سقوط جنگنده ترکیه مسیر غرب را تغییر می دهد؟

نفتی بر آتش بحران در سوریه

۰۶ تیر ۱۳۹۱ | ۱۴:۱۴ کد : ۱۹۰۳۱۷۴ گفتگو
دکتر یوسف مولایی استاد دانشگاه تهران و حقوقدان در گفتگو با دیپلماسی ایرانی به بحران سوریه می پردازد و معتقد است سرنگونی جنگنده ترکیه توسط سوریه می تواند جبهه جدیدی در بین جبهه های مختلف باز کند و بحران را به سمت عمیق تر شدن سوق می دهد.
نفتی بر آتش بحران در سوریه

 

دیپلماسی ایرانی: در حالی که بحران سوریه در حال تشدید است و کوفی عنان آخرین تلاش های خود برای جلوگیری از وقوع یک جنگ داخلی تمام عیار در این کشور را انجام می دهد روز گذشته سوریه اعلام کرد که نیروهای نظامی سوری یک جت جنگنده ترکیه را در نزدیکی مرز دو کشور هدف قرار داده‌اند. مقامات ارتش سوریه گفته‌اند که نیروهای دفاع هوایی این کشور روز جمعه، ۲۲ ژوئن، آنچه را "هدفی ناشناس که وارد حریم هوایی سوریه شده بود" خوانده شد، سرنگون کرده‌اند. شب گذشته به دنبال برگزاری نشستی اضطراری به ریاست رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه، این کشور اعلام کرد که بعد از مشخص شدن تمام جزئیات، برای واکنش قاطع درباره این موضوع تصمیم‌گیری خواهد کرد. درباره این اتفاقات و اینکه آیا امکان دارد این مسئله کبریتی بر باروت سوریه باشد با دکتر یوسف مولایی استاد دانشگاه تهران و حقوقدان گفتگو کرده ایم که در زیر می  خوانید:

بحران سوریه روز به روز تشدید می شود و به نظر می رسد این کشور در حال فروغلتیدن به جنگ داخلی تمام عیار است. شورای امنیت برای کاهش خشونت ها و جلوگیری از این اتفاق چه تدابیری اندیشیده است و چه راهکارهایی را می تواند دنبال کند؟

 همانطور که اطلاع دارید شورای امنیت از تصمیم گیری در مورد بحران سوریه عاجز مانده است.در حال حاضر مشکل شورای امنیت این است که یکپارچه نیست. یک طرف کشورهای غربی به همراه کشورهای عربی وجود دارند و طرف دیگر هم چین و فدراسیون روسیه. طرف غربی به طور غیر مستقیم درگیر مسئله است و خواستار تغییر حکومت و دولت در سوریه است. بنابراین طرف غربی یک سر اختلاف است و بی طرف نیست. طرف دیگر یعنی چین و روسیه حتی اگر حامی دولت سوریه هم نباشند، با ابتکارات و اقدامات طرف غربی برای تغییر حکومت در سوریه موافق نیستند. بنابراین خود شورای امنیت در رابطه با مسئله سوریه دچار بحران است و نمی تواند به طور عادلانه یا ناعادلانه، نقش تمام کننده داشته باشد. وجود ایرادات و انتقاداتی که به شورای امنیت وجود دارد، این شورا در مواردی با قاطعیت توانسته که بحران ها را حل کند. اما در قضیه سوریه شورای امنیت به دلیل دو دستگی در این شورا نمی تواند قاطعانه عمل بکند. علاوه بر این، در درگیری که میان حکومت با بخشی از مخالفین وجود دارد، هیچ جریان بی طرفی نیست که مورد قبول دو طرف باشد و بتواند نقش میانجی را بازی کند و طرفین را متقاعد کند. طرح کوفی عنان نیز از این جهت شکست خورد که نمی تواند طرفین را قانع کند که کوفی عنان به عنوان یک داور بی طرف برنامه ای دارد که می تواند برای دو طرف مثبت باشد.

 

نتیجه این عدم تصمیم گیری در شورای امنیت چه خواهد بود؟

در چنین شرایطی که برنامه و جدولی که بتواند بحران را حل کند در دست نیست، تداوم بحران خود وضعیت را بد تر می کند. به عبارت دیگر بحران حالت رها شده پیدا کرده است. یعنی کسی توانی ندارد تا یک راه حل عادلانه برای بحران سوریه پیشنهاد کند. بنابراین طرف های درگیر به نحوی تقویت می شوند و بحران تشدی می شود. حکومت سوریه امکانات دولتی را به کار می گیرد و از این طرف هم کشورهایی که از آن ها به عنوان حامیان مخالفان بشار اسد نام برده می شود مانند قطر و عربستان و کشورهای دیگر به مخالفین کمک می کنند. بنابراین بحران حالت فرسایشی پیدا کرده و زیرساخت های اقتصادی ـ اجتماعی و حتی فرهنگی سوریه را زیر آوار می برد. وقتی تعداد تلفات زیاد می شود افکار عمومی هم بسیج می شود و وضعیت بسیار خطرناکی را ایجاد می کند. این شرایط به قدری پیچیده است که به نظر نمی رسد کسی بتواند به روشنی بگوید چه در سوریه می گذرد. درگیری و کشت و کشتار در سوریه دیده می شود ولی این که واقعا علل این بحران چیست؟ چه کسی مسئول این کشت و کشتار است؟ چه کسی بیشتر خشونت به کار می برد؟ پاسخ هیچ کدام از این سوالات معلوم نیست. بنابر گزارش کوفی عنان هر دو طرف به نوعی محکوم هستند.

 

روز گذشته نیروهای نظامی سوری یک جت جنگنده ترکیه را در نزدیکی مرز دو کشور هدف قرار داده‌اند. این مسئله تا چه اندازه می تواند به افزایش بحران منجر شود؟

 

هنوز مشخص نیست که ارتش سوریه با چه هدفی و در چه شرایطی این جنگنده ترکیه را مورد هدف قرار داده است. این مسئله که فعلا باید آن را یک حادثه دانست، کمکی به حل بحران نمی کند بلکه مشکل جدیدی ایجاد می کند و جبهه جدیدی در بین جبهه های مختلف باز می کند که بحران را به سمت عمیق تر شدن سوق می دهد.

 

در شرایطی که حقوق بین الملل به بن بست رسیده است، آیا راهکار حقوقی دیگری برای حل بحران وجود دارد؟

ببینید نمی توان گفت حقوق به بن بست رسیده است. درواقع نهاد اجرا کننده حقوق بین الملل قفل شده است و از اجرای وظایف خود ناتوان است. بر اساس حقوق بین الملل، شورای امنیت مسئول حفظ امنیت و صلح در جهان است و در حال حاضر شورای امنیت به عنوان نهاد حافظ صلح و امنیت جهان نمی تواند حرکتی داشته باشد. بنابراین مشکل ساختاری است.

 

بنابراین به لحاظ اجرایی حقوق بین الملل با مشکل مواجه است و امکان اجرا ندارد؟
در این موضوع خیر؛ حقوق بین الملل در این موضوع تکلیف را به شورای امنیت واگذار می کند. در حالی که شورای امنیت به بن بست رسیده است. البته شاید افکار عمومی یا نهادهای حقوق بشر و شورای حقوق بشر و یا دادگاه های بین المللی واکنش نشان دهند اما مسئله این جاست که این نهادها چندان وزنی در فضای بین المللی کنونی و در سیاست بین الملل ندارند و این گونه مسائل معمولا در اثر تصمیمات شورای امنیت حل و فصل می شود.

 

اگر به لحاظ سیاسی و نظامی بحث پیش رود، امکان این که بدون آن که بحث حقوقی مسئله حل شود اقدامی انجام شود وجود دارد؟

به لحاظ اجرایی سابقه چنین کاری را داریم. در عراق بدون موافقت شورای امنیت مداخله نظامی صورت گرفت. در کوزوو نیز نزدیک به سه ماه بدون قطعنامه شورای امنیت یا با تفسیر بسیار موسع از قطعنامه 1244 ناتو دست به فعالیت نظامی زد. کسی به لحاظ اجرایی و عملیاتی نمی تواند جلوی ناتو را بگیرد.  اگر ناتو بخواهد وارد قضیه شود، مسئله پیچیده تر می شود و احتمالا راه حل حقوقی هم برای جلوگیری از آن وجود نخواهد داشت. اما به نظر می رسد احتمالا ناتو روش های قبلی را در سوریه به کار نخواهد بست. کمک هایی که در حال حاضر از نظر مالی و سیاسی و لجستیگی و مخابراتی به مخالفان می شود در این مسئله قابل توجه است.

اما آن چه می توان گفت این است که راه حل های سیاسی و حقوقی بسته شده و این مسئله باعث می شود که مسئله هر چه بیشتر در دامن راه حل نظامی بیفتد و راه حل نظامی بیشتر به آن معناست که توازن قدرت به نفع گروهی می چرخد که از امکانات بیشتری برخوردار است. چندین ماه است که این درگیری ها ادامه دارد و روز به روز کمک کشورهای خارجی به مخالفین مسلح بیشتر می شود. این نشان دهنده آن است که کشورهای خارجی در پی آن هستند که توازن قدرت را چنان به هم بزنند که ساختارهای قدرتی دولت سوریه تضعیف شود و موازنه به سمت نیروهای مخالف تغییر کند.

 

افکار عمومی در سیاست بین الملل‌ نقش دارد. اگر این بحران حقوق بشری که در سوریه وجود دارد فضا را به سمتی ببرد که افکار عمومی به طور جدی خواهان مداخله نظامی در سوریه شود، حقوق بین الملل چه حکمی خواهد داد؟
مشکل افکار عمومی این است که حضوری در صحنه واقعی ندارد. نمی توان به بی طرفانه بودن گزارش هایی که دریافت می شود اعتماد کرد. بنابراین افکار عمومی توسط رسانه ها و صاحبان قدرت رسانه جهت داده می شوند. حال افکار عمومی در مسیری می رود که در مقابل اقدامات دولت سوریه و علیه آن صف آرایی می کند. اگر این روند ادامه پیدا کند، می تواند یکی از نیروهای تاثیر گذار در نهاد های بین المللی باشد. اما به تنهایی تعیین کننده نیست. ممکن است افکار عمومی آن قدر فعال شود که روی نظر روسیه و چین اثر بگذارد و آن ها به لحاظ منافع دراز مدت  خود احساس کنند که تداوم این وضعیت به نفع منافع درازمدت آن ها نیست و مسئله به شورای امنیت بازگردد. در حال حاضر راه حل های حقوقی و مسالمت آمیز به موضع گیری روسیه و چین متکی است. آن ها در حال حاضر نقش تعیین کننده ای دارند. اگر روسیه و چین نقش خود را تغییر دهند هنوز راه حل حقوقی برای بحران سوریه متصور است.

 
کوفی عنان خواستار ورود ایران به روند حل بحران شده است. به نظر شما ایران می تواند در حل بحران کمک کند؟
به هر حال ایران یک بازیگر منطقه است. کنارگذاشتن ایران از معادلات و تحولات منطقه ای کار درستی نیست. به نظر می رسد که در بحران سوریه بیشتر کشورهای فرامنطقه ای نقش آفرینی می کنند. ایران تحت هر شرایطی باید در روند حل مسئله حضور داشته باشد. نمی توان پیش داورانه گفت که ایران طرفدار حکومت بشار اسد است و بنابراین نباید حضور داشته باشد. سوال این است که آیا آمریکا بیط طرف است؟ آمریکا هم به عنوان حامی مخالفین وارد عرصه حل مسئله می شود. اتفاقا حضور ایران می تواند بسیار مثبت باشد و نظر کوفی عنان کارشناسی شده است.

تهیه کننده: دیپلماسی ایرانی/ 12 

نظر شما :