فرصتی برای بازنگری در دکترین دفاعی ایران

بر سر دوراهی التزام به نبرد متقارن یا نامتقارن؟

۲۴ تیر ۱۴۰۴ | ۱۰:۰۰ کد : ۲۰۳۳۹۴۹ اخبار اصلی خاورمیانه
نویسنده خبر: محمد مونسان
محمد مونسان در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: نبرد متقارن یا نبرد نامتقارن. این بلاتکلیفی باعث شده است که ایران در تعریف نیازهای دفاعی و سخت افزارهای نظامی مورد نیاز خود به تردید و دوگانگی دچار شود. به همین دلیل است که در این جنگ به‌طور ناباورنه ای دیدیم که اثری از جنگنده برای دفاع از آسمان وجود نداشت و هیچ موشک دوربردی برای تهدید مستقیم خاک اروپا و آمریکا وجود نداشت و هیچ یک از زیردریایی ها و ناوهای جنگی ایران قابلیت پرتاب موشک بالستیک و دوربرد نداشتند. 
بر سر دوراهی التزام به نبرد متقارن یا نامتقارن؟

دیپلماسی ایرانی: یکی از درس های جنگ تمام عیار 12 روزه برای اصلاح دکترین دفاعی ایران، اصلاح مبانی تفکر دفاعی و نظامی در ایران است. برخی نقاط ضعف فاحش در نبرد 12 روزه از بلاتکلیفی ایران بین دو گزینه نشات می گیرد: نبرد متقارن یا نبرد نامتقارن. این بلاتکلیفی باعث شده است که ایران در تعریف نیازهای دفاعی و سخت افزارهای نظامی مورد نیاز خود به تردید و دوگانگی دچار شود. به همین دلیل است که در این جنگ به‌طور ناباورنه ای دیدیم که اثری از جنگنده برای دفاع از آسمان وجود نداشت و هیچ موشک دوربردی برای تهدید مستقیم خاک اروپا و آمریکا وجود نداشت و هیچ یک از زیردریایی ها و ناوهای جنگی ایران قابلیت پرتاب موشک بالستیک و دوربرد نداشتند. 

تفاوت دیدگاه در نبرد متقارن و نامتقارن

در دیدگاه نبرد نامتقارن بر خلاف نبرد متقارن، یک نیروی نظامی ضعیف، خود را در برابر یک دشمن با نیروی نظامی قوی (از نظر سخت افزاری و تعداد نیرو و امکانات پشتیبانی) می بیند. در اینجا روش نبرد نامتقارن به‌جای فراهم کردن امکانات نظامی همسان و یکسان، با پرهیز از انجام هزینه های گزاف و گران، با دیدگاه تدافعی (و نه تهاجمی)، بر اساس بهره برداری از نقاط ضعف دشمن، استفاده از شرایط سرزمین مادری و عرق ملی، رعایت اصول پدافند غیرعامل و استفاده از مبانی غافلگیری سعی دارد صدمات خود را به حداقل و ضربات به دشمن را به حداکثر برساند. نمونه های چنین جنگی مانند جنگ ویتنام و افغانستان و عراق و اخیرا یمن با آمریکاست. 

پس از انقلاب اسلامی، ایران، خود را مستقیما در برابر آمریکا می دید. بنابراین طبیعی بود که به نبرد نامتقارن متوسل شود و در این زمینه دستاوردهای بزرگی هم داشت. نمونه ای از آن، توسل به ساخت قایق های تندرو توپدار به‌جای ساخت ناوهای بزرگ نظامی برای تسلط بر خلیج فارس بود که تسلط ایران بر خلیج فارس را نیز در پی داشت.

آیا ایران هنوز هم در شرایط نبرد نامتقارن است؟

پس از پایان جنگ 8 ساله، ایران فورا مسیر بازسازی دفاعی بومی بر اساس نبوغ جوانان و دانشمندان ایرانی را در پیش گرفت. این تفکر خیلی زود نتایج خود را نشان داد چراکه پس از گذشت سه دهه از این جنگ، ایران به انواع زیردریایی ها، ناوهای بزرگ، موشک های بالستیک نقطه زن، پهپادها و حتی ماهواره های نظامی و جاسوسی مجهز و به یک قدرت منطقه ای تبدیل شد. دیگر ابعاد سخت افزاری قدرت ایران به حدی بزرگ شده بود که در چارچوب نبرد نامتقارن نمی گنجید. 

از طرفی ایران دیگر به دفاع در سرزمین اصلی خود فکر نمی کرد بلکه به تهاجم و جنگ در سرزمین دشمن به‌جای جنگ در سرزمین خودی می اندیشید. لذا گستره وسیعی از محور مقاومت را در کشورهای اطراف شکل داد و برد موشک‌های خود را به 2000 کیلومتر رساند و ناوهای بزرگ اقیانوس پیما با قابلیت دور زدن کره زمین ساخت. 

متاسفانه دکترین دفاعی ایران متناسب با تحولات فناوری نظامی، روزآمد نشد و به یک دوگانگی و تردید دچار شد. از طرفی هنوز خود را در برابر آمریکا و تجهیزات مدرن و گسترده و پرتعداد آن می دیدید و لذا مبانی نبرد نامتقارن را پیگیری می کرد. 

از طرف دیگر، توانمندی های نظامی خود را بالاتر از دیدگاه صرفا دفاعی و نبرد نامتقارن می دید و فهمیده بود که بهترین دفاع، تهاجم به دشمن است. این دوگانگی و بلاتکلیفی در دکترین دفاعی ایران هرگز به‌طور شفاف حل نشد. برخی نتایج از این دوگانگی را می توان نام برد:

1) ایران با تجهیزاتی که امروز دارد تسلط خوبی بر خلیج فارس دارد ولی هنوز هم پروژه های متعددی از قایق های تندرو با سرعت‌های بالاتر تعریف می کند. این در حالیست که اگر دکتر دفاعی ایران به موقع به روز می شد، باید به‌جای تمرکز بیش از حد و عادت گونه روی قایق های تندروی محصور در خلیج فارس، یک گام بالاتر می‌گذاشت و روی شناورهایی با قابلیت ماندگاری در آب‌های اقیانوسی تمرکز می کرد که البته اقدامات خوبی در سال‌های اخیر شروع شده ولی باز هم ناقص است؛ چراکه هیچ‌کدام از ناوهای بزرگ فعلی ایران توانایی پرتاب موشک های دوربرد با برد بالای 5000 کیلومتر (یا حتی 2000 کیلومتر) برای «دسترسی مستقیم به سرزمین دشمن» ندارند و اغلب دارای موشک های پدافندی یا موشک های آفندی برد کوتاه هستند. 

همین نقیصه در مورد زیردریایی ها نیز وجود دارد و ایران علی‌رغم داشتن زیردریایی های پرتعداد، هیچ کدام قابلیت پرتاب موشک دوربرد یا برد متوسط ندارند. این نقص نه به دلیل ناتوانی فنی و علمی بلکه به‌خاطر نقص در مبانی دکترین دفاعی است چراکه هیچ نوع ناو و زیردریایی ای را به داشتن موشک‌های دور برد موظف نکرده بود. 

در دیدگاه نبرد نامتقارن، دسترسی به سرزمین دشمن ضرورتی ندارد ولی در دیدگاه نبرد متقارن، «دسترسی به سرزمین دشمن»، مهمترین، ضروری¬ترین و ارزشمندترین نیاز نظامی است. 

2) مطابق همین مبانی ای که در قسمت قبل بیان شد، ایران علی‌رغم داشتن دانش و فناوری لازم، برد موشک های خود را به 2000 کیلومتر محدود کرد چراکه بازهم «دسترسی به سرزمین دشمن» در دکترین دفاعی ایران وجود نداشت.

3) در نبرد متقارن باید برای ایجاد بازدارندگی، باید تسلیحاتی هم سطح دشمن فراهم کرد یعنی بالاترین و قوی ترین سلاح دشمن را مد نظر قرار داد و به آن رسید. امروزه بالاترین سلاح دشمن، سلاح هسته ای است و برای بازدارندگی موثر در برابر آن باید حتما سلاح هسته ای داشت. به دلیل دوگانگی فوق و همچنین برخی ملاحظات انسانی و اسلامی از این قابلیت مهم و سرنوشت ساز نیز صرف نظر شد.

4) ایران طراحی و ساخت هواپیماهای جنگنده (و حتی خرید خارجی آنها) را بسیار پرهزینه و غیرضروری می دانست (مطابق تفکر نبرد نامتقارن) لذا آن را هرگز جدی نگرفت و هیچ دستاورد محسوسی در آن نداشت. 

در تفکر نبرد متقارن، داشتن جنگنده مناسب در برابر جنگنده¬های مهاجم، از اصول اولیه و بدیهی نبرد است.

نابودی زیرساخت‌های عمرانی در نبرد نامتقارن

یکی از اشکالات مهم در نبرد نامتقارن این است که به دلیل عدم تقارن توانمندی¬های نظامی، همه زیرساخت‌های عمرانی (نظامی و غیرنظامی) کشورِ ضعیف تر، در روزهای اولیه جنگ نابود می شوند. زیرساخت‌هایی که شاید ده‌ها سال برای ساخت آنها هزینه شده و جبران خرابی¬ها نیز ده‌ها سال زمان خواهد برد. مثلا در جنگ ویتنام، عراق، افغانستان و یمن، درست است که در نهایت، آمریکا شکست خورد و به اهداف خود نرسید ولی در عوض، آن کشورها را به مخروبه ای تبدیل کرد که هیچ زیرساختی برای آنها باقی نمانده است. آیا ایران که هزاران میلیارد دلار سرمایه در دریا و خشکی ظرف چهار دهه گذشته فراهم کرده است، می تواند همانند افغانستان (که چیزی برای از دست دادن نداشته و ندارد) به نبرد نامتقارن اکتفا کند و بگوید به دسترسی به سرزمین دشمن نیازی ندارم؟! بدیهی است که خیر.   

راهکار مناسب چیست؟

ایران یک بار برای همیشه باید این را در دکترین دفاعی خود تصریح کند که از مبانی نبرد متقارن تبعیت می کند و همه اسباب و لوازم سخت افزاری آن را نیز فراهم می کند و لذا؛ 1) دسترسی مستقیم به سرزمین مادری دشمن باید در تک‌تک اجزای قدرت نظامی (به‌خصوص در پلتفرم های دریایی و موشکی) در نظر گرفته و لحاظ شود. بدین ترتیب، محدودیت برد 2000 کیلومتری موشک‌ها مطلقا کنار گذاشته می شود و نسل جدیدی از موشک‌های قاره پیما در اسرع وقت تامین می شوند. همچنین برای دسترسی راحت تر به سرزمین دشمن، همه پلتفرم های دریایی (زیردریایی ها و ناوها) باید قابلیت پرتاب موشک های بالستیک با برد مناسب (برد بیش از 5000 کیلومتر برای شناورهای سنگین و برد 2000 کیلومتر برای شناورهای متوسط) را دارای باشند. ایران در دکترین دفاعی جدید خود، حساب ویژه ای روی زیردریایی ها به عنوان پلتفرم های مخفی پرتاب موشک‌های بالستیک از سیلوهای زیرآبی برای غافلگیری دشمن در هر نقطه دنیا باز می کند. لذا زیردریایی ها، رکن اصلی بازدارندگی در تفکر نوین دفاعی ایران خواهند بود. 

2) ایران از مبانی پدافند غیرعامل در همه اجزاء و سطوح نظامی خود به‌طور کامل تبعیت می کند. 

3) ایران بالاترین سلاح نظامی ای که دشمن از آن برخوردار است را برای نیروهای مسلح خود فراهم می کند و هیچ‌گونه محدودیتی برای آن قائل نیست. 

4) منظور از دسترسی به سرزمین دشمن، پایگاه های نظامی آن در منطقه نیست بلکه «سرزمین مادری اصلی» دشمنان مد نظر است. همچنین منظور از دشمن، صرفا اسرائیل نیست بلکه حامیان اصلی آن است که در مرحله اول دسترسی به خاک اروپا و سپس دسترسی به خاک آمریکا مد نظر است.

جنگ 12 روزه ایران و اسرائیل نشان داد که اگر تهاجم مستقیم ایران به خاک اسرائیل (مطابق با نبرد متقارن) وجود نمی داشت، نقایص موجود در سیستم دفاعی شاید شکست سنگین ایران را باعث می شد. مزایای تفکر تهاجمی، کاستی های بزرگ دفاع از سرزمین مادری ما را به روش آبرومندانه ای پوشش داد. نقایصی که با اصلاح دکترین دفاعی باید در اسرع وقت، بر اساس «تفکرات دفاعی درست و غیرارتجاعی و روزآمد» اصلاح شوند. 

مطمئنا اگر دسترسی مستقیم به خاک اروپا و آمریکا از قبل در دکترین دفاعی ایران وجود می داشت، امروز شاهد تهاجم مستقیم آمریکا و اسرائیل به خاک ایران و گستاخی های روزافزون اروپایی ها نبودیم.   

سخنی با فرماندهان قدیمی تصمیم ساز نظامی

روزهای سخت نبرد 12 روزه با شهدای حدودا 1000 نفره و صدمات به زیرساخت‌های ایران به تلخی گذشت. همان‌طور که در بالا گفته شد، بخش مهمی از شرایط امروزی ناشی از نقص و عدم روزآمدی دکترین دفاعی بوده که عمدتا توسط فرماندهان باتجربه و قدیمی نظامی نگاشته می شده است. شرایط دیروز و امروز، صدها بار از نظر تجهیزات نظامی و همچنین روش های عملیاتی نظامی متفاوت شده است و برای تعریف دکترین دفاعی جدید باید از جوانان انقلابی، فرهیخته و دانشمند مسلط به علوم روز استفاده کرد. باید باور کنید که در موضوعات دفاعی دیگر بر پاشنه قبل نمی چرخد. اینکه جوانان نخبه ما راهی به سطوح عالی تعریف دکترین دفاعی نداشته باشند یا نقش حاشیه ای و دست چندم و بی اثر داشته باشند، نتیجه ای جز شرایط کنونی و عدم بازدارندگی لازم در برابر قدرت‌های قلدر و زورگو ندارد. شما بزرگواران که وفاداری و خدمات صادقانه شما ظرف 45 سال گذشته به اسلام و انقلاب و ایران بر کسی پوشیده نیست، باید کمی راه را برای جوانان متخصص، متهور، شجاع و انقلابی باز کنید و به آنها اختیارات و جایگاه بدهید تا انشاء الله در کنار مشاوره های ارزشمند شما، ایران را به سدی نفوذ ناپذیر در برابر دشمنان تبدیل کنند.  

محمد مونسان

نویسنده خبر

استاد دانشگاه و عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شاهرود

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: موشک دفاع موشکی موشک های بالستیک محمد مونسان حمله موشکی موشک بالستیک ایران دکترین دفاعی ایران نبرد دیدگاه نبرد نبرد نامتقارن نبرد متقارن دکترین دفاعی نظامی


( ۶ )

نظر شما :