آمریکا، جهان و ایران به کدام سو می روند؟

کالبد شکافی نطق باراک اوباما

۱۳ بهمن ۱۳۹۲ | ۲۰:۳۵ کد : ۱۹۲۸۱۴۲ آمریکا نگاه ایرانی
دکتر محمدکاظم سجادپور کارشناس و تحلیلگر مسایل آمریکا در یادداشتی برای دیپلماسی ایران به بررسی و تجزیه و تحلیل نطق سالانه باراک اوباما رئیس جمهور ایالات متحده در مجمع عمومی سالانه کنگره آمریکا پرداخته است .
کالبد شکافی نطق باراک اوباما

دیپلماسی ایرانی: باراک اوباما رییس جهوری آمریکا در شامگاه 29 ژانوه 2014 برابر با 8 بهمن ماه 92، نطق سالانه و مهم خود را با عنوان " وضعیت اتحادیه " _ State of Union _ در جمع نمایندگان مجلسین آمریکا، ایراد کرد. این نطق که به طور همزمان در سراسر دنیا، مخابره و بازتاب پیدا کرد، بر اساس یک سنت سیاسی آمریکا در ژانویه هر سال صورت گرفته و در آن رییس جمهور وقت، به بررسی وضعیت کلی ایالات متحده می پردازد. هرچند که در رسانه های کشورهای مختلف صرفا به ابعادی از این سخنرانی که مربوط به آن حوزه جغرافیایی است، توجه می شود، لازم است برداشت جامع و نسبتا گسترده تری را از این سخنرانی در مختصات وهندسی سیاسی داخلی و خارجی آمریکا داشت.با توجه به اهمیت مقطعی که آمریکا از ابعاد داخلی و خارجی در آن قرار دارد، این پرسش مطرح است که چگونه می توان این نطق را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. فهم تحلیلی این نطق در گرو بررسی جایگاه اینگونه نطق ها در ساختار سیاسی ایالات متحده، محتوای نطق و سرانجام ابعاد مهم سیاست داخلی و سیاست خارجی در آن است.

1- نطق وضعیت اتحادیه و سیستم سیاسی آمریکا

به طور کلی باید در نظر داشت که آمریکا یک سیستم فدارال متشکل از 50 ایالات یا به یک تعبیر 50 مجموعه سیاسی است. تاریخ بر نشیب و فراز جمع شدن این ایالت ها با یکدیگر بسیار پر نکته و پر مساله و موضوع است. ولی از بعد از جنگ های شمال و جنوب در بیش از 160 سال پیش که در آن امکان برخی از ایالت ها به طور کلی از بین رفت، ایالات متحده به عنوان یک  اتحادیه بر پیوستگی و هویت سیاسی خود تاکید داشته و درضمن حفظ چارچوب ها و حوزه های عمل هر کدام از ایالت ها در قالب یک نظام فدرال، نگاه اتحادیه ای به این مجموعه سیاسی دنبال شده است. این اتحادیه ضمن داشتن سنبل ها و نمادها، رییس جمهور مظهر یکپارچگی این اتحادیه قلمداد می شود، انواع نهادها، مراسم و رخدادها برای حفظ و تقویت هویت اتحادیه ای دنبال کرده است که یکی از آن ها گزارش سالانه رییس جمهور به کنگره در مورد وضعیت کلی ایالات متحده است. در واقع نطق وضعیت اتحادیه، کارنامه کلان و وضعیت عمومی ایالات متحده در طی یک سال است. روسای جمهور آمریکا در این سخنرانی ها علاوه بر استفاده های حماسی و شعاری سعی می کنند که اولا نشان دهند که این مجموعه سیاسی همچنان به هم پیوسته، منسجم و یکپارچه به پیش می رود و ثانیا کارنامه خود در سیاست داخلی و خارجی را ارایه داده، از عملکرد خود دفاع کرده و خطوط آینده سیاست خود را روشن می کند. بنابراین این نطق جنبه های ترکیبی با لایه هایی احساسی، تحلیلی، سیاسی و چارچوبی وحدت گرا را در بر می گیرد. به اینگونه نطق ها باید در حد خود بها  داد. تمام سیاست داخلی و خارجی آمریکا در این نطق ها خلاصه نمی شود و به هیچ وجه نمی توان آن ها را با همه سیاست های راهبری و کلان ایالات متحده برابر دانست. اما از این نکته هم نمی توان غفلت کرد که نطق وضعیت اتحادیه معمولا دماسنج سیاسی و اجتماعی ایالات متحده بر اساس روایت و خوانش رییس جمهور و قوه مجریه است که الزما ممکن است معدل و متوسط احساس عمومی جامعه آمریکا نباشد. اما آن حالتی است که رییس جمهور و تیم او دوست دارند که آمریکایان در مورد شرایط اینگونه فکر کنند. در مورد این نطق ها با دو افراط و تفریط در تجزیه و تحلیل رو به رو هستیم. برخی این نطق ها را بسیار برجسته و برخی بسیار کم اهمیت می دانند. اما باید در نظر داشت که چیدمان شرکت کنندگان، جنبه های نمادین، تشریفاتی و شکوه مند آن را در منظر آمریکا برجسته می کند. اوباما در نطق اخیر با اسم به تعدادی از ناظران اشاره کرد که از اقشار گوناگون جامعه آمریکا برخاسته و تا حدودی آیینه زندگی اجتماعی در این کشور است. به هر حال علاوه بر این مختصات شناسی باید دید که اوباما در نطق خود چه گفت.

2- محتوای نطق

در یک سنجش و نگاه کمی بیش از 90 درصد از موضوعات این نطق نسبتا طولانی که بارها توسط  ابراز احساسات حاظرین مورد تشویق قرار گرفته و قطع شد، به مسایل داخلی آمریکا اختصاص یافته بود. در بین مسایل داخلی، مسایل اقتصادی از همه برجسته تر بود. در بین مباحث اقتصادی، مساله وضعیت شغل و بیکاری از سایر شاخص های اقتصادی توجه بیشتری را به خود جلب می کرد. اوباما به تحلیلی از تغییر و تحولی که در ساختار شغل و کار در آمریکا ایجاد شده پرداخت که نشان می دهد بزرگترین مشکل مردم آمریکا، مسایل اقتصادی و در راس آن ها مسایل مربوط به یافتن کار مناسب است. او اشاره کرد تغییراتی که در ساختار کار ایجاد شده باعث آسیب هایی به طبقات متوسط اجتماعی شده و تلاش او و تیمش در کم کردن رقم بیکاری متمرکز بوده و توانسته بیکاری را به حداقل نرخ ممکن در 5 سال گذشته برساند. در زمینه اقتصادی به مسایل طبقات فرودست نیز اشاره داشت. علاوه بر آن به احیا و بازسازی بخش هایی از اقتصاد آمریکا پرداخت و نکته ای استراتژیک در بین مسایل گوناگون اقتصادی وجود داشت که از نظر بین المللی نیز حایز اهمیت است و آن افزایش تولید نفت ایالات متحده نسبت به گذشته است و او اظهارداشت که در حال حاضر آمریکا در داخل نفت بیشتری نسبت به آنچه که از دنیا می خرد، تولید می کند. درواقع نسبت نفت تولیدی در داخل آمریکا نسبت به نفت خریداری شده در ایالات متحده آمریکا در دو دهه آمریکا بالاتر رفته، پیامدهای این تغییر وضعیت نفتی بسیار حایز اهمیت است.

در مسایل داخلی علاوه بر مباحث اقتصادی، به مساله تربیتی، اجتماعی و به خصوص مساله جوانان، تحصیلات عالیه و حتی کاهش چاقی در بین کودکان و نوجوانان که موضوع بسیار مهمی در ایالات متحده است، پرداخت و اظهارداشت که نرخ چاقی در 30 سال گذشته هیچ گاه مثل امروز کاهش نیافته و البته این را از موفقیت های خود قلمداد کرد. توجه به زیرساخت ها، مالیات، سیستم مالیاتی و به خصوص حمایت دولت از بنگاه های کوچک به عمل آورده، توجه خاصی کرد، اما همانگونه که بیان شد، شاید برجسته ترین موضوع اقتصادی داخلی که پیامد بین المللی دارد، همان مساله کاهش اتکای انرژی آمریکا به انرژی وارداتی است. باید در نظر داشت مسایل مهاجراتی و فرصتی که آمریکا برای مهاجران فراهم آورده، نیز بخشی دیگر از سخنان او بود و این نکته نیز باید مدنظر قرار بگیرد که اینگونه مباحث در ایالات متحده از نظر سیاسی بسیار حایز اهمیت بوده و می توان به قطعیت گفت که کمتر حوزه اجتماعی بود که در این نطق مطرح نشده باشد. بخش اندکی از سخنان اوباما به مباحث بین المللی اختصاص داشت. در همه مسایل بیان شده به جای کارنامه یک ساله، کارنامه 5 ساله خود را ارایه داده و مطرح کرد. در مسایل بین المللی به رابطه بین نیروهای مسلح آمریکا و سیاست خارجی آن کشور پرداخت و اشاره کرد که  زمانی که به قدرت رسیده، 180 هزار نفر از نیروهای آمریکایی در عراق و افغانستان بوده اند، در حال حاضر نیروهای آمریکایی قابل ملاحضه ای در آمریکا وجود ندارد و 60 هزار نیروی باقی مانده در افغانستان خارج خواهد شد و از 2014 افغانستان مسئولیت اداره امنیت خودش را بر عهده دارد. به خطر تروریسم برای آمریکا و اقداماتی که برای کاهش خطرات تروریستی و مقابله با آن ها و تلاش هایش برای شکستن شبکه القاعده اشاره کرد. آنچه که در مباحث سیاست خارجی شاخص به نظر می رسید، تکیه بر دو مفهوم رهبری و امنیت آمریکا بود. اوباما به طور پیوسته ای بر رهبری جهانی آمریکا تکیه دارد که در این نطق نیز بدان پرداخت و اهمیتی که به مساله امنیت آمریکا می دهد. متنها در مساله امنیت آمریکا علاوه بر قدرت نظامی، تکیه ویژه ای بر دیپلماسی کرد و از دیپلماسی اصولگرا _ Principled Diplomacy _ سخن گفت و اشاره کرد که این دیپلماسی در 5 سال گذشته جواب داده و آمریکا توانسته 50 کشور را در مساله جلوگیری از گسترش مواد هسته ای _ Nuclear Material _ گرد هم جمع کند. او همچنین اشاره کرد این دیپلماسی بوده که در قضیه سوریه باعث از بین بردن سلاح های شیمایی شده و در قضایای مربوط به فلسطینی ها و رژیم صهیونیستی دیپلماسی بوده که با وجود سختی دو طرف را کنار هم قرار داده است. در همین چارچوب به مساله ایران و برنامه هسته ای ایران پرداخت که دیپلماسی توام با فشار توسط آمریکا  دنبال شده است و آمریکا توانسته رشد و گسترش برنامه هسته ای ایران را متوقف کند. به مشکل بودن مذاکراتی که در پیش است، اشاره کرد و در واقع با ارجاع به تاریخ مذاکرات دوران جنگ سرد، به خصوص مذاکرات کندی و رایگان با اتحادیه جماهیر شوروی، گفت ما می توانیم با اعتماد به نفس بالا با ایران مذاکره کنیم. به کارایی تحریم در زمینه کشاندن ایران به میز مذاکرات نیز پرداخت اما در این میان به کنگره نیز اختار داد در صورتی که تحریم های جدیدی را علیه ایران وضع کند، آن قانون را وتو می کند. که در چارچوب سیاست داخلی آمریکا این نوع سخن در مقابل اعضای کنگره قابل توجه و ملاحظه است. در عین حال به دوستان و متحدان آمریکا هم اطمینان داد که از آن ها حمایت خواهد کرد و اشاره کوتاه و ظریف اما مهمی و راهبردی به تمرکز آمریکا بر منطقه آسیا و اقیانوس آرام_ Asia-Pacific _ کرد که این همان سیاست سرگرایی به سمت آسیاست مهمترین موضوع در تفکر استراتژیک آمریکا در دوران پسا جنگ سرد است. روشن شد که مختصات سیاسی نطق وضعیت اتحادیه چیست و همینطور محتوای نطق اخیر اوباما مرور شد. حال باید دید که چگونه می توان این نطق را در ابعاد مهم سیاست داخلی و خارجی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم.

 

خاورمیانه نسبت به گذشته چندان مورد توجه قرار نگرفت. این بدان معنی نیست که به مسایل خاورمیانه پرداخته نشد ولی به لحاظ کمی و کیفی توجه به خاورمیانه نسبت به گذشته کمتر به نظر می رسید

 

3- تحلیل محتوا

آنچه که بیان شد این استنباط ها را می توان داشت:

1- در دیدگاه اوبما هنوز بزرگترین چالش در آمریکا وضعیت اقتصادی این کشور است و همه پدیده های دیگر از منظر اقتصادی مورد توجه قرار می گیرد. هرچند که اوباما از کارنامه اقتصادی خود دفاع کرد ولی از نطق او این استنتاج طبیعی است که آمریکا با انبوهی از مسایل اقتصادی و اجتماعی رو به روست. شاید در کمتر مقطعی از تاریخ معاصر این کشور به خصوص از نظر مساله مهم کار و شغل با چالش رو به رو بوده است. اوباما و تیم او موفق شدند آمریکا را از بحران بزرگ مالی 2008 خارج کنند. و تا حدودی اقتصاد آمریکا را احیا کنند. اما به شاهدت نطق وضعیت اتحادیه، آمریکا با چالش بزرگ اقتصادی مواجه است.

2- هرچند که اوباما بر وحدت ملی و پیوستگی اجتماعی آمریکاییان و مشارکت همگان تاکید داشت اما به طور واضح در نطقش در مورد شکاف های موجود سیاسی در واشنگتن بین اعضای کنگره و قوه مجریه ارجاعات قابل توجهی بود. حتی می توان گفت به زدگی و بی اعتمادی مردم از نخبگان سیاسی نیز اشارات قابل توجهی داشت. می توان از نطق او استمرار شکاف بین قوه مجریه و مقننه را به خوبی مشاهده کرد.

3- حجم مسایل سیاست خارجی به وضوح کم بود. شاید نسبت به نطق های روسای جمهور پیشین آمریکا، این بخش اندکی کمتر بود. این خود گویای گرایشی در سیاست خارجی آمریکاست که در عین حفظ رهبری جهانی ایالات متحده در پی هزینه کردن گسترده و فراوان یا حداقل در مقایس های پیشین به نظر می رسید که نباشد.

4- خاورمیانه نسبت به گذشته چندان مورد توجه قرار نگرفت. این بدان معنی نیست که به مسایل خاورمیانه پرداخته نشد ولی به لحاظ کمی و کیفی توجه به خاورمیانه نسبت به گذشته کمتر به نظر می رسید. ارجاع بسیار حداقلی نسبت به بزرگترین و مضمن ترین مساله خاورمیانه و سیاست خارجی آمریکا در این منطقه یعنی مساله فلسطین، شاخص و برجسته بود. اشاره کوتاه ولی مهم او به منطقه آسیا پسفیک و به کار بردن واژه " تمرکز " (focus) حایز اهمیت و در خور توجه است.

5- روش و راه کار مذاکرات هسته ای با ایران بر اساس این نطق یک دستاورد مهم برای ایالات متحده قلمداد شد. در چارچوب منازعه راه حل نظامی و راه حل دیپلماتیک، برای مدیریت چالش های استراتژیک آمریکا در منطقه و جهان اوباما وزنه دیپلماسی را پر پیمانه تر معرفی کرد. درواقع این بحث تا حدودی علاوه بر ابعاد سیاست خارجی، متوجه و متمرکز بر داخل ایالات متحده بود . باید در نظر داشت که در داخل سیستم سیاسی آمریکا، گروهی بسیار تندرو و نظامی گرا درصدد نظامی تر کردن و رادیکال تر ابعاد خارجی ایالات متحده هستند. اوباما در ابتدای ماه ژانویه 2014 به گروهی از اعضای کنگره آمریکا که خواهان تصویب و اعمال تحریم های بیشتر علیه ایران حتی در طی روند مذاکرات بودند، گفت: " صریحا بگویید که طرفدار جنگ هستید". در این منازعه دو قطبی شده با توجه به جمیع جهات از جمله وضعیت اقتصاد داخلی آمریکا و وضعیت منطقه ای پر خطر ایالات متحده، به نظر می رسد اوباما در پی آن است که در تاریخ میراث خود را با دیپلماسی پیوند زند. اما آیا در این زمینه موفق خواهد شد؟ چالش های داخلی و خارجی ایالات متحده کم نیستند.

انتشار اولیه: شنبه 12 بهمن 1392 / باز انتشار: یکشنبه 13 بهمن 1392

کلید واژه ها: نطق وضعیت اتحادیه آمریکا سید محمدکاظم سجادپور


نظر شما :