تحلیلی بر پروژه حذف جمعیت غزه
نگاهی تطبیقی به سیاست های اسرائیل و نازیسم

نویسنده: رسول عبدالهیان، کارشناس ارشد روابط بین¬الملل
دیپلماسی ایرانی: از اکتبر ۲۰۲۳ تاکنون، نوار غزه یکی از مرگبارترین و گستردهترین حملات نظامی در تاریخ خود را شاهد بوده است. اقدامات ارتش اسرائیل، همزمان با تشدید حمایت های سیاسی و نظامی ایالات متحده به ویژه در دوره دوم ریاست جمهوری دونالد ترامپ، به شکل کم سابقه ای از منظر حقوق بشری و بین المللی مورد انتقاد قرار گرفته است.
بخش اول: اقدامات اسرائیل در غزه پس از ۱۱ اکتبر ۲۰۲۳
۱- نظامی سازی تمام عیار: حملات گسترده ارتش اسرائیل به زیرساخت های غیرنظامی، شامل مدارس، بیمارستان ها، اردوگاه های پناهجویان و شبکه های آب و برق غزه، به کشته شدن بیش از ۵۸ هزار نفر تا ژوئیه ۲۰۲۵ انجامیده است. دولت اسرائیل در پیادهسازی اقدامات خود از سلاح های ممنوعه همچون فسفر سفید نیز استفاده کرده که این موضوع توسط دیده بان حقوق بشر گزارش شده است.
۲- محاصره و قحطی سیستماتیک: از اکتبر ۲۰۲۳ محاصره کامل غزه تشدید شده و اسرائیل از ورود غذا، دارو و سوخت جلوگیری می کند. ارتش اسرائیل حتی در برخی موارد کامیون های ارسال کمک های بین المللی را نیز بمباران کرده است. این اقدامات به بحران انسانی گسترده و افزایش مرگ و میر ناشی از بیماری و سوء تغذیه منجر شده است.
۳- طرح ترامپ برای حذف غزه: در ششم فوریه ۲۰۲۵ سیانان گزارش داد دونالد ترامپ طرحی برای«تحویل گرفتن غزه» و انتقال بخش زیادی از جمعیت آن به کشورهای همسایه پیشنهاد داده است. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، از این طرح صراحتا حمایت کرد و آن را اولین فکر خوب در سال ها خواند. دیدبان حقوق بشر در فوریه ۲۰۲۵ این طرح را با عنوان خطر آشکار پاک سازی قومی و حتی نسلکشی مورد بررسی قرار داد. این طرح شامل برنامه ریزی برای اسکان مجدد فلسطینیان در مناطقی از صحرای سینا یا کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس است که با مخالفت شدید کشورهای عربی روبهرو شد.
۴- واکنش مقامات اسرائیلی: مقامات افراطی کابینه نتانیاهو، از جمله ایتمار بن گویر وزیر امنیت ملی و بتسلئیل اسموتریج وزیر دارایی، آشکارا از سیاست «تشویق خروج داوطلبانه» فلسطینی ها و تخریب کامل نوار غزه سخن گفته اند. روزنامه گاردین در ژوئیه ۲۰۲۵ نوشت بن گویر، وزیر امنیت ملی اسرائیل معتقد است: «تا زمانی که فلسطینی در نوار غزه باقی مانده باشد، امنیت اسرائیل برقرار نمی شود.»
۵- حمایت نظامی ایالات متحده: دولت آمریکا چه در دولتهای دموکرات چه جمهوری¬خواه، همواره حامی و تسهیلگر اقدامات این رژیم بوده است. ترامپ نه تنها از طرح های انتقال جمعیت حمایت کرده، بلکه قرارداد تسلیحاتی گسترده ای نیز با اسرائیل شامل جنگ افزارهای پیشرفته و موشک های نقطه زن امضاء کرده است.
دونالد ترامپ در رویکرد خود نسبت به مسئله فلسطین، حتی تندروتر از بنیامین نتانیاهو ظاهر شده و در حمایت از اقدامات افراطی اسرائیل علیه فلسطینیان مواضعی تندتر اتخاذ کرده است. این حمایتها در قالب «مبارزه با تروریسم» توجیه شدهاند، اما در عمل به تداوم و تشدید بحران انسانی دامن زدهاند.
بخش دوم: مقایسه با سیاست های نازی ها علیه یهودیان
۱- شباهت ها:
در این بخش به بررسی شباهت ها و تفاوت های اقدامات دولت اسرائیل با سیاست ها و عملکرد دولت آلمان نازی در مسیر نابودی یهودیان پرداخته می شود و نشان داده خواهد شد که در برخی موارد حتی گام هایی فراتر از آن نیز برداشته شده است.
1- محاصره و محروم سازی جمعی
محصور کردن یهویان در «گتوها» با قطع دسترسی به غذا، دارو، کار و آزادی رفت و آمد. محاصره کامل نوار غزه از سال ۲۰۰۷ و محدودیت شدید در ورود کالا، سوخت و دارو. هر دو رژیم، مردم غیر نظامی را به عنوان ابزار فشار سیاسی هدف قرار داده¬اند، که نوعی مجازات جمعی محسوب می شود و طبق کنوانسیون چهارم ژنو غیرقانونی و جنایت جنگی است.
۲- تخریب سیستماتیک زیرساخت ها
در گتوهای نازی، یهودیان از خدمات بهداشتی و آب سالم محروم بودند. در غزه اسرائیل بارها ایستگاه های تصفیه آب، بیمارستان ها و برق رسانی را بمباران یا مسدود کرده است. هدف در هر دو مورد تضعیف جمعیت از درون و فروپاشی مقاومت مدنی بوده است.
۳- استفاده از گرسنگی به عنوان سلاح
نازی ها عمدا جیره غذایی یهودیان در اردوگاه ها را کاهش می دادند. اسرائیل نیز طبق گزارش سازمان ملل و پزشکان بدون مرز، از گرسنگی به عنوان سلاح جنگی استفاده می کند. (به ویژه در شمال غزه در سال ۲۰۲۴ و ۲۰۲۵) در هر دو مورد، سوء تغذیه، مرگ کودکان و شیوع بیماری گسترده شده است.
۴- تبلیغات برای غیرانسانی سازی جمعیت هدف
نازی ها یهودیان را «آفت»، «طاعون»، «موش» یا «تهدید نژادی» می نامیدند. مقاماتی در اسرائیل، فلسطینیان (به ویژه ساکنان غزه) را «حیوان»، «بمب انسانی» یا «تروریست بالفطره» خطاب کرده اند. این نوع زبان سازی ضد انسانی بستر روانی و اجتماعی جنایت های بزرگتر را فراهم می کند.
۵- سیاست انتقال اجباری یا کوچ اجباری
در دوران نازی ها، یهودیان به زور از خانه ها رانده و به اردوگاه ها منتقل شدند. اسرائیل نیز در جنگ اخیر غزه، بیش از ۹۰درصد جمعیت را به کوچ اجباری وادار کرده و "مهاجرت داوطلبانه دائمی" از غزه را خواهان شده است (با حمایت برخی چهره های سیاسی مثل دونالد ترامپ).
۶- هدف گیری عمدی غیرنظامیان و کودکان
نازی ها، علی رغم تلاش برای پنهان کاری، میلیون ها کودک یهودی را در هولوکاست به قتل رساندند. در جنگ غزه، هزاران کودک کشته شدهاند؛ به طوری که غزه طبق گزارش یونیسف به «قبرستان کودکان» معروف شده است.
۷- سکوت یا همراهی ساختارهای قدرت جهانی
بسیاری از دولت ها در آغاز دهه ۱۹۳۰ در برابر جنایات نازی ها سکوت کردند یا حتی با آنها همکاری داشتند. در مورد اسرائیل نیز، علی رغم اسناد متعدد سازمان ملل و نهادهای حقوق بشری، قدرت های غربی (به ویژه آمریکا و آلمان) از اقدامات اسرائیل حمایت سیاسی، مالی و نظامی می کنند.
۸- در دوران آلمان نازی، یهودیان به صورت سیستماتیک از جامعه حذف شدند؛ ابتدا از طریق قوانین تبعیض آمیز، سپس انتقال اجباری به گتوها و در نهایت راه حل نهایی (کشتار جمعی). اسرائیل نیز با استفاده از محاصره، بمباران، و قطع زیرساخت¬های حیاتی، عملا زندگی در غزه را غیرممکن کرده است و برای جابهجایی اجباری جمعیت تلاش دارد.
۹- هر دو رژیم با استفاده از ابزار رسانه ای، گروه هدف را «غیرانسانی» یا «تهدیدآمیز» معرفی کرده اند. در هر دو مورد، نوعی توجیه اخلاقی برای حذف جمعیت هدف ارائه شده: نازی ها با ادعای نجات ملت آلمان، اسرائیل با ادعای امنیت ملی و دفاع از خود.
۲- تفاوت ها
نازی ها نسلکشی را مخفیانه و صنعتی انجام می دادند، در حالی که اسرائیل اقدامات خود را علنا و در مقابل دیدگان جهانیان انجام می دهد. رژیم اسرائیل حتی از ابراز جنایات خود ابایی ندارد و در مقابل هرگونه مخالفت با اقداماتش؛ بی پروا اقدام به تهدید می¬کند.
هدف نازی ها نابودی فیزیکی فوری بود، اما سیاست اسرائیل بیشتر به حذف تدریجی یا انتقال جمعیت شباهت دارد.
رسانه های جهان در زمان هولوکاست دسترسی محدودی به اطلاعات داشتند، اما امروز با وجود پوشش گسترده، بی تفاوتی نهادهای بین المللی آشکار است.
بخش سوم: جایگاه حقوقی اقدامات اسرائیل
مطابق ماده دوم کنوانسیون جلوگیری از نسلکشی (۱۹۴۸)، نسلکشی "ارتکاب اعمالی با قصد نابودی کلی یا جزئی یک گروه ملی، قومی، نژادی یا مذهبی" را شامل میشود. بر این اساس، بسیاری از کارشناسان حقوق بینالملل معتقدند اقدامات اسرائیل به ویژه پس از طرح ترامپ در شمول این تعریف قرار می گیرد.
نهادهایی مانند سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا و کشورهای مصر، اردن و آلمان رسما اعلام کرده اند که جابهجایی اجباری مردم غزه مغایر با حقوق بینالملل و مصداق جنایت جنگی است. سازمان بهداشت جهانی و کمیساریای عالی حقوق بشر نیز هشدار داده¬اند که ادامه وضعیت موجود می تواند به فاجعه ای در ابعاد انسانی و تاریخی منجر شود.
بخش چهارم: واکنش جهانی و سکوت خطرناک
۱- دولت های عربی: مصر اردن، عربستان سعودی و قطر با انتشار بیانیه¬هایی صریح، مخالفت خود را با هرگونه طرح انتقال جمعیت غزه ابراز کرده اند. مصر اعلام کرده که هرگونه اسکان جمعیت غزه در صحرای سینا را تهدیدی علیه امنیت ملی خود میداند. گرچه اکثر کشورهای عربی با وجود دارابودن ریشه های قومی و مذهبی با مردم فلسطین، سکوت اختیار کردهاند و اقدامات اسرائیل در غزه را ناظرند.
۲- جامعه مدنی جهانی: در بیش از ۶۰ کشور جهان، اعتراضات میلیونی در حمایت از مردم غزه برگزار شده و دانشگاه های غربی جنبش های دانشجویی ضد آپارتاید اسرائیلی را شاهد بوده اند. فشار افکار عمومی به توقف موقت برخی همکاری های نظامی میان شرکت های آمریکایی و اسرائیلی منجر شده است.
۳- نهادهای بین المللی: شورای حقوق بشر سازمان ملل، با ارائه گزارشی ویژه در مارس ۲۰۲۵، اسرائیل را به ارتکاب احتمالی جنایت علیه بشریت متهم کرد. دیوان بین المللی کیفری نیز در نوامبر ۲۰۲۴ حکم بازداشت بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر و یواف گالانت، وزیر دفاع اسرائیل را به اتهام جنایات جنگی صادر کرد.
نتیجه گیری:
تحلیل اقدامات دولت اسرائیل در غزه به¬ویژه پس از سال ۲۰۲۳ نشان دهنده روندی سازمان یافته برای حذف یا جابهجایی جمعیت غیر نظامی است. دولت اسرائیل با اقدامات خود به دنبال نابودی روحیه وطن پرستی و آرمان فلسطینیان است تا جمعیت غزه را به مهاجرت داوطلبانه به خارج از غزه مجبور کند.
حمایت رسمی دولت ترامپ از این سیاست ها، به ویژه در قالب طرح فوریه ۲۰۲۵، این پروژه را به مرحله ای جدید وارد کرده است که می تواند در چارچوب حقوق بینالملل به عنوان نسلکشی تدریجی تعبیر شود. مقایسه تطبیقی با سیاست های نازی ها علیه یهودیان، گرچه از نظر تاریخی و فرهنگی پیچیده است، اما از منظر مکانیسم های اجرایی و پیامدهای انسانی، شباهت هایی هولناک را آشکار می سازد. جامعه جهانی در برابر این وضعیت مسئول است و بی تفاوتی امروز، بازتکرار فجایع قرن بیستم خواهد بود.
نظر شما :