دولت عقلانیت در برابر سیاست دوقطبی

آزمون بلوغ سیاسی ایران

۳۰ آبان ۱۴۰۴ | ۱۲:۰۰ کد : ۲۰۳۶۲۷۹ اخبار اصلی اخبار داخلی
نویسنده خبر: فاطمه خادم شیرازی
فاطمه خادم شیرازی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: پزشکیان با درک این میراث دشوار، کوشید به‌جای تداوم منطق حذف، الگویی از همزیستی سیاسی و رقابت سالم ایجاد کند. این مدل، بر حکمرانی گفت‌وگویی متکی است.
آزمون بلوغ سیاسی ایران

دیپلماسی ایرانی: دولت چهاردهم با محوریت مسعود پزشکیان از نخستین روزهای استقرار خود، مأموریتی فراتر از اداره‌ روزمره کشور برعهده گرفت. این مأموریت بازسازی عقلانیت سیاسی و احیای گفت‌وگو در جامعه‌ای بود که سال‌ها در معرض فرسایش اعتماد قرار داشت. این دولت، نه ائتلافی مقطعی از گروه‌های سیاسی، بلکه تلاشی برای ترمیم زیربنای اجتماعی سیاست در ایران محسوب می‌شود. سیاست در دهه‌های گذشته زیر فشار رقابت‌های جناحی از مسیر ملی فاصله گرفته بود. پزشکیان با درک این میراث دشوار، کوشید به‌جای تداوم منطق حذف، الگویی از همزیستی سیاسی و رقابت سالم ایجاد کند. این مدل، بر حکمرانی گفت‌وگویی متکی است.

در این چشم‌انداز تازه، مخالفت سیاسی بازتعریف می‌شود. دیگر مخالف دشمن نیست، بلکه ناظر و اصلاح‌گر است. پزشکیان که از بطن نهادهای مدنی و مجلس برخاسته، به‌خوبی می‌داند دوام نظام سیاسی در یکدستی اجباری نیست. بلکه در پذیرش تکثر مسئولانه است. نحوه چیدمان کابینه و مشاوران دولت نیز بازتاب همین فهم است. ترکیبی از اصلاح‌طلبان، اصول‌گرایان معتدل و مدیران تخصص‌گرا، فارغ از هویت حزبی، در مدار عقلانیت و کارآمدی تعریف می‌شوند. هرچند این ترکیب ابتدا با شگفتی برخی محافل روبه‌رو شد، اما در عمل زمینه گفت‌وگوی ملی را تقویت کرد. با این حال نیروهای رادیکال از هر دو سو، چنین توازنی را نشانه بی‌هویتی خواندند و دولت را متهم به عدول از مرزبندی‌های ارزشی کردند. آنان نفهمیدند که هدف عقلانیت، اصلاح زبان گفت‌وگو درباره ارزش‌هاست. از نگاه دولت چهاردهم، ارزش زمانی مؤثر است که به زبانی عقلانی و قابل اشتراک ترجمه شود. این رمز موجب پویایی نظام در دهه‌های گذشته بوده است.

در سیاست جناحی، مشروعیت از تعلق به گروه می‌آید. در سیاست کارکردی، مشروعیت از توانایی حل مسئله ناشی می‌شود. پزشکیان محور ارزیابی دولت را از شعار به عملکرد منتقل کرد. این تغییر نگرش الگوی تازه‌ای در جامعه پدید آورد. برای بازیگران سنتی سیاست، این تغییر نگران‌کننده بود. پایگاه اجتماعی آنان بر احساس تهدید و تفاوت می‌چرخید. جریان‌هایی که از همگرایی ملی بیم دارند، با بازتولید دوگانه‌های محافظه‌کار و اصلاح‌طلب می‌کوشند فضا را به رادیکالیسم بازگردانند. این رویکرد دولت را در موقعیت تدافعی قرار داد و انرژی تصمیم‌سازی را به مجادله سیاسی منحرف کرد.

جامعه برخلاف گذشته، اما تمایل بیشتری به همدلی دارد تا دوقطبی. افکار عمومی از منازعه خسته شده و ثبات و کارآمدی را بیش از هر چیز مطالبه می‌کند. پزشکیان بر همین موج اجتماعی سوار است. او سیاست را به مسیر خدمت و پاسخگویی به نیازهای واقعی مردم بازگردانده است؛ از سلامت و معیشت تا آموزش و محیط زیست. در بطن اندیشه دولت عقلانیت، فلسفه مدیریتی نهفته است که مخالفت اخلاقی را تهدید نمی‌داند. بلکه آن را سوخت پویایی می‌پندارد. عبور از فضای طرد به معنای پذیرش حق مخالفت، درون همان ارزش‌هایی است که نظام بر پایه آن مشروعیت یافته است.

پزشکیان مرز میان انتقاد عادلانه و تخریب مغرضانه را مشخص کرده است. او از منتقدان منصف، به‌عنوان همراه اصلاح بهره می‌برد. برعکس، سیاست دوقطبی بر حذف این امکان بنا شده است. هرچه جامعه به سوی سیاه و سفید شدن پیش می‌رود، ظرفیت گفت‌وگو کاهش می‌یابد. دوقطبی‌ها، چه مذهبی و چه سیاسی، در نهایت به سرکوب خرد جمعی منتهی می‌شوند. پروژه مخالفان دولت، در ظاهر مخالفت سیاسی است، اما در عمق خود بازگشت به الگوی سیاست بسته محسوب می‌شود. این الگو موجب فاصله نخبگان و کاهش اعتماد عمومی شد.

پزشکیان در برابر این وضعیت به گفت‌وگو پناه برده است. این انتخاب برخاسته از فلسفه حکمرانی اوست. هر مخالفی را حامل بخشی از حقیقت می‌داند. چنین نگاهی زمینه‌ساز سیاست یادگیرنده در ایران است. این سیاست از تضادها نمی‌گریزد، بلکه آن‌ها را به منابع اصلاح تبدیل می‌کند. اگر این منطق نهادینه شود، هوشمندی جمعی جایگزین مصلحت‌گرایی کوتاه‌مدت خواهد شد.

در سطح منطقه‌ای، ایران با همین منطق، رویکردی مبتنی بر اعتمادسازی متقابل برگزیده است. سیاست خارجی دولت جدید، بر گفت‌وگو به جای محورسازی استوار است. روابط متوازن با کشورهای همسایه مانند عربستان، عراق و عمان نشانه این تغییر است. جریان‌های تندرو در داخل و خارج، که از استمرار تنش مشروعیت می‌گیرند، درصدد تخریب این مسیر هستند. اما تجربه نشان داده است که منطق گفت‌وگو در منطقه، کارآمدتر از منطق رویارویی عمل می‌کند.

از پرونده‌های اقتصادی خلیج فارس تا همکاری‌های امدادی در قفقاز، تصویر تازه‌ای از ایران عقلانی در حال شکل‌گیری است. ایران به‌جای صدور تهدید، حامل احترام شده است. این تغییر آن‌قدر آشکار است که حتی ناظران خارجی از رفتار جدید ایران سخن می‌گویند. اگر قدرت نرم ایران پیش‌تر فرهنگی یا ایدئولوژیک بود، اکنون به دیپلماسی عقلانی و اقتصادی ارتقا یافته است. ایران دیگر بازیگری واکنشی نیست. این کشور، کنشگری مبتنی بر تفاهم و اعتبار متقابل شده است و در نظم چندقطبی تازه می‌تواند گره ثبات منطقه باشد. کشورهای میانه‌رو جهان از این جایگاه استقبال می‌کنند.

در عرصه داخلی، گفتمان اعتدال و گفت‌وگو آثار ملموسی یافته است. همدلی اجتماعی در نهادها و استان‌ها رو به افزایش است. رسانه‌های ملی و محلی به‌تدریج از لحن تقابلی به لحن توضیحی گرایش پیدا کرده‌اند. فعالان سیاسی، حتی منتقدان اولیه دولت، اذعان دارند که پزشکیان توانسته آرامش تصمیم‌گیری را به سیاست ایران بازگرداند. این آرامش پیش‌شرط هر اصلاح ساختاری است. جریان‌های دوقطبی‌ساز همچنان فعال هستند. آنان با القای دوگانه‌های کاذب می‌کوشند همبستگی جامعه و دولت را بشکنند. اما افکار عمومی دیگر به بازی دوقطبی تن نمی‌دهد. جامعه در پی حکمرانی مؤثر و شفاف است. این سه مؤلفه در مرکز سیاست پزشکیان قرار دارد.

در سطح جهانی، این گفتمان تازه موجب تغییر وجهه ایران شده است. کشورهایی که پیش‌تر در تعامل با تهران دچار تردید بودند، رویکرد دولت کنونی را نشانه بلوغ سیاسی جدید می‌دانند. سرمایه‌گذاری‌های مشترک در انرژی‌های نو، همکاری‌های علمی و مشارکت در گفت‌وگوهای بین‌المللی درباره امنیت غذایی نمونه‌هایی از این تحول هستند. جهان امروز بیش از هر زمان به بازیگرانی نیاز دارد که بتوانند تضادها را مدیریت کنند، نه تشدید. ایران در همین مسیر حرکت می‌کند. این تغییر بازتابی از دگرگونی درونی جامعه ایرانی نیز هست. نسلی از مدیران و دانشگاهیان در حال ظهورند که عقلانیت را مهارت حکمرانی می‌دانند، نه شعار. دولت با تکیه بر این نسل، می‌کوشد فاصله سیاست و علم را کاهش دهد.

اگر دولت چهاردهم بتواند مسیر فعلی را ادامه دهد، ایران در آستانه عبور از دوگانه‌های دیرینه قرار می‌گیرد. دوگانه سنت و تجدد، مرکز و پیرامون و اصلاح‌طلب و اصول‌گرا جای خود را به تقسیم‌بندی تازه عقلانی و غیرعقلانی می‌دهند. جامعه از دولت‌هایی که بر باورهای خودساخته تصمیم می‌گرفتند، به دولتی رو آورده است که تصمیم را تابع گفت‌وگو می‌داند. مخالفان سیاسی، اگر واقعاً دغدغه اصلاح دارند، باید بپذیرند که دوران حذف گذشته است. رقابت امروز در حل مسئله معنا دارد. هرکه بهتر مسئله‌ای را حل کند، سهمی از قدرت می‌برد.

در نتیجه، دولت چهاردهم نقطه عطفی در بلوغ سیاسی جمهوری اسلامی محسوب می‌شود. این دولت با بازگرداندن گفت‌وگو به جایگاه اصلی خود، می‌خواهد شکاف میان مردم، نخبگان و حاکمیت را ترمیم کند. ثبات نظام در گرو همدلی و گفت‌وگوی ملی است. جامعه ایرانی نشان داده که دیگر در مدار نفرت زندگی نمی‌کند. عقلانیت اجتماعی در حال غلبه بر هیجان سیاسی است. سیاست یادگیرنده در حال تکوین، جایگزین منطق حذف‌محور گذشته می‌شود. مخالفت، فرصت اصلاح است نه تهدید قدرت.

چنین نگاهی اگر در ساختار قدرت نهادینه شود، سیاست ایران به بلوغی می‌رسد که می‌تواند در برابر طوفان جهانی چندقطبی آینده، با اتکا به عقل جمعی، مسیر توسعه درون‌زا را ادامه دهد. آنچه امروز پیش‌روی ماست، نه تنها یک دولت جدید، بلکه آزمونی تاریخی است. ایران باید ببیند که آیا می‌تواند از چرخه دوگانه‌ها عبور کند و به جامعه‌ای تبدیل شود که سیاست را عرصه تفاهم بداند؟ پاسخ این پرسش به میزان پایداری دولت در مسیر عقلانیت و مشارکت آگاهانه جامعه در دفاع از گفت‌وگو بستگی دارد. اگر این دو همراه شوند، سیاست ایران از فرسایش و تقابل به سطحی تازه از اعتماد و همکاری خواهد رسید. ایران وارد فصل تازه گفت‌وگو برای بقا و بالندگی نظام خواهد شد.

فاطمه خادم شیرازی

نویسنده خبر

کلید واژه ها: فاطمه خادم شیرازی سیاست خارجی ایران دیپلماسی ایرانی مسعود پزشکیان دولت پزشکیان دیپلماسی دولت پزشکیان سیاست خارجی دولت پزشکیان


( ۱ )

نظر شما :