اصلاح دکترین دریایی (قسمت دوم)
فقدان ناوهای حامل موشکهای دوربرد

دیپلماسی ایرانی:
عدم نصب موشک روی ناوها
همانطور که در قسمت اول گفته «دسترسی به سرزمین اصلی دشمنان» هرگز در دکترین دفاعی ایران وجود نداشته و به همین دلیل هیچ یک از پلتفرمهای دریایی نقشی در پرتاب موشکهای آفندی ایران نداشتند. متاسفانه امروزه هیچ یک از ناوهای بزرگ و زیردریاییهای ایران توانایی حمل موشکهای آفندی برد بلند و متوسط هم ندارند (بهجز موشکهای کوتاه برد پدافندی و ضدکشتی).
این در حالیست که همواره بار اصلی بازدارندگی فراسرزمینی در همه کشورها بر عهده ناوها و زیردریاییها بوده است. این شناورها اگر موشکهای با برد مناسب داشته باشند میتوانند از فاصله نزدیکتری به دشمنان حمله کنند. مثلا اگر ناوهای ایران دارای موشکهای با برد ۱۰۰۰ - ۷۰۰ کیلومتری بودند میتوانستند در جنگ 12 روزه از دریای سرخ مستقیما به اسرائیل حمله کنند و نیازی نبود که ایران فقط از مرزهای غربی خود حمله کند و با دفاع چند لایه پدافندی دشمن مواجه شود. یا اگر دارای موشکهای با برد ۵۰۰۰ کیلومتری باشند میتوانند از نقاط مختلف کره زمین مستقیما خاک اصلی آمریکا و اروپا را تهدید کنند. بنابراین اگر این ناوها به موشکهای دوربرد مجهز شوند دیگر نیازی نیست که لزوما و صرفا از داخل خاک ایران و از فاصله ۱۲هزار کیلومتری به خاک آمریکا حمله کرد (که نیم ساعت زمان میبرد و احتمال اصابت را کاهش میدهد) بلکه مثلا از فاصله ۵هزار کیلومتری از روی زیردریاییها و ناوها میتوان دشمنان را غافلگیر کرد. در واقع این مزیت اصلی شناورهای نظامی است که برد دسترسی به دشمن در آنها برابر است با برد خود شناور بهعلاوه برد موشکهای مستقر بر آنها.
ایران دارای فناوری ساخت انواع زیردریاییها و ناوهاست ولی نتوانسته (و نخواسته) که این قابلیت را با فناوری موشکی خود تلفیق کند. تا به امروز این یک تحریم و تابوی خودخواسته بوده که باید هرچه سریعتر شکسته شود و همه زیردریاییها و ناوهای ایران متناسب با تناژ خود به موشکهای آفندی برد متوسط تا برد بلند مجهز شوند. در این شرایط، زمین بازی بهطور کلی عوض خواهد شد چراکه دسترسی به سرزمین دشمن خیلی متنوعتر، آسانتر و قابل باورتر خواهد شد.
ناوهای تبدیل یافته از کشتیهای تجاری؛ پایگاههای موشکی متحرک آینده ایران
ایران با بهرهگیری از راهبرد تبدیل کشتیهای تجاری به ناوهای نظامی، توانسته است بدون نیاز به سرمایهگذاری کلان در ساخت شناورهای جدید، حضور راهبردی خود در دریاها را گسترش دهد. این رویکرد هوشمندانه به ایران اجازه میدهد تا با استفاده از زیرساختهای موجود، توان رزمی دریایی خود را ارتقاء دهد. این شناورها با توجه به ابعاد بزرگ، تناژ بالا، پایداری و خواص دریامانی عالی قابلیت حمل و پرتاب دور بردترین و سنگینترین موشکهای قارهپیما را دارند ولی در کمال تعجب، هیچیک از این ناوها دارای موشکهای دوربرد و حتی برد متوسط هم نیستند و بیشتر نقش لجستیک و پشتیبانی دارند. ناوبندر مکران (تناژ ۱۰۵ هزار تن بزرگترین ناو پشتیبانی ایران)، ناو شهید باقری (۳۵ هزار تن ناو پهپادبر)، ناو شهید رودکی (پایگاهی برای قایقها و هلیکوپترها) و ناو شهید مهدوی همگی ماحصل تبدیل کشتیهای نفتکش و کانتینربر هستند. متاسفانه هیچکدام از این ناوها، به عنوان پایگاه موشکی نبوده و امکان پرتاب موشکهای آفندی ندارند و این عجیب است.
حضور در آن سوی کره زمین ولی بدون تهدید خاص!
ناوبندر مکران تاکنون توانسته دو مرتبه با دریانوردی طولانی مدت، در آبهای اطراف اروپا و آمریکا حضور یابد با دو دریانوردی مجزای ۴۵ هزار و ۶۵ هزار کیلومتری (دور زدن کامل کره زمین) با همراهی ناوشکن سهند و سپس دنا (از کلاس موج). ولی متاسفانه وقتی این ناوگروه از کنار سواحل آمریکا یا اروپا عبور میکنند عملا هیچ تهدید موثری را متوجه آنها نمیکنند چراکه هیچ کدام موشکهای برد مناسبی ندارند که تهدیدی محسوب شوند. مثلا ناوشکنهای کلاس موج صرفا دارای موشکهای ضدکشتی (قادر و قدیر با برد ۳۰۰ - ۲۰۰ کیلومتر) و موشکهای پدافندی (برد ۱۰۰ - ۵۰ کیلومتر) هستند. قابلیتهای موشکی ناوبندر مکران از این حد نیز ضعیفتر است چون عمدتا کاربری لجستیکی برای حمل سوخت و آذوقه برای آن در نظر گرفته شده است. لذا این تسلیحات با برد کوتاه صرفا برای دفاع از خود ناو هستند نه عملیات آفندی علیه خاک دشمن. لذا عبور آنها از نزدیکی اروپا و آمریکا هیچ تهدید موثری را متوجه آنها نمیکند. حال تصور کنید که ناوبندر مکران دارای موشکهای قارهپیما با برد ۸۰۰۰ - ۵۰۰۰ کیلومتر و ناوشکنهای کلاس موج دارای موشکهای با برد ۴۰۰۰ - ۲۰۰۰ کیلومتر باشند. در این صورت چقدر میتوانند عامل ایجاد رعب در دشمنان باشند بهخصوص اگر احتمال حمل کلاهکهای هستهای نیز روی موشکهای آنها وجود داشته باشند؟ بنابراین بدون تعارف و خودفریبی میتوان گفت وضعیت فعلی ناوهای نظامی ایران همانند افعی بدون زهر است و عاملی برای بازدارندگی موثر محسوب نمیشوند.
ناو شهید سلیمانی؛ یک بارقه امید و یک استثنا
ناو شهید سلیمانی که با تناژ ۶۰۰ تن و طول ۶۷ متر در شهریور سال ۱۴۰۱ رونمایی شد، تنها ناو ایرانی است که دارای لانچرهای عمودی بوده و میتواند موشکهای آفندی سطح به سطح با برد ۷۰۰ کیلومتر پرتاب کند. تاکنون ۵ فروند از این ناو ساخته شده (ناوهای شهید سلیمانی، ابومهدی المهندس، حسن باقری، صیاد شیرازی و رئیسعلی دلواری) که بارقه امیدی برای آیندهای روشن و نقطه شروعی برای دسترسی به سرزمین دشمنان است. البته تناژ کم و ابعاد نسبتا کوچک ناو کلاس شهید سلیمانی بهوضوح حاکی از آن است که نمیتواند برای طولانی مدت در آبهای اقیانوسی و دوردست حضور یابد ولی این ناو چند تابوشکنی موثر انجام داد که میتواند چراغ راه آینده نیروی دریایی باشد: ۱) نصب لانچرهای عمودی روی ناو ۲) حمل موشکهای آفندی سطح به سطح با برد ۷۰۰ کیلومتری که در هیچ شناوری در ایران قبلا سابقه نداشت. ۳) تناسب تناژ کشتی با برد موشک که نشان داد میتوان روی ناوشکنهای کلاس موج و کشتیهای تبدیل یافته نظامی (با تناژی خیلی بیشتر از ۶۰۰ تن)، موشکهای قارهپیما نصب کرد. ۴)بدنه خاص کاتاماران (دو بدنه) برای خواص دریامنی مناسب در امواج دریا که دقیقا لازمه حضور شناورهای تناژ کوچک و متوسط در آبهای مواج اقیانوسی برای پرتاب موشک است.
شروع تحولات بزرگ با تغییر دکترین دفاعی
تهاجم گسترده ۱۲ روزه دشمنان علیه خاک کشورمان با تقریب خسارت حدود ۵۰۰ میلیارد دلاری به ایران بهوضوح نشان داد که کمکاری و تعارفات و ملاحظات بیدلیل در تامین تجهیزات موثر دفاعی و تهاجمی چقدر میتواند خسارتبار باشد. این جنگ کوتاه، خسارتبار و پرتلفات ولی عبرت آموز بهوضوح نشان داد، امنیت جای تعارفات نیست و بدون هیچگونه ملاحظهای باید با تهاجمیترین و بیملاحظهترین شکل ممکن، زهرآگینترین تجهیزات موثر برای دسترسی مستقیم به سرزمین اصلی دشمنان اقدام کرد. اینکه ما برای خوشایند فلان کشور، برد موشکهای خود را به ۲۰۰۰ کیلومتر محدود کنیم و روی هیچکدام از ناوها و زیردریاییهای خود موشک مناسب نصب نکنیم ولی عملا در روزهای جنگ، تنها بمانیم، دیگر به هیچ وجه، هیچ توجیهی ندارد.
حالا اولین قدم، اصلاح دکترین دفاعی پراشتباه و پر اشکال ایران است. از این پس همه ناوها و ناوشکنها و زیردریاییهای ایران، لزوما، اجبارا و حتما باید متناسب با تناژ خود مجهز به موشکهای آفندی با بردهای مختلف شوند. کوتاهترین و سریعترین راه، تجهیز همین ناوگان موجود به موشکهاست نه لزوما شروع به ساخت ناوگان جدید که ممکن است چند دهه زمان ببرد. چنین اصلاحی در ساختار ناوگان دریایی ایران قطعا ظرف کمتر از یک سال امکانپذیر است (البته در صورتی که اراده سیاسی و نظامی کافی وجود داشته باشد و افراد نفوذی تصمیمساز! چنین اجازهای بدهند). ایران باید هرچه سریعتر از لاک دفاعی خارج شده و دشمنان خود را بهطور فراسرزمینی در هر نقطهای از عالم مورد تهدید موثر قرار دهد.
قدرت دریایی ایران تنها زمانی جایگاه واقعی خود را بازخواهد یافت که بتواند با توانمندی موشکی و هستهای ایران تلفیق شود. بدیهی است که حمل و پرتاب تسلیحات از این سوی کره زمین به آن سوی کره زمین صرفا با تسلیحات متعارف و غیرهستهای، صرفا برای تخریب یک یا چند ساختمان نمیتواند توجیه عقلی و منطقی و نظامی داشته باشد. دشمن از این پس باید باور کند که تجاوز به ایران، یک فاجعه جهانی علیه دشمنان را در پی خواهد داشت نه صرفا یکسری عکس العملهای نمایشی و بیاثر تبلیغاتی برای حفظ آبرو.
نظر شما :