بازگشت قطعنامههای شورای امنیت و روابط چین و روسیه با جمهوری اسلامی ایران
پکن و مسکو تا کجا کنار ایران میایستند؟

دیپلماسی ایرانی: این روزها گمانهزنی در سطوح و ابعادی وسیع در خصوص روابط چین و روسیه با جمهوری اسلامی ایران پس از بازگشت شش قطعنامه شورای امنیت انجام میشود. در این ارتباط، سعی میشود سه سناریوی محتمل مورد بررسی قرار بگیرد و وضعیت نزدیکتر به واقعیت معرفی شود.
سناریوی اول: برقراری روابط راهبردی
معنای روابط راهبردی چین و روسیه با جمهوری اسلامی ایران چیست؟ این است که چین به سرمایهگذاری وسیع در ایران اقدام کند، تحریمهای غرب و شورای امنیت را علنا نقض کند، حمایت امنیتی آشکار از ایران به عمل آورد و در زمینههای مشترک از مواضع ایران در سازمان های بینالمللی حمایت به عمل آورد؛ و روسیه، پیمان اتحاد و مودت و توافق امنیتی و نظامی با ایران منعقد کند، حمایت بیقید و شرط از ایران در شورای امنیت به عمل آورد و لااقل در جایی که منافع مشترک وجود دارد از مواضع ایران در سازمانهای بینالمللی حمایت کند.
ارزیابی: واقعیت این است که چین و روسیه نه حالا و نه تا زمانی طولانی و نامعلوم در آینده، برای برقراری اتحاد راهبردی با ایران آمادگی ندارند. گرچه بسیاری از دستاندرکاران در جمهوری اسلامی، مکرر در مکرر، روابط با این دو کشور را راهبردی مینامند، ولی در واقع چنین روابطی وجود نداشته و ندارد.
در روی دیگر سکه، با این که عدهی زیادی از تحلیلگران ایرانی، از وابستگی عمیق جمهوری اسلامی ایران به روسیه دم میزنند، اما واقعیت این است که بخش عمدهی این ادعاها و فرضیاتِ اغراق آمیز، واقعیت ندارد و فقط گمانهزنی است. اگر اتحاد راهبردی با روسیه شکل بگیرد، میتواند منافع بزرگی برای ایران ایجاد کند، ولی این روسیه است که تن به چنین سطحی از رابطه با ایران نمیدهد. گرچه اتحاد راهبردی با روسیه و چین ممکن است افزایش تنش میان ایران و غرب را موجب شود، ولی قدرت چانهزنی ایران را به نحو چشمگیری افزایش میدهد. از سوی دیگر، ای بسا ایران نیز اساسا به اتحاد راهبردی با روسیه و چین نیازی نداشته باشد و حداقل این است که در این باره باید از منظر استغنا رفتار کرد.
سناریوی دوم: ادامهی حمایت موجود (حمایت تاکتیکی)
چین در حال حاضر، حداکثر مخاطرهای که در روابط خود با ایران پذیرفته، خرید نفت، سرمایهگذاری محدود و حمایت سیاسیِ مورد به مورد، مقطعی و گزینشی است. حمایتهای فعلی روسیه نیز صرفا عبارت از همکاری محدود نظامی، همکاری اقتصادی گزینشی، وتو در شورای امنیت و مقاومت نسبی و نه گسترده و بی قید و شرط در برابر فشار غرب است.
ارزیابی: در حال حاضر و تا آیندهای طولانی و نامعلوم، چین و روسیه در روابط خود با جمهوری اسلامی ایران از این حد رابطه و پشتیبانی فراتر نخواهند رفت. همین مقدار نیز میتواند به طور نسبی و تا حدودی به خنثیکردن فشار غرب توسط ایران کمک کند. در این دوره، ایران باید تلاش کند تا حداکثرِ ارتباط اقتصادی و فنآوری ممکن را خصوصا با چین برقرار سازد تا به این وسیله بتواند از انتقال فنآوری که برای رشد و پیشرفت کشور ضروری است، بهره ببرد. ایران در بیست سال گذشته، فرصت انتقال فنآوری از چین را از دست داده، زیرا باور کافی در صنعتگران و ای بسا دولتیان ما نسبت به سطح فنآوری چین وجود نداشته است. هر چه چین در فنآوری بیشتر رشد کند، با سختگیریهای بیشتری به انتقال آن رضایت خواهد داد. ما باید از فرصت محدود باقیمانده استفاده کنیم خود را به بال فنآوری چین گره بزنیم. هر چه پرندهی فنآوری چین بیشتر اوج میگیرد، پرواز همپا و هم سطح آن سختتر میشود.
سناریوی سوم: کاهش چشمگیر سطح روابط (و حمایت بسیار محدود)
احتمال این وضعیت، زمانی است که بحران میان جمهوری اسلامی ایران با غرب به سطحی غیرقابل مهار برسد. چین به احتمال خیلی زیاد، از درگیری همه جانبهی ایران با غرب در منطقهی غرب آسیا و خلیج فارس نگران است، زیرا این منطقه لااقل تا دو دههی آینده نقش مهمی در تامین انرژی چین ایفا خواهد کرد. روسیه نیز از هر عاملی که حضور وسیعتر آمریکا و ناتو در منطقه را موجب شود، نگرانی کمتر از چین ندارد. در اینصورت، چین میزان سرمایهگذاری و خرید نفت از ایران را بهطور محسوسی کاهش خواهد داد و احتمالا موضع بیطرف و خنثی در شورای امنیت اتخاذ خواهد کرد. روسیه در این وضعیت، فاصلهی خود را با ایران بیشتر خواهد کرد و احتمالا از ایران بهعنوان ابزار چانهزنی در مذاکرات و امتیازگرفتن از غرب استفاده خواهد کرد.
ارزیابی: همین حالا نیز بسیاری از کارشناسان روابط خارجی در ایران معتقدند که روسیه مرتبا از ایران به عنوان ابزار معامله و امتیازگیری از غرب استفاده میکند، زیرا از نظر تاریخی و اصولی، روسیه صرفا منافع ملی خود را در نظر میگیرد و دیگران را به راحتی قربانی میکند. گرچه با توجه به سوابق تاریخی، نمیتوان به این دسته از تحلیلگران و نگرانی مشروع آنها خرده گرفت، ولی شبیهسازی و مطلق دانستن رفتار سیاست خارجی دیگر کشورها در دورههای گوناگون تاریخ نیز قدری بدبینانه و افراطی بهنظر میرسد. به هر حال، در صورت وقوع چنین وضعیتی، انزوای ایران بسیار بیشتر از امروز خواهد بود.
جمعبندی
سناریوی دوم در حال حاضر، همان سناریوی محتمل است. یعنی چین و روسیه فعلا به «حمایت (یا روابط) تاکتیکی و گزینشی» خود از ایران ادامه میدهند و این رابطه و حمایت در حوزههایی خواهد بود که منافع آنها اقتضا میکند و بیش از این در کنار ایران نمیایستند. در عین حال، هنگامی که با خطر هزینههای سنگین بینالمللی روبهرو باشند، حتما عقبنشینی خواهند کرد. به عبارت دیگر، انتظار حمایت «بیقید و شرط» از سوی هیچکدام و نیز تصور حل مشکلات با غرب صرفا با تکیه بر این دو قدرت، واقعبینانه نیست، همانگونه که نادیده گرفتن این دو قدرت نیز جایز نیست.
نظر شما :