بحران سیاسی با چاشنی ناآرامی های امنیتی

شیطنت های خارجی کار دست عراق داد

۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۲ | ۱۸:۱۴ کد : ۱۹۱۵۵۳۷ گفتگو خاورمیانه
علیرضا آیتی، کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه در گفتگو با دیپلماسی ایرانی با اشاره به ناآرامی های سیاسی اخیر در عراق، بروز شکاف میان طبقه های مختلف سیاسی در این کشور را ناشی از سرریز مشکلات سوریه و سهم خواهی های اعراب از عراق می داند
شیطنت های خارجی کار دست عراق داد

دیپلماسی ایرانی: از اواسط هفته گذشته و تنها چند روز پس از انتخابات شورای استانداری های عراق که به پیروزی ائتلاف دولت قانون به ریاست نوری مالکی و مجلس اعلای اسلامی عراق، به ریاست سید عمار حکیم دیگر جریان شیعی مطرح عراقی انجامید، ناآرامی های در این کشور مجددا از سر گرفته شدند. حمله به منطقه الحویجه در مرکز کرکوک که به کشته شدن دست کم 20 نفر و زخمی شدن حدود 200 نفر دیگر انجامید و چند روز پس از آن کشته شدن نیروهای نظامی ارتش عراق در استان الانبار آغازگر دور تازه ای از ناآرامی ها و خشونت ها در عراق بودند. در حادثه اول عشایر سنی شمشیر از رو بستند و به نطق های آتشین علیه دولت مرکزی پرداختند و حتی عشایر الانبار گفتند که در برابر ارتش عراق گروه های شبه نظامی خود را بسیج می کنند اما در حادثه دوم ورق برگشت و همان عشایر بر حرمت ریختن خون سرباز عراقی تاکید کردند و تکاپویی را برای بازگرداندن آرامش به کشور آغاز کردند. اما این شائبه به قوت خود باقی ماند که عده ای می خواهند آب را گل آلود کنند تا از آن ماهی بگیرند. ناظران سیاسی اختلاف های قومی و داخلی عراق را که به دلیل سیاست های دولت که از یک طرف با سنی ها دچار اختلاف شده و از سوی دیگر با کردها نیز اختلاف پیدا کرده است، یکی از مهم ترین دلایل اختلاف های سیاسی جاری در عراق می دانند. این در حالی است که عده ای دیگر عامل تحولات اخیر عراق را عامل بیرونی می دانند و بر این باورند که ناآرامی های موجود در سوریه در عراق سرریز کرده و برخی کشورهای عربی از جمله قطر و عربستان به فکر دسیسه چینی در عراق هستند.

علیرضا آیتی، کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه ریشه اختلاف ها و درگیری های اخیر در عراق، احتمال جنگ داخلی و تجزیه، نقش امریکا و مشکلات دولت مالکی را برای دیپلماسی ایرانی مورد بحث و بررسی قرار داده است.

به نظر شما ریشه این اختلاف ها از کجا ناشی شده است و تحلیل شما از درگیری ها میان تظاهرکنندگان و نیروهای ارتش عراق چیست؟

عراق همواره از واژه«اختلاف» در رنج بوده است. دلیل آن هم نظام و ساختار طائفه ای و سهم خواهی ها در این کشور است. گذر از این مرحله و تجربه روندهای دموکراتیک زمان بر همراه با مصائب و چالش های سختی برای عراقی ها خواهد بود. اختلافی که اشاره کردم، در دو مقطع برای عراق بعد از صدام قابل تبیین است. قبل از بحران سوریه و دوران سخت کنونی. عراقی ها تا قبل از بحران سوریه با چالش مبارزه با طرح های آمریکا(اشغالگری) و متعاقباً تجربه برگزاری انتخابات و تشکیل دولت دست و پنجه نرم می کردند. در این مقطع اختلافات میان عراقی ها بیشتر سیاسی بود و حاکمیت عراق که اکثریت شیعه بودند و با اکراد برای تشکیل دولت هم پیمان شده بودند، با سه جبهه در داخل مواجه شدند:

1.     جبهه قومی شامل عرب هایی است که با نظام سوریه و حتی کشورهای عربی منطقه هم مرتبط بودند که بخشی از آن ها وارد روند سیاسی شدند و بخشی نیز همانند بعثی ها که مطرود جامعه عراق بودند.

2.     جبهه دوم القاعده بود که به همراه بعثی ها به عملیات تروریستی و کشتار مشغول بودند.

3.     جبهه اسلامی ها نیز حضور داشتند که بخشی از آن ها همچون حزب اسلامی و طارق الهاشمی(معاون فراری رئیس جمهور عراق) وارد روند سیاسی شدند و دیگر اسلامی ها مثل هیات علمای اهل تسنن(مجموعه حارث الضاری و . . .) نیز حملات و اتهامات ایدئولوژیک خود علیه حاکمیت جدید عراق را پیگیری می کردند. در این مقطع، سیاسیون بر ایدئولوگ ها غالب بودند و در نتیجه مسائل ایدئولوژیک در صحنه سیاسی اجتماعی عراق بسیار برجسته نبود. نقطه تاریخ این مقطع، انفجارات حرمین مطهر عسگریین علیهما السلام بود که فتنه گران تلاش کردند مسائل سیاسی را به حاشیه برانند و مردم را وارد جنگ ایدئولوژیکی و فرقه ای کنند که البته با عقلانیت و درایت رهبران دینی و مذهبی عراق و هوشمندی وخویشتنداری مردم(سنی وشیعه) به خیر گذشت. البته قتل هائی اتفاق افتاد اما عراق وارد جنگ داخلی و فرقه ای نشد.

در مقطع بعد از بحران سوریه، کشورهای حامی تروریست ها در سوریه به ویژه قطر و سعودی و ترکیه و همچنین برخی جریانات مذهبی که از تحولات سوریه ناراحت بودند، تلاش کردند مسائل ایدئولوژیک را درعراق برجسته کنند و به نوعی ناکامی های خود را در سوریه جبران و از طرف هائی که در پروژه سقوط بشار اسد همراهی نکردند(مثل دولت مالکی در عراق) انتقام بگیرند. همین اتفاق را در لبنان هم پیگیری کردند.

در نتیجه تجمعات و اعتراضات در مناطق سنی نشین عراق آغاز گردید. اختلافات سیاسی که بعد از انتخابات پارلمانی 2010 و تشکیل دولت تداوم داشت و سقف معینی هم بود را تبدیل به مسائل مذهبی و طائفه ای و تحریک جوانان کردند. آنها تلاش نمودند در استان های الانبار، نینوی و صلاح الدین از بین جوانان یارگیری کنند و بعد از خطبه های نماز جمعه آن ها را وارد خیابان ها نمایند(مدلی همانند اوایل بحران سوریه). دولت عراق با درایت کمیته هائی برای حل مشکلات و پیگیری مطالبات مردمی تشکیل داد و هرچه مطالبات را پاسخ می داد، طرف های مقابل سقف درخواست های خود را بالاتر می بردند و موضوع از تعدیل قانون مبارزه با تروریسم و بعثی زدائی و آزادی زندانیان زن و . . . به درخواست برای سقوط دولت تبدیل شد. توطئه ای که قطر و سعودی طراحی کرده بودند و القاعده و بعثی ها هم پیگیری می کردند این بود که مراکز اعتراضات تبدیل به انباشت سلاح و آمادگی برای کشاندن دولت به جنگ مسلحانه (شبیه مدل سوریه) شود و هفته گذشته هنگامی که ارتش برای پاکسازی وارد منطقه غرب کرکوک می شود، به سمت ارتش تیراندازی می کنند و بحران کلید می خورد. ارتش نیز به سمت مراکز اعتراضات حمله می کند. چند روز بعد نیز تروریست ها چند سرباز ارتشی را در حالی که برای مرخصی عازم منازل بودند، به قتل می رسانند و بحران پیچیده تر می شود.

با این توصیف جنس این اختلاف های اخیر در عراق را جدا از کشمکش های سنتی و طایفه ای در عراق می دانید؟

کشمکش های طائفی و سیاسی در عراق تأثیر  دارد اما من معتقدم همواره این کشمکش ها سقف محدودی داشته و قابل کنترل بوده است. نقطه ضعف عراقی ها هم این است که طرف های دشمن در منطقه و فرامنطقه هرگاه احساس کنند باید دولت و مردم عراق را گوش مالی دهند از این ضعف ها استفاده می کنند. هم اینک مالکی تاوان همراهی با بشار اسد را می دهد. وی اجازه نداده است که عراق به معبری برای ارسال سلاح و تروریست به سوریه تبدیل شود ضمن آنکه عراق هم اینک مسیرخوبی برای انتقال دارو و کمک های غذائی و معیشتی از ایران برای مردم سوریه می باشد که خشم آمریکا و اعراب را برانگیخته است.

نوری المالکی نسبت به جنگ داخلی در عراق هشدار داده است و برخی از طوائف سنی کشته شدن سربازان عراق را در الانبار محکوم کرده اند. شما تا چه میزان جنگ داخلی و تجزیه در عراق را با دخالت ارتش را محتمل می دانید؟

بعد از عملیات غیرانسانی کشتار سربازان عراقی که بدون سلاح بوده و در حال رفتن به مرخصی بودند، برخی از عشائر اهل تسنن که در بین معترضین هم بودند ابراز انزجار کردند و از صحنه خارج شدند. حتی دو نفر از تروریست ها را نیز تحویل ارتش دادند. این یعنی عقلانیتی که قبلاً اشاره کردم. اهل تسنن عراق با دیگر طوائف در طول تاریخ همزیستی مسالمت آمیزی داشته و اهل زندگی و صلح هستند. آن ها وضعیت تلخ آوارگی مردم را هم اینک در برخی نقاط سوریه می بینند و نمی خواهند با همراه شدن در طرح های قطر و سعودی خود را آواره کنند. آن ها از القاعده و بعثی ها متنفرند و لذا وقتی عزت الدوری رهبر حزب منحله بعث بیانیه می دهد کسی اهتمام ندارد. در دوران انفجار حرمین مطهر در سامراء نیز بسیاری از اهل تسنن ابراز انزجار کردند و حتی خود مردم سنی سامراء اعلام کردند که متکفل ساخت و ساز و پیگیری احیای این مکان مقدس می شوند. بنابراین به اهل تسنن عراق با احترام باید نگریست. بستر تقویت شیعه در عراق را باید در همزیستی با اکراد و اهل تسنن فراهم کرد. در لبنان نیز مقاومت حزب الله در بستر همزیستی و همکاری با مسیحیت و اهل تسنن تقویت شده است. البته جبهه عربی و آمریکائی بدنبال شیعه هراسی و ایران هراسی می باشد ولی علی الارض توده سنی ها اهتمامی به این موضوع ندارند. نمونه آن هم مشارکت بالای استان صلاح الدین(سنی) در انتخابات شوراهای استانی اخیر عراق می باشد که نشان می دهد آن ها به روند سیاسی و دولت عراق اطمینان دارند. ضمن اینکه امیدوارند در این روند به حقوق خود به صورت مسالمت آمیز دست یابند. این قضیه را کشورهای عربی نمی خواهند.

اختلاف کردها با نوری المالکی چیست؟

اکراد فرصت را مناسب دیده اند که گام به گام حقوقی که در طول تاریخ از آن ها سلب شده را بدست آورند و حتی بعضا هم بیشتر می خواهند. دولت مالکی البته خواست اکراد را متعادل می کند و بیشتر به آن ها نمی دهد. اکراد هم انتظار دارند حال که با شیعیان هم پیمان شده اند و دولتی تشکیل داده اند باید امتیازاتی را اخذ نمایند. مشکل اکراد با مالکی این است که مالکی ملی فکر می کند و به اکراد امتیاز نمی دهد. اهل تسنن نیز این را درک کرده و به مالکی از این بعد احترام می گذارند. اکراد در مقطع کنونی بدنبال استقلال نیستند، به دلیل آنکه منافعی که هم اکنون درعراق بدست می آورند اگر به استقلال برسند، بدست نخواهند آورد. نیم نگاهی به کشورهای منطقه دارند و خودشان گفته اند کافیست یکی از کشورهای همسایه با استقلال اکراد موافقت کند تا آن ها گام بعدی را بردارند. به نظر می رسد منظور آنها ترکیه است که هم اینک نیز با اکراد به توافقاتی در داخل ترکیه دست یافته اند. در مجموع نفت عراق و بودجه اقلیم کردستان برای اکراد اهمیت دارد. اما از سوی دیگر مالکی گفته است که اقلیم حق ندارد قراردادهای استراتژیک نفتی با خارج ببندد و استخراج نفت و هزینه ها و صادرات باید تحت نظر دولت مرکزی باشد و . . .  اکراد این موضوع را نمی پذیرند.

اخیرا شاهد اختلاف هایی میان نوری مالکی با برخی اعضای کابینه بوده ایم. در این فضا جایگاه پارلمان عراق کجاست و سقف مطالبه های مخالفان مالکی در کابینه و مجلس را کجا می دانید؟

از انتخابات 2010 مجلس تاکنون، روند سیاسی عراق روند مناسبی نداشته است و مالکی با فشارهای مختلفی در مجلس و کابینه مواجه بوده است. آمریکا، قطر، ترکیه و سعودی هم تحریک کننده بودند تا مالکی نتواند با قدرت کشور را اداره کند. آن ها بشار اسد و مالکی ضعیفی در سوریه و عراق می خواستند و  همین مدل را نیز پیگیری کردند. کابینه عراق همواره با قهر و غیبت نمایندگان کرد و اهل تسنن همراه بوده است. در مجلس نیز همیشه چالش وجود داشته است. اما همه این ها سقف مشخصی داشته است. قرار نیست نظم نیم بندی که در عراق ایجاد شده است بصورت کامل برهم بخورد از آن جهت که بنفع هیچ کس از جمله آمریکا نیست. صرفاً فشارها برای کسب امتیازها پیگیری شده است. این روند تا انتخابات 2014 تداوم خواهد داشت. البته مالکی از این روند ناراضی است، وی می گوید من کابینه ای که وحدت ملی باشد ر را نمی خواهم چون نمی تواند تصمیم قاطعی بگیرد. وی می گوید یک دولت اکثریت تشکیل می دهد یعنی حزبش در انتخابات مجلس پیروز می شود و کابینه اش را خودش انتخاب می کند و آن گاه احزاب رقیب نمی توانند اعمال نفوذ کنند. مالکی به نوعی به پایگاه مردمی خود اعتقاد دارد و البته مردم عراق نیز فردی مقتدر را می پسندند. هم اینک لیست مالکی در انتخابات شوراهای استانی در مناطق شیعی اول شده است. یعنی مالکی فکر می کند که می تواند حزب قوی را تشکیل دهد و آن حزب در انتخابات پیروز شود و به صورت مسلط  دولت تحت امرش را تشکیل و اعمال نفوذ کند. آن گاه اکراد و اهل تسنن مجبور هستند تبعیت کنند. معلوم نیست این مدل تا چه میزان در عراق حامی داشته باشد چراکه بسیاری از احزاب می ترسند که مالکی به سمت دیکتاتوری سوق پیدا کند.

العراقیه نیز معترض شده است که امریکایی ها عراق را فراموش کرده اند، به نظر شما امریکایی ها تا چه میزان می توانند در حل بحران عراق تاثیرگذار باشند و خود امریکا تا چه میزان خواهان کمک و دخالت در مسائل کنونی عراق است؟

دخالت آمریکا در عراق هیچ گاه قطع نشده است. آمریکا همواره در عراق و منطقه یارگیری می کند. هم اکنون که در وضعیت ضعیفی بسر می برد نیز عناصرش باید برنامه های آمریکا را پیگیری کنند. در نتیجه قطر و ترکیه و عربستان سعودی را بسیج کرده که به ایران و محور مقاومت ضربه بزنند. آن ها در سوریه متحد عمل کردند و در عراق نیز با جدیت وارد شده اند. البته آمریکا بدنبال تخریب کامل عراق نیست بلکه بدنبال متعادل کردن نفوذ ایران است. عراق نباید بی ثبات شود به دلیل آنکه صادرات نفت عراق به خارج مختل می شود و قیمت های نفت بالا رفته و روند تحریم نفتی ایران با مشکل مواجه می شود. لذا برای آمریکا، بی ثباتی در عراق مضر است. بنابراین صرفاً در سقف مشخصی اجازه می دهند که در عراق بحران سازی شود. به عنوان مثال آنها زمانی که اکراد بیش از حد به مالکی فشار می آورند به اکراد هشدار می دهند. این نشان می دهد که توازن در عراق به نوعی که منافع آمریکا تأمین شود را دنبال می کنند.

تحریریه دیپلماسی ایرانی/14

انتشار اولیه: دوشنبه 9 اردیبهشت 1392/ باز انتشار: جمعه 13 اردیبهشت 1392

کلید واژه ها: عراق سوریه آمریکا قطر ترکیه عليرضا آيتي


نظر شما :