باید به‌سمت حکمرانی هوشمند انرژی حرکت کرد

ایران و معماری جدید دیپلماسی انرژی در اوراسیا

۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ | ۱۲:۰۰ کد : ۲۰۳۲۸۹۲ اخبار اصلی اقتصاد و انرژی
نویسنده خبر: سید کامران یگانگی
سید کامران یگانگی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: ایران نیازمند آن است که از نگاه صرفاً صادرات‌محور به انرژی فاصله بگیرد و به‌سمت حکمرانی هوشمند انرژی حرکت کند. این به‌معنای ایفای نقش فعال در طراحی بازارهای منطقه‌ای انرژی، مشارکت در ساختارهای قیمت‌گذاری، ایجاد هاب‌های معاملاتی گاز و برق، و توسعه دیپلماسی اقلیمی در سطح منطقه است.
ایران و معماری جدید دیپلماسی انرژی در اوراسیا

دیپلماسی ایرانی: در جهان امروز، انرژی نه‌تنها کالایی استراتژیک، بلکه زبانی برای دیپلماسی، ابزاری برای حکمرانی و محرکی برای اتصال قدرت‌های نوظهور است. منطقه اوراسیا، که از لحاظ جغرافیایی پیونددهنده شرق و غرب، و از منظر ژئواستراتژیک، محور بازآرایی نظم جهانی آینده به‌شمار می‌رود، در حال تجربه تولد یک معماری نوین دیپلماسی انرژی است. در این میان، ایران با برخورداری از دومین ذخایر گاز طبیعی و چهارمین ذخایر نفت خام جهان، می‌تواند نه صرفاً یک صادرکننده انرژی، بلکه معمار ژئوپلیتیک انرژی منطقه باشد—به شرط آن‌که بازی خود را هوشمندانه بازطراحی کند.

فرصت‌های ژئوپلیتیکی و همگرایی اوراسیایی

با عضویت دائم ایران در سازمان همکاری شانگهای و توافق‌نامه تجارت آزاد با اتحادیه اقتصادی اوراسیا، شرایط برای یک گذار راهبردی از موقعیت صرفاً ژئواکونومیک به جایگاه ژئوپلیتیک فراهم شده است. اتحادیه اقتصادی اوراسیا به رهبری روسیه، با هدف ایجاد یک بازار مشترک در حوزه‌هایی چون انرژی، حمل‌ونقل و تعرفه‌های تجاری، به‌دنبال تقویت همگرایی در برابر فشارهای غربی است.

ایران می‌تواند با ایجاد کریدورهای انرژی شرق‌گرا، از جمله توسعه پروژه‌هایی مانند خط لوله ایران – ارمنستان – گرجستان برای انتقال گاز به دریای سیاه، یا مشارکت در اتصال انرژی با هند از طریق بندر چابهار، حلقه مفقوده اتصال انرژی اوراسیا به خلیج فارس و اقیانوس هند باشد.

نقش چین و هند: شرکای استراتژیک یا مصرف‌کنندگان مصلحت‌گرا؟

چین و هند به‌عنوان دو مصرف‌کننده بزرگ انرژی در قرن بیست‌ویکم، نقش بسزایی در تعریف دیپلماسی انرژی اوراسیا ایفا می‌کنند. سیاست «یک کمربند – یک راه» چین، بیش از آن‌که پروژه‌ای عمرانی باشد، تلاشی برای بازآفرینی نظم انرژی در پیرامون خود است. ایران، در امتداد کریدور میانی این پروژه، نه‌تنها می‌تواند انرژی موردنیاز شرق آسیا را تأمین کند، بلکه به‌عنوان گذرگاهی امن و مقرون‌به‌صرفه در مقایسه با مسیرهای دریایی، جایگاهی بی‌بدیل به‌دست آورد.

در همین حال، هند نیز برای دور زدن پاکستان و دسترسی به آسیای مرکزی، به شراکت راهبردی با ایران نیازمند است. توسعه چابهار، فرصت مهمی برای ترکیب دیپلماسی بندری با دیپلماسی انرژی است. ایران می‌تواند صادرات LNG به هند را، به‌ویژه در قالب پروژه‌های کوچک‌مقیاس، دنبال کند تا از اقتصاد انرژی متمرکز، به الگوی شبکه‌ای و چندمحور برسد.

چالش‌ها و الزامات حکمرانی انرژی

با وجود ظرفیت‌های عظیم، ایران در مسیر ایفای نقش مؤثر در معماری دیپلماسی انرژی اوراسیا با چالش‌هایی بنیادین روبه‌روست. نخست، ساختار تعرفه‌ای و مقررات انرژی در کشور هنوز با الزامات تجارت آزاد و همکاری منطقه‌ای هم‌راستا نیست. دوم، زیرساخت‌های صادرات انرژی، به‌ویژه در حوزه گاز، دچار فرسودگی یا عقب‌ماندگی تکنولوژیک است. سوم، تشتت تصمیم‌گیری در نهادهای سیاست‌گذار و فقدان یک نهاد ملی واحد در سیاست خارجی انرژی، عدم انسجام پیام ایران در تعاملات منطقه‌ای را موجب شده است.

علاوه بر این، مسئله تحریم‌های ثانویه آمریکا و پیچیدگی‌های مالی و بانکی ناشی از آن، همکاری با شرکت‌های خارجی و سرمایه‌گذاری در پروژه‌های انرژی را با محدودیت مواجه کرده است. این در حالی است که رقبای منطقه‌ای ایران، به‌ویژه قطر و آذربایجان، با بهره‌گیری از ابزارهای هوشمند دیپلماسی انرژی، در حال تثبیت موقعیت خود به‌عنوان بازیگران فعال اوراسیا هستند.

راهبرد پیشنهادی: از صادرات صرف به حکمرانی انرژی

ایران نیازمند آن است که از نگاه صرفاً صادرات‌محور به انرژی فاصله بگیرد و به‌سمت حکمرانی هوشمند انرژی حرکت کند. این به‌معنای ایفای نقش فعال در طراحی بازارهای منطقه‌ای انرژی، مشارکت در ساختارهای قیمت‌گذاری، ایجاد هاب‌های معاملاتی گاز و برق، و توسعه دیپلماسی اقلیمی در سطح منطقه است.

همچنین، با بهره‌گیری از فناوری‌های نوین مانند هوش مصنوعی در پیش‌بینی مصرف انرژی شرکای منطقه‌ای، و توسعه زیرساخت‌های انتقال مبتنی بر داده‌های کلان، ایران می‌تواند خود را به‌عنوان بازیگر هوشمند انرژی معرفی کند – نه صرفاً دارنده منابع.

نتیجه‌گیری: ایران، اوراسیا و یک فرصت تاریخی

در آستانه تحولات بنیادین در نظم جهانی و در بطن بازآرایی قدرت در اوراسیا، دیپلماسی انرژی دیگر صرفاً به‌معنای صادرات منابع فسیلی نیست، بلکه به زبان مشترک کشورها برای تحقق منافع ملی، تقویت همگرایی منطقه‌ای، و بازتعریف جایگاه ژئوپلیتیک در جهان نو بدل شده است. ایران به‌عنوان یکی از معدود کشورهایی که در هم‌پوشانی سه حوزه استراتژیک خاورمیانه، آسیای مرکزی و جنوب آسیا قرار گرفته، واجد مزیتی کم‌نظیر برای ایفای نقشی کلیدی در شکل‌دادن به معماری جدید انرژی در منطقه اوراسیاست. اما تحقق این ظرفیت، مستلزم گذار از نگاه صرفاً منبع‌محور به رویکرد حکمرانی انرژی است؛ رویکردی که در آن، انرژی نه‌فقط کالایی برای فروش، بلکه ابزاری برای ساخت بلوک‌های سیاسی – اقتصادی، تقویت پیوندهای ژئوپلیتیکی و بسترسازی برای حضور مؤثر در ساختارهای منطقه‌ای و بین‌المللی تلقی شود. در این راستا، مشارکت فعال ایران در ابتکارهای چندجانبه مانند اتحادیه اقتصادی اوراسیا، سازمان همکاری شانگهای و پروژه‌های زیرساختی شرق‌گرا، می‌تواند زمینه‌ساز عبور از انزوا و تقویت دیپلماسی چندلایه در عرصه انرژی باشد.

از سوی دیگر، توجه به ملاحظات اقلیمی، تنوع‌بخشی به سبد انرژی، بومی‌سازی فناوری‌های انتقال و تبدیل انرژی، و به‌کارگیری ابزارهای نوین داده‌محور، مسیر ایران را برای تبدیل‌شدن به یک بازیگر هوشمند در نظم جدید جهانی هموار می‌سازد. کشورهایی که بتوانند هم‌زمان با عرضه انرژی، در طراحی قواعد بازی، شکل‌دهی نهادهای منطقه‌ای و هم‌افزایی میان امنیت انرژی و توسعه پایدار مشارکت کنند، در آینده نه‌چندان دور، جایگاه ژئوپلیتیکی خود را تثبیت خواهند کرد.

ایران در چنین نقطه عطفی قرار دارد. اکنون زمان آن فرارسیده است که با هوشمندی راهبردی، انسجام داخلی در تصمیم‌سازی، و نگاهی آینده‌نگر، نقشه جدیدی از دیپلماسی انرژی ترسیم کنیم؛ نقشه‌ای که در آن، ایران نه‌تنها تأمین‌کننده انرژی، بلکه بازیگری تأثیرگذار در نظم نوین اوراسیایی باشد؛ نظمی که جهان فردا را شکل خواهد داد.

سید کامران یگانگی

نویسنده خبر

 پژوهشگر گروه علوم شناختی، فن آوری و حکمرانی

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: سید کامران یگانگی اوراسیا همکاری های اوراسیایی ایران و اوراسیا انرژی صادرات گاز صادرات انرژی ایران صادرات گاز ایران دیپلماسی انرژی حکمرانی انرژی انرژی اوراسیا ایران دیپلماسی منطقه اقتصادی اوراسیا اتحادیه اقتصادی اوراسیا


نظر شما :