رودخانه های موازی ولی مواج

نگاهی به دیپلماسی ایران در این دنیای پرتلاطم

۰۵ دی ۱۴۰۱ | ۱۰:۰۰ کد : ۲۰۱۶۶۲۸ اخبار داخلی انتخاب سردبیر
احسان اقبال سعید و حسین طالبی در یادداشت مشترکی برای دیپلماسی ایرانی می نویسند: جان نظرنوشت در این است که اگر ایران را به رودخانه ای عظیم و با شکوه تشبیه کنیم نمی تواند و نباید انتظار داشت که یگانه مسیر و مسیل خود را طی کند و هر صیاد در گوشه ای و بر کرانه ای ماهی خود از آن صید کند و رودخانه هم هیچ به روی خویش نیاورد، چرا که این رود خروشان است و مدعی رفتن به راه یگانگی با اقیانوس و تمیز و تمیز آب از سراب... اما در عالم واقعیت قبل از رسیدن به اقیانوس نور می توان با اغیار پر خصم یا رودهای طغیانگر سیلابی مسیری موازی در پیش گرفت و گاه به جوش و خروشی بر حریم شان نواخت تا حرمت حفظ شود اما با فاصله ای معنادار صیانت از حریم   این موجودیت یگانه را بسته و به شرایط تضمین و تمهید کرد. 
نگاهی به دیپلماسی ایران در این دنیای پرتلاطم

نویسنده ها: دکتر احسان اقبال سعید، نویسنده و روزنامه نگار و حسین طالبی، نویسنده و تحلیلگر

دیپلماسی ایرانی: در مجموع این نوشتار جانی جاریست که زیر عنوان "رودخانه های موازی ولی مواج" خوانده می شود. این که در نسوج این مدعا چه می گذرد را اگر کمی تامل برگزینید در همین نزدیکی به تمامی در خواهید یافت. سرزمین کهن ایران به سبب قدمت و قیمت تاریخی – جغرافیایی خود نمی تواند برکنار از آتش ها و لهیب های جریان ساخته  یا برانداختن ها باشد و بایستند که آیین سروری و سیادت نهادینه شده در شاهنامه تا تشیع نه چنین می برازد و نه روان ناخوداگاه انسان موروث یک کوه دماوند از ضحاک آویختن و آفریدون برگماشتن و درفش کاویانی بر سر در دنیا کاشتن چنین سر در جیب فروبردن و ماست خود را خوردن برای مدیدی مدت را تاب خواهد آورد.

انقلاب اسلامی ایران بال شیعی حکمت ایرانی را به تمامی به میان و میانه کارزار هدایت بشر آورد تا  طریقه و منش سردادن و پشت به همت خمودن و داد ستاندن برنشیند و جایگزین دست کاهلی دراز کردن و طریقت عزلت و بی عاری گزیدن شود. اما به حکم روایت غایی ما که بیرقدار نهایی راه حق مدینه فاضله الهی را به زعامت برگزیده موعود به وقت برقرار خواهد کرد تا آن روزگار و در عصری که غیبت یا حیرت می نامندش پنجره ای گشوده در ایران برقرار ماند و چراغش پر نور وبا دوام تا بامدادان بر افروخته باشد.

این رسالت و سیاست را شاید بتوان تنظیم روابط برای حفظ ام القرا نیز نامید. این که به تدبیر و هدایت داد و شد با جهان خارجه چنان شهروند ملت، دلبسته امت گردن فراز شود و الگویی شود که دیدگان جهان تا حد وسع به این سوی روان شود. لیک از خاطر نبریم که تا روز تحقق وعده الهی هرچه شود به حکم "خسی در میقات" الکن و ابتر خواهد بود و تا هنگامی که کعبه آمال و پایان آلام به منصه ظهور پیوندد گامی لنگ خواهد زد. پس طمع بیهوده آرمانشهری را نباید پایید که کام دل برنخواهد آورد و رنج بیشمار آرد. لیک در جهان امروز ایران می تواند هم یکسره در جهاز هاضمه تقسیم کار و تنظیم نقش جهانی حل و هضم نشود و هم به این سبب هدف حملات اسیدی آن اشتهاهای پایان ناپذیر و ناگزیر قرار نگیرد و با کمترین آسیب به حکم مصلحت و ضرورت راه خویش را پاید و ادامه دهد. 

انسان به تمثیل خلیفه الله بودن در سیاست خارجه نیز ثقل و تمامیت و محور است. لیک در اندیشه انسان حق جو و انسانی که خود در مسیر رسیده به غایتی الهی گام می زند نه آن انسان متجاسر و غریق در اوهام و کابوس هایی که یکسره به عنوان حقیقت حقنه اش کرده اند. این انسان که تجمع اش در حریمی اقلیمی حرمتی به نام خاک و سرزمین به بار و باور می آورد باید کاری و ارجمندی اش در یک سیاست خارجی الهی نهایت ترسیم قله باشد.

جان نظرنوشت در این است که اگر ایران را به رودخانه ای عظیم و با شکوه تشبیه کنیم نمی تواند و نباید انتظار داشت که یگانه مسیر و مسیل خود را طی کند و هر صیاد در گوشه ای و بر کرانه ای ماهی خود از آن صید کند و رودخانه هم هیچ به روی خویش نیاورد، چرا که این رود خروشان است و مدعی رفتن به راه یگانگی با اقیانوس و تمیز و تمیز آب از سراب... اما در عالم واقعیت قبل از رسیدن به اقیانوس نور می توان با اغیار پر خصم یا رودهای طغیانگر سیلابی مسیری موازی در پیش گرفت و گاه به جوش و خروشی بر حریم شان نواخت تا حرمت حفظ شود اما با فاصله ای معنادار صیانت از حریم   این موجودیت یگانه را بسته و به شرایط تضمین و تمهید کرد. 

این نظرگاه از آنجا که نیامده تا تنها در طمطراق و کاغذ کاهی کاه شود پس در ادامه  برای تبیین خویش در هر عرصه سیاست خارجی به ترسیم مسیر و اراده به ارائه ملموسات دست خواهد یازید و در میدان گردان و گرزان خود را خواهد آزمودن که غیر از این مباد.

قدرها و قلدرها

قدرت که از قدری بالاتر برود اگر لگام تنها به ذائقه و غریزه بشر سپرده شود به سرازیری قلدری راه خواهد برد. گفته اند "پری رو تاب مستوری ندارد" چرا آنکه چهره برافروخته بود را مگر به رخ کشیده غازه و پیرایه آرام و رام نخواهند کرد. در وادی روابط میان دول و ملل نیز مکنت و خزاین که از مقداری بگذرد راه سرزمین های نو در پیش گرفتن برای سیادت و سروری یا غارت و چیرگی اقدامی عادی تلقی می شده است. در جهان پس از صنعتی شدن نیز آن دولت هایی که ابرقدرت خوانده می شدند و می شوند رفتاری یکسان و یگانه را در پیش گرفته و خواهند گرفت. 

سربراه و رام بودن و صله و امن ستاندن مواجهه ایست که ریزسرزمین ها و برخی دیگر نیز در مواجهه با زورمندان عالم بر می گزینند. لیک برای جمهوری اسلامی ایران با پیشنه تاریخی میانداری و میدانداری سرزمینی در جهان و ناتسلیم و بی سازش بودن اندیشه شیعی چنین رویکردی نمی تواند و نباید مورد وثوق و حصول باشد و تاکنون نیز نبوده است.

در چارچوب نظریه رودخانه های موازی اما مواج می توان مواجه و تعادل با ابر قدرت ها را هم مدیریت و چارچوب بندی کرد. 

اول: شناسایی ابعاد حریف

انکار حریف می تواند از مهیب ترین اشتباهات مستهلک کننده یک سیستم باشد. باید توانمندی های اقتصادی – نظامی و فرهنگی دشمن یا حریف را به طور کامل شناخت تا با یک برآورد صحیح از توان داخلی به طرح یک چارچوب و برنامه پرداخت.

امروز ایالات متحده آمریکا ابرقدرت حاضر و مقابل ایران است. این که از توان اقتصادی و نظامی و قدرت اقناعی هالیوود آگاهی کاملی در داخل وجود داشته باشد می تواند سبب ساز اتخاذ و تداوم یک برنامه واقع بینانه باشد. در این که دال مرکزی سیاست واشنگتن در خاورمیانه معبر رژیم غاصب تل آویوی است کمترین تردیدی را نمی توان روا داشت. تضاد ماهوی و بنیادی انقلاب اسلامی و رژیم تل آویو هرگز امکان ترسیم یک رابطه عادی میان تهران – واشنگتن را ترسیم نمی کند اما این به معنای رویارویی سخت و مستقیم در زمان نامناسب و با امکان آتش تهیه نامتناسب نیست. نباید اجازه داد با افتادن در دام و طراحی اغیار به مواجهه ای کشانیده شویم که توان به تازگی جوانه زده و سربرآورده این سرزمین و انقلاب به آسیب جدی مادی و  معنوی بیشتر دچار شود.

در عصر جنگ سرد میان ایالات متحده آمریکا و شوروی غرب چنان هزینه های اقتصادی را بالا برد که در این رقابت کشوری با امکانات شوروی از جایی تاب و نفس نیاورد و با هزینه های پایان ناپذیر برای تسلیحات و اقمار آنچه بر سرش آمد که افتد و دانید. می توان با برداشت صحیح از توانایی های خویش حوزه های مورد منازعه را محدود و به صرفه کرد. یعنی در نقاطی به مواجهه سخت افزاری در انواع آن پرداخت که قرابت سرزمینی و گستره دامنه آیینی – فرهنگی این اجازه را می دهد و استهلاک انسانی و مالی را به کمترین می رساند. در این شیوه هم به یک خط کشی منافع با ایالات متحده می رسیم و نوعی صلح نیمه مسلح برقرار می شود. مثال مشخص این گفتار حضور توانمند ما در جبهه سوریه بود که واجد تمام شرایط در فوق رفته و گفته شده بود. با اسبابی که هم خواست جمهوری اسلامی ایران تامین شد و هم ایالات متحده نیکو دانست به سبب امکانات تهران، مواجهه در جبهه سوریه هزینه ای بس گزاف خواهد داشت. 

دوم: تامین اقل و تضمین سبک زندگی

چالش با قدرت هایی که به سبب توان تولید و چیرگی اقتصادی گلوگاه بسیاری تنگه های احد مالی – معاشی دنیا را در دست دارند نیازمند گزیدن شیوه ای متفاوت از زیست و معیشت است که اهتمامی طولانی و مجدانه را می طلبد. نبرد با پیل یقینا آسیب هایی خواهد داشت که یگانه با سخن نمی توان از آن عبور کرد. تحریم های ناعادلانه که از دوران اوباما تا اکنون ایالات متحده آمریکا علیه کشورمان تحمیل کرده خود صفحه نمایشگر این گفتار است. نمی توان یک اقتصاد را عادت به مصرف کالای نسبتا متناسب خارجی داد و بعد به گاه خاموشی چراغ های رابطه، انتظار عدم مصرف یا کنار آمدن با نرخ های چند برابری را داشت. اگر این شکل از زیستن و مواجهه را برگزیده ایم اول باید ذائقه ملت پیوسته با دولت را به ممکنات سرزمین یا منابع همیشه قابل حصول عادت داد و نه گره زدن زلف به مونتاژی یکسر گران و وابسته به واردات و مصرفی در همه ابعاد فرا روی و روای توان سرزمین کویری مان.

به غلط بخش بزرگی از آوردگاه های پولی – مالی دنیا در کف آن دیگریست و با وجود آنکه دنیا تنها آنها نیستند ولی هنوز چنگ و دندان ایالات متحده و متحدانش برای بی طرفان و اهل چرتکه دنیا چنان تیز آسا و بران است که عطای مراوده با ما را به لقایش می بخشند و این عدم محاسبه و ذائقه سازی در وقت های این چنینی نتایج آنچنانی به بار می آورد. پس باید  طرحی نو درانداخت که نو را حلاوتی است دگر.

سوم: کنترل تعدد نزاع

وقتی با امپراطوری رسانه ای ایالات متحده با موتور محترقه صهیونیسم در یک تقابل حساب شده قرار داریم باید از مرزهای شرقی حصول اطمینان کامل کرد. به معنای دیگر باید جانب قدرت های نوظهور یا دیگر ابرقدرت های ناهمسو یا دارای اختلافات معنادار را نکو انگاشت و پاس داشت و به قرارها و مدارهای طولانی مدت با آنان دست یازید. چندی که بر دنیا بگذرد اژدهای زرد چین میاندار اول اقتصاد خواهد شد و غول اقتصاد تنها در چراغ بانک و بورس یکسویه محصور نمی ماند. پس داشتن روابط معنادار اقتصادی که طرفین به تداوم طولانی مدتش حصول داشته باشند می تواند ضربه پذیری کشور را کاهش دهد و در آتیه مواهب بسیاری را فرا چنگ آورد. شاید برخی نقصان ها و کمبودها را در حوزه تکنولوژی و دریغ داشتن های غرب  را بتوان در این حوزه ها جبران کرد.

چهارم: اجماع اهل تصمیم

برای هدایت  کشتی در دریایی مهیب و پرطوفان و فتنه باید میان اکابر و اهل تصمیم در جهت بادبانها و  چرخاندان سکان کشتی هماهنگی کاملی وجود داشته باشد و اگر به شعر خواجه شیراز و رند همیشه اعصار بازگردیم باز خواهیم پرسید "کشتی نشستگانیم ای باد شرطه برخیز؟" و یا "کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز؟" و میان این دو معنا تفاوت از زمین تا آسمان است. آمد و شد دولت ها و مجالس این آفت بزرگ را در دریای مهیب سیاست خارجی به جان کشتی کشور می اندازد و گاه رویکردها و سیاست ها چنان یکسره متفاوت است که برای ناظر بیرونی باورپذیر نمی نماید. باید این میدان را از دو آفت نزاع های داخلی و کف خیابانی و به مبتلات روزمره و روزی مردم گره خوردن وارهانید تا بتوان به حصول منافع ملی و عبور از میان طوفان با لجستیک لشکری مطمئن اقدام کرد.

برگ برنده بزرگ جمهوری اسلامی ایران در این نبردهای گاه در ابزار مادی نابرابر می تواند در داشتن نظارت و تصمیم گیری ولی فقیه باشد که بسته به تشخیص و علم ایشان می توانند مسیرها و راهبردها را تغییر و یا تثبیت کنند و این یک امکان و ظرفیت بسیار بزرگ و فرصت ساز در سیاست خارجی و خصوصا در مواجهه با ابرقدرت هاست و دیگر داشتن هم پیمانان عقیدتی که صرف منافع و سود را در یک رابطه لحاظ نمی دارند و اندیشه در سر را بر سود یکسره مرجح می دارند.

پنجم: رعایت توازن در عداوت 

برگزیدن راه تعادل و میانه روی مسیری است که از دیرباز در قرآن و سیره ائمه اطهار بر آن تاکید و ابرام شده است. بر سپهر ادبیات کهن ایرانی سیاست تعامل و مدارا به وضوح همچون ستاره ای بر این گنبد نیلگون می درخشد. و  به نقل از پیر طوس 

ز کـار زمـانه میانه گـزین چو خواهی که یابی ز خلق آفرین
کسی کو میانه گزیـند ز کار پسـند آیـدش گـردش روزگار

و به قول شیخ اجل سعدی 

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است 
با دوستان مروت با دشمنان مدارا 

رعایت انصاف و میانه روی الگوی سیاست خارجی دیرینه ما در این دو قرن اخیر است چرا که غیر از آن نیز راهی نیست. 

نباید در میانه کارزار نبرد مگر به واسطه و میانجیگری گامی برداشت که بیم آن است که خرمهره را در ازای در ناسفطه بخریم و به گرداب مهیب عداوت و دشمنی سخت تر گرفتار آییم چرا که دوستی و دشمنی در جهان بین المللی نپاییده و بر یک مدار نخواهد ماند.

کلید واژه ها: ایران جمهوری اسلامی ایران دیپلماسی ایران دیپلماسی ایرانی سیاست خارجی ایران تاریخ ایران میانه روی اعتدال ولایت فقیه ولی فقیه


( ۱۷ )

نظر شما :

ایراندوست ۰۵ دی ۱۴۰۱ | ۱۰:۳۵
چقدر پرطمطرق و زیبا بود. ممنونم از نویسندگان و دیپلماسی ایرانی
غلامحسین مرزدار ۰۵ دی ۱۴۰۱ | ۱۰:۴۱
مطلب بسیار خوب و پخته ای است لکن نیازمند بررسی و تکمیل مباحث در ابعاد دیگر سیاست خارجی نیز می باشد
ناشناس ۰۵ دی ۱۴۰۱ | ۱۱:۰۲
جناب ایران دوست ... بالاخره زیبا یا پرطمطرق ! امان از پیام نور . امان .
اسماعیلی ۰۵ دی ۱۴۰۱ | ۱۴:۱۲
استفاده بردیم عالی
امیر ۰۵ دی ۱۴۰۱ | ۱۸:۰۱
برای یک بحث مرتبط با سیاست خارجی، متن حاضر بیش از حد عاشقانه و عارفانه و ادیبانه نگاشته شده است. ظاهراً روح سروش بر قلم نویسندگان مستولی شده و طبع و سبک ایشان در نگارش متون به سبک مسجع و آهنگین، بکار بسته شده است که لااقل برای یک متن غیر ادبی، نامناسب یا نامتناسب است. از خصایل و ویژگی های ادب فارسی، روان نویسی و ساده گوئی است. در ضمن تکلیف نظریه رودخانه های موازی مشخص نشد و ارتباط این پنج بند با آن نظریه!؟
خسرو ۰۵ دی ۱۴۰۱ | ۱۹:۵۵
نوشته کادو پیچ با تاریخ ادبیات بی مشتری و مبهم گویی آغشته با احتیاط-- حرف تازه ای نداشت نگاه به شرق ، دوری از درگیری ، مقاومت اقتصادی ، تاکید بر محورمقاومت و... درد مردم درگیر گرانی را درمان نمی‌کند که هیچ ، حتی همدردی هم نمی‌کند
امیر ۰۶ دی ۱۴۰۱ | ۱۱:۵۳
مقاله جالبی بود ولی کمی دشوارخوان و خاص پسند