲۴
واقعیت اینه که متاسفانه امروز؛ جنگ درون خانه ما ایرانیها ست .نظام سیاسی امروز حاکم بر مملکت ما اگر یه لطفی بکنه و همکاری و همراهی با سیاستهای وجریانات فکری واگرا و قومگرا و ضد ایرانی ؛ازجمله همین جریان پان‌ترکیسم مورد حمایت باکو و آنکارا که آزادانه داره فعالیت می‌کنه و حتی با بودجه ملت ایران و مجوز وزارت ارشاد جمهوری اسلامی کتاب و نشریه چاپ می‌کنه و درحال تحریف تاریخ و هویت ملت ایران وغیریت و ملت سازی از مردم آذربایجان ماست رو متوقف کنه؛ ساختن ایرانشهر و احیای حوضه ی تمدنی ایرانی و همگرایی با همسایه ها پیش کش قدمش.
Bs ۲۰ آذر ۱۴۰۲ | ۱۲:۴۸
درود بر ایران بزرگ؛ننگ بر ماده گرگ پرستان
ناشناس ۲۰ آذر ۱۴۰۲ | ۱۶:۳۱
ایران شهری یا ایران فرهنگی رویا یا توهم نیست واقعیتی عینی است .بیشترین گرایشات در اسیا مرکزی و خاورمیانه است و علت ترس غربیها و امریکا و اعراب و ترکهاست .اقوام ایرانی سغدی از ارومچی چین تا کردها در مدیترانه و اذریها تا قفقاز و دریای سیاه همه در فرهنگ و تاریخ زبان ایین و رسوم مشترک هستند (شب یلدا نوروزو...)اما تفاسیر متفاوت (ایرانی افغانی و تاجیک و...)انزمان که ترکیه مولانا را به نام خود زد افغانها و تاجیکها اعتراض کردند چرا شاعری که بیت شعر ترکی ندارد باید ترکی شود ؟؟؟؟هنوز این دلسوزی در بین این اقوام وجود دارد باید با میزگردها و نشستها و کنفرانسها و همکاریهای علمی اموزشی و فرهنگی دیدگاهها نزدیک تر شود
علی ۲۰ آذر ۱۴۰۲ | ۱۸:۲۳
نظر شخصی مجهول الهویه به نام کی روش دوبار منتشر می شود که حاوی لغاتی توهین آمیز(توهمات نژادی و حیوانی ) به تورکها چه ایرانی وچه دیگران ، می باشدولی نظر کارشناسی بنده منتشر نمی شود این چه عدالتی است که با آن می خواهید مرزهای ایران را حتی از نوع فرهنگی اش ، گسترش دهید. به نظر من اولین کاردر این زمینه عضویت در مجمع دولتهای تورک می باشد.
احمد ۲۱ آذر ۱۴۰۲ | ۱۱:۳۴
به قول شاعر(آرزو بر جوان عیب نیست). مححق جوان ما متاسفانه غرق در توهمات و تخیلات باستانی میباشد. لازم است که به ایشان یادآوری شود که شنا در این وادی و اوهام پرستی فقط به مذاق طرفداران کسروی و طباطبائی و...می چسبد.عصر جدید و دنیای مدرن ، ارتباطات درست و منطقی را قبول دارد نه جفنگیات و خزعبلات کاذب باستانی را. این نوشته های شما فقط جهت سرگرمی و بازیچه کودکان می باشد و تاریخی که شما اعتقاد دارید فقط مصرف داخلی(امثال موحدیان و امیراحمدیان و...) دارد و بیرون از این مملکت اعتقادات تاریخی شما جوک و طنز می باشد.
سینا ۲۲ آذر ۱۴۰۲ | ۱۴:۵۴
بسیار مفید جناب لشینی ، سپاسگزارم بابت این نقد و تحلیل روابط بین‌الملل یقیناً در دیپلماسی فرهنگی ، حاکمیت ایران باید تعامل و همکاری با کشور های درون فرهنگی ایران حفظ و توسعه داده شود. کار علمی احساسات نمی‌شناسد ، به رومانتیسم توله‌گرگهای صحرای قبچاق که از فرط نهلیسم نمیدانند خودشان رو به کجا بکوبند توجه نکنید
همایون ۲۵ اسفند ۱۴۰۲ | ۱۸:۴۷
جناب میر داود صدر موسوی جنابعالی همانطوری که از نام شما روشن و پیداست یک عرب جبل عاملی لبنانی تبار هستید که در زمان حکومت صفویه از ترس عثمانی وارد ایران شده اید و به هیچ عنوان جز ملت ایران محسوب نمیشوید پس لطف کنید در مسائل داخلی مملکت ما ایرانیان دخالت نکنید و احترام مهمان بودن خود را نگه دارید