شکست افسانه هژمون اسرائیل در آسیای جنوب غربی

اسرائیل بازیگر نیابتی قدرت‌های بزرگ!

۱۱ تیر ۱۴۰۴ | ۱۴:۰۰ کد : ۲۰۳۳۶۸۲ اخبار اصلی خاورمیانه
نویسنده خبر: اسلام ذوالقدرپور
اسلام ذوالقدرپور در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: رویدادهای دو سال اخیر منطقه در چارچوب گسترش‌گرایی تهاجمی اسرائیل و در نهایت تهاجم ۱۲ روزه به ایران را می‌توان اوج قدرت اسرائیل در رقابت‌های ژئوپلیتیک برشمرد که البته در تفسیر کارشناسان آگاه روابط بین‌الملل، افسانه هژمونی اسرائیل را باطل کرده است، زیرا اسرائیل برای همه امور خود وابسته به ایالات متحده امریکا و قدرت‌های غربی بوده و در چشم انداز سیاست‌های امریکا، حرکت می‌کند.   
اسرائیل بازیگر نیابتی قدرت‌های بزرگ!

دیپلماسی ایرانی: سیاستگذاری راهبردی هر بازیگر نظام جهانی که بر دو محور سیاست خارجی و سیاست دفاعی بنیان شده، یک انگاره و هدف نهایی را در دستورکار قرار می‌دهد که همان تبدیل به هژمون منطقه‌ای یا جهانی است. فرآیندی که افزون بر تضمین بقای بازیگر، برتری کم هزینه و فراگیر بر دیگر بازیگران رقیب و دشمن را نیز امکان‌پذیر می‌سازد.

هژمونی، فرآیندی است بسیار پیچیده و دشوار در راهبرد سیاسی و دفاعی هر بازیگر که دارای جلوه‌های خاص در درازای تاریخ بوده و گاهی به مانند یک افسانه بازگو می‌شود. افسانه هژمون جهانی هخامنشیان، اسکندر مقدونی، مغول، عثمانی، اتحاد جماهیر شوروی، ایالات متحده امریکا که تحلیل برتری مطلق آنان در نظام جهانی در شرایط کنونی تنها بازگویی افسانه‌های تاریخی جلوه می‌کند!

در چند دهه اخیر در آسیای جنوب غربی، گونه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای از هژمونی منطقه‌ای شکل گرفته است که قدرت‌های بزرگ منطقه مانند: ایران، اسرائیل، ترکیه، پاکستان و عربستان به عنوان مدعیان هژمونی منطقه غرب آسیا به کنش و برسازی انگاره سلطه خود بر دیگران پرداخته‌اند. ادعای هژمونی سه کشور از این پنچ قدرت را نمی‌توان پذیرفت، زیرا:

- ترکیه؛ یک قدرت وابسته به جهان غرب به‌ویژه سازمان ناتو بوده و بخش اصلی کنش ژئوپلیتیک آن با پشتوانه ناتو و امریکاست.

- عربستان؛ یک بازیگر وابسته بنیادی به قدرت‌های خارجی است که کنش ژئوپلیتیک آن تنها در اقتصاد، تجارت و پترودلارها تفسیر می‌شود.

 اسرائیل، بازیگری برساخته از مداخله و توافق قدرت‌های بزرگ در ژئوپلیتیک منطقه است که این مقاله، دروغین بودن هژمونی آن‌را در چند محور بررسی می‌کند:

یکم – اسرائیل دولت دست نشانده: ماهیت دولت اسرائیل از سرآغاز شکلگیری آن تاکنون با عنوان یک دولت برساخته قدرت‌های بزرگ استعماری قرن بیستم به‌ویژه ایالات متحده امریکا و انگلیس، تفسیر شده است.

جانمایی و ساختاریابی اسرائیل در غرب آسیا بر اساس نیات، اهداف و منافع درازمدت قدرت‌های بزرگ بوده، ایالات متحده امریکا و بریتانیا افزون بر سیاست انتقال قوم یهود به خارج اروپا، تشکیل دولت صهیون برای مداخله و مدیریت کانون ژئوپلیتیک آسیای جنوب غربی را اجرایی کردند. ماهیت دولت اسرائیل از آغاز تاکنون با وابستگی عمیق و حیاتی به غرب و قدرت‌های بزرگ گِره خورده است.

این ماهیت وابستگی اسرائیل به غرب و رویکرد تهاجمی اسرائیل نسبت به دیگر بازیگران منطقه به‌خصوص دولت‌های اسلامی، ادامه همان سیاست استعماری و تضعیف جهان اسلام با ابزاری به نام دولت اسرائیل است که در 80 سال گذشته نشان داده اسرائیل دولت دست نشانده غرب در منطقه است.

یک دولت دست نشانده با وابستگی فراگیر سیاسی، اقتصادی، دفاعی و نظامی نمی‌تواند یک هژمون منطقه‌ای و جهانی باشد. وابستگی فراگیر و حیاتی اسرائیل بر همگان آشکار شده، وابستگی که ادعای هژمونی اسرائیل را باطل کرده در سخنان استفن والت Stephen Walt اندیشمند روابط بین‌الملل به خوبی نمایان است که می‌گوید: «اسرائیل همچنان به شدت به حامی خود، آمریکا وابسته است که بیشتر هواپیماها، بمب‌ها و موشک‌های مورد نیاز برای حمله به همسایگانش را همراه با حمایت دیپلماتیک مداوم تأمین می‌کند. یک هژمون واقعی منطقه‌ای برای تسلط بر همسایگان خود نیازی به تکیه بر دیگران ندارد، اما اسرائیل این کار را می‌کند.»1

تعریف استفن والت از اسرائیل به عنوان یک دولت وابسته فراگیر به کمک‌های ایالات متحده امریکا، نشان می‌دهد که اسرائیل مؤلفه‌های یک هژمون منطقه‌ای را ندارد و بدون حمایت و پشتیبانی قدرت‌های غربی، تنها یک دولت ناتوان جنگ طلب و منفور خواهد بود.  

دوم – افسانه هژمونی اسرائیل: بسیاری از تحلیلگران در بررسی رویدادهای آسیای جنوب غربی از اسرائیل به عنوان هژمون اصلی نام می‌برند، زیرا این تحلیل‌ها بر پایه ماهیت تهاجمی و ستیزه جوی دولت صهیون شکل گرفته است.

ماهیت تهاجمی و ستیزه جوی پدران بنیانگذار دولت صهیون از آغاز چنان خشن و هراس آفرین بوده که موفقیت تهاجمی آن به عنوان هژمونی اسرائیل در تحلیل‌های کارشناسی بیان شده است. پیروزی شگفت اسرائیل در جنگ با اعراب تا زمان خروج از جنوب لبنان، افسانه برتری اسرائیل در منطقه را برساخته و در دو سال اخیر نیز پس از پاکسازی نژادی غزه، تهاجم به لبنان و در نهایت فروپاشی دولت بشار اسد در سوریه، اسرائیل به عنوان هژمون بدون رقیب آسیای جنوب غربی قدرت‌نمایی می‌کند.

آسیب بزرگ افسانه هژمون اسرائیل را می‌توان در تکیه بیش از حد به ماهیت و سیاست ستیزه‌جو و جنگ‌طلب همراه با کشتار بی‌گناهان دانست که با تعریف‌های علمی از هژمونی سازگار نیست.

سوم – اسرائیل شمشیر موازنه قدرت راهبردی بازیگران بزرگ: پیدایش دولتی دست نشانده و ستیزه جو با راهبرد تهاجمی گسترش‌گرایانه در کانون بحران‌های ژئوپلیتیک نظام جهانی (آسیای جنوب غربی)، یک نیروی نیابتی قدرت‌های بزرگ را برساخته است که بازوی کارهای کثیف غرب به‌ویژه ایالات متحده امریکا در بازی قدرت جهانی باشد. 

اسرائیل از زمان طرح ایده سرزمین موعود یهودیان و جانمایی آن در فلسطین، تهاجم به شهروندان فلسطین، تهاجم به دولت‌های عربی همسایه و تصرف سرزمین‌های عربی را در پیش گرفته و به نیابت از قدرت‌های بزرگ جهان غرب به‌خصوص امریکا، راهبردهای امنیتی و نظامی غرب را با خشونت تمام اجرایی کرده، از کشتار و پاکسازی نژادی در جنوب غربی آسیا هیچ هراسی نداشته است!

اثبات ماهیت اسرائیل به عنوان نیروی نیابتی غرب و شمشیر موازنه‌ساز قدرت‌های بزرگ، کار سختی نیست زیرا فریدریش مرتس صدراعظم آلمان این ماهیت نیابتی را در مورد تهاجم اسرائیل به ایران به صراحت بیان می‌کند: « This is dirty work that Israel is doing for all of us این کار کثیفی است که اسرائیل برای همه ما انجام می‌دهد.»2

*

برآمدن یک بازیگر نظام جهانی به عنوان یک هژمون منطقه‌ای یا جهانی، دارای مؤلفه ها و جلوه‌هایی است که در آسیای جنوب غربی نزد بازیگران مهم آن کم‌تر یافت می‌شود.

ایران، اسرائیل، ترکیه، عربستان، مصر و پاکستان ازجمله قدرت‌های بزرگ آسیای جنوب غربی قلمداد می‌شوند که تنها ایران و پاکستان برخی مؤلفه‌های هژمونی را داراست و دیگر بازیگران آن به دلیل وابستگی فراگیر منابع نظامی، دفاعی و سیاسی به قدرت‌های غربی، تنها می‌توانند ادعای هژمونی داشته باشند.

اسرائیل نمونه بارز مدعیان هژمونی منطقه‌ای است که در چارچوب رویکرد ستیزه‌جو، جنگ‌افروز و گسترش‌گرایی جغرافیایی با تهاجم به دیگر بازیگران، نقش یک قدرت هژمون را بازی کرده است و تمایل دارد با وحشت آفرینی به هژمونی دست یابد! اما واقعیت نظام جهانی و تعاریف دانش راهبردی، ادعای هژمونی اسرائیل را نپذیرفته و اندیشمندان بزرگ روابط بین‌الملل مانند استفن والت نیز به صراحت اسرائیل را یک دولت وابسته به غرب و دست نشانده غرب تفسیر می‌کنند.

با گذشت 8 دهه از شکلگیری دولت صهیون در منطقه و هشتاد سال ستیز و جنگ میان این دولت با دیگر بازیگران منطقه، اسرائیل همچنان ابزار موازنه ژئوپلیتیک منطقه‌ای برای قدرت‌های بزرگ نظام جهانی است. آنچه برتری اسرائیل مقابل محور مقاومت به‌خصوص تهاجم 12 روزه اسرائیل به ایران نامیده می‌شود، نشانه برتری اسرائیل نیست. این فرایند نشانه هبستگی راهبردی غرب به‌ویژه ایالات متحده و نیروی نیابتی آنها اسرائیل در برابر ایران بوده است. 

سستی و بی‌توجهی برخی ساختارها و کارگزاران امنیتی و دفاعی ایران مقابل سیاست‌های تهاجمی اسرائیل را نباید به عنوان برتری نهایی و هژمونیک اسرائیل در منطقه و بر ایران تفسیر کرد.

رویدادهای دو سال اخیر منطقه در چارچوب گسترش‌گرایی تهاجمی اسرائیل و در نهایت تهاجم 12 روزه به ایران را می‌توان اوج قدرت اسرائیل در رقابت‌های ژئوپلیتیک برشمرد که البته در تفسیر کارشناسان آگاه روابط بین‌الملل، افسانه هژمونی اسرائیل را باطل کرده است، زیرا اسرائیل برای همه امور خود وابسته به ایالات متحده امریکا و قدرت‌های غربی بوده و در چشم انداز سیاست‌های امریکا، حرکت می‌کند.   

منابع: 
 

1- https://www.washingtonpost.com/world/2025/06/18/trump-israel-iran-war-missiles
2- https://www.politico.eu/newsletter/berlin-bulletin/merzs-dirty-work

اسلام ذوالقدرپور

نویسنده خبر

 کارشناس ارشد مسائل سیاسی و بین الملل و دکترای سیاستگذاری عمومی

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: اسلام ذوالقدرپور اسرائیل هژمونی اسرائیل ادعای هژمونی اسرائیل دولت اسرائیل تهاجمی اسرائیل برتری اسرائیل قدرت بزرگ


( ۱ )

نظر شما :