نقصان‌های اجتماعی که دامن کامرون را گرفت

۲۲ مرداد ۱۳۹۰ | ۲۰:۱۴ کد : ۱۵۳۸۷ گفتگو
دیپلماسی ایرانی در گفت و گو با دکتر شهریار ثابت سعیدی، محقق روابط بین‌الملل مقیم انگلیس، به بررسی نا آرامی‌های اخیر لندن و علل و ریشه وقوع آن می‌پردازد.
نقصان‌های اجتماعی که دامن کامرون را گرفت
دیپلماسی ایرانی: لندن پس از چند روز نآرامی بیسابقه بازهم به حالت عادی بازگشت. اما همچنان گمانهزنیها درباره علل اصلی شکلگیری این تظاهراتها ادامه دارد. یکی از مسایل عمده مطرح شده همان تفاوت در برخورد پلیس با مجرمان است که شاید یکی از عوامل موثر در ادامه شورشها در لندن و شهرستانهای دیگر بوده است. به همین بهانه برای رسیدن به جمعبندی کلی درباره روند شکلگیری چنین اعتراضها، دیپلماسی ایرانی با دکتر شهریار ثابت سعیدی، محقق روابط بینالملل، گفتگویی کرده است که در زیر میخوانید:

 

درگیریها در شهر تاتنهام با چه دلیلی آغاز شد؟

 

آغاز ماجرا از این اتفاق بود که پلیس لندن در تعقیب فردی بود که مظنون به هدایت یکی از     گروه‌های تبهکاری لندن بود. فرد مظنون در تاکسی بوده و پلیس تاکسی را متوقف کرده و این ماشین را به رگبار بسته است که در نهایت این فرد به نام مارک داگان کشته میشود. در مواردی که فردی در انگلیس به دلیل حضور پلیس کشته شود نهادی به عنوان کمیسیون رسیدگی به شکایات پلیس IPCC مسوول رسیدگی به مساله است که آیا پلیس در آن ماجرا مقصر بوده است یا خیر.

در این مورد اخیر در 24 ساعت اول این نهاد گزارشی درباره این قتل اعلام نکرد و اولین اظهارات آنها مبنی بر تبادل آتش بین پلیس و مارک داگان بود. مردم و خانواده این فرد در برابر پلیس محل خود تجمع میکنند و خواستار پاسخ پلیس برای علت کشتن مقتول میشوند. این تجمع مسالمت آمیز با روشن کردن شمع برای مقتول 5 ساعت طول کشید، اما بدون دریافت پاسخی از پلیس پایان یافت. پلیس در آن مقطع اعلام کرد که رسیدگی به این مساله به پلیس مربوط نمیشود و کمیسیون شکایات باید مساله را پیگیری کند.  

در شب اول پس از این تجمع به تعداد افراد افزوده شده و گروههای مختلف تبهکاری و مردم عادی با هماهنگی جمع شده و به منطقه تاتنهام رفتند. در حقیقت آغاز شورشهای اخیر این اتفاق بوده که ادامه پیدا کرد. در ابتدای شورشها درمنطقه تانتهام دو ماشین پلیس را آتش زدند و پس از آن برخی از مغازهها و خانههای مسکونی مردم را هم به آتش کشیدند.

پلیس لندن تا 48 ساعت اول این اتفاق را جدی نگرفت و تنها به عنوان مساله مقطعی با آن برخورد کرد. در حالیکه این شورشها کم کم گسترش پیدا کرد. با توجه به این موضوع که شهر لندن در حال حاضر فاقد فرماندهی پلیس است (پس از رسوایی شنودی که پیش آمد فرماندهی پلیس مجبور به استعفا شد) در نتیجه پلیس بسیار تحت فشار قرار گرفت که چرا در برخورد با این موضوع که مراکز تجاری و بسیاری از منازل افراد را آتش زدند، حرکت و اقدام جدی نکرد.

 

آیا با توجه به اینکه دلیل اصلی این شورش کشته شدن یک فرد سیاهپوست است، میتوان ریشه و عوامل اصلی این شورشها مسایل نژادی دانست؟

 

آغاز این ماجرا معضل میان سیاهان و پلیس بود و وقتی ما از گروه‌های تبهکار اسم میبریم باید دید اصولا ریشه‌های پدیداری آن چیست و چرا بخشهایی از جامعه امروز بریتانیا به این سمت سوق داده شده است. اما اگر بخواهیم ریشه این اتفاق را به مسایل نژادی مرتبط بدانیم، تحلیل جامعی نیست. چراکه تعداد زیادی از سفیدپوستها در این شورشها درگیر هستند. اگر به عکس این شورشها دقت کنید، ملاحظه خواهید کرد که تعداد سفیدپوستها کمتر از سیاهپوستها نیست. بنابراین این تحلیل که منشا آن تبعیض نژادی است، به نظر صحیح نمیآید بلکه توجه به قومیت ، نژاد و مشاغل متهمین در روزهای اخیر نشان دهنده وسعت بحران اجتماعی است که گریبانگیر بخشی از جامعه بریتانیا شده است.

باید در اینجا توضیح داد که به طور قطع دلیل شکلگیری باندهای مجرمانه در محله‌های سیاهپوست، محرومیتهایی است که در طول سالیان متمادی داشتهاند و ضعفهای اجتماعی موجود در این محلهها، آنها را به سمت تبهکاری، سوق داده است. پلیس نیز همیشه متهم بوده که برخورد نژادی داشته است و سابقه برخوردهای پلیس نشان داده است که در تمام موارد منجر به قتل سیاهپوستان توسط پلیس ، پلیس بیگناه شناخته شده است.

در دوران آقای تونی بلر و به ویژه پس از حملات تروریستی، برخی از اختیارات پلیس افزوده شد که یکی از این اختیارات امکان توقف و بازرسی (Stop and Search) بوده است. تا پیش از این قانون، پلیس حق نداشت فردی را بدون داشتن حکم قضایی متوقف و بازرسی کند. اما این قانون را برداشتند و اعلام کردند که اگر پلیس به فردی مشکوک شود که در صدد انجام عملیات مجرمانه است میتواند وی را متوقف کند و بازرسی بدنی کند. تالی فاسد این اختیار این بود که پلیس نیز طبیعتا بر اساس ظاهر افراد قضاوت میکند بنابراین احتمال اینکه یک فرد سیاهپوست را متوقف کنند بسیار بیشتر است.بنابراین در بسیاری از مصاحبههایی که با سیاهپوستها انجام میشود خیلی‌ها به این نکته اشاره دارند که این اعتراضها و شورشها در پاسخ به آن توقف‌‌ها و بازرسیهاست.

شاید مسلمانان هم به نوعی قربانی چنین رفتاری از جانب پلیس انگلیس بودند، اما آنها اعتراضی به این شکل نکردند. اما سیاهان بیشتر در معرض عملیاتهای پلیسی بوده اند و برهمین اساس تلاش کرده اند که با این شورشها پاسخی به رفتار پلیس داده باشند.

باید بر این نکته تاکید کرد که مهاجرین یا اقلیتهای مذهبی و نژادی در این ماجرا نقش کمتری داشتند. به عنوان نمونه سیکهای لندن در دو شب گذشته از معابد و مغازههای محافظت میکنند و معتقدند که باید این ماجرا تمام شود. یا در شمال لندن مغازههایی که افغانی و ترک هستند خود را برای مقابله با تظاهرکنندگان مسلح کرده اند. بنابراین تظاهرکنندگان سیاه و سفیدپوست از اقشار محروم هستند و نه ترکها، افغانها و یا هندیها و یا حتی ایرانیها که بسیاری از آنها که در محله ایلینگ هستند و در این تظاهراتها زخمی و متضرر شدند. این حرکت اعتراضی ریشه در قشر محرومی از جامعه بریتانیا دارد که ریشههای محرومیت‌های موجود در آن و دلایل شکاف عمیق این طبقه با طبقات متوسط و بالای جامعه انگلیس شایسته مطالعه بیشتر است.

 

بنابراین ریشه اصلی چنین شورشهایی را چه می دانید؟

 

مرکز مطالعات عدالت اجتماعی که از مهمترین مراکز تحقیقاتی است و به دولت نیز مشاوره میدهد 5 عنصر عمده را در شکلگیری این ماجرا برشمرده است که ریشه اصلی نقصانهای اجتماعی در بریتانیاست و نخست وزیر بریتانیا مکرر به آنها اشاره داشته ولی ظاهرا در عمل نتوانسته سیاست جدی برای رفع آن به اجرا بگزارد:

اولین عامل، نابودی نهاد خانواده که نتیجه 13 سال سیاستهای حکومتهای کارگری در بریتانیا بوده است.محافظهکارها که معتقد به نهادهای سنتی بودند در صدد اصلاح این امر برآمدند. نخست وزیر جدید انگلیس یکی از مباحثی که مطرح کرد، به طور خاص تاکید بر اهمیت نهاد خانواده بود که مورد اعتراض شدید لیبرالها و گروههای چپ قرار گرفت که مشوق چارچوبهای غیرخانوادگی برای زندگی مشترک هستند. سیاست دوران آقای بلر تشویق فروپاشی خانوادهها بوده و این سیاست را از این طریق عملی کردند که خانوادههایی که مرد و زن در چارچوب ازدواج قانونی زندگی مشترک ندارند کمک مالی بیشتری از دولت دریافت میکردند تا زن و مردی که قانونا ازدواج کرده بودند. آمار نشان داده است در بریتانیا 15 درصد بچههایی که بدنیا میآیند پدر اصلی آنها مشخص نیست و یکی از عوامل عمده و مهم مشکلاتی که ذکر شده است، کاهش ازدواج است. در حقیقت این روندی نیست که تنها در دوران حکومت کارگری شروع شده باشد، بلکه از دهههای 70 شروع شده و در این دوران به اوج خود رسیده است.

آمار نشان داده است که 85 درصد فرزندان خانوادههای هندی مقیم بریتانیا در خانوادههایی به دنیا آمدند که پدر و مادر آنها مشخص بودند، اما در50 تا 60 درصد خانوادههای سیاهپوست   پدر مشخص نبوده و فرزند با مادر خود زندگی میکند. این روند ناهمگون نبود پدر و مادر در چارچوب ازدواج رسمی از همان دهههای 70 آغاز شده و ادامه پیدا کرده است و نبود پدر یکی از عوامل عمده و اساسی عدم توانایی در کنترل و تربیت فرزندان و تبعیت آنها از قدرت را سبب شده است. به عبارت دیگر نترسیدن و مقابله با پلیس را نتیجه نبود پدر در خانوادهها میدانند.

در نتیجه نبود پدر، مادر مسولیت تامین فرزند را برعهده میگیرد که یکی از راههای آن دریافت کمک از دولت است و این خانواده‌ها در دور باطلی قرار میگیرند که فقر و بیکاری و تمام بیماریهای اجتماعی در این خانوادههای گسسته شکل میگیرد.

دومین عامل معضل بیکاری است که در این جامعه در سالهای اخیر رشد داشته است. باز رگههای سیاست حزب کارگر در بسط کمکهای اجتماعی به طبقات کم درآمد را میتوان زیربنای رشد بیکاری دانست که با بحران اقتصادی سالهای اخیر آثار آن دوچندان شده است. افراد وابسته به کمکهای مالی دولت به این نتیجه رسیدند که اگر در خانه بمانند و حقوق بیکاری دریافت کنند، منافع آن بیشتر از کار کردن است. بنابراین حجم زیادی از سفیدپوستهای طبقه کارگری به شدت در دوران حکومت کارگری که آنها را به حقوق بیکاری وابسته کرد، رشد کردند. بنابراین این دومین عامل مهم است که دولت جدید شروع به کاهش کمکهای مالی کرده است و همین کاهش کمکها یکی دیگر از عوامل بروز خشونت شده است. دولت حمایت مالی خود را از مراکز جوانان کم کرده و بسیاری از این مراکز تعطیل شده است. به عنوان مثال در حکومت گذشته مردم یک محلهاز دولت پول میگرفتند و باشگاهی را برای جوانان بیکار تاسیس میکردند تا آنها در این مراکز سرگرم شوند اما امروزه دولت بخش زیادی از کمکهای مالی را به دلیل سیاستهای انقباضی خود کاهش داده که خود یکی از عوامل اصلی اعتراضات است.

سومین عامل شکست سیاستهای آموزشی بریتانیاست. بر اساس آماری که داده شده، 5 درصد دانش آموزان یعنی حدود 26 هزار نفر در سال مدرسه را ترک میکنند. این تعداد پیش از آنکه دیپلم گرفته باشند، ترک تحصیل میکنند. همچنین 12 درصد بچههای 16 ساله در تحصیل ناموفق هستند و 4 درصد بچههای 15 ساله از نظر سواد مشکل دارند. این بچهها کسانی هستند که از همان خانوادههای محروم، در مدرسهها ی محلههای محروم دچار چنین معضلی هستند. باید در اینجا ذکر کرد که اکثر این بچهها سفیدپوست بوده و 17 درصد بچههای سفیدپوست محروم میتوانند به میانگین موفقیت تحصیلی و قبولی در امتحانات دست پیدا کنند، در حالیکه میانگین ملی در سراسر کشور 56 درصد است. این آمار در میان خانوادههای سیاهپوست 19 درصد است.

چنین نقصانی در سیستم آموزشی سبب بروز مسایلی خواهد شد که یکی از آنها جرم است. تحصیلات آکادمیک 73 درصد بزهکاران جوان و نوجوان صفر است. 20 درصد بچههایی که تحت پوشش حمایتهای اجتماعی هستند، در آینده بیکار خواهند بود. 32 درصد بچههایی که از مدرسه اخراج شدند به دلیل جرایم مرتبط با مواد مخدر بوده است. بنابراین جرم، بیکاری و مسایل بهداشتی نتیجه مستقیم شکست در تحصیل است.

این امر در کل بریتانیا عاملی شده است که این کشور از نظر رقابت تحصیلی با چین و هند دچار عقبماندگی شده که نتیجه آن میشود که از چین و هند افرادی به بریتانیا آورده میشوند تا کارهایی را که انگلیسیها توانایی انجام آن را ندارند، انجام دهند.

در اینجا باید اضافه کرد که یک سیکل بسیار سنتی و پیچیده نخبهپروری در بریتانیا وجود دارد که برای رفتن به یک دانشگاه خوب باید در مدرسه خوب خصوصی درس خوانده باشید و در نهایت پس از دانشگاه هم شغل خوب داشته باشید که رفتن به مدرسه و دانشگاه خوب نیز مستلزم داشتن امکان مالی برای پرداخت هزینههای آن خواهد بود. به عنوان مثال نخست وزیر، وزیر خزانهداری و شهردار لندن در یک مدرسه درس خوانده اند و هر سه در یک کالج دانشگاهی آکسفود بوده اند. بنابراین خانوادههایی که محرومیت میکشند، هرگز نخواهند توانست که چنین مراحلی را در مدارس خوب بگذرانند. در حالیکه در جوامع دیگر اروپایی عموما شرایط تحصیل یکسان برای اکثریت فراهم است.

عامل چهارم اعتیاد به مواد مخدر و الکل است که در طول 50 سال گذشته مصرف الکل دوبرابر شده و در 5 سال گذشته 15 درصد افزایش پیدا کرده است. قیمت الکل نیز 50 درصد ارزانتر از سال 1980 است. آمارهای متفاوت نشان میدهد که 10 درصد کل مردم بریتانیا به طور مرتب حشیش استفاده میکنند. 45 درصد گروه سنی 14 تا 15 سال به طور مرتب در هفته الکل میخورند.

عامل پنجم بدهکاری نیز یکی دیگر از مهمترین مولفههایی است که مردم در این کشور با آن دست به گریبان هستند. هر خانواده انگلیسی به طور متوسط حدود 50 هزار پوند بدهی دارد و مصرفکنندگان انگلیسی دوبرابر کشورهای اروپایی بدهی دارند. به همین علت بدهکاری در خانوادهها موجب خواهد شد که پسانداز کم شود و در حقیقت وارد سیکل بدهکاری بیشتر شوند. آنچه که امروزه در خانوادههای محروم بسیار رایج شده است، استقراض مبالغ کوچک در مقابل گرو گذاشتن جواهرات یا اشیا گرانبها با بهرههای بسیار بالا حتی گاهی با 400 درصد برای گذران امور روزانه یا پرداخت هزینه‌های جاریست. بنابراین سیکل بدهکاری به این شکل ادامه پیدا میکند که افراد پول قرض میگیرند، بعد توانایی بازپرداخت آن را ندارند، با بهره بالا جریمه میشوند، بنابراین به سراغ شرکت دیگری میروند تا بتوانند قرض خود را ادا کنند. در نهایت این دور تمام نشدنی استقراض و فشار برای بازپرداخت آن با بهره بالا ممکن است نهایتا به نابودی مالی کامل یک خانواده منجر شود. به ویژه در شرایط اقتصادی امروزه که بانکها در دادن وام بسیار سختگیری میکنند، فشار بر طبقات محروم بیشتر از هر زمان دیگری است.

 

تا به امروز راهکار پلیس در آرام کردن این اعتراضها چه بوده است؟

 

پلیس بریتانیا قوانین بسیاری برای برخورد با چنین تظاهراتهایی دارد. به همین دلیل بیش از 48 ساعت طول کشید که نیروهای ضدشورش وارد عمل شدند. لندن آرام شده و شهرستانها شلوغ شده است که پلیس چند گزینه برای آرام کردن آنها دارد:

            1. استفاده از ماشینهای آپپاش است که در خاک انگلیس استفاده نشده و در ایرلند استفاده کردهاند. برخی معتقدند که این راهحل جوابگوی تجمعهای گسسته در مناطق بسته خواهد بود و نه به صورت پراکنده و گسترده

            2. استفاده از گلوله پلاستیکی است، اما به دلیل فشارهای مختلفی که همیشه بر پلیس بوده که از خشونت استفاده نکند، پلیس به شدت در استفاده از این گلولهها واهمه دارد. چراکه این گلولهها باید به پای افراد زده شود ولی در ایرلند شمالی به دلیل اصابت به سر موجبات قتل تظاهر کنددگان در گذشته را فراهم کرده است.

            3. مقررات منع رفتو آمد است که اعمال آن بسیار دشوار است و قابلیت اجرای آن محدود خواهد بود

            ۴- ورود ارتش که به شدت مورد مخالفت پلیس و بسیاری از سیاستمداران است و در صورت تحقق نشانه وجود بحران جدی امنیتی در بریتانیاست.

             

آیا شبکههای اجتماعی در دنیای مجازی هم یکی از عوامل هماهنگی برای تجمعات بوده است؟

 

بله، نکته مهم دیگر این است که عامل اصلی تجمعات در وهله اول فیسبوک و تویتر بوده است، اما در وهله بعد مسنجر موبایلهای بلک بری بوده که امکان پخش پیام کوتاه به مخاطبین فراوان بدون امکان ردیابی را فراهم میکند. تا به امروز دو نفر را در ارتباط با فیسبوک دستگیر کرده اند که از این طریق تجمعات را طراحی کردند.

همچنین مذاکراتی کردند که سرویس بلک بری را قطع کنند که همچنان در مقابل آن مقاومت وجود دارد و راه حل دیگر قطع کامل ارتباطات موبایل بود که این امر نیز مستلزم اخذ حکم دادستانی به نام افراد است. دولت در حال بازنگری بسیاری از این محدودیت‌هاست تا بتواند برای برخورد سهل تر با اعتراضات خود را آماده سازد و احتمال ممنوعیت دسترسی افراد معترض به شبکه‌های اجتماعی در حال بررسی است.

 

نحوه دستگیری و احکام دادگاهی برای افراد دستگیر شده در تظاهرات چگونه است؟

 

از لحاظ قضایی هم دادگاههای بدوی 24 ساعته مشغول رسیدگی هستند و کسانیکه دستگیر میشوند سریعا به دادگاه رفته و اکثر آنها با پرداخت جریمه نقدی آزاد می شوند ولی ظرف روزهای اخیر موج زیادی از افراد محکوم به مجازات نقدی و حداکثر شش ما حبس شده اند و در موارد جدی تر به دادگاه‌های بالاتر برای محمکومیت‌ها طولانی تر ارجاع شده اند.

در شهر لندن معمولا بین 5 تا 6 هزار پلیس وجود دارد که این تعداد را به 16 هزار نفر افزایش دادند و از شهرهای دیگر به لندن نیرو اعزام کرده اند و باید گفت با این تمهیدات آرامش نسبی به شهرها بازگشته است. در لندن حضور فیزیکی پلیس بسیار محسوس شده و فعلا آثاری از نا آرامی به چشم نمی‌خورد. در پایان این نکته را باید اضافه کرد که گزارش IPCC منتشر شده و ضمن تایید مسلح بودن داگان اعلام کرده هیچ آثاری از تیراندازی وی به پلیس یافت نشده و اذعان شده که گزارش ابتدایی IPCC گمراه کننده بوده است. باید منتظر بود تا آثار و نتایج این گزارش چه خواهد بود.

 

نظر شما :