یک تحول بنیادین در تفکرات دفاعی کشور
مدیریت صحنه نبرد آینده ایران بر دوش هوش مصنوعی و تحلیل کلان دادههاست
دیپلماسی ایرانی: ایران و فرماندهان ایرانی در جنگ ۱۲ روزه بهخوبی متوجه شدند که شرایط جنگ با جنگهای گذشته و دفاع مقدس ۸ ساله تا چه حدی متفاوت و دارای پارامترهای متعدد، متکثر و پراکنده است. هوش مصنوعی مهمترین عامل در این جنگ بود که اسرائیل بهخوبی از آن بهره برد ولی ایران آنطور که شایسته است بهایی به هوش مصنوعی نداده بود. ایران اگر در گذشته از هوش مصنوعی برای مدلسازی صحنه نبرد و تحلیل دادهها استفاده میکرد متوجه خیلی از اشتباهات نظامی خود از قبل میشد. مثلا اینکه نداشتن جنگنده مناسب و نسل پنجمی تا چه حد میتواند فاجعهآفرین باشد، یا بر اساس قابلیت واقعی سیستم راداری و پدافندی کشور تشخیص دهد که کشور تا چه حدی در برابر تهاجم هواپیماهای رادارگریز و موشکهای هایپرسونیک دشمن آسیبپذیر است. یا با تحلیل روانی سخنان مقامات ارشد آمریکا و اسرائیل، احتمال و روش حمله را پیشبینی کند. اما پس از جنگ ۱۲ روزه، ایران بهخوبی به نقش هوش مصنوعی در تصمیمگیریهای مهم در جنگهای آینده (که عمدتا کوتاه، همه جانبه و شدیدا مخرب هستند و تصمیمات در ثانیهها و لحظات اهمیت دارند) پی برده است. بر این اساس باید منتظر بود تا «مدیریت صحنه نبرد آینده ایران بر دوش هوش مصنوعی و تحلیل کلان داده ها» باشد و در اتاق جنگ ایران، هوش مصنوعی یک عضو مهم، محوری و تصمیمساز باشد.
ماهیت جنگهای آینده
دو مشخصه مهم زیر را میتوان به عنوان مهمترین مشخصات از ماهیت جنگهای آینده نام برد:
۱) جنگهای آینده به پارامترهای متعدد، ناهمگون، پراکنده ولی شبکهمحور وابسته هستند که نیروها و ادوات در آنها با سرعت بسیار بالا (با توجه به فناوریهای نوین) جابهجا شده و صحنه نبرد در هر لحظه در حال تغییر است. لذا دشمن در آن با توجه به دریافت اطلاعات جدید، لحظه به لحظه برای گام بعدی تصمیم میگیرد. این پارامترها مواردی از جمله موارد زیر را شامل میشود:
تجهیزات سخت افزاری و مشخصات دقیق تسلیحات خودی و دشمن (موشکی، هوایی، دریایی، زمینی)، نفرات و جابهجاییها، تخمین حجم صدمات و خسارات، وضعیت زیرساختهای حیاتی و ارتباطی (مانند وضعیت آب، برق، تلفن، گاز، سوخت، اینترنت، جادهها، راهآهن، سدها، پالایشگاهها و ...)، هک شدن سامانهها، جو روانی جامعه و فضای مجازی، جنگ رسانهای دشمن، شورشهای داخلی، تلفات انسانی نظامی و غیرنظامی، امدادرسانی و مدیریت جبران تخریبها، وضعیت سلامت مقامات ارشد سیاسی و نظامی، جاسوسی، نفوذی و تخریب از داخل، مداخله سایر کشور (سطح، نوع، زمان و محل مداخله)، موضعگیری مقامات سیاسی بینالمللی و غیره. بر این اساس در حین نبرد با انبوهی از «دادهها» مواجه هستیم که به آنها «کلان دادهها» گویند که هریک از آنها از منابع مختلفی بصورت آنلاین گردآوری میشوند و هریک باید به درستی و در زمان بسیار کوتاهی تحلیل شوند و نتایج به مقامات ارشد گزارش شود.
حال سوالات مهمی اینجاست که باید پاسخ داده شوند: برای تحلیل میلیاردها «داده» مختلف که از صدها نوع و جنس مختلف هستند که توسط دهها یا صدها ابزار مهندسی و انسانی مختلف از نقاط مختلف کشور گردآوری میشوند به یک تیم چند نفره در کنار اتاق جنگ نیاز است؟ تیم صد نفره، یا ۲۰۰ نفره یا هزار نفره؟ تحلیل کلی نتایج و همگراسازی پارامترها و تصمیم-سازی نهایی بر عهده کیست؟ آیا یک نفر انسان میتواند گزارشهای لحظهای از صدها متخصص و مشاور را دریافت، تحلیل، جمعبندی و تصمیم نهایی را اتخاذ کند؟ یا برای تصمیمسازی نهایی هم به یک تیم چند ده نفره نیاز است؟ آیا این تیمها میتوانند در زمانهای بسیار بسیار کوتاه فعالیت کنند؟ آیا تحت شرایط استرس جنگ و خرابی و ویرانیهای جنگ میتوانند به درستی فکر کنند؟ اگر این تیمهای گسترده در حین جنگ از بین بروند چگونه میتوان تیمهای جایگزین را فورا مشخص، جایگزین و فعال کرد؟ جواب همه این سوالات در یک چیز است: هوش مصنوعی.
۲) جنگهای آینده بسیار کوتاه و سریع و غیرفرسایشی با خسارات و تلفات بسیار سنگین خواهند بود. مثلا همین جنگ اخیر کلا ۱۲ روز طول کشید و ایران در همین مدت کوتاه ۱۱۰۰ نفر شهید داد و مناطق و مراکز وسیعی از استانهای مختلف ایران مورد هجوم قرار گرفت. تعداد و مسافت پرواز جنگندههای دشمن در هر روز و تعداد موشکهای شلیک شده از ایران در هر روز یک رکورد جهانی در تاریخ جنگهای دنیا بود. قطعا جنگ بعدی احتمالی ایران و اسرائیلی بیش از ۳ تا ۶ روز طول نخواهد کشید چراکه طرفین هرآنچه در توان دارند (مخربترین و قویترین تسلیحات خود را) در ساعتهای نخست شروع به استفاده خواهند کرد. لذا برای تصمیمات مهم، ثانیهها هم اهمیت دارند پس فرصتی برای برگزاری جلسات متعدد و طولانی مشاوره و تصمیمگیری و چانهزنی و فکر کردن در زمان جنگ نیست. لذا همه جلسات و مشاورهها و مباحث را باید ماهها قبل از جنگ انجام داد و نتایج را به هوش مصنوعی داد و در ثانیههایی که جنگ جریان دارد، صرفا از هوش مصنوعی، پیشنهاد دریافت، بررسی و ارزیابی کرد و به واحدهای عملیاتی فورا ابلاغ کرد شامل دستور اقدام به نیروهای هوایی، موشکی، زمینی و دریایی.
تامین کلان دادهها برای هوش مصنوعی
هوش مصنوعی به شدت به دریافت به موقع و دقیق «کلان دادهها» نیازمند است تا بتواند به درستی و در لحظه تصمیم بگیرد. برای تامین این دادهها از منابع انسانی یا تجهیزات سختافزاری و نرمافزاری میتوان استفاده کرد. مثلا: صفحات فضای مجازی (برای بررسی جو روانی جامعه و بررسی نظرات مقامات ارشد سیاسی و نظامی دشمن و سایر کشورها)، اطلاعات ماهوارهای (برای پایش دقیق جابهجایی و وضعیت نیروهای خودی و دشمن، بررسی میزان خسارات و تخریبها)، تمام انواع سنسورها و ابزارهای جمع آوری اطلاعات مانند سنسورهای کف دریا (برای شناسایی جابهجایی زیردریاییها و ناوها) و سنسورهای شناسایی روی پهپادهای شناسایی، گزارشهای جاسوسان و نیروهای نفوذی. میزان اهمیت این دادهها باهم متفاوت است. همچنین ممکن است برای برخی از دادهها ابزار لازم وجود نداشته باشد مثلا در جنگ ۱۲ روزه، اسرائیل از دادههای دقیق ماهوارهای و ماهوارههای «زمین ایستا» برای پایش دائمی نقاط خاص ایران برخوردار بودند ولی ایران از چنین امکاناتی برخوردار نبود. در صورت تامین خوراک لازم برای هوش مصنوعی، در هر لحظه از شروع جنگ، هوش مصنوعی میتواند نقاط ضعف و قوت نیروهای خودی و دشمن را بهصورت آنلاین روی نقشهها نشان دهد و با توجه به شرایط لحظهای جنگ، پیشنهادهای مختلفی ارائه دهد و در نهایت، خودش بهترین پیشنهاد را از بین پیشنهادها و گزینههای موجود با ذکر دلایل پیشنهاد دهد. ادامه عملکرد میتواند به دو صورت باشد: یکی دستور اقدام نهایی توسط خود هوش مصنوعی و دوم انتظار تصمیم نهایی از سوی فرماندهان ارشد نظامی.
هوش مصنوعی سدی در برابر نیروهای نفوذی
در صورت استفاده از هوش مصنوعی، جاسوسان و افراد نفوذی دشمن که در بین فرماندهان و مقامات ارشد کشور نفوذ کردهاند نمیتوانند همچون گذشته تاثیرگذار باشند و تصمیمات نادرست و خرابکارانه خود را تحمیل کنند چراکه هوش مصنوعی بر اساس اطلاعات واقعی و غیر تحریف شده و بر اساس ادله واضح و روشن، پیشنهادهای خود را ارائه میدهد و اگر افراد نفوذی بخواهند تصمیم دیگری را القا کنند باید بتوانند با دلایل متقن، ادله هوش مصنوعی را رد کنند که کاری دشوار است. مثلا اگر شرایط نبرد از قبل توسط هوش مصنوعی مدلسازی میشد، فاجعهبار بودن نداشتن جنگنده مناسب نسل چهارم و پنجم به مقامات گوشزد میشد و نیروهای نفوذی یا نادان! نمیتوانستند اینطور به مقامات ارشد نظامی و سیاسی کشور القا کنند که ایران به جنگنده نیازی ندارد! تنها پس از خسارات سنگین جنگ ۱۲ روزه بود که تبعات نداشتن جنگنده برای مقامات مشخص شد و سپس سراسیمه به دنبال تهیه آن از کشورهای مختلف رفتند. یا مثلا اینطور القا شده بود که پدافند کشور نفوذناپذیر است و نقاط ضعف را ندیده یا انکار کرده بودند ولی در موقع جنگ دیدیم که چطور سیستم پدافندی و راداری از بین رفت. این گوشهای از تبعات غفلت از هوش مصنوعی و تکیه صرف بر نظرات نیروی انسانی بود. همین گونه اشتباهات در حوزه دقت و کارایی سیستم راداری و پدافندی، دسترسی نداشتن به اطلاعات ماهوارهای، نداشتن پهپادهای رهگیر، نداشتن پدافند لیزری، تسلیحات هستهای و غیره رخ داد که قطعا هوش مصنوعی میتوانست وجود این خلاءها و نواقص را خیلی قبل از جنگ هشدار دهد و اعلام کند.
طراحی نرم افزار هوش مصنوعی بومی مختص میدان جنگ
تا به امروز، دانش نسبتا خوبی در زمینه هوش مصنوعی در کشور وجود دارد ولی این تواناییها برای مدیریت اتاق جنگ و صحنه نبرد، بهینه نشدهاند. ممکن است طراحی چنین نرمافزارهایی برای اجرای هوش مصنوعی، ماهها یا حتی سالها بهطول بینجامد ولی واکنش به اتفاقات میدان نبرد را به ثانیه تقلیل خواهد داد، نه حتی چند ساعت و چند روز. در روزهای نبرد دیگر فرصتی برای تشکیل جلسات متعدد، پرتعداد و طولانی نیست، بلکه همه این جلسات بین فرماندهان، مشاوران و صاحبنظران باید ماهها قبل از جنگ برگزار شده باشد و تحلیل همه شرایط ممکن ارزیابی شده باشد و تصمیمات نهایی این جلسات بهعنوان یک ورودی به نرم افزار هوش مصنوعی داده شده باشد. در این شرایط در روزها و ثانیههای جنگ دیگر نیازی به این جلسات متعدد نیست، بلکه در یک اتاق جنگ تعداد انگشتشماری از فرماندهان با نگاه گردن بر صفحه مونیتور و ظرف چند ثانیه میتوانند تصمیمگیری کنند، یا حتی تصمیمات نهایی را نیز در شرایط خاص، مثل ترور فرماندهان بر عهده هوش مصنوعی بگذارند.
احتمال اشتباه هوش مصنوعی
طبیعتا احتمال اشتباه هوش مصنوعی مانند هر نرم افزار دیگری وجود دارد که یکی از عوامل مهم ایجاد نگرانی است که در این شرایط، کارهای زیر را میتوان انجام داد:
۱) استفاده از سامانههای موازی چندگانه بر اساس الگوریتمهای مختلف هوش مصنوعی و مقایسه نتایج آنها بهگونهای که اگر نتایج با هم تفاوت فاحشی داشته باشند بتوان اطلاعات غلط را پایش و از مدار تصمیم خارج کرد.
۲) اعتبارسنجیهای متعدد و مکرر قبل از بروز جنگ و انجام مدلسازیهای آزمایشی و فرضی و دریافت پاسخ از هوش مصنوعی و ارزیابی پاسخها و تلاش در جهت رفع نواقص. مثلا پیشنهادهای هوش مصنوعی برای پیشبینی عکسالعمل مردم در صورت حمله به زیرساختهای شهری و نحوه مدیریت بحران یا مثلا هک شدن سامانه سوخت یا بانکها، یا انهدام فلان مسیر ریلی یا جادهای یا فرودگاهی اخذ شود و میزان دقت و درستی آن کنترل شود. یا مثلا قابلیت جنگندههای خودی با توجه به برد، سرعت و تسلیحات قابل حمل آنها (برد، سرعت و قدرت انفجاری موشکها) برای مقابله با جنگندههای مهاجم فرضی، مدلسازی شده و نتایج ارائه شده از سوی هوش مصنوعی راستی آزمایی شود. همه اینها باید ماهها قبل از جنگ انجام شده باشد. از آنجاکه هوش مصنوعی باید حجم عظیمی از دادههای دریافتی را بهصورت آنلاین تحلیل کند پس نگرانی از احتمال هک شدن آن نیز وجود دارد. برای محافظت در برابر هک شدن میتوان از کدگذاریهای کاملا پیچیده و چند لایه با تغییرات روزانه و حتی ساعتی استفاده کرد. همچنین در صورت هک شدن سامانه مرکزی هوش مصنوعی، سامانههای هوش مصنوعی محلی بتوانند بهصورت خودکار و مستقل تصمیمگیری کنند. همچنین از نسخه آفلاین هوش مصنوعی نیز میتوان استفاده کرد چراکه از قبل، میلیونها «داده» به آن منتقل شده و صدها یا هزاران حالت ممکن بررسی شده و صحت پاسخها نیز ارزیابی شده است. پس این سامانهها مانند سامانههای هوش مصنوعی تجاری موجود میتوانند برای محافظت در برابر هک شدن در شرایط جنگی، بهصورت آفلاین هم استفاده شوند.
دنیای کوآنتوم در خدمت هوش مصنوعی و میدان جنگ
یکی از مهمترین حوزههای تقویت میدان نبرد که نباید از آن غافل شد، قابلیتهای کوآنتومی است که میتواند در خدمت هوش مصنوعی نیز قرار گیرد مانند پردازشگرهای کوآنتومی برای تحلیلهای سریعتر نتایج. یا سنسورهای کوآنتومی با حساسیتهای خارق العاده و ارتباطات کوآنتومی با کاربریهای متعدد نظامی. غفلت از حوزه کوآنتوم در کارآمدتر کردن هوش مصنوعی، این مسیر را در آینده با بن بست مواجه خواهد کرد.
خدمات «ماتسپن» به اسرائیل در جنگ ۱۲ روزه
سایت یورونیوز در ۵ آبان ۱۴۰۴ گزارشی مفصل از کارایی هوش مصنوعی در خدمت ارتش اسرائیل در جنگ ۱۲ روزه منتشر کرد. بخشهایی از این گزارش عینا در ادامه ذکر میشود.
به گزارش جروزالم پست، واحد اطلاعات و سایبری ارتش اسرائیل موسوم به «ماتسپن» در جریان جنگ ۱۲ روزه توانمندیهای خود در حوزه دادههای کلان را تا بیش از هزار و ۵۰۰ کیلومتر فراتر از مرزهای اسرائیل و در درون خاک ایران گسترش داد و توانست واکنش تهران را به ضربههای آغازین اسرائیل تضعیف کند و به تاخیر اندازد. «ماتسپن» در زبان عبری به معنای قطبنماست. این واحد که شامل شاخههای اطلاعاتی، برنامهنویسی، سایبری، ارتباطات و دادههای ارتش اسرائیل است، سالهاست نقش گستردهای در جبهههای مختلف برای ارتش اسرائیل ایفا میکند. این موضوع بهویژه در مرحله نخستین و «ضربه آغازین» جنگ نمود داشت. یعنی هنگامی که اسرائیل با حملهای برقآسا تهران را در ساعات اولیه غافلگیر کرد و توانست واکنش جمهوری اسلامی را بهطور قابل توجهی به تأخیر اندازد و تضعیف کند.
چالشهای اصلی «ماتسپن» معمولا این است که چگونه برنامههای خود را به سطحی برساند که بتوانند اثرگذاری عملیات ارتش اسرائیل در خاک دشمن را به حداکثر برسانند. اگرچه دادهها و برنامههای کامپیوتری در دنیای دیجیتال قرار دارند و میتوانند بدون توجه به مرزهای جغرافیایی جابهجا شوند، اما همچنان برای تسهیل انتقال این برنامهها و دادهها به مناطق دیگر به انواع مختلفی از زیرساختهای فیزیکی نیاز است. اسرائیل هرگز تا پیش از این تلاشی برای اجرای عملیات گسترده و مداومی در کشوری به دوری ایران، همراه با بهروزرسانی لحظهبهلحظه از محل آخرین بمبارانهای خود و شلیکهای موشکی ایران، انجام نداده بود. اما «ماتسپن» برای بهکارگیری فناوریها و برنامههای تازهای که برای جنگهای طولانیمدت در خاک دشمنان نزدیک طراحی کرده بود، در کشورهایی با فاصله بسیار بیشتر، آنها را مهندسی معکوس کرد.
هر برنامه و جریان دادهای بسته به محیط عملیاتی خود، چه در غزه، چه در لبنان و چه در ایران نیازمند الگوریتمها و راهکارهای اختصاصی است. «ماتسپن» همزمان روی چند ده برنامه تازه کار میکند تا ظرفیتهای تهاجمی و دفاعی ارتش اسرائیل را بهبود دهد. همچنین هنگامی که اطلاعات میان ارتش، موساد و شاباک مبادله میشود، «ماتسپن» میکوشد برنامههایش چنان بینقص و روان عمل کنند که ماموران اطلاعاتی و جاسوسان آنها بدون اتلاف وقت و بی آنکه متوجه مسیر پیچیده انتقال شوند، به حجم عظیمی از دادهها دست یابند.
یکی از ماموریتهای اصلی ماتسپن، انتقال سریع دادهها به تمام سطوح فرماندهی است تا موقعیت دقیق نیروهای دشمن در هر لحظه مشخص باشد. اهمیت این قابلیت تنها تاکتیکی نیست بلکه راهبردی نیز هست. چراکه بهگفته منابع نظامی سرعت بالای واکنش اسرائیل و هدف قراردادن تیمهای موشکی حماس، حزبالله و ایران بازدارندگی سایر گروهها برای شلیک را موجب شده است.
از سوی دیگر، همین فناوریها به فرماندهان میدانی امکان میدهد در لحظه میان چندین طرح عملیاتی برای دستیابی به هدف ماموریت انتخاب کنند. ماتسپن همچنین دادههای حیاتی را به فرماندهی جبهه داخلی ارتش ارائه میدهد تا تصمیمگیری درباره مقابله با تهدیدهای موشکی، پهپادی و راکتی و نیز نحوه بهرهگیری از سامانههای چندلایه دفاعی اسرائیل بهینه شود. برنامههای ماتسپن در برخی موارد در سطح غیرنظامی نیز کاربرد دارند؛ از تحلیل دادههای متنباز گرفته تا اطلاعرسانی سریعتر به شهروندان درباره تهدیدهای هوایی. ماتسپن نسخه اختصاصی ارتش اسرائیل از ChatGPT و چتباتها را نیز توسعه داده است؛ سامانهای که نظامیان میتوانند با آن بهصورت گفتاری ارتباط برقرار کنند تا اطلاعات و اهداف مورد نیاز خود را سریعتر بهدست آورند. این چتبات با حساسیت ویژه نسبت به اصطلاحات و فرهنگ نظامی طراحی شده تا ورودیها و پاسخها کاملا متناسب با نیازهای فرماندهان میدانی باشد و ارتباط با دادهها در حین عملیاتهای سیار نیز ممکن شود. ماتسپن تضمین میکند که این سامانهها در برابر نفوذ یا هک محافظتشدهاند و ارجاعات به منابع اطلاعاتی در قالب کدهای رمزگذاریشده ذخیره میشوند. دادههای ماهوارهای و تصاویر نظارتی از ساختار دیجیتال ویژهای عبور میکنند که اطلاعات را میان سامانههای مختلف منتقل میکند. پلتفرمی با نام «مپیت» (MAPIT) این دادهها را به سامانههای دیگر متصل میسازد و تصاویر را بهصورت واقعگرایانه بازسازی میکند. این پلتفرم امکان نقشهبرداری مستمر و بهروزشده از مناطق خاص را فراهم میسازد.
وزارت دفاع اسرائیل پیشتر اعلام کرده بود که قادر است روزانه صدها هزار کیلومتر مربع از خاک ایران را تحت نظارت دقیق ماهوارهای قرار دهد. اگرچه تمرکز اصلی «ماتسپن» همچنان تهاجمی است، اما این واحد در عرصه دفاع سایبری نیز زیرساختها و ابزارهایی را در اختیار سایر بخشهای ارتش قرار میدهد تا از نفوذ دشمن جلوگیری کنند.
... و اما سخنی با بزرگان
یکی از انتقادات همیشگی نخبگان جامعه دانشگاهی به نیروهای نظامی ایران این بوده است که تصمیمسازان اصلی و فرماندهان ارشد نیروهای مسلح ایران (و حتی بسیاری از مدیران میانی) غالبا افرادی سالخورده (بعضا با ۴۰ سال سابقه خدمت) و عمدتا با تفکرات قدیمی و غیر روزآمد هستند که پیشنهادهای تحولآفرین بر پایه فناوریهای مدرن را خیلی به سختی میپذیرند یا خیلی به دیده انکار و تردید مینگرند که در نهایت هم به دلیل عدم درک ضرورت موضوع، راه به جایی نمیبرند و ابتر میمانند چراکه نظرات یک نخبه دانشگاهی تا رسیدن به دست فرماندهان ارشد باید از فیلترهای متعددی عبور کند و در هر فیلتر بخشی از ایده و طرح، اصلاح یا تخریب میشود و در نهایت چیزی به مرحله اجرا نمیرسد. هوش مصنوعی و جای خالی آن در جنگ ۱۲ روزه تنها نمونهای از دهها حلقه مفقوده در زنجیره دفاعی کشور است که اگر در سالهای قبل بهای بیشتری به نظرات نخبگان دلسوز دانشگاهی داده میشد بسیاری از این خسارات را شاهد نبودیم. شاید یکی از شیرینترین نتایج جنگ ۱۲ روزه این باشد که فرماندهان سالخورده جای خود را به جوانان نخبه، متعهد و انقلابی بدهند که ضرورت و اهمیت تفکرات تحولآفرین و انقلابی را عمیقا درک و سرسختانه حمایت کنند و انقلابی در رویکردهای کلان دفاعی کشور به وجود آورند.



نظر شما :