هنر جنگ در قرن ۲۱

درس‌هایی از دشمنی فراگیر تا روابط راهبردی اسرائیل و اعراب!

۲۶ مرداد ۱۴۰۴ | ۱۶:۰۰ کد : ۲۰۳۴۵۹۴ اخبار اصلی خاورمیانه
نویسنده خبر: اسلام ذوالقدرپور
اسلام ذوالقدرپور در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: روند ۸۰ سال روابط اسرائیل و اعراب از یک دشمنی فراگیر، اشغال سرزمین و جنگ‌های خسارت‌بار تا روابط اقتصادی و تجارت پنهان که گذاری ایمن و کم هزینه به عادی سازی روابط سیاسی و شکوفایی دیپلماسی عبری و عربی را در برگرفته، هنر جنگ قرن ۲۱ و بقا در جهان برآشفته کنونی است که بر اساس مشارکت اقتصادی و تجاری دو دشمن پیشین و دو شریک امروز نمایان و تفسیر می‌شود.
درس‌هایی از دشمنی فراگیر تا روابط راهبردی اسرائیل و اعراب!

دیپلماسی ایرانی: سیاستگذاری خارجی را تنها یک حلقه از سیاستگذاری عمومی می‌دانند اما همین یک حلقه ده‌ها حلقه درونی را داراست که گستره آن از مذاکره، چانه زنی، دیپلماسی، زور، ... تا اقتصاد و تجارت را دربرمی‌گیرد. از میان این حلقه‌ها یا ابزارها و تاکتیک‌های سیاستگذاری خارجی، دیپلماسی و اقتصاد از جایگاه ویژه برخوردارند.

دیپلماسی و اقتصاد دو مؤلفه سیاستگذاری خارجی مطلوب و موفق در چند سده اخیر بوده‌اند که اثرگذاری فزاینده بر سیاست راهبردی داشتند. همان‌گونه که برسازی و پیدایش قدرت‌های بزرگ استعماری در سده‌های گذشته بر دو محور اقتصاد و دیپلماسی شکل گرفت، در قرن ۲۱ نیز هم‌سویی و هم‌افزایی متقابل دیپلماسی و تجارت در برسازی بازیگران برتر نظام جهانی آشکار شده است. روندی که قدرت‌های اقتصادی را بازیگران کنشگر و بزرگ منطقه‌ای و جهانی ساخته است.

دولت‌های عربی به‌خصوص حوزه جنوب خلیج فارس، اقتصاد و تجارت را زیربنای سیاستگذاری خارجی خود قرار داده‌اند و همواره منابع اقتصادی و تجارت را با دیپلماسی ترکیب و سیاستگذاری خارجی خود را شکل می‌دهند. دولت‌های عرب جنوب خلیج فارس که ازجمله قدرت‌های اقتصادی نوپدید آسیا هستند، در دو دهه اخیر روابط راهبردی مطلوبی با دیگر بازیگران نظام جهانی برقرار کرده‌اند که زیربنای آن توان اقتصادی و تجارت این دولت‌های عربی بوده است.

برآمدن قدرت‌های اقتصادی عربی مانند: عربستان، قطر، امارات متحده عربی، کویت و در آینده نزدیک عراق در سپهر ژئوپلیتیک منطقه‌ای و جهانی بر اساس توان اقتصاد و تجارت این کشورها با همه بازیگران نظام جهانی ازجمله ایالات متحده امریکا و اسرائیل، مناسبات قدرت در آسیای جنوب غربی را دگرگون کرده و نقش راهبردی ژئوپلیتیک به این بازیگران داده است.

نقش راهبردی منطقه‌ای و جهانی با زیربنای اقتصاد و تجارت پویا شیفتگی قدرت‌های بزرگ منطقه‌ای و جهانی مانند: چین، روسیه، اروپا و ایالات متحده امریکا، ترکیه و ... در برقراری روابط راهبردی با این کشورهای عربی را سبب شده است. قدرت‌های بزرگی مانند چین و روسیه چنان در برقراری روابط با دولت‌های عرب جنوب خلیج فارس پیش رفتند که شریک استراتژیک خود در هندسه نوین نظم جهانی یعنی ایران را قربانی برخی منافع اقتصادی با اعراب کردند!    

برتری اقتصاد و تجارت دولت‌های عرب و همکاری فراگیر با دیگر بازیگران، گونه‌ای از هنر جنگ راهبردی در قرن کنونی را برساخت که ابزار قدرت‌نمایی و رقابت موفق با بازیگران منطقه‌ای مانند ایران، ترکیه، مصر و ... شده، رویکرد مناسبات قدرت را دگرگون کرده است. بخش مهم مناسبات قدرت در آسیای جنوب غربی در چند سال اخیر بر اقتصاد و تجارت دولت‌های عرب با اسرائیل استوار شده که ارتباط امن اسرائیل و اعراب را شکل داده و در محورهای زیر قابل تفسیر است:
  
یکم – هنر جنگ قرن ۲۱: رقابت در قرن بیست و یکم افزون بر دانش روابط خارجی و دیپلماسی، به هنر سیاست خارجی نیز نیازمند است. هنر سیاست خارجی که مدیریت و راهبری تاکتیک‌ها و ابزارهای سیاستگذاری خارجی به شکلی سودمند را بر عهده دارد.

هنر سیاستگذاری خارجی قرن ۲۱ را می‌توان هنر جنگ قرن ۲۱ دانست، زیرا سیاست خارجی عصر کنونی همانند سیاست جنگ سده‌های گذشته بر هستی و نیستی بازیگران اثرگذار است. هنر جنگ قرن بیست و یکم بر اقتصاد و تجارت بین‌الملل استوار شده و تحریم‌های غرب علیه برخی دولت‌ها و فرصت‌های این تحریم‌ها برای برخی دولت‌های دیگر را می‌توان تاکتیک و ابزار اصلی هنر جنگ قرن ۲۱ برشمرد.

تحریم‌های فراگیر پنج دهه اخیر غرب و ایالات متحده امریکا علیه ایران، یکی از ابزارهای تاکتیکی بود که برای کنترل انقلاب اسلامی ایران طراحی و اجرا شده اما با گذشت زمان به یک سیاست راهبردی برای تهدید ایران تبدیل شده است. سیاستی که منافع بسیاری برای دولت‌های عربی منطقه، ترکیه و اسرائیل فراهم و آسیب‌های مهم به منابع و منافع راهبردی ایران وارد کرده است.

منابع و منافع اقتصادی ایران در پارس جنوبی به سود قطر، در مسئله جزایر ایرانی خلیج فارس به سود امارات متحده عربی، در میدان‌های نفتی مشترک به سود عربستان سعودی، کویت و ... مورد تهاجم پیامدهای تحریم‌هایی بوده که فرصت‌های راهبردی برای اعراب و اسرائیل فراهم کرده است. 

هم‌سویی منافع راهبردی دولت‌های عرب و اسرائیل در تهدید ایران در چند دهه گذشته یک ارتباط امن میان آنان شکل داده که این ارتباط امن بر اقتصاد و تجارت سودآور بنیان شده، سیاست راهبردی اسرائیل و اعراب برای ناتوانی ایران را در پوشش تجارت، پیش برده است.

دوم – پیمان ابراهیم و گذار امن از اقتصاد به سیاست: همان‌گونه که فرصت‌های اقتصادی و تجارت امن اسرائیل و برخی دولت‌های عربی پیامد تحریم ایران از سوی غرب بود، عادی سازی روابط اسرائیل و اعراب در چارچوب پیمان ابراهیم نیز نتیجه گذرگاه امن اقتصادی میان آنان بوده که روابط دوستانه آنان در اقتصاد را به سیاست دوستانه یا عادی سازی روابط دو طرف گسترش داده است.

پیمان ابراهیم یا صلح قرن را می‌توان گذار امن دولت‌های عرب از روابط اقتصادی و تجارت پنهان با اسرائیل به تمام حلقه‌های روابط بین‌الملل آنان دانست، زیرا اقتصاد شکوفا و پترودلارهای دولت‌های عرب تلاش فزاینده برای ورود به حوزه‌های دانش و فناوری نسل پنجم و ششم دارد. حوزه‌های هوش مصنوعی، بازار رمزارزها، تسلیحات نظامی نسل پنجم و ششم، ... که بخش مهم آنها در اختیار اسرائیل یا کانون‌های علمی و سیاسی این کشور قرار دارد ازجمله وابستگی و خدمات متقابل اسرائیل و دولت‌های عربی است که هنر جنگ قرن 21 را در چشم انداز روابط دوستانه دو طرف نمایان ساخته است.

منافع اقتصادی پیمان ابراهیم برای دولت‌های کنونی طرف قرارداد، سبب شده تا برخی احزاب و دولت‌های عربی مانند لبنان، عراق و ... نیز روندی پنهانی از عادی سازی روابط با اسرائیل را در چارچوب سیاست‌های داخلی همچون خلع سلاح گروه‌های مقاومت مانند حزب الله لبنان، حشدالشعبی عراق و ... را دستورکار سیاستگذاری جدید پساتهاجم اسرائیل به ایران قرار دهند. 

سوم – جنگ غزه جلوه هنر جنگ قرن ۲۱: نزدیک به دو دهه همکاری پنهانی اما سودمند دولت‌های تجارت‌گرای عرب جنوب خلیج فارس با اسرائیل را ‌باید فراتر و پیش از پیمان ابراهیم یا عادی سازی روابط تفسیر کرد. پیمان ابراهیم با عنوان عادی سازی روابط اعراب و جهان اسلام، سرپوشی بر همکاری و همراهی دولت‌های عربی و ترکیه در دگردیسی ژئوپلیتیک آسیای جنوب غربی است که از فردای آغاز بهار عربی در تونس اجرایی شده است و انگاره نظم نوین منطقه‌ای بدون مشارکت ایران نیرومند را دنبال می‌کند.

طراحی دگردیسی بزرگ در آسیای جنوب غربی که با عنوان خاورمیانه بزرگ شناخته می‌شود، بر روابط اقتصادی و تجاری میان دولت‌های عربی و ترکیه با اسرائیل بنیان شده و میلیاردها دلار پول دولت‌های عربی در سوریه، یمن، لبنان، عراق، لیبی و ... علیه محور مقاومت و برسازی قدرت ترکیه، امارات متحده عربی، عربستان سعودی و ... هزینه شده، منافع راهبردی اسرائیل را برآورده ساخته است. 

پیامد نزدیک به دو دهه همکاری راهبردی اعراب و اسرائیل در چارچوب و پوشش روابط اقتصادی و تجاری امن، در سوریه به فروپاشی دولت اسد، در لبنان به تضعیف حزب الله، در فلسطین به تهاجم فراگیر اسرائیل به غزه منجر شده است. جنگ غزه و پاکسازی نژادی دولت صهیون را می‌توان هنر جنگ اسرائیل و اعراب در قرن ۲۱ دانست که پیامدهای آن عمق راهبردی ایران را هدف گرفته است.

هنر جنگ قرن ۲۱ روابط اقتصادی و تجارت اعراب و اسرائیل به گونه‌ای راهبردی و حیاتی می‌سازد که کشتار بیش از ۶۰ هزار شهروند بی‌گناه در غزه و بستن مسیرهای آب و غذا بر دو میلیون شهروند این منطقه از سوی اسرائیل، هیچ واکنش محکم و تندی از سوی دولت‌ها و بلکه ملت‌های عربی دربرنداشته است!

جنگ غزه و پاکسازی نژادی و انسانی این منطقه را می‌توان جلوه‌‌ای برجسته از هنر جنگ قرن ۲۱ میان اسرائیل و اعراب دانست که منابع و منافع اقتصادی و تجاری دو طرف بر جان و مال شهروندان غزه که برادران نژادی و دینی دولت‌های عربی هستند اهمیت بیشتر یافته، اسرائیل و نتانیاهو را شریک ژئوپلیتیک راهبردی سران عرب کرده است. سران عرب و نتانیاهو برای فروپاشی قدرت راهبردی ایران در منطقه، هنر جنگ خود را در چارچوب روابط اقتصادی و تجاری دیرینه خود طراحی و اجرا کرده‌اند.  

*

اقتصاد و تجارت کنشگرا که مؤلفه قدرت‌های اقتصادی است، به عنوان ابزارها یا تاکتیک‌های هنر جنگ قرن ۲۱ مورد استفاده برخی بازیگران توانمند نظام جهانی قرار می‌گیرد. روابط اسرائیل و برخی دولت‌های عرب به‌ویژه دولت‌های جنوب خلیج فارس را می‌توان در این الگوی هنر جنگ قرن ۲۱ تفسیر کرد. 

الگوی هنر جنگ در قرن ۲۱ که اقتصاد و تجارت زیربنای آن بوده و از روابط اقتصادی و تجارت امن اما پنهانی دولت‌های عربی به عادی سازی روابط سیاسی و دیپلماسی آشکار میان دو طرف گذاری موفق داشته، سکوت و بلکه همراهی دولت‌های عربی مقابل پاکسازی نژادی و انسانی اسرائیل در غزه را سبب شده است.

گذار از تجارت پنهان به دیپلماسی آشکار در روابط اسرائیل و اعراب که با تاکتیک برسازی ایران به عنوان دشمن شماره یک اعراب تقویت شده است، از یک هنر جنگ مطلوب و موفق سیاستگذاری خارجی راهبردی در قرن ۲۱ نشان دارد. الگویی که عمق راهبردی رقیبان اسرائیل و اعراب به‌ویژه ایران را با پیمان‌های اقتصادی و برسازی کریدورهای اقتصادی یا تغییرات ژئوپلیتیک مانند ریویرای غزه هدف قرار داده است.

سیاستگذاران ارشد و حکمرانی ایران در چند دهه اخیر به جای توجه به این الگوی هنر جنگ قرن بیست و یکم که بقا و برتری برخی بازیگران کوچک و بزرگ نظام جهانی را تضمین کرده، فرصت‌های تعامل اقتصادی و تجارت ایران را به دیگر بازیگران و رقیبان منطقه‌ای خود واگذار کرده است‌ و بازنده هنر جنگ قرن ۲۱ شده‌اند!

روند ۸۰ سال روابط اسرائیل و اعراب از یک دشمنی فراگیر، اشغال سرزمین و جنگ‌های خسارت‌بار تا روابط اقتصادی و تجارت پنهان که گذاری ایمن و کم هزینه به عادی سازی روابط سیاسی و شکوفایی دیپلماسی عبری و عربی را در برگرفته، هنر جنگ قرن ۲۱ و بقا در جهان برآشفته کنونی است که بر اساس مشارکت اقتصادی و تجاری دو دشمن پیشین و دو شریک امروز نمایان و تفسیر می‌شود. هنر جنگ در قرن ۲۱ که درس‌های بسیاری برای سیاستگذاران ارشد ایران دارد. 

اسلام ذوالقدرپور

نویسنده خبر

 کارشناس ارشد مسائل سیاسی و بین الملل و دکترای سیاستگذاری عمومی

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: اسرائیل کشورهای عربی کشورهای عربی حاشیه خلیج ایران و اعراب ایران و کشورهای عربی ایران و اسرائیل ایران و امریکا و اسرائیل ایران و امریکا و عربستان ایران و امریکا و امارات ایران و اسرائیل و عربستان ایران و اسرائیل و امارات پیمان ابراهیم اسلام ذوالقدرپور روابط اسرائیل اعراب اسرائیل اسرائیل اعراب دولت دولت عربی دولت عرب اقتصاد


نظر شما :